امروزه سازمانها با رقابتی شدن بازارها و تغییرات پیوسته محیط، به این واقعیت پی بردهاند كه دیگر مانند گذشته با یک نظام اقتصادی رو به گسترش و بازارهای در حال رشد روبرو نیستند. لذا هر مشتری ارزش ویژه خود را دارد و برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار باید مبارزه كرد. گرچه بازاریابان تا دیروز تنها در اندیشه یافتن مشتریان جدید بودند ولی در دیدگاه امروز، بازاریابی یعنی كشف یک نیاز، تلاش در جهت برآورده كردن آن و استمرار در تلاش. امروزه متعهد كردن مشتری جایگاه ویژهای پیدا كرده و رشد دادن مشتری یعنی توجه به رضایتمندی، ارتباط موثر با وی و سنجش كیفیت از دیدگاه وی كه باعث میشود مشتریان یک سازمان در داخل همكار و در خارج از سازمان حامی و طرفدار سازمان باشند. لذا فقط مشتریانی كه احساس تعلق خاطر و تعلق قلبی پیدا كرده و سودآوری و عمر طولانی دارند برای سازمانها سرمایه به شمار میروند (تقی زاده، 1390).
در بازاریابی مصرف كننده، برندها غالباً نقطه آغاز تمایز بین پیشنهادهای رقابتی بودهاند، به طوری كه در موفقیت سازمانها میتوانند حیاتی باشند. لذا بسیار مهم است كه مدیریت برندها به صورت استراتژیک انجام گردد (فراهانی، 1392).
یک برند قوی میتواند ارزشمندترین دارایی یک موسسه تجاری محسوب شود، زیرا باعث میشود سازمان حاشیه سود بیشتر، کانالهای همکاری بهتر و هم چنین مزایای دیگر را به دست آورد (یوو و همکاران، 2001). به همین دلیل ارزش ویژه برند از سال 1980 تبدیل به یک مفهوم مهم در بازاریابی شد. ارزش ویژه برند تجاری مطلوبیت نهایی یا ارزش افزودهای است که یک محصول به واسطه نام تجاری مانند کوکاکولا، ایجاد میکند. ارزش ویژه برند تجاری همانند یک دارایی برای شرکت محسوب میگردد که گردش وجوه کسب و کار را افزایش میدهد ارزش ویژه برند تجاری یک مفهوم چند بعدی است که با تقویت ابعادش میتوان آن را افزایش داد، این ابعاد عبارتند از آگاهی، کیفیت درک شده، وفاداری و تداعیها.
از سوی دیگر هر فعالیت بازاریابی بر روی ارزش ویژه برند تجاری تأثیرگذار است و نیز اینکه عناصر آمیخته بازاریابی به دلیل اینکه ازجمله عوامل قابل کنترل در اختیار مدیران و تصمیمگیران شرکت هستند، در صورتی که بتوان ارتباط بین این عناصر را با ارزش ویژه برند تجاری و بخصوص ابعاد آن بدست آورد، تصمیمگیران شرکت براحتی میتوانند در خصوص چگونگی بکارگیری عناصر آمیخته بازاریابی، تصمیم گیری نمایند تا بتوانند به حداکثر ارزش ویژه برند تجاری و در نهایت سودآوری پایدار شرکت دست یابند.
ارزش ویژه برند تفاوت قیمتی را كه یک برند قوی در فروش خود در مقایسه با یک برند متوسط جذب می كند، نشان میدهد. به علاوه ارزش ویژه برند با پشتیبانی از ارزش مشتریان، به طور غیر مستقیم ارزش شركت را افزایش میدهد. ارزش ویژه برند و ارزش مشتری منتقل كننده ارزش به شركتاند از طریق بالا بردن اثربخشی و كارایی برنامه ها ی بازاریابی، وفاداری به برند، قیمت و حاشیه سود، توسعه
برند، اهرم تجاری و مزیت رقابتی (آكر، 1991 ). اگر چه برند به صورت آشكارا برای سازمان و شركت ارزش آفرینی میكند، اما ریشة این ارزش در مشتری قرار دارد (کلر، 2001). در حقیقت، ارزش ویژة برند مبتنی بر مشتری، تعیین كنندة ارزش واقعی برند است (دیوانداری، 1390). ارزش ویژة برند مبتنی بر مشتری، عبارت است از تاثیرات مختلف شناخت برند بر پاسخ مشتری به فعالیتهای برند. در این تعریف، سه مفهوم كلیدی “پاسخهای متمایز”، پاسخ ناشی از شناخت برند” و “پاسخ مشتری به فعالیتهای برند” در رابطه با ارزش آفرینی برند آشكار است (كلر، 2008). بنابراین، میتوان بیان داشت كه تمام انواع فعالیتهای سازمانی، بر شناخت برند اثرگذار بوده و این تغییرات شناخت برند، بر پاسخها منعكس میشود. همچنین موفقیت بلند مدت برند سازمان، توسط تجارب حاصل از فعالیتهای كوتاه مدت بازاریابی تحت تاثیر قرار میگیرد.
كلر (2001) ارزش برند از دیدگاه مشتری را واكنش مشتری به استراتژی های بازاریابی هنگامی كه مشتریان از نام و نشان تجاری متنوعی آگاهی دارند، میداند. با وجود اینكه اهمیت بازاریابی در جهت توسعة مؤسسات مختلف به صورت عملی و تجربی همواره مورد تأكید بوده این مسئله در فضای كسب و كارهای ورزشی كشور همواره مورد غفلت واقع شده است، این در حالی است كه توسعة بازاریابی در مؤسسات ورزشی میتواند عملكرد آنها را به طور چشمگیری بهبود بخشد و موجب توانمندی جامعه ورزش و جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه با درك نیاز و خواستههای مخاطبان و در نتیجه عایدی بیشتر برای سازمان، پاسخگویی و ابتكار عمل در سازمان، شناخت رقبا و پیشی گرفتن از رقبا شود. همچنین بازاریابی میتواند بر افزایش نرخ سهام، استخدام اعضا بیمه و جذب و افزایش درآمد ورزشكاران و عواملی از این دست نیز تأثیر بگذارد (آقازاده و همکاران، 1387).
امروزه بازاریابی برای سازمانهای غیرتجاری از جمله سازمان های ورزشی به منزلة روش و وسیلهای برای ارتباط با مردم است (قیامی راد و محرم زاده، 1388). با این نگرش جدید در بازاریابی دیگر نمیتوان محصول را تنها به اشیای فیزیكی محدود ساخت، بلكه هر چیزی به صورت خدمت قابل ارائه یا نیاز قابل برآورده شدن را میتوان محصول قلمداد كرد كه شامل افراد، سازمانها، خدمات، مكانها و عقاید است (اتقیاء، 1380 ). آمیخته بازاریابی در برگیرنده فعالیتهای عملی و پشتیبانی اصلی سازمان نسبت به دیگر اقدامات مانند: مدیریت اتخاذ راهبردها، بخش بندی بازار هدف، موقعیتیابی و توجه به محیط به شمار میرود و همین عناصر و متغیرها هستند كه مستقیماً به بازار، مشتری و مصرفكننده مربوط و مرتبط میشوند (حسینی، 1387).
مجموعه عناصر مؤثر در بازاریابی تحت عنوان آمیخته بازاریابی مطرح میشود كه عبارت است از ابزارهای موجود در دست سازمان كه از طریق آن، سازمان كالا یا این، خدمات خود را ارائه میدهد (پیتز و استاتلر، 2007).
عناصر شامل چهار عنصر استراتژیک چهار پی، یعنی محصول، قیمت، مكان یا توزیع و ارتقاء است. اما استولد و همکاران (1388) بیان می كنند كه آمیختة بازاریابی خدمات با آمیختة كالا متفاوت بوده و معتقدند كه در آمیختة بازاریابی خدمات چند عامل به عوامل آمیختة كالا اضافه میشود. لاولاك و رایت (1999) نیز بیان كردند كه عناصر دیگری علاوه بر این چهار عنصر میتواند مورد توجه قرار گیرد و الگوی هشت پی را ارائه نمودند كه شامل : محصول، مكان و زمان، فرایند، بهرهوری و كیفیت افراد، ارتقاء و تشویق و آموزش، عوامل فیزیكی، قیمت و دیگر هزینه های خدمات است. گرچه یو و همکاران (2000) قیمت، تصویر فروشگاه، شدت توزیع، میزان تبلیغات و ترفیع فروش را به عنوان عناصر آمیخته بازاریابی در نظر گرفتند كه اینها نیز به گونهای از عناصر آمیخته بازاریابی كلاسیک نشأت میگیرند. مك كارتی (1971 ) بیان كرد كه ایجاد آمیخته بازاریابی بخش جدایی ناپذیر در انتخاب بازار هدف است و تمامی این عوامل برای هماهنگی در استراتژی بازاریابی باید به طور همزمان بكار روند تا این استراژی موفقیت آمیز باشد.
راج ( 2005 ) در تحقیقی دریافت كه قیمت، گستردگی فعالیتهای بازاریابی و تصویر شركت بر ارزش ویژة برند تاثیر مثبت و قیمتهای ترفیعی تاثیر منفی دارند .صحت و همکاران ( 1391 ) در پژوهشی دریافتند كه قیمت، تصویر شركت و ترفیع فروش بر ارزش ویژة برند تاثیر دارند ولی میزان تبلیغات بر ارزش ویژة برند تاثیر ندارد. در پژوهشی دیگر یو و همکاران ( 2000) دریافتند كه قیمت، تصویر شركت و تبلیغات بر ارزش ویژة برند تاثیر مثبتی دارند در حالی كه فراوانی ترویج فروش بر ارزش ویژة برند تاثیر منفی دارد.
در دنیای امروز واقعیت این است كه در شركت ها رایج است كه بخش های اصلی از پروژه را شركت های دیگر تامین می كنند. در برخی ازپروژه ها، نزدیک به 80 درصد محدوده پروژه از دیگر شركت ها تامین می شود. اغلب اقلامی كه از شركت های دیگر خریداری می شوند، بخش ریسك بالای پروژه هستند وقتی كه پروژه به پایان می رسد، مدیر پروژه برآورد میکند كه چه اشكالی در اجرای پروژه اتفاق افتاده است واغلب در می یابد آنچه كه در اجرای پروژه تأثیر منفی گذاشته، همان كاری بوده كه برای انجام آن با شركتهای دیگر پیمان یا پیمان های فرعی بسته اند. در جمهوری اسلامی ایران نیزدر برنامه تعیین شده چهارم و پنجم توسعه، حجم زیادی از سرمایه گذاری،بیش از 100 میلیارد دلار به پروژه های احداث صنایع مختلف اختصاص یافته است. برون سپاری بخش عمده ای از این فعالیتها را تشكیل می دهدكه میتوانند نقش بسزایی در موفقیت این پروژه ها داشته باشند. مدیریت تداركات میتواند به عنوان یک ابزار قوی جهت رسیدن به اهداف باشد. پروژه هرچه پیچیده تر باشد،پر چالش تر خواهد بود وكار بیشتری برای اجرا به خارج از شركت فرستاده می شود و این كار ریسك هایی را بهمراه دارد. برای جلوگیری از خسارات وتلفات ناشی ازاین ریسكها، رویكرد سیستماتیک به مقوله مدیریت ریسك تداركات ضروری به نظر میرسد.
مدیریت ریسک یک روش فعال و پویش گرانه است که به سوالات زیادی پاسخ میدهد. در واقع مدیریت پروژه پیشامدهای محتمل مختلف هر بخش کاری را مطرح کرده، تأثیرات انجام رخداد را بررسی کرده و در نهایت پاسخی منطقی برای آنها اتخاذ می کند تا بدین وسیله بر اهداف پروژه تأثیر مثبت بگذارد. پر واضح است که وقایع پیش بینی نشدهای که طبق تعریف ریسک نامیده میشوند؛ در طول دوره عمر پروژه رخ داده و برخی از آن ها میتوانند آسیبهای جدیدی به پروژه وارد نمایند؛ بنابراین نظریه مدیریت ریسک به عنوان تکنیکی در مقابل رخدادهای غیرقابل پیش بینی و کنترل مطرح میشود. [1]
این پروژه قرار است در زمینی به مساحت 9717 هکتار در فاصله 12 کیلومتری خرامه با ظرفیت تولید روزانه 3300 تن سیمان و با هزینه ای بالغ بر 500 میلیارد تومان احداث شود.روزانه میتواند حدود چهار هزار تن سیمان در نمونههای مختلف را تولید کند. ماشینآلاتی که در کارخانه جدید استفاده میشود جدیدترین ماشینآلات روز دنیا هستند که از پیشرفتهترین تجهیزات لازم بهویژه در بخش جلوگیری از آلودگی برخوردار هستند که مورد تأیید سازمان محیط زیست استبودجه مورد نیاز اجرای پروژه از فروش زمین کارخانه موجود و نقدینگی کارخانه و قسمت دیگری را از طریق تسهیلات ارزی و ریالی بانک ها به عنوان اعتبار مورد نیاز برای اجرای این پروژه تامین می شود.
در اغلب اوقات تصمیم گیری در مورد خریدیا ساخت به عنوان راهبردی جهت کاهش ریسک بکار میرود. برای مثال، یک کار داخلی با ریسک بالا ممکن است برای جلوگیری از ریسکهای احتمالی شکست در کار داخلی، از یک شرکت بیرونی تهیه شود. گاهی کارهای با ریسک بالا ومهم با امید به اینکهیک منبع موفق باشد عمدتاً به دو روش خرید و ساخت صورت می گیردیا از دو فروشنده تهیه میشود. راهبردکاهش ریسک معمولاً نیاز به سرمایه گذاری زود هنگام دارد. [2]
ریسکهای مربوط به یک پروژه مانند توسعه داخلییا تدارکات خارجییک قطعه حیاتی، شاید به سه محدوده سنتی مدیریت پروژه تقسیم شود که اغلب با عنوان قیود سه گانهپروژه از آنها یاد میشود[2]
ریسکهای مربوط به امور فنی، کیفی، یا عملکرد:
یعنی احتمال اینکه اقلامی که تولیدیا تدارک میشود در یک سطح مورد نیاز پروژه کار نکند،
بدون شک ریسکهای فنی مهمترین آن ها برای موفقیت هر پروژه هستند.
اگر یک قطعه حیاتی کار نکند تأثیر زیان آوری بر موفقیت هر پروژهای خواهد داشت، ریسکهای فنی اغلب نقش متوقف کننده اجرا را دارند و باید تصحیح شوند. [2]
ریسکهای مرتبط با عملکرد فرایند زمانبندی:
یعنی احتمال اینکه اقلام حیاتی مورد نیاز پروژه در چارچوب زمانی مورد نیاز در دسترس نباشد ویا اینکه ریسکهای فنی سبب وارد آمدن تأثیر زیان آوری بر زمانبندی پروژهشوند بسته به شرایط، ریسکهای زمانبندی ممکن است دارای شدت و ضعف باشند. ریسکهای زمانبندی از نظر بحرانی بودن در درجه دوم ودرست بعد از عملکرد فنی هستند. [3]
ریسکهای مرتبط با عملکرد هزینه:
یعنی احتمال اینکه اقلام حیاتی از میزانی که تخمین زده شدهیا حتی در دسترس پروژه فراتر باشد وریسکهای فنییا مرتبط با زمانبندی تأثیر زیان آور بر هزینههای زیر پروژهها بگذارند. از این سه دسته ریسکها، ریسکهای مرتبط با هزینه کم اهمیتترین ریسکها هستند. [4]
هر سه دسته ریسکها چنان با یکدیگر مرتبط هستند که نتایج نامطلوب در هر یک از این سه محدوده ریسک احتمالاً تأثیر زیان آوری بر هر یک از دو محدوده دیگر خواهند گذاشت. مطمئناً از نظر اهمیت، عملکرد فنی بر دو ریسک مرتبط با زمانبندی وهزینه اولویت دارد. به هر حال محدودیت در بودجه، یا کوتاه بودن بیش از حد زمانبندی میتواند تأثیر زیان باری بر عوامل عملکرد فنی ویا کیفی داشته باشد. [4]
یکی ازنقشهای عمده ی انجام شده توسط یک مدیرپروژه مدیریت ریسک یک پروژه است این وظیفه ناکارآمد خواهد بود اگرمدیریت ریسک پروژه ازآغاز پروژه انجام نشده باشد که این روشی جهت مدیریت ریسک موثر وکارآمد به عنوان یک روش مناسب و منظم که مهمتر ازهمه به دانش و تجربه نیازدارد. این رساله به مشکلات مدیریت ریسک درپروژه های ساختاری با بهره گرفتن ازروش مبتنی بردانش می پردازد.
در این پژوهش ابتدا عوامل تاثیر گذار برتداركات پروژه شناسایی میشوند ودر قالب شش دسته زیر طبقه بندی میشود :
1) ریسكهای تامین كننده
2)ریسكهای حمل ونقل
3) ریسكهای محیط خارجی
4) ریسكهای كارفرما
5)ریسكهای پیمانكاران
6)ریسکهای مشاور
وسپس میزان اثر گذاری و احتمال وقوع ریسكهای شناسایی شده بر اهداف پروژه از طریق تاثیر بر هزینه،زمان وعملكرد كیفی پروژه مورد ارزیابی قرار میدهیم. ریسكها شناسایی شده تجزیه و تحلیل ، اولویت بندی شده و جهت مدیریت نمودن در اختیار مدیران پروژه قرار داده میشود تا از نتایج آن در راستای اهداف پروژه استفاده شود .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از تصمیم گیری چند معیاره و همچنین برای کمی نمودن و میزان تاثیر ریسک و احتمال وقوع استاندارد مدیریت پروژه (PMBOK) استفاده کنیم.
روش TOPSIS که یکی از روش های جبرانی در تصمیم گیری چند شاخصه است به منظور رتبه بندی گزینه ها انتخاب شده و مورد استفاده قرار می گیرد. برای این منظور تجزیهو تحلیل مدل در دو حالت قطعی و غیر قطعی مورد توجه قرار می گیرد. به این ترتیب که ابتدا با بهره گرفتن از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP وزن شاخص هارا بدست آورد و سپس با بهره گرفتن از روش TOPSIS و داده های قطعی رتبه بندی گزینه ها با بهره گرفتن از این روش کاملا علمی و قابل استفاده است اما جنبه های احتمالی و غیر منطقی موجود در پدیده ها را لحاظ نماید برای این منظور از روش AHP فازی وزن شاخص ها را محاسبه و گزینه ها با روش TOPSISفازی و با بهره گرفتن از تئوری فازی رتبه بندی می شوند. در این روش بدلیل استفاده از اعداد مثلثی فازی، جنبه غیر قطعی داده های جمع آوری شده در ارزیابی و رتبه بندی گزینه هاموثر بوده و جواب های بدست آمده از دقت بیشتری برخوردار خواهند بود.
کشور ما برای ورود به مجموعه کشورهای توسعه یافته نیازمند ایجاد زیر ساختهای لازم واجرای پروژههای متعدد زیر بنایی وعمرانی میباشد. با توجه به منابع معدنی وذخایر زیر زمینی عظیم در کشور سالانه پروژههای احداث صنایع مادر مانند پروژههای صنایع نفت، پتروشیمی، انرژی، سیمان، فولاد، مس وغیره… حجم عظیمی از سرمایه گذاری تعیین شده در برنامه چهارم وپنجم توسعه را به خود اختصاص دادهاند. بدیهی است که اجرا ومدیریت اصولی وصحیح پروژهها با حجم سرمایه گذاری عظیم وپیچیدگی نمیتواند با روش های سنتی مدیریت پروژه تحقق یابد؛ بنابراین ایجاد نگرش نوین به امر مدیریت پروژه وتوسعه مرزهای دانش آن ازضرورتهای امروز کشور مامیباشد. مدیریت تدارکات پروژه به عنوان یکی از 9 حوزه دانش مدیریت پروژه میباشد وبه عنوان یک حوزه پر چالش کمتر به آن پرداخته شده است. امروزه برخی پروژهها نزدیک به 80 درصد محدوده پروژه خود را از شرکتهای دیگرتهیه می کنند. (مانند شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب که بزرگترین تولید کننده نفت ایران بشمار میآید و شرکت توسعه بینالمللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۸۳ تحت شماره ۲۲۸۲۹ نزد اداره ثبت شرکتهای مشهد تحت نام شرکت سرمایهگذاری کاوشگران سهام (سهامی عام) به ثبت رسید). با توجه به این اوصاف مطالعه وپژوهش وهمچنین شناسایی وتجزیهوتحلیل ریسکهای موجود در این زمینه جهت ارتقا ظرفیتهای دانش مدیریت پروژه وانتقال به مدیران و تصمیم گیرندگان، دست اندرکاران پروژهها و پژوهشگران ضروری به نظر میرسد. [5]
در این پژوهش با شناسایی منشأهای ریسک تدارکات پروژه به بررسی نقش مدیریت ریسک در تدارکات پروژههای احداث میپردازیمو اینکه (مطالعه موردی: تولیدكارخانه سیمان خرامه استان فارس) می باشد.
هدف اصلیدر این پژوهشمدیریت نمودن ریسکهای موجود در مدیریت تدارکات پروژههای احداث به عنوان هدف اصلی در این تحقیق خواهد بود و همچنین اهداف فرعی پژوهش را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
1- شناسایی ریسکهای تدارکات پروژههای احداث
2- تشریح نمودن ریسک تدارکات پروژه
3-ارائه یک روش مناسب جهت تحلیل وارزیابی و اولویت بندی ریسکهای تدارکات پروژه
4- بررسی نقش مدیریت ریسک در تدارکات پروژه های احداث
مدیریت ریسک چگونه میتواند درتدارکات پروژه تأثیر گذار باشد؟
چگونگی رفتار بشر از دیرباز مورد توجه دانشمندان به ویژه روانشناسان و جامعه شناسان بوده است، روانشناسان تربیتی، بالینی و شخصیت همواره بر مطالعه انگیزه و چرایی رفتار توجه داشته اند. بنابراین توجه و دقت بر وضعیت روانی دانش آموزان می تواند اجرای برنامه های آموزشی را آسان تر و مطلوب تر نماید. کودکان و نوجوانان و افراد کمتر از 18 سال قشر عمده ی جمعیت جهان را تشکیل می دهند؛ در کشورهای در حال توسعه سهم این قشر از کل جمعیت، تقریبا به پنجاه درصد می رسد، در کشور ما نیز اکثریت جمعیت را جوانان تشکیل می دهند؛ بنابراین برای شناخت درست این قشر عظیم و کوشش در راه تامین شرایط مادی و معنوی لازم برای رشد جسمانی، عاطفی و فکری آنان باید تلاش کرد، به ویژه اینکه تقریبا تمام مکتب های فکری حاکم بر روانشناسی و روانپزشکی قرن بیستم تجارب و یادگیری های کودکی را به عنوان مهمترین و تعیین کننده ترین جز شخصیت و سلامت روان[1] افراد مورد تاکید قرار داده اند.بنابراین یکی از ویژگی های اساسی روانشناسی کاربردی نوین در ایران، تشخیص درست و به موقع راهنمایی های لازم جهت تربیت انسان هایی سالم، رشدیافته، اجتماعی و مسئول برای جامعه آینده است (مهریار، 1373).[i]
زندگی بدون ارتباط با دیگران امری بی معنی است و سلامت روانی انسان وابسته به گروه و تعامل با سایر انسان ها و در کل محیط می باشد، زیرا بسیاری از نیازهای آدمی از طریق ارتباط با دیگران ارضا میشود. داشتن روابط سالم با دیگران کلید رشد و کمال آدمی است. آنچه ما امروز هستیم و آنچه که در آینده خواهیم بود هر دو معمول ارتباط با دیگران است. ارتباط موثر رابطه ای است که در آن شخص به گونه ای عمل میکند که در آن علاوه بر این که خودش به خواسته هایش میرسد، افراد مقابل نیز احساس رضایت دارند (باستانی، 1386).
ارتباط موثر یکی از رمزهای موفقیت انسان است. هرکسی بتواند با دیگران و اشیا اطراف و حتی لحظه های زندگی خود ارتباط بهتر و موثرتری برقرار کند احساس موفقیت بیشتری خواهد داشت لذا برای برقراری ارتباط موثر لازم است مهارت های ارتباط با دیگران را نیز فراگرفت (قربانی، 1391).
مهارت برقراری ارتباط موثر یکی از مهمترین پیش بینی کننده های سلامت در روابط بین فردی است، به این منظور فنون برقراری ارتباط موثر به عنوان یکی از اصلی ترین قسمت های آموزش مهارت های زندگی باید درنظر گرفته شود (فتی، 1391).
ارتباط عالی ترین دستاورد بشر و اصلی ترین مقوله ی زندگی انسان هاست؛ ما انسان ها به عنوان موجوداتی اجتماعی که بدون برقراری
ارتباط قادر به ادامه زندگی نیستیم بخش مهمی از زندگی خود را در ارتباط با دیگران و بودن با آنها میگذارنیم. یکی از جلوه های مناسبات انسانی، تعامل با یکدیگر است. این تعامل از شکل ساده ی آن تا پیچیده ترین وجه، در مناسبات انسانی بروز میکند، و بر این اساس انسان نمی تواند خود را از تعامل با دیگران دور نگه دارد. به طوری که تعامل انسانی به میزان زیادی تحت تاثیر ابزارهای نوین ارتباطی و رسانه ای قرار گرفته و شکل های جدید تری از این ارتباط را به وجود آورده است (رضا پور، 1387). دانشمندان به اهمیت آموزش در یادگیری مهارت های اجتماعی تاکید کرده اند (سارو خانی، 1386). و نیز آموزش این مهارت ها در افزایش کارآمدی و تداوم ارتباط موثر و زندگی مشترک اهمیت به سزایی دارد (تهرانی، 1384). برقراری ارتباط مهارتی است که هر کس از آن بهره ای دارد. با ارتباط داشتن با دیگران می توانید دیدگاه و اندیشه هایتان را به آنها منتقل کنید، و از نظرات و افکار دیگران نیز سود ببرید. ارتباط یکی از مهمترین زمینه های سلامت زندگی اجتماعی و منشا فرهنگ و به عنوان زمینه و مبنای حرکت و ارتقای انسانی است که اگر ویروسی شود بی شک پایه اصلی زندگی می لغزد و رضایت از آن محو میشود. در این میان ارتباط موثر با دیگران مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می دهد و دستیابی موفقیت و خوشبختی را سهل تر میسازد (امیر حسینی، 1387).
مهارت های ارتباطی[2]، یعنی توانایی ارتباط موثر با دیگران، طوری که منظور ما را به طرف مقابل برساند. ارتباط تنها وسیله ی انتقال اطلاعات به یکدیگر و تنها وسیله ی دریافت اطلاعات از یکدیگر است، و سبب ارتقا هیجانات، تصحیح سو تفاهمات، کنترل هیجانات منفی و رشد اعضای جامعه می شود. مفهوم ارتباطات پس از ایجاد ابزارهای الکترونی، موضوع مطالعات علمی مستقل شده است (رضاپور، 1387). در فرهنگ فارسی، ارتباط به عنوان اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه آمده است (معین، 1376). بنابراین با توجه به تعریف ارتباط که در تفهیم، تفاهم و تسهیم درون است، افراد باید توانایی درک، انتقال و تداوم ارتباط را کسب کنند؛ و این همان مهارتی است که به دو صورت کلامی و غیر کلامی موجب ارتباط موثر و موفق میان افراد میشود. این دو ارتباط از هم قابل تفکیک نیست؛ چرا که در حین برقراری ارتباط استفاده از زبان کلامی وزبان بدن همزمان اتفاق می افتد. اگر به گفت و گوی خود با فردی دقت کنید، متوجه خواهید شد، در حین ارتباط کلامی، بخش عمده پیام ما از طریق ژست ها، حرکات بدن و نحوه ی نگاه کردن منتقل میشود (دعانی، 1376). خیلی از آدم ها در رویارویی با مشکلات زندگی ناتوان اند؛ همین عدم توانایی می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات و آسیب های روان شناختی باشد. اما در مقابل عده دیگری میتوانند از مشکلات و موانع موجود عبور کنند، و از دیدگاه همه ما به افراد موفقی تبدیل شوند. روان شناسان با بررسی خصوصیات این افراد موفق به یک سری مهارت های مشابه دست یافته اند که از آن به عنوان مهارت های ارتباطی یاد میکنند و یکی از موثر ترین این مهارت ها، مهارت جرات ورزی است.
جرات ورزی[3] یکی از مهمترین مهارت های زندگی است که به افزایش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام دیگران منجر میشود. جرات ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خویش که به شیوه ی مستقیم، صادقانه و مناسب انجام میشود. افراد جرات ورز برای خود و دیگران احترام قایل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن اینکه به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام میگذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سو استفاده کنند؛ و به شیوه ی قاهرانه با آنان ارتباط برقرار میکنند (باستانی، 1386). برای رفتار جرات مندانه طبقه بندی های فراوانی شده است، برخی ابراز وجود در رفتار جرات مندانه را به سه گروه کلی تقسیم مینمایند: بیان جرات مندانه احساسات مثبت و منفی، رد جرات مندانه خواسته های نابجای دیگران و مقاومت در برابر آنها و درخواست جرات مندانه از دیگران (حسین زاده، 1388). در کل جرات ورزی مهارتی از مهارت های ارتباطی است که اگر در فردی وجود داشته باشد سبب ارتباط رضایت بخش با دیگران میشود.
استقلال[4] یکی دیگر از ابعاد مهارت های ارتباطی است که به معنی توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات هیجانی است (آشتیانی، 1392). وابستگی[5] و استقلال ناسالم، ناشی از ترس ما از تنها ماندن و پذیرفته و تایید نشدن است. چنین ترسی در نهایت منجر به آن میشود که ما نتوانیم واقعی باشیم، و هنگامی که واقعی نیستیم نمیتوانیم چیزی که به راستی هستیم یعنی خود حقیقی مان باشیم و همچنین نمیتوانیم روابط سالمی با خود، دیگران و قدرت مطلق این جهان یعنی خداوند، برقرار کنیم.
[1].Mental health
[2].communication
[3].Assertivens
[4]. Independence
[5]. Dependence
زندگی ماشینی و صنعتی امروزی، انسانها را از انجام فعالیتهای روزمره زندگی و حرکات مناسب که ضروریات ادامه ی حیات هستند باز داشته است. اتومبیل ها، آسانسورها و سایر وسایل خودکار وظایفی را که زمانی عضلات انسانها آنها را انجام می داده بعهده گرفته اند.
فقدان حرکت، زندگی ماشینی و یکجانشینی همه و همه حاکی از دورنمای نگران کننده برای انسان معاصر است. بطور کلی آمارها نشان می دهد که 40% از کسانی که به بیمارستانها و پزشکان مراجعه می کنند در نتیجه کمبود وقت دچار اختلالات جسمانی هستند. امروزه ضایعات و بیماری های استخوانی، عضلانی ، با توجه به تغییرات خاصی که در نحوه ی شرایط زندگی انسان شهری بوجود آمده است، یکی از مشکلات اساسی انسان مدرن را تشکیل می دهند. این ضایعات علاوه بر اختلالات عدیده ای که در زندگی فرد ایجاد می کنند منجر به آسیب جدی ادارات، مؤسسات، کارخانجات و … و ضایع شدن ساعت کار فراوان در این مراکز می شود.
یکی از شایع ترین آسیب هایی که سالانه بسیاری از مردم سراسر جهان به آن مبتلا می شوند کمردرد است. گفته می شود که بیش از 80 درصد مردم کشورهای غربی حداقل یکبار درطول عمر خود به کمردرد مبتلا می شوند (اسونسون 1998- وادل جی 1987).
وحتی بعضی از درمان های صورت گرفته و مراقبت های انجام گرفته نیز میزان برگشت پذیری آن در حدود 60 تا 80 درصد ذکر شده است. شیوع گسترده کمردرد، کاهش عملکرد و درد آن مشکلی در سلامت عمومی است.
تأثیر کمردرد در کاهش فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف سبب تحمیل هزینه های زیادی بر اقتصاد آنها شده است. علاوه بر هزینه های اقتصادی، عوارض شخصی مثل درد، افسردگی و محدودیتهایی در شیوه ی زندگی و همین طورهزینه های اجتماعی نیز صرف این امر می شود. واین در حالی است که کمردرد بارزترین دلیل برای نبود فعالیت بدنی در میان افراد زیر 45 سال است (پوستاور، 1994).
کمردرد هزینه های زیادی را در بردارد و در تجارت و صنعت، ناتوانی ناشی از آن بالاترین میزان پرداخت خسارت های شغلی را به خود اختصاص داده است. این بیماری پس از بیماری های تنفسی رتبه ی دوم را از نظر مرخصی های اجباری شغلی ناشی از بیماری داشته است. به نظر می رسد آسیب های کمردرد دشواریهایی از نظر درمان و برگشت به حالت اولیه داشته است.
بسیاری از اوقات ما صرف مراقبت و درمان مشکلات کمردرد شده و از دست می رود. درد و هزینه های کمردرد سرسام آور و اساساً غیرضروری هستند؛ اگرچه در درمان کمردرد یک راه حل آسان یافت نمی شود اما روش مناسب و کم هزینه و درمانی که بتواند به توانایی فرد بیانجامد مهم است (افشین جاه، 1380). در سده ی اخیر دانش بشر در مورد کمردرد پیشرفت زیادی کرده است و تئوری های متعددی برای درمان کمردرد پیشنهاد شده است که هر کدام داعیه ی درمان و پیشگیری از کمردرد را داشته اند (عرب، 1379). توانبخشی بیماری های مبتلا به کمردرد از سالها پیش بصورت درمان های فعال[1] و غیرفعال[2] مطرح بوده است. این درمانها شامل لیزردرمانی، ماساژ درمانی، طب سوزنی[3]، آب درمانی[4]، درمانهای التراسوند[5]، کشش[6] و TENS[7] می باشد (آریوشی، 1991).
معالجه و مداوای با آب موضوعی نیست که صرفاً در روزگار کنونی مورد توجه قرار گرفته باشد، بلکه در تمام نقاط جهان آب درمانی بصورت یک تکنیک توانبخشی در میان درمانگران مطرح بوده است (افشین جاه، 1380). کسانی که به کمردرد مبتلا می شوند در شرایط حاد ناچار به استراحت شده و این کار آنها را به سمت آتروفی عضلات شکمی و پشتی و تنه می کشاند. عضلات شکمی و نواحی مهره ای و عضلات خارجی- خاصره ای در ایجاد راستای صحیح ستون مهره ها دخیل هستند (اثباتی، 1384). لگن نیز نقش مهمی در نگهداشتن راستای ستون فقرات در وضعیت ایستاده دارد. تمایل یا انحراف لگن[8] تأثیر زیادی در فعالیت عضلات، بوسیله ی تحمل بار اضافی وزن بدن روی ستون مهره ها دارد واز آنجا که عضلات شکمی ضعیف و عضلات لگن بعد از استراحت طولانی مدت نمی توانند قوس طبیعی بدن را نگهدارند، در نتیجه باعث بدتر شدن وضعیت کمردرد خواهند شد (لی، 2002).
ما فقط در صورتی می توانیم وزن خود را در کنترل خود قرار دهیم که در داخل آب قرار بگیریم (بیکر و همکاران، 2003). بنابراین تمرینات آب درمانی می تواند برای پیشرفت بهبودی و بازگشت یا حفظ عملکرد طبیعی بیماران با ناراحتی های اسکلتی- عضلانی که تحمل وزن در خشکی برایشان مشکل است، درمان مفید و مؤثری باشد (مانیش و همکاران، 1994).
آب درمانی از اوایل قرن بیستم مورد توجه قرار گرفته است و روز به روز طرفداران بیشتری می یابد. براساس این نوع معالجه بدن هنگام غوطه ور شدن در آب فرصت های درمان بی نظیری را فراهم می کند که در تمرینات خشکی امکان آن وجود ندارد. چون در این حالت فشارهای اضافی روی ستون فقرات به آسانی کنترل می شود (آریوشی، 1991). همچنین مقاومت ناشی از اصطکاک آب بعنوان یک روش درمانی برای تقویت عضلات بکار می رود.
طبق گزارش انجمن جراحی کیورتیسو ژاپن بیشتر از 90 درصد بیماران بعد از شش ماه شرکت دربرنامه ی آب درمانی بهتر شده اند. براساس این گزارش ورزش آب درمانی یکی از مفیدترین درمانها برای بیماران مبتلا به کمردرد می باشد (آریوشی، 1991). این تحقیق به مطالعه ی اثرات آب درمانی روی بیماران مرد مبتلا به کمردرد پرداخته است. محقق در این تحقیق درصدد است با ارائه ی یک برنامه ی منتخب آب درمانی برای بیماران مبتلا به کمردرد میزان اثربخشی این برنامه را بررسی نماید.
گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع بشری و استفاده از ماشین به جای نیروی عضلانی، منجر به کاهش حرکت در انسان شده است. در اثر فقر حرکتی و کاهش تحرک، از میزان دامنه ی حرکتی مفاصل مختلف بدن کاسته شده و با کاهش انعطاف پذیری و ضعف عضلانی، افراد با کاهش قدرت و استقامت مواجه خواهند شد. مجموعه ی این عوامل باعث شروع ناراحتی ها و بروز انواع دردها در بخشهای مختلف بدن خواهند شد که باید به دنبال یک روش درمانی کم هزینه و درمانی که بتواند فرد را به زندگی روزانه برگرداند بود و آب درمانی یکی از روش های درمانی است که این خواسته را تأمین می کند. آب درمانی و ارزشهای درمانی آن با چنان سرعتی در جوامع پزشکی و ورزشی جا باز کرده که این روش مورد استقبال بیماران و دردمندان قرار گرفته و سال به سال روش های کامل تر و تمرینات جامع تری برای آن ابداع می گردد. همچنین مجامع علمی و کنکره های پزشکی متعددی در سراسر جهان برای معرفی و بسط آب درمانی تشکیل می شود و افراد علاقه مند و متخصص از اقصی نقاط جهان در آن شرکت می کنند. اگرچه مردم از دوران باستان به خواص شفابخش آب اعتقاد داشته اند، ولی استفاده ی عملی آن را در قالب آب درمانی از قرن هیجدهم می توان مشاهده نمود. از آن زمان تاکنون هر روز به ارزش درمانی و ورزشی آب افزوده گردیده و در کشور ما مردم زیادی هستند که هنوز به استخرهای شنا نمی روند و یا شنا نمی دانند و بعلت عدم آگاهی از تأثیرات آب درمانی از آن استفاده نمی کنند و این در حالی است که پزشکان بخوبی از اثرات مفید و مؤثر آب با اطلاع هستند و در مواردی که مشاهده می کنند به بیماران خود توصیه استفاده از آب و استخرهای شنا را می نمایند. آب درمانی دیدگاه تازه ای نسبت به درمان در آب است، چرا که استقلال بیشتری به بیماران می دهد، وقت کمتری را می گیرد و استفاده از استخر را به حداکثر می رساند. برنامه های آب درمانی برای همه سنین مقدور می باشد و اثربخشی و نوع برنامه های درمانی در آب، شدت و مدت اجرای آنها برای همه ی آنها متنوع است. آب درمانی و تمرین درمانی در آب نسبت به برنامه های سنتی مقرون به صرفه است، لذا با توجه به تأثیر بالای آب درمانی و به دلیل خواص و ویژگیهای آب و همچنین به دلیل اینکه تحقیقات کمی در کشور ما در این زمینه صورت گرفته است ضرورت و اهمیت انجام اینگونه تحقیقات احساس می شود.
بررسی تأثیر آب درمانی به مدت 6 هفته در ورزشکاران مبتدی مرد مبتلا به کمردرد
[1]Active
[2]Passive
[3] Acupuncture
[4] Hydrotherapy
[5] Ultrasound
[6] Traction
[7] Transcutaneus Electvical Nerve Stimulation
[8] Tilt
:
رشد حرکتی به عنوان یک فرایند مداوم[2] و غیرخطی[3] در همه افراد از توالی ثابت پیروی می کند. مهارت های حرکتی از سنین اولیه رشد کرده و به بلوغ می رسند. یکی از مهارتهای مهم که در این دوره باید رشد کند مهارتهای حرکتی درشت است؛ این مهارتها شامل مهارتهای جابجایی و دستکاری (یورتمه رفتن، لی لی کردن، جهش، پرش، سرخوردن، دویدن، دریبل درجا، ضربه بادست به توپ ساکن، ضربه زدن باپا، دریافت کردن، پرتاب ازبالای شانه و غلتاندن توپ) است. دامنه سنی در بروز یک الگوی حرکتی به میزان مهارت در آن الگو، و عوامل اجتماعی- فرهنگی و فرصت های تمرین وابسته است. مهارت های حرکتی، پایه و اساس رشد حرکتی کودکان را شکل می دهند، کودکی دوره ظهور مهارتهای بنیادی است، این مهارت ها نه تنها بر حرکات ویژه ورزشی بلکه بر حرکات روزمره نیزتاثیر می گذارند (گالاهو و ازمون، 2012). از اینرو رشد محدود این مهارتها، دارای پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم بر توانایی فرد در انجام حرکات تخصصی مراحل بعدی زندگی است (هی وود، 2009). فرصت های حرکتی در دوره خردسالی یا چند سال نخست زندگی برای رشد مهارت های حرکتی مهم هستند، زیرا وقتی فرصتهای حرکتی کودکان محدود می شود فقر حرکتی نیز به دنبال آن بروز می کند. عدم توانایی حرکتی کودک بر وضعیت ظاهری، جسمانی و سایر روابط روانی و اجتماعی او آسیب می رساند. در مواردی ممکن است کودک از پذیرش در گروه های ورزشی و فعالیت های جسمانی اجتناب کند و به راحتی پذیرفته نشود. بنابراین رشد حرکتی مطلوب و بهنجار اثرات مفیدی بر سایر جنبه های رشد کودک دارد (ایساکس، 2011، محمدی، 1393). یکی از محدودیت هایی که می تواند بر رشد مهارتهای حرکتی تاثیر بگذارد اختلال بصری (VI، یعنی کم بینایی یا نابینایی) است، این اختلال بر همه جنبه های رشد کودک تاثیر دارد و منجر به ضعف عملکرد در این کودکان می شود(ویسکار، 2010). ضعف مهارت های حرکتی ممکن است شایستگی حرکتی کودک را کاهش دهد و منجر به کناره گیری از فعالیت های حرکتی، و به نوبه خود منجر به فرصت محدود برای تمرین مهارت های حرکتی شود (ریمر، 2011). کودکان با اختلال بینایی درخطر فقر حرکات و عملکرد تکالیف حرکتی هستند. نقص بینائی در کودکان VI بر عملکرد آن ها تاثیر میگذارد. همچنین ممکن است یادگیری الگوهای حرکتی را کند کرده و یا منجر به تفاوتهای کیفی الگوهای حرکتی شود (ویسکار، 2007). یک سوال مهم در سالهای اخیر مطرح شده این است که چگونه می توان مشکلات کودکان مبتلا به VI در حوزه حرکتی را برطرف کرد؟ در جواب باید گفت که با گنجاندن برنامه های مداخله حرکتی در فعالیت های مختلف جسمانی می توان به رشد و بهبود حرکتی کودکان مبتلا به VI کمک شایانی کرد(هوون، 2010). همچنین یکی از نگرانی های خاص محققان و پژوهشگران در زمینه رفتار حرکتی ایجاد برنامه های حرکتی متناسب با سطح رشدی برای کودکان مبتلاVIاست.
از آنجایی که فعالیت جسمانی بخشی از سلامت افراد را شامل می شود، وجود برنامه حرکتی که به خوبی طراحی شده، می تواند به رشد مهارت های حرکتی مربوط به زندگی روزمره، بهبود وضعیت روانی و افزایش اعتماد به نفس کودکان با اختلال بینایی کمک کند.
2-1- بیان مساله
مهارت های بنیادی حرکتی، پایه و اساس رشد حرکتی کودکان را شکل می دهند، این مهارتها شامل مهارت های دستکاری[4] و جابجایی[5] می باشند (گالاهو، 2012). مهارت های جابجایی شامل گروهی از مهارت های بنیادی (FMS[6]) هستند که به افراد امکان هدایت در فضا یا حرکت بدن از نقطه ای به نقطة دیگر را می دهند. راه رفتن[7]، دویدن[8]، پریدن[9]، لی لی کردن[10]، یورتمه رفتن[11]، سر خوردن[12]، سکسکه رفتن[13] از رایج ترین اشکال مهارتهای جابجایی هستند(هی وود، 2005).
علاوه بر این مهارتهای حرکتی دستکاری[14] هم حرکات درشت و هم حرکات ظریف را شامل می شوند. مهارتهای دستکاری درشت حرکاتی هستند که اعمال نیرو به شئ و یا جذب نیرو از آن را در بر می گیرند. پرتاب[15]، دریافت[16]، ضربه با پا، ضربه بالای سر وغلتاندن مهارتهای دستکاری درشت محسوب می شوند. اصطلاح مهارت حرکتی ظریف به فعالیتهایی اطلاق می شود که بر کنترل حرکتی، دقت، و درستی حرکت تأکید می کند. بستن بند کفشها، رنگ کردن و بریدن با قیچی مثالهایی از مهارتهای دستکاری ظریف هستند( ایساکس، 2011).
اغلب، نظریه پردازان رشد حرکتی از مهارت های جابجایی به عنوان پدیدآیی نوعی یاد می کنند. به این ترتیب، این مهارت ها به شکل فرهنگی تعریف نشده بلکه با نژاد یا نوع بشر مشترکند. در راستای این دیدگاه، مفهومی موجود است که رشد مهارت های جابجایی طبیعی بوده و نیازمند آموزش رسمی و بازخورد نیست(ویسکار، 2008). اما مطالعات نشان داده اند که فرصت های حرکتی در دوره خردسالی یا
چند سال نخست زندگی برای رشد مهارت های حرکتی مهم هستند، زیرا وقتی فرصتهای حرکتی کودکان محدود می شود فقر حرکتی نیز به دنبال آن بروز می کند (ایساکس، 2012).
در همین راستا نیوول(1984) رشد مهارت های بنیادی را تحت تاثیر محدودکننده ها[17] در قالب نیازهای فرد، محیط و تکلیف تقسیم بندی کرد. اختلال بصری ([18]VI، یعنی، کم بینایی یا نابینایی) به عنوان یکی محدودیت فردی، می تواند باعث عدم ادراک بینائی کافی شود و بر همه جنبه های رشد کودک تاثیر بگذارد (هارتمن، 2007). یکی از نگرانی های خاص محققان و پژوهشگران در زمینه رفتار حرکتی انسان، ایجاد برنامه های متناسب رشدی برای کودکان VI در حوزه رشد مهارت های حرکتی آن ها می باشد (ریمر، 2012). کمبود تجارب کافی در مهارت های حرکتی و بازی می تواند در عملکرد اجتماعی و عاطفی، کیفیت زندگی و رفاه یک کودک با اختلال بینائی تاثیر بگذارد (رابینسون، 2009).
کودکان کم بینا اغلب فرصت کمی در تعامل با محیط پیدا می کنند و همین امر ممکن است محدودیتی در تجربه حرکتی ایجاد کند (ریمر، 2011). بطوریکه تحقیقات نشان می دهد رشد حرکتی این افراد تحت تاثیر این عوامل قرار می گیرد. فرصت کم برای تعامل با محیط موجب محدود شدن تجارب حرکتی کودکان VI میشود و اگر مشکلات حرکتی از تجارب محدود ناشی شود دلالت بر این مسئله دارد که تجارب حرکتی مناسب و مرتبط میتواند عملکرد در مهارتهای حرکتی را بهبود بخشد (ایساکس، 2012). به نظر می رسد راهکارهای مداخله ای بتواند استفاده از فرصت های محیطی را در این افراد بالا ببرد و نقش عمده ای در تسهیل اکتساب مهارت های حرکتی و شایستگی حرکتی آنها داشته باشد (هی وود، 2005). تحقیقات انجام گرفته در این راستا نشان می دهد، تجارب حرکتی موجب تسهیل رشد حرکتی کودکان می شود.در همین راستا نتایج تحقیق کوین( 2009 ) که اثر بخشی یک برنامه تمرینی روی عملکرد مهارت حرکتی در کودکان با اختلال بینایی را مورد مطالعه قرار داد نشان داد که بعد از برنامه تمرینی نمرات مهارت حرکتی در کودکان مبتلا بالاتر از پیش آزمون بوده است. همچنین ریمر (2011) در مطالعه ای به بررسی نقش برنامه ی مداخله ای بر بهبود مهارت های حرکتی ظریف در کودکان با اختلال بینایی پرداخت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله حرکتی باعث بهبود مهارتهای حرکتی ظریف در کودکان مبتلا به اختلال بینایی شد.
با اینکه مطالعات بر نقش مداخلات حرکتی برای بالا بردن سطوح مهارتهای بنیادی در کودکان با اختلال بصری تاکید کرده اند اما در مورد بهترین برنامه و شیوه آموزش بین متخصصین رشد حرکتی اتفاق نظر وجود ندارد بنابراین نیاز به برنامه ای متناسب با نیازهای این افراد احساس می شود.
یکی از این فعالیتهای ورزشی مؤثر در این حیطه، ایروبیک میباشد. در تاریخ ورزش را برای بدن و موسیقی را برای روح مناسب دانستهاند که این تعریف در ورزش ایروبیک دیده میشود. ایروبیک باعث افزایش استقامت قلبی عروقی و تقویت بهینهسازی عضلات بدن میشود و بهترین روش برای تنظیم و کاهش وزن است. ایروبیک کاران فعال، مثبت و خلاق و کارآفرین هستند. در انجام کارهای روزمره هماهنگی، سرعت، چابکی و تعادل بیشتری دارند. در مقابل ناملایمات زندگی بیشتر ایستادگی میکنند و حس همکاری زیادی دارند.ایروبیک بهترین تفریح خانوادهها و یکی از راههای دستیابی به جامعه ایمن است (ویسی، 1388). حرکات موزون با تحریک عقدههای قاعدهای باعث افزایش سرعت حرکت، عمود نگهداشتن قامت، کاهش سفتی عضلانی، افزایش نوسان بازو، افزایش هماهنگی و افزایش اندازه گام میشود(ایشا ولوز، 2010).
بهترین مؤلفه ایروبیک هماهنگی است که به معنی طرح یابی بدن و اندامها در ارتباط با اشیا و رخدادهای محیطی میباشد و این تعریف شامل دو قسمت است. هماهنگی، باعث درگیری الگوهای حرکات بدن و یا اندام میشود. الگوهای معینی از حرکات اندام، فرد را قادر میسازد که نسبت به انجام دادن الگوهای دیگر، بهتر به هدف برسد.(اشمیت، 2005) بخش دوم تعریف، بیانگر این است که الگوی حرکت بدن، مربوط به الگوی اشیا و رخدادهای محیطی است. این بخش بدان علت اهمیت دارد که نیاز به بررسی و مطالعه هماهنگی مهارت حرکتی را درباره موقعیتی که مهارت در آن اجرا شده است، مشخص میکند، مطالعات انجام شده در این راستا نشان می دهد که مشارکت در فعالیت های ایروبیک می تواند منجر به رشد مهارت های بنیادی در کودکان سالم شود (محمدی، 1393) اما در زمینه تاثیر این حرکات در کودکان کم بینا شواهدی وجود ندارد.
[2] Continuous
[3] nonlinear
[4] Locomotor movement skill
[5] Manipulitve movement skill
[6] . Fundamental movement skills
[7] walking
[8]running
[9] jumping
[10] hopping
[11] golloping
[12]sliding
[13] skipping
[14] Manipulitve movement skill
[15] throwing
[16] catching
[17] constraints
[18] . visual impairments