با توجه به منابع عظیم گاز طبیعی در جهان و افزایش بی رویه قیمت نفت خام و سوختهای مایع و گران بودن هزینة انتقال سوختهای مایع و گاز به بازارهای مصرف که گاهاً مسافتهای طولانی را شامل می شود، تبدیل گاز طبیعی به گاز سنتز و تیدیل گاز سنتز به هیدروکربنهای خطی به وسیلة سنتز فیشر- تروپش، یک فرایند امید بخش و از نظر اقتصادی موجه می باشد، که علاوه بر تولید سوختها، مختلف، مواد شیمیایی خاصی را نیز تولید می کند که در صنعت نیازمند این مواد هستیم.
فرایند فیشر- تروپش(FTS)
تولید هیدروکربنهای مایع از گاز سنتز یک فرایند امید بخش و اقتصادی برای تولید مواد شیمیایی و سوختها از توده های زیستی[1]، زغالسنگ و گاز طبیعی به شمار می رود. با توجه به منابع وسیع زغالسنگ و گاز طبیعی و کاهش منابع نفت خام و موثر و مفید بودن سوختهای مایع، نقش و اهمیت سنتز فیشر- تروپش افزایش یافته است. این سنتز یک نقش کلیدی در فرایندهای گاز به مایع (GTL) ایفاء می کند، که GTL فرایند روبه رشدی می باشد. سنتز فیشر- تروپش می تواند با خوراک گاز سنتز حاصل از گازی کردن زغالسنگ، گاز طبیعی و توده زیستی انجام پذیرد. در فرایند GTL چهار مرحله مد نظر می باشد:1) تولید گاز سنتز
2)خالص سازی گاز سنتز 3)سنتز فیشر- تروپش 4)جداسازی محصولات ]شکل 6.30[ . زغالسنگ با اکسیژن و بخار، گازی می شود و گاز سنتز تولیدی، برای خالص سازی از نیتروژن و سولفور عاری می شود، زیرا این دو عنصر می توانند باعث غیر فعال شدن کاتالیستهای FTS بشوند. گاز سنتز خالص شده به راکتور بستر ثابت، یا بستر سیال و یا راکتور دو غابی منتقل می شود. این راکتور شامل کاتالیستهای آهنی و یا کاتالیستهای کبالت می باشد. (هر چقدر گاز سنتز خالص تر باشد و یا نسبت باشد از کاتالیستهای کبالت استفاده می شود.) سپس گاز سنتز به هیدروکربنهایی نظیر متان و هیدروکربنهای سبک و واکس و محصولات مایع تبدیل می شود.
آزمایشات انجام گرفته بر روی محصولات فیشر- تروپش نشان داده که محصولات شامل مخلوطی چند جزئی از هیدروکربنهای خطی و شاخه دار و محصولات اکسیژن دار هیدروکربنی می باشند. محصول اصلی پارافین های خطی و اولفینها می باشند (1-3)گسترش فرایند سنتز فیشر- تروپش به پنج مرحلة زمانی تقسیم می شود.1)کشف کاتالیستهای آهن و کبالت (1928-1902)
2)گسترش صنعتی کاتالیستهای کبالت فیشر 01945-1928)
3)عصر آهن وساسول (1974-1946)
4)گسترش دربارة سنتز فیشر- تروپش و کبالت (1990-1975)
5)شروع و گسترش صنعت GTL ( حال حاضر -1990)
دورة اول: سنتز فیشر- تروپش در اوایل سال 1900 با کشف sabatier و senderens پدید آمد که این دو فهمیدند با هیدروژن دار کردن co با کاتالیستهای آهن، کبالت و نیکل می توانند متان تولید کنند. در سال 1913، BASF ادعا کرد که می تواند هیدروکربنهای مایع را با کاتالیست کبالت تولید کند، هر چند در شرایط غیر واقعی. ده سال بعد،در سال 1923،Fischer و Tropsch گزارش دادند که هیدروکربنهای اکسیژن دار شده ( مانند الکها، کتونها و اسیدهای چرب ) ر ا با کاتالیست آهن قلیایی شده در و در فشار 10-15atm تولید کرده اند در سال 1925،Fischet وTropsh گزارش دادند که هیدروکربنهای مایع و پارافینهای جامد را با کاتالیستهای آهن و کبالت در شرایط و فشار یک اتمسفر تولید کرده اند. بنابراین سال 1925 سرآغاز سنتز فیشر- تروپش است. تحقیق Fischer وTropch در سال 1926 شامل اطلاعات زیادی در مورد سنتز FT بوده، از جمله:
دوره دوم: بسیاری از کاتالیستها، راکتور و گسترش فرایند FT در آلمان در خلال سالهای دهة 1930-1940 بل استفاده از منابع عظیم زغالسنگ صورت گرفت. در سالهای 1934-1928، Fischer و koch لات الیست رسوبی را ساختند که برای 12 سال، استاندارد صنعتی بود و در 40 سال بعد بهبود یافت. آنها همچنین دمای را بعنوان دمای بهینة احیاء در نظر گرفتند در مدت 20-5 ساعت، شرایطی که تقریباً هنوز هم بکار می رود. Fischerو Pichlen دریافتند که تولید محصولات در فشار 5-20bor، پایداری کاتالیست را بهبود می بخشد. محصولات فشارهای متوسط اکثراً آلگانها و آدکنها و محصولات با نقاظ جوش متفاوت مانند متان، گازولین، دیزل و واکسها می باشد. دورة سوم: بعد از جنگ دوم، بدلیل کمبود نفت در آمریکا، انگلستان و آلمان، نگرش به سنتز FT گسترش یافت. بسیاری از تحقیقات بر روی کاتالیستهای ارزان آهن درآلمان صورت گرفت.
دورة چهارم: اندازه گیری فعالیت ویژه هیدروژن دار کردن CO با کاتالیستهای کبالت، آهن و روتنیوم توسط جذب شیمیایی ، در این دوران صورت پذیرفت. مطالعات و تحقیقات در شرکتهای shellوstatoil نشان داد که کاتالیست دارای فعالیت و سطح ویژه عالی است.
دورة پنجم: تولید صنعت GTL امروزی از سال 1993 شروع شد. شرکت shell با کاتالیست کبالت و یک راکتور بستر ثابت و شرکت sasol با کاتالیست آهن و راکتور بستر سیال در این زمینه فعالیت دارند.
(1-4)تولید گاز سنتز:
با توجه به بالا بودن درصد بالای اختصاص سرمایه کل فرایند FT که به خالص سازی و سرد کردن گاز سنتز مربوط است، کاهش هزینة تولید گاز سنتز سودمندترین روش است. گاز سنتز می تواند با روش رفورینگ بخار و یا اکسیداسیون کاتالیستی جزئی سوختهایی نظیر زغال سنگ، گاز طبیعی، باقیمانده های پالایش [2] و توده زیستی تولید شود. واکنشهای اصلی تولید گاز سنتز عبارتند از:
تبدیل گازطبیعی به گازسنتزبابخار
تبدیل گاز طبیعی به گازسنتز با
اکسیداسیون جزئی گاز طبیعی
واکنش جابجایی آب- گاز
روش های مختلف تولید گاز سنتز بر حسب نسبت بین و CO بکار گرفته می شوند. گاز سنتز تولیدی ناشی از زغال سنگ و باقیمانده های پالایش دارای CO بیشتری نسبت به گاز سنتز حاصله از گاز طبیعی می باشد. گاز سنتز با نسبت برای فرایند فیشر- تروپش مناسب نیست، پس واکنش جابجایی آب گاز در رساندن نسبت به مرز 2 بسیار با اهمیت می باشد. شکل 3-1 محدودیتهای نسبت مورد استفاده در کاتالیست آهن و کاتالیست کبالت را نشان می دهد. با پائین آوردن نسبتهای ؟ در خوراک اولیه، می توان هزینة گاز سنتز را کاهش داد. Basini و Piovesan مطالعاتی را بر روی نسبت بهینة انجام دادند که بر اساس نتایج آن، در نسبت به بهترین شرایط عملیاتی و شرایط اقتصادی میسر می شود.
(1-5)شیمی و ترمودینامیک سنتز فیشر- تروپش:
شیمی فرایند FT به وسیلة واکنشهای زیر بیان می گردد.
واکنش 1 متان سازی است، واکنش 2 تولید هیدروکربنهای سنگینتر از متان است. واکنش 3 واکنش جابجایی آب گاز (WGS) است و واکنش 4 واکنشی در اثر جانشینی کربن است. کاتالیستهای Ni برای تولید متان بسیار گزینش پذیرند. کاتالیستهای CO،Fe، Ru برای تولید هیدروکربنهای سنگینتر گزینش پذیری خوبی نشان می دهند. گزینش پذیری محصولات سنگین به شرایط واکنش و اجزاء کاتالیست بستگی دارد، برای مثال تولید محصولات سنگینتر با افزایش تولید متان کاهش می یابد که این در نتیجة افزایش نسبت و افزایش دمای واکنش و کاهش فشار می باشدو از بین چهار فلز CO، Fe، Ru و Ni، تنها شکل Fe واکنش جابجایی آب گاز را کاتالیز می کند. از نظر ترمودینامیکی، تشکیل متان و هیدروکربنهای سنگینتر از نظر انرژی مطلوب است. واکنش 1 و 2 دارای آنتالپی تشکیل منفی هستند. مقادیر در دمای برای تشکیل اتان و پروپان به ترتیب و می باشد، در حالیکه در ، برای تشکیل متان، اتان و پروپان به ترتیب،209-، 176- و می باشد. محاسبات ترمودینامیکی نشان می دهد که تشکیل متان آسانتر از تشکیل هیدروکربنهای سنگینتر است. بنابراین کاتالیستهای سنتز FT باید برای گزینش پذیری محصولات سنگینتر از متان طراحی شوند. ( CO،Feو Ru) کاتالیست Fe قابلیت کاتالیز کردن واکنش جابجایی آب گاز را داراست و در نسبتهای پائین می تواند فعال باشد. سنتز FT یک فرایند پلیمر یزاسیون است که موفومر آن گروه های CH یا می باشد که یا افزودن مرحله به مرحله، زنجیر هیدروکربنی بلندتر می شود. گزینش پذیری هیدروکربنهای تولیدی برابر است با نسبت سرعت تکثیر زنجیر به سرعت خاتمه زنجیر. توزیع محصولات هیدروکربنی در FTS بوسیلة مدل سینتیکی زنجیر پلیمری بنام مدل Flory(ASF) و schulz و Anderson تعیین می گردد. مدل ASF به صوت ریاضی به شرح زیر است:
و
n= تعداد اتنهای کربن در محصول تولیدی
= وزن محصول n کربنی
= کسر مولی محصول n کربنی
= احتمال تکثیر زنجیر « مستقل از n»
= سرعت تکثیر زنجیر = سرعت خاتمه زنجیر است،
مقدار با رسم n بر حسب بدست می آید. مقدار با کاهش نسبت افزایش می یابد و با کاهش دمای واکنش افزایش می یابد و با افزایش فشار افزایش می یابد. مقادیر برای کاتالیستهای CO و Ru بیشتر از کاتالیستهای Fe می باشد. افزودن پروموتور باعث افزایش مقادیر می شود. عوامل انحراف از مدل ASF، واکنشهای ثانویه و جذب دوبارة اولفینها می باشد.
[1] -biomass
[2] – cesdue
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مقالات بیشتر به فعل و انفعالات شیمیایی در هنگام تولید و مسائل انبارداری و دادن جوایز به صادرکنندگان نمونه استانی می پردازند و صادرات دلایل بازاریابی جایگاه چندان در این مقالات نداشته اند.
البته شایان ذکر است که در خشکبار به طور کلی و بعضی از اقلام آن مانند گردو و بادام تحقیقاتی انجام شده است که به چند مورد آن اشاره شده است.
وضعیت صادرات میوه و خشکبار خراسان به ترکمنستان/ علی محمد زاده
دانشگاه شهید بهشتی تهران – سال 1374
در ای پژوهش به مشکلات صادرتا میوه و خشکبار استان خراسان به ترکمنستان به عنوان موضوع تحقیق پرداخته شده است. فرضیاتی که پژوهش برای آن صورت گرفته است عبارت است از:
الف)یکی ازدلایل پایین آمدن صادرات میوه و خشکبار خراسان به ترکمنستان صنعت سیستم بسته بندی محصول است.
ب) یکی از دلایل پایین آمدن صادرات میوه و خشکبار استان خراسان به ترکمنستان عدم وجود سرمایه گذرای ثابت در کشور ترکمنستان از سوی کشور ایران است.
بررسی زمینه صادرات خشکبار ایران(گردو) در استان همدان است. / یوسف کزازی- دانشگاه تهران سال 1374
این تحقیق برنامه ریزی در تولید را از مهمترین عوامل دانسته است. لذا در تولید خشکبار تفرایی طولانی بردن بهره برداری و سرمایه گذاری را ملاک تحقیق قرار داده اند.
بیشتر به انتخاب نهال از زمین مناسب و روش های صحیح برداشت و آموزش کارکنان پرداخته است و مسائل بازاریابی جایگاه چندانی در آن نداشته است.
3) بررسی عوامل موثر بر صادرات پسته ایران/ رضا رضایی صومعه- دانشگاه تربیت مدرس سال 1379
در این تحقیق توابع عرضه و تقاضا صادرات مورد مطالعه قرار گرفته است و کشمکشهای عرضه و تقاضای صادرات نسبت به عوامل موثر محاسبه شده است.
4- بررسی تاثیر سیاست های ارزی و تجاری بر تولید و صادرات پسته ایران/ محمدرضا حسینی پور- دانشگاه تربیت مدرس سال 1380
5- ارائه مقاله ای در مورد تولید انگور و مقایسه آن با سایر استانهای دیگر از کاشت تا برداشت/ محمدرضا کولیوند- اداره جهاد کشاورزی
این تحقیق درخصوص افزایش عملکرد با روش های اصلاح و احیاء باغات، تغذیه آموزش باغداری اشاره شده است در سال 1387
6- ارائه مقاله ای دیگر در مورد صادرات کشمش شهرستان ملایر که به بررسی مشکلات، نقاط قوت و ضعف صادرات اشاره شده است/ اداره بازرگانی شهرستان ملایر سال 1388
7- بررسی دلایل کاهش صادرات پسته ایران/ مریم تلاوتی- دانشگاه اراک– سال 1387
8- بررسی موانع کاهش صادرات خشکبار/ حسین خلیلی- سال 1382
هدف از افشای اطلاعات، کاهش توزیع نادرست اطلاعات موثر در تصمیم گیری استفاده کنندگان، در بازار سرمایه است. در صورتی که اطلاعات، نادرست توزیع شود، گروهی دارای اطلاعات بیشتری خواهند بود و این امر باعث به وجود آمدن شرایطی خواهد شد که به تصمیم گیری نادرست گروه دارای اطلاعات کمتر، می انجامد و به عبارت دیگر، منجر به انتخاب نادرست آن ها خواهد شد. یکی از کاربردهای بالقوه اطلاعات منتشر شده از شرکتها، کاهش شکاف انتظارات سرمایه گذاران، کاهش مزیت اطلاعاتی برخی از سرمایه گذاران و در نتیجه، کاهش اثر عدم تقارن اطلاعاتی، بر هزینه سرمایه است (قائمی و رحیم پور، 1389).
در این فصل از پژوهش، ابتدا مسئلهی اصلی پژوهش، اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار میگیرد. سپس توضیحاتی راجع به اهداف و فرضیات پژوهش، کاربرد نتایج آن ارائه شده و در نهایت، این فصل با تعریف واژگان کلیدی به پایان خواهد رسید. در این فصل چارچوبی کلی از مسئلهی پژوهش ارائه شده و در فصول بعدی چگونگی پاسخ دادن به این مسئله ارائه خواهد گردید.
ادبیات بیانگر این است که اطلاعات یک نقش مهمی را در تعیین هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها بازی میکند (بوتوسان، 1997؛ بوتوسان و پلاملی، 2002؛ فرنکیس و همکاران، 2005؛ هیل، 2002؛ لیزو و ورچیا، 2000). علاوه بر این، شرکتها با رویههای افشای اطلاعاتی بیشتر که مبتنی بر آینده است، با هزینه حقوق صاحبان سهام پایینتری مرتبط هستند. برای مثال، بوتوسان (1997) در رابطه با شرکتهای تولیدی اظهار نمود که آن هایی که افشای اطلاعاتی بیشتری دارند در مقایسه با شرکتهایی که اطلاعات مبتنی بر آینده ارائه میکنند، هزینه حقوق صاحبان سهام کمتری را تجربه میکنند (پنگ هی و همکاران، 2013). سرمایهگذاران و مشارکت کنندگان در پی شناسایی گزینهها و شرکتهای مناسب برای سرمایهگذاری به منظور کسب بازدهی مناسب با توجه به افق سرمایهگذاری و ریسکپذیریشان هستند. نگرانی همیشگی گردانندگان بازارهای سرمایه رسیدن اطلاعات کافی و به موقع به این بازارها جهت یاری رساندن به سرمایهگذاران به منظور تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و سهام موجود در این بازارها حین اخذ تصمیمات اقتصادی و با اهمیت است. فقدان اطلاعات کافی و معتبر و توزیع نابرابر آن ها در این بازارها منجر به اخذ تصمیمات ضعیف توسط مشارکت کنندگان در این بازارها و تخصیص غیر بهینه منابع مالی آن ها خواهـد شد که در ادبیات حسـابداری پدیده مـذکور تحت عنوان عدم تقارن اطلاعاتی شناخته میشود (کرمیر،2009).این نابرابری اطلاعاتی میان دو گروه از بازیگران این بازارها بروز میکند. یک قسم این نوع عدم تقارن اطلاعاتی مابین مدیریت به عنوان دارندگان اطلاعات نهانی شرکت از یک سو و افراد برون سازمانی به عنوان افراد نیازمند اطلاعات جهت ارزیابی توانایی سـودآوری شرکت و نحوه ایفای وظیفه مباشـرتی مدیریت و ارزیابی عملـکرد وی از طرف دیگر روی میدهد که از نبود اطلاعات کافی در باب شیوه عملکرد مدیریت برای سرمایه گذاران پیش میآید و از عدم توانایی سرمایه گذاران برای مشاهده نتایج عملکرد مدیریت عارض میشود. عدم تقارن اطلاعاتی موضوعی مهم و پرطرفدار در میان دانشگاهیان بوده و تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. عدم تقارن اطلاعاتی میتواند بر میزان معاملات سهام یک شرکت موثر باشد.
از سوی دیگر، بازارها از گزارشگری مالی به عنوان جانشینی برای کیفیت مدیریت استفاده میکنند. همچنین، بازارها اقدام به پاداش دادن
به افشای داوطلبانه و شفاف سازی که بیشتر از حد گزارشگری مالی است کردهاند. افشای اطلاعات ناقص توسط شرکتها، نبود قطعیت در میان ذینفعان را ایجاد میکند. این طور به نظر میرسد که این نبود قطعیت، برای سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان ریسک اطلاعاتی دارد و در این شرایط آن ها نرخ بازده بالاتری برای سرمایه به کار گرفته شد طلب میکنند. نرخ بازده بالاتر منجر به هزینه سرمایه بالاتری برای شرکت خواهد شد و در نهایت سبب میشود که قیمت سهام در بازار کاهش یابد. بنابراین، تحقیق جاری در پی حصول به این نکته است که آیا با افزایش تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش یافته و اطمینان سرمایه گذاران به عملکرد آتی شرکت افزایش و هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش خواهد یافت یا خیر؟ بنابراین میتوان گفت مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا رابطه و همبستگی بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد یا خیر؟
اهداف این تحقیق به شرح زیر است:
هدف کلی:بررسی رابطه بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام در بورس اوراق بهادار تهران.
هدف آرمانی: بسترسازی جهت ارتقای کیفیت گزارشگری مالی وحصول به اهداف جامعیت گزارشگری مالی.
هدف کاربردی: فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران مالی میتوانند از نتایج این تحقیق در راستای تعیین میزان تأثیر تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت بر عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام بهره برداری نمایند. امید است این بهره برداری به اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بهتر و نیز تحلیلهای جامعتر و کاملتر بیانجامد. علاوه بر این، تحقیق جاری میتواند بستری را جهت تحقیقات دانشگاهی در خصوص عدم تقارن اطلاعاتی، با در نظر گرفتن هزینه حقوق صاحبان سهام و تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، ارائه نماید. همچنین شواهدی را در خصوص ارتباط بین تعداد دفعات پیش بینی سود، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام ارائه می کند که منجر به گسترش ادبیات هزینه حقوق صاحبان سهام و نیز ادبیات عدم تقارن اطلاعاتی کشور خواهد گردید.
این پژوهش از دو منظر حائز اهمیت است. نخست اینکه با توجه به جستجوها و بررسیهای صورت گرفته، ارتباط میان تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام تا کنون، در خصوص شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار نگرفته است. از این رو این پژوهش در نوع خود در کشور بدیع بوده و میتواند بستری را جهت تحقیقات آینده در این زمینه فراهم سازد. دوم، کمک به سرمایهگذاری، تحلیل گران و سازمان بورس اوراق بهادار و اقتصاد كشور در زمینه درک بهتر روابط بین عوامل موجود در بازار میباشد.
با توجه به مسئله پژوهش، پژوهش حاضر مشتمل دو پرسشبه شرح زیر است:
فرضیه اول: بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معنادار وجود دارد.
روشهای مختلفی برای پژوهشوجود دارد كه هر یک متناسب با موضوع مورد بررسی و ماهیت زمینه تحقیق در پژوهشهای علوم انسانی ارزشمند است. استفاده از هر یک از روشهای تحقیق به ماهیت و زمینه تحقیق،فعالیتهای لازم برای نتیجهگیری و میزان احساس مسئولیت محقق در مقابل نتایج و اهداف تحقیق بستگی دارد. این پژوهش به دنبال بررسی میزان همبستگی بین متغیر های عملیاتی در یک دسته شرکتهای نمونه است که نوع داده های آن ها تاریخی (پس رویدادی) میباشد و با توجه به اینکه محققین قصد دستکاری در متغیرها به جهت سنجش آثار آن روی متغیر دیگر ندارند (تحقیقات آزمایش و شبه آزمایش)، در نتیجه نوع روش تحقیق توصیفی- همبستگی میباشد. به عبارت دیگر، در این تحقیق به بررسی وجود رابطه و همبستگی بین متغیرها از طریق رگرسیون میپردازیم. بنابراین، تحقیق حاضر از جمله تحقیقات علی نیز تلقی می شود. به دلیل مشاهده و تعمیم نتایج آن ها، از نظر استدلال این تحقیق استقرایی است.
در این تحقیق به طور کلی رابطه بین نوع ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی برای کاهش این هزینه ها بررسی می شود و در فصل اول راجع به کلیات تحقیق و مسایل و اهداف آن بحث می کنیم و پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس تعریف موضوع تحقیق را بیان نموده و در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
2-1 بیان مسئله تحقیق
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر میزان هزینه های نمایندگی شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران است. اهمیت این پژوهش در این است که به گونه تجربی به مدیران و استفاده کنندگان درون سازمانی نشان دهد که متفاوت بودن ساختار مالکیت شرکتهای بورسی بر میزان هزینه نمایندگی آنان تأثیر دارد، یعنی اگر مالکان را گروه های مختلف مانند دولت، مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای خصوصی دیگر تشکیل دهند هزینه های نمایندگی آنان متفاوت خواهد بود. افزون بر این، وجود کدام یک از ترکیب های متفاوت مالکیت در كمتر شدن هزینه های نمایندگی های شرکت مؤثرتر است. یکی از مقولات مهم در حاکمیت شرکتی، آگاهی از ساختار مالکیت و درجه بندی آن در مقیاس های استاندارد می باشد تا با بهره گرفتن از آن بتوان استراتژی های لازم در استقرار حاکمیت شرکتی را تدوین نمود.
ساختار مالکیت و ترکیب سهامداران در شرکتهای مختلف، متفاوت است. بخشی از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران جزء و اشخاص حقیقی قرار دارد این گروه برای نظارت بر عملکرد مدیران شرکت عمدتاً به اطلاعات در دسترس عموم همانند صورتهای مالی منتشره اتکا می کنند این در حالی است که بخش دیگری از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران حرفه ای قرار دارد که بر خلاف گروه سهامداران نوع اول اطلاعات داخلی با ارزش درباره چشم اندازهای آتی و راهبردهای تجاری و سرمایه گذاری بلند مدت شرکت از طریق ارتباط مستقیم با مدیران شرکت در اختیار ایشان قرار می گیرد. ساختار مالکیت در شرکتهای مختلف طبقه بندی های گوناگونی دارد . یکی از این طبقه بندی ها عبارتند از: طبقه بندی ساختارمالکیت به : 1- مالکیت نهادی2- مالکیت خصوصی (1- مالکیت مدیریتی 2- مالکیت شرکتی 3- مالكیت خارجی). در تحقیق حاضر ما از این طبقه بندی استفاده می کنیم. سرمایه گذاران نهادی، شرکتهای بیمه، صندوق های سرمایه گذاری مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای سهامی است که در سایر شرکتهای سهامی عام سرمایه گذاری می کنند. مالکیت خصوصی نیز به مالکیت
مدیریتی، مالکیت شرکتی و مالکیت خارجی تقسیم بندی می شود ، اما به دلیل آنکه مالکیت خارجی در ایران به طور محسوس وجود ندارد این مالکیت را اندازه گیری نمی کنیم.
در این تحقیق رابطه ساختار مالکیت با هزینه های نمایندگی بررسی خواهد شد. رابطه نمایندگی نوعی قرارداد است که طبق آن مالک نماینده ای را جهت انجام عملیاتی مأمور و در این راستا اختیاراتی در باب اتخاذ تصمیم به وی تفویض می کند. با شکل گیری رابطه نمایندگی، هزینه های نمایندگی ناشی ازتضاد منافع بین طرفین ایجاد می شود. هزینه های نمایندگی اثر معکوس بر ارزش شرکت دارند و شرکتها به دنبال کنترل و کاهش این هزینه ها هستند.
مسأله اصلی بالا بودن هزینه های نمایندگی است و هرچه هزینه های نمایندگی شرکتها پایین تر باشد برای آنها مطلوب تر است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش می شود تا رابطه ساختار مالکیت که خود متشکل از نهادی ، شرکتی و مدیریتی است با میزان هزینه های نمایندگی مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان پیش بینی نمود که کدام یک از متغیرهای ذکر شده در بالا می تواند موجب کاهش هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران شود.
در این مورد چند سوال اساسی وجود دارد که عبارتند از:
1:آیا بین هزینه نمایندگی و ساختار مالکیت به طور کلی رابطه وجود دارد؟
2:آیا بین هزینه نمایندگی و مالکیت خصوصی رابطه وجود دارد؟
3: آیا بین هزینه نمایندگی و مالکیت نهادی رابطه وجود دارد؟
در این پژوهش در پی ان هستیم که به این سوالات پاسخ دهیم.
3-1 اهمیت وضرورت پژوهش
هزینه های نمایندگی اثر معکوس بر ارزش شرکت دارند ، یعنی اگر بازار انتظار وقوع چنین هزینه هایی را داشته باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت. انواع مختلف ساختار مالکیت وجود دارند که میتوانند به کاهش هزینه های نمایندگی و اثرات منفی آن بر ارزش شرکت کمک نمایند . کاهش هزینه های نمایندگی منجر به افزایش ارزش شرکت می گردد ، از این رو انتخاب ساختار مالکیت شرکت از طریق تاثیر بر هزینه های نمایندگی می تواندباعث افزایش ارزش شرکت و در نتیجه منفعت سهامداران و سایر ذینفعان گردد . ساختار و اثر بخشی هیئت مدیره و همچنین ساختار مالکیت در شرکت های سهامی عام بسیار متنوع است از این رو به نظر می رسد که کیفیت نظارت بر فعالیت های مدیران در بین شرکت های مختلف متفاوت باشد.
شناخت اثر بخشی نوع ساختار مالکیت بر میزان هزینه های نمایندگی از جمله مالکیت نهادی و مالکیت خصوصی بر میزان هزینه های نمایندگی شرکت از اهداف این تحقیق می باشد.
4-1 اهداف پژوهش
1-4-1 اهداف اصلی
بررسی تاثیر ساختار مالکیت و مولفه های آن بر هزینه های نمایندگی.
تعیین ساختار مالکیت مناسب جهت پایین آوردن هزینه نمایندگی
فراهم آوردن شرایط لازم و کافی جهت تدارک اطلاعات مربوط به کاهش هزینه های نمایندگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
2-4-1اهداف كاربردی تحقیق
اهداف کاربردی :
تحقیقات کاربردی، تحقیقاتی هستند که نظریه ها، قانونمندیها،اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین میشوند را برای حل مسائل جاری و واقعی بکارمیگیرند، این نوع تحقیقات بیشتر به موثرترین اقدام تاکید دارند و علتها را کمترمورد توجه قرارمیدهند.تحقیق حاضربه بررسی تاثیر ساختار مالکیت بر هزینه های نمایندگی درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد که نتایج حاصله ازاین تحقیق می تواند مورد استفاده سرمایهگذاران،مدیران وسایراستفادهکنندگان درون سازمانی و برون سازمانی قرار گیرد و همچنین نتایج این تحقیق می تواند زمینه ساز بستر مناسبی برای انجام تحقیقات آتی باشد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است و به دنبال بدست آوردن راهی برای کاهش هزینه های نمایندگی از طریق نوع ساختار مالکیت است.
متوقف ساختن خودرو مهم تر از به حرکت درآوردن آن است. خودروئی که روشن نشود، ممکن است راننده اش را خشمگین سازد ولی وقتی به راه افتاد و در مسیر عبور و مرور قرار گرفت اگر ترمز آن معیوب باشد ویا راننده نتواند به درستی از ترمز آن استفاده کند، چه بسا ممکن است به صورت دام مرگ درآید.
ترمز ناگهانی و قفل شدن چرخها مهمترین خطریست که خودرو را تهدید می نماید. قفل شدن چرخها از دو جهت برای خودرو خطرناک است، این وضعیت در بسیاری از مواقع فاصله ترمزگیری را افزایش داده و مهمتر از آن کنترل فرمان چرخها نیز از اختیار راننده خارج می شود، خصوصاً در جاده های خیس و برفی یا یخ زده که خطر قفل شدن چرخها بیشتر وجود دارد، نیاز به سیستمی که بتواند ترمز چرخها را کنترل کرده و از لیز خوردن چرخها جلوگیری نماید، بیش از پیش احساس می شود.
تاریخچه سیستم ABS :
در ابتدای دهه 1970 کمپانی دایملر بنز، گروهی از مهندسین و کارشناسان فنی خود را مامور بررسی و آزمایش سیستمی نمود که از سال 1959 پیشنهاد گردیده و به طور مقطعی بر روی آن کار شده بود.
گروه مهندسی دایملر بنز برای پیشبرد کار خود با کمپانی تلدیکس وارد عمل گردید، مدتها روی آن کار شد اما نتیجه مطلوبی نداد و گروه مهندسی مجبور گشتند قرارداد خود را با کمپانی فوق لغو کرده و یک قرارداد جدید با کمپانی بوش ببندند. این گروه پس از ماه ها فعالیت
موفق شدند سیستم ضدبلوکه ترمز (ABS) را در اواسط دهه 70 عرضه کنند. بدین ترتیب کمپانی دایملر بنز اولین کمپانی بود که توانست این سیستم را به صورت گسترده در خودرو های خود به کار ببرد.
کمپانی بی.ام.و و تویوتا در ادامه، فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردند. از اواسط دهه 80 تعداد بیشتری از کمپانیهای سازنده شروع به نصب سیستم ضد بلوکه ترمز نمودند، مثل کمپانیهای پژو، رنو، سیتروئن، لانچیا و خصوصاً هوندا که موفق گردیدد سیستم ضد بلوکه پیشرفته تری نسبت به سایر کمپانیها به روی خودروهایش نصب کند.
سیستم های اولیه ABS فقط چرخهای عقب را کنترل می کردند، با این هدف که پایداری خودرو در هنگام عمل ترمزگیری بر روی سطوح لغزنده حفظ شده و خودرو ثبات بیشتری داشته باشد. به تدریج این سیستم پیشرفته تر شد به شکلی که در دهه 80 سیستمهای ABS که هر چهار چرخ را کنترل می کردند بر روی خودرو ها نصب گردید.
سیستم ABS امروزه در اکثر تولیدات کمپانی های بزرگ خودروساز به صورت استاندارد بر روی خودروهای شخصی و کامیونهای سبک نصب می شود و یا در برخی از خودروها به صورت انتخاب برای مشتری قرار داده می شود.
سیستم ABS چیست؟
ترمز های معمولی با ایجاد دو نوع مقاومت باعث توقف و یا کاهش سرعت خودرو می شوند. یک مقاومت ناشی از اصطکاک بین صفحات لنت و دیسک (و یا لنت های کفشکی و کاسه چرخ) و مقاومت دیگر ناشی از اصطکاک بین تایرهای خودرو و سطح جاده می باشد.