:
رشد حرکتی به عنوان یک فرایند مداوم[2] و غیرخطی[3] در همه افراد از توالی ثابت پیروی می کند. مهارت های حرکتی از سنین اولیه رشد کرده و به بلوغ می رسند. یکی از مهارتهای مهم که در این دوره باید رشد کند مهارتهای حرکتی درشت است؛ این مهارتها شامل مهارتهای جابجایی و دستکاری (یورتمه رفتن، لی لی کردن، جهش، پرش، سرخوردن، دویدن، دریبل درجا، ضربه بادست به توپ ساکن، ضربه زدن باپا، دریافت کردن، پرتاب ازبالای شانه و غلتاندن توپ) است. دامنه سنی در بروز یک الگوی حرکتی به میزان مهارت در آن الگو، و عوامل اجتماعی- فرهنگی و فرصت های تمرین وابسته است. مهارت های حرکتی، پایه و اساس رشد حرکتی کودکان را شکل می دهند، کودکی دوره ظهور مهارتهای بنیادی است، این مهارت ها نه تنها بر حرکات ویژه ورزشی بلکه بر حرکات روزمره نیزتاثیر می گذارند (گالاهو و ازمون، 2012). از اینرو رشد محدود این مهارتها، دارای پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم بر توانایی فرد در انجام حرکات تخصصی مراحل بعدی زندگی است (هی وود، 2009). فرصت های حرکتی در دوره خردسالی یا چند سال نخست زندگی برای رشد مهارت های حرکتی مهم هستند، زیرا وقتی فرصتهای حرکتی کودکان محدود می شود فقر حرکتی نیز به دنبال آن بروز می کند. عدم توانایی حرکتی کودک بر وضعیت ظاهری، جسمانی و سایر روابط روانی و اجتماعی او آسیب می رساند. در مواردی ممکن است کودک از پذیرش در گروه های ورزشی و فعالیت های جسمانی اجتناب کند و به راحتی پذیرفته نشود. بنابراین رشد حرکتی مطلوب و بهنجار اثرات مفیدی بر سایر جنبه های رشد کودک دارد (ایساکس، 2011، محمدی، 1393). یکی از محدودیت هایی که می تواند بر رشد مهارتهای حرکتی تاثیر بگذارد اختلال بصری (VI، یعنی کم بینایی یا نابینایی) است، این اختلال بر همه جنبه های رشد کودک تاثیر دارد و منجر به ضعف عملکرد در این کودکان می شود(ویسکار، 2010). ضعف مهارت های حرکتی ممکن است شایستگی حرکتی کودک را کاهش دهد و منجر به کناره گیری از فعالیت های حرکتی، و به نوبه خود منجر به فرصت محدود برای تمرین مهارت های حرکتی شود (ریمر، 2011). کودکان با اختلال بینایی درخطر فقر حرکات و عملکرد تکالیف حرکتی هستند. نقص بینائی در کودکان VI بر عملکرد آن ها تاثیر میگذارد. همچنین ممکن است یادگیری الگوهای حرکتی را کند کرده و یا منجر به تفاوتهای کیفی الگوهای حرکتی شود (ویسکار، 2007). یک سوال مهم در سالهای اخیر مطرح شده این است که چگونه می توان مشکلات کودکان مبتلا به VI در حوزه حرکتی را برطرف کرد؟ در جواب باید گفت که با گنجاندن برنامه های مداخله حرکتی در فعالیت های مختلف جسمانی می توان به رشد و بهبود حرکتی کودکان مبتلا به VI کمک شایانی کرد(هوون، 2010). همچنین یکی از نگرانی های خاص محققان و پژوهشگران در زمینه رفتار حرکتی ایجاد برنامه های حرکتی متناسب با سطح رشدی برای کودکان مبتلاVIاست.
از آنجایی که فعالیت جسمانی بخشی از سلامت افراد را شامل می شود، وجود برنامه حرکتی که به خوبی طراحی شده، می تواند به رشد مهارت های حرکتی مربوط به زندگی روزمره، بهبود وضعیت روانی و افزایش اعتماد به نفس کودکان با اختلال بینایی کمک کند.
2-1- بیان مساله
مهارت های بنیادی حرکتی، پایه و اساس رشد حرکتی کودکان را شکل می دهند، این مهارتها شامل مهارت های دستکاری[4] و جابجایی[5] می باشند (گالاهو، 2012). مهارت های جابجایی شامل گروهی از مهارت های بنیادی (FMS[6]) هستند که به افراد امکان هدایت در فضا یا حرکت بدن از نقطه ای به نقطة دیگر را می دهند. راه رفتن[7]، دویدن[8]، پریدن[9]، لی لی کردن[10]، یورتمه رفتن[11]، سر خوردن[12]، سکسکه رفتن[13] از رایج ترین اشکال مهارتهای جابجایی هستند(هی وود، 2005).
علاوه بر این مهارتهای حرکتی دستکاری[14] هم حرکات درشت و هم حرکات ظریف را شامل می شوند. مهارتهای دستکاری درشت حرکاتی هستند که اعمال نیرو به شئ و یا جذب نیرو از آن را در بر می گیرند. پرتاب[15]، دریافت[16]، ضربه با پا، ضربه بالای سر وغلتاندن مهارتهای دستکاری درشت محسوب می شوند. اصطلاح مهارت حرکتی ظریف به فعالیتهایی اطلاق می شود که بر کنترل حرکتی، دقت، و درستی حرکت تأکید می کند. بستن بند کفشها، رنگ کردن و بریدن با قیچی مثالهایی از مهارتهای دستکاری ظریف هستند( ایساکس، 2011).
اغلب، نظریه پردازان رشد حرکتی از مهارت های جابجایی به عنوان پدیدآیی نوعی یاد می کنند. به این ترتیب، این مهارت ها به شکل فرهنگی تعریف نشده بلکه با نژاد یا نوع بشر مشترکند. در راستای این دیدگاه، مفهومی موجود است که رشد مهارت های جابجایی طبیعی بوده و نیازمند آموزش رسمی و بازخورد نیست(ویسکار، 2008). اما مطالعات نشان داده اند که فرصت های حرکتی در دوره خردسالی یا
چند سال نخست زندگی برای رشد مهارت های حرکتی مهم هستند، زیرا وقتی فرصتهای حرکتی کودکان محدود می شود فقر حرکتی نیز به دنبال آن بروز می کند (ایساکس، 2012).
در همین راستا نیوول(1984) رشد مهارت های بنیادی را تحت تاثیر محدودکننده ها[17] در قالب نیازهای فرد، محیط و تکلیف تقسیم بندی کرد. اختلال بصری ([18]VI، یعنی، کم بینایی یا نابینایی) به عنوان یکی محدودیت فردی، می تواند باعث عدم ادراک بینائی کافی شود و بر همه جنبه های رشد کودک تاثیر بگذارد (هارتمن، 2007). یکی از نگرانی های خاص محققان و پژوهشگران در زمینه رفتار حرکتی انسان، ایجاد برنامه های متناسب رشدی برای کودکان VI در حوزه رشد مهارت های حرکتی آن ها می باشد (ریمر، 2012). کمبود تجارب کافی در مهارت های حرکتی و بازی می تواند در عملکرد اجتماعی و عاطفی، کیفیت زندگی و رفاه یک کودک با اختلال بینائی تاثیر بگذارد (رابینسون، 2009).
کودکان کم بینا اغلب فرصت کمی در تعامل با محیط پیدا می کنند و همین امر ممکن است محدودیتی در تجربه حرکتی ایجاد کند (ریمر، 2011). بطوریکه تحقیقات نشان می دهد رشد حرکتی این افراد تحت تاثیر این عوامل قرار می گیرد. فرصت کم برای تعامل با محیط موجب محدود شدن تجارب حرکتی کودکان VI میشود و اگر مشکلات حرکتی از تجارب محدود ناشی شود دلالت بر این مسئله دارد که تجارب حرکتی مناسب و مرتبط میتواند عملکرد در مهارتهای حرکتی را بهبود بخشد (ایساکس، 2012). به نظر می رسد راهکارهای مداخله ای بتواند استفاده از فرصت های محیطی را در این افراد بالا ببرد و نقش عمده ای در تسهیل اکتساب مهارت های حرکتی و شایستگی حرکتی آنها داشته باشد (هی وود، 2005). تحقیقات انجام گرفته در این راستا نشان می دهد، تجارب حرکتی موجب تسهیل رشد حرکتی کودکان می شود.در همین راستا نتایج تحقیق کوین( 2009 ) که اثر بخشی یک برنامه تمرینی روی عملکرد مهارت حرکتی در کودکان با اختلال بینایی را مورد مطالعه قرار داد نشان داد که بعد از برنامه تمرینی نمرات مهارت حرکتی در کودکان مبتلا بالاتر از پیش آزمون بوده است. همچنین ریمر (2011) در مطالعه ای به بررسی نقش برنامه ی مداخله ای بر بهبود مهارت های حرکتی ظریف در کودکان با اختلال بینایی پرداخت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله حرکتی باعث بهبود مهارتهای حرکتی ظریف در کودکان مبتلا به اختلال بینایی شد.
با اینکه مطالعات بر نقش مداخلات حرکتی برای بالا بردن سطوح مهارتهای بنیادی در کودکان با اختلال بصری تاکید کرده اند اما در مورد بهترین برنامه و شیوه آموزش بین متخصصین رشد حرکتی اتفاق نظر وجود ندارد بنابراین نیاز به برنامه ای متناسب با نیازهای این افراد احساس می شود.
یکی از این فعالیتهای ورزشی مؤثر در این حیطه، ایروبیک میباشد. در تاریخ ورزش را برای بدن و موسیقی را برای روح مناسب دانستهاند که این تعریف در ورزش ایروبیک دیده میشود. ایروبیک باعث افزایش استقامت قلبی عروقی و تقویت بهینهسازی عضلات بدن میشود و بهترین روش برای تنظیم و کاهش وزن است. ایروبیک کاران فعال، مثبت و خلاق و کارآفرین هستند. در انجام کارهای روزمره هماهنگی، سرعت، چابکی و تعادل بیشتری دارند. در مقابل ناملایمات زندگی بیشتر ایستادگی میکنند و حس همکاری زیادی دارند.ایروبیک بهترین تفریح خانوادهها و یکی از راههای دستیابی به جامعه ایمن است (ویسی، 1388). حرکات موزون با تحریک عقدههای قاعدهای باعث افزایش سرعت حرکت، عمود نگهداشتن قامت، کاهش سفتی عضلانی، افزایش نوسان بازو، افزایش هماهنگی و افزایش اندازه گام میشود(ایشا ولوز، 2010).
بهترین مؤلفه ایروبیک هماهنگی است که به معنی طرح یابی بدن و اندامها در ارتباط با اشیا و رخدادهای محیطی میباشد و این تعریف شامل دو قسمت است. هماهنگی، باعث درگیری الگوهای حرکات بدن و یا اندام میشود. الگوهای معینی از حرکات اندام، فرد را قادر میسازد که نسبت به انجام دادن الگوهای دیگر، بهتر به هدف برسد.(اشمیت، 2005) بخش دوم تعریف، بیانگر این است که الگوی حرکت بدن، مربوط به الگوی اشیا و رخدادهای محیطی است. این بخش بدان علت اهمیت دارد که نیاز به بررسی و مطالعه هماهنگی مهارت حرکتی را درباره موقعیتی که مهارت در آن اجرا شده است، مشخص میکند، مطالعات انجام شده در این راستا نشان می دهد که مشارکت در فعالیت های ایروبیک می تواند منجر به رشد مهارت های بنیادی در کودکان سالم شود (محمدی، 1393) اما در زمینه تاثیر این حرکات در کودکان کم بینا شواهدی وجود ندارد.
[2] Continuous
[3] nonlinear
[4] Locomotor movement skill
[5] Manipulitve movement skill
[6] . Fundamental movement skills
[7] walking
[8]running
[9] jumping
[10] hopping
[11] golloping
[12]sliding
[13] skipping
[14] Manipulitve movement skill
[15] throwing
[16] catching
[17] constraints
[18] . visual impairments
فرم در حال بارگذاری ...