- کلیات
شهر به عنوان عالیترین نوع مجتمع زیستی انسان تحت تاثیر عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، اقلیمی و … در گذر زمان اشكال فضائی خاصی پیدا كردهاند. مطالعه و شناخت مؤلفه ها و عوامل موثر در شکل گیری و توسعه شهرها، از مهمترین مباحثی است که از گذشتههای دور توجه اندیشمندان مختلف در رشتههای مرتبط را به خود معطوف داشته و نظریهها و مدلهای مختلفی جهت تحلیل این پدیده ارائه گردیده شده است. ساخت فضائی هر شهر از یكسو نمایانگر هماهنگی فضای كالبدی شهر با شرایط و عوامل مزبور و از سوی دیگر گویای چگونگی جریان فعالیتهای اصلی شهر میباشد.
ساخت[1] یک مفهوم کلی و دارای کاربرد وسیع در علوم اجتماعی میباشد. در برداشتی عام، یک ساخت اجتماعی مجموعه یا کلی است اجتماعی، متشکل از اجزایی سازمان یافته، کم و بیش وابسته به هم و دارای پیوندی بادوام با یکدیگر(بیرو، 1366: 382). بدین ترتیب هرگاه میان عناصر و اجزای یک مجموعه که کلیت آن مورد نظر است رابطهای نسبتاً ثابت و پابرجا برقرار باشد، به مفهوم ساخت و انسجام دست یافته می شود.
امروزه بحرانهای گوناگونی شهرهای ما را تهدید مینماید و انسجام شهری در معرض اغتشاش و بیسامانی قرار گرفته است. وحدت و هویت شهری – که از مشخصه های ویژه شهرسازی کهن ماست- کم کم به بوته فراموشی سپرده می شود. آشفتگی و عدم انسجام ساختار شهر با گسترش شبكه ارتباطی سواره و تسلط خودرو در شهرهای ما به حدی افزایش یافته كه زندگی اجتماعی و آئین شهروندی بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته و انسانمداری و انسانگرایی را تحت الشعاع خود قرار داده است. سوارهها و پیادهها در كشمكشی دائمی در تمامی عرصه های شهری درگیر شده اند.
نیازهای جدید باعث تغییر ساختار شهرها شده و فرصت انطباق ساختار قدیم با عملکرد جاری از شهرها گرفته شده است. این عوامل به تدریج باعث تضعیف ساختار و استخوانبندی شهر شده و در نهایت انتظار جدایی و تکه تکه شدن آن میرود. از همین رو ساماندهی نظام حركتی و ساختار فعالیتهای شهری به طور موازی و هماهنگ، به نحوی كه مسیرهای حركتی شهر به صورت یک كل منسجم و یکپارچه عمل نماید و ادراك شوند، كاملا ضروری است.
با توجه به اهمیت نقش عناصر و پیکرههای ساختاری شهر در انسجام فضایی-كالبدی بافت شهری، این پژوهش درصدد آن میباشد تا مفهوم استخوانبندی را با تاکید بر عناصر اصلی شکل دهنده ساختار شهر تبیین نماید و تاثیر این ویژگی را در ایجاد یک ساختار منسجم پیرامون یکی از شهرهای شمالی کشور؛ شهر گرگان، مورد بررسی قرار دهد.
- طرح مسئله
اولین فعالیت در هر پژوهشی انتخاب و بیان مساله پژوهش میباشد (خورشیدی و قریشی, 1381: 40). یک مساله زمانیکه صورت خارجی پیدا می کند که احساسی به پژوهشگر مبنی بر اینکه پدیدهای یا رویدادی درست نیست یا آنطور که باید باشد، نیست یا نیاز به تبیین بیشتری دارد، دست دهد (دلاور،1382: 78) و بیان آن مرحله اقدام را برای تحقیق مهیا میسازد.
گسترش روز افزون شهرها، اقدامات عاجل عمرانی را طلب مینماید و شهر ناگزیر از پذیرفتن تغییرات میباشد. عدم شناخت و درک ساختار و استخوانبندی شهرها و عدم تلاش درحفظ و ساماندهی آن، موجب بروز لطمات فراوانی به ارزشهای نهفته در شهرها و الگوهای شهرسازی گردیده است. (حمیدی, 1376: 4)
اقدامات شهرسازانه دردوره پهلوی که شامل خیابان کشیهای وسیع بود باعث ازهم گسیختگی استخوانبندی قدیمی اکثر شهرهای ایران گردید. لذا آگاهی و تسلط طراحان وسیاستگذاران، از ساختار گذشته و حال شهرها امری ضروری میباشد.
/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b3%db%8c%d8%b1-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84-%d9%88-%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%ae/
این نکته که توسعه شهرها تا چه اندازه بر مبنای استخوانبندی میباشد، مسئلهای است که در این پژوهش پیرامون شهر گرگان، به عنوان مجموعه شهری دارای پتانسیل، بدان پرداخته خواهد شد.
دردوران اخیر پراگندگی عناصر شهری و فعالیتهای عمومی به عبارت دیگر تغییر الگوی ساختاری مراکز و بخشهای عمومی شهر در سازمان مرکز شهر و استخوانبندی اصلی آن موجب اغتشاش گریده است. فقدان سیاستهای صحیح توسعه و نابسامانی توزیع کاربریهای شهری موجب ازهم گسیختگی در استخوانبندی اصلی شهرها که برخوردار از وحدت و یکپارچگی و پیوند مناسب بوده اند، شده است. از مشکلات اساسی دیگر ناشی از ساختار فضایی نامناسب، توسعه و رشد بیرویه میباشد. این رشد بیرویه ناشی از اثر متقابل و پیچیده بین نیروهای بازار، سرمایه گذاریهای عمومی و اجرای نامناسب ضوابط و مقررات بوده است.
همچنین در عصر حاضر، آشفتگی و عدم انسجام ساختار شهر با گسترش شبكه ارتباطی سواره و تسلط خودرو در شهرهای ما به حدی افزایش یافته كه زندگی اجتماعی و آئین شهروندی بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته و انسان مداری را تحت الشعاع خود قرار داده است. سوارهها و پیادهها در كشمكشی دائمی در تمامی عرصه های شهری درگیر شده اند.
نیازهای جدید باعث تغییر ساختار شهرها شده و فرصت انطباق ساختار قدیم با عملکرد جاری از شهرها گرفته شده است و به تدریج باعث تضعیف ساختار و استخوانبندی شهر شده و در نهایت انتظار جدایی و تکه تکه شدن آن میرود. از همینرو ساماندهی نظام حركتی و ساختار فعالیتهای شهری به طور موازی و هماهنگ، به نحوی كه مسیرهای حركتی شهر به صورت یک كل منسجم و یکپارچه عمل نماید و ادراك شوند، كاملا ضروری است.
طراحی کل شهر در مقیاس بزرگ ممکن نیست. از نظر اقتصادی و اجرایی نیز غیر این اقدام غیر عملی مینماید و از طرف دیگر مطلوب هم نیست؛ زیرا موجب ایستایی، عدم امکان رشد و ایجاد تصور کلی توسط ساکنین شهر می شود. لذا ضرورت طراحی و ساماندهی استخوانبندی شهر به شیوهای که وسیله ایجاد یک حوزه مشترک و ارتباطی بین عناصر خاص شود، مطرح میگردد. برای جلوگیری ازافزایش نابسامانیها در شهر ضروری است، اقدامات منفرد و پراکنده در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و ساختاری واحد و یکپارچه درکلیت شهر به وجودآورد (حمیدی، 1376: 5). ساماندهی استخوانبندی شهر، فرصتی را پدید میآوردکه تمام عملکردهای شهری و انواع ارتباطات انسانی در یک شبکه درهم تنیده و نزدیک به هم قرار گیرند.
ضرورت طرح موضوع شناخت و ساماندهی استخوانبندی اصلی شهرها، از دو نقطه نظر مطرح است.
نخست آنکه بی توجهی به استخوانبندی شهرها به ویژه در شهرهای کهن، چه عواقبی را در پی داشته است و دیگر آنکه با توجه به شرایط کنونی چه روشی می تواند برای ساماندهی و توسعه شهرها دارای حداکثر کارایی باشد.
توسعه شهری همواره تحت تاثیر نیروهای اقتصادی بیرونی است و بقاء آن بستگی به راه حلهای خلاق و سریع برای مسائل و مشکلاتی که در طی زمان پیش می آید دارد.
از نقطه نظر اقتصادی، شهر یک بازارکار و بازار مصرف بزرگ است و ساختار فضایی ناکارامد باعث پراکندگی بازار کار و فعالیت و در نتیجه تحمیل هزینه اضافی از لحاظ جا به جایی (حمل و نقل) و کاهش درآمد و … می شود و نیز می تواند باعث پایین آمدن کیفیت زیست محیطی شود که همه این عوامل باعث غیرقابل رقابتی گردیدن شهر می شود.
ازضرورتهای دیگر ساماندهی شهر براساس احیاء استخوانبندی این نکته می.باشد که اگر در روند رشد کلان شهرها، توسعه به سوی نواحی حومهای صورت گیرد، جایی که مظاهر شهری پراکنده پراکندگی بسیاری مییابند، مراکز قدیمی نهایتاً از اعتبار خواهند افتاد و همه فعالیتهای شهری به صورت پراکنده، درسراسر منطقه گسترده میشوند.
به تدریج درهیچ کجا گره شهری وجود نخواهد داشت و هیچ محدودهای به عنوان هسته مرکزی شهر قابل درک نخواهد بود و این عامل موجب کاهش روابط اجتماعی و تعاملات بین شهروندان میگردد.
برخی فضاها و عملکردهای شهری میتوانند موجد خوانایی شهر و تمایز آن شده و بیان کننده هویت ملی و برانگیزنده احساس غرور در مردم شهر شوند، که تعداد این نوع عناصر در شهرهای کشور ما، ایران؛ کم نیست. اما باید دید در طول ادوار گذشته و رشد سریع این شهرها آیا به استخوانبندی اصلی شهر توجهی شده است؟! باید دید این شهر به عنوان مرکزی که سالانه جاذب گردشگران بسیاری است و جمعیت عدیدهای را درخود جای داده، تا چه حد در توسعههای اخیر خود ارتباطات فضایی استخوانبندی را مدنظر قرارداده است؟ آیا این توجه موجب تقویت آن شده و یا موجب تضعیف گردیده است؟
- اهداف تحقیق
اهداف و پیامدهای این تحقیق را می توان در دو بخش و رده در نظر گرفت :
1- اهداف کلان و راهبردی 2- اهداف اجرایی و عملیاتی
الف : اهداف کلان
هدف کلان این طرح را می توان « بررسی سیر تحول استخوانبندی شهر گرگان و شناخت عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری آن و ارائه طرح ساماندهی » اشاره نمود.
ب : اهداف اجرایی و عملیاتی
اهداف اجرایی و عملیاتی ساماندهی استخوانبندی شهر را می توان به شرح زیر اشاره نمود :
- شناخت معیارها و عوامل اصلی ساختار شهر گرگان در جهت تقویت استخوانبندی اصلی شهر؛
- بررسی شیوه شکل گیری استخوانبندی اصلی شهر گرگان به منظور دستیابی به معیارهای استخوانبندی اصلی شهر ؛
- دستیابی به الگوی مطلوب سازماندهی استخوانبندی شهر گرگان به منظور تقویت جایگاه شهر به عنوان مرکز استان.
- سؤالات تحقیق
- عناصر مهم و تاثیرگذار بر شکل گیری و تقویت استخوانبندی شهر گرگان کدامند؟
- الگوی شکل گیری و تغییر استخوانبندی شهر گرگان به چه شیوه ای میباشد؟
- چه الگویی می تواند موجب ارتقاء جایگاه شهر گرگان در استان را به عنوان مرکز سیاسی – اداری شود ؟
[1] Structure
فرم در حال بارگذاری ...