از ویژگیهای جهان امروز میتوان به جهانی شدن اقتصاد، تولید انبوه و ظرفیت مازاد در اکثر بازارها، رقابت بر مبنای زمان، انبوه اطلاعات و کارآیی ارتباطات و دانش اشاره کرد. این بیانگر یکپارچگی بازارهای جهانی و پیچیدگی روزافزون بازارها و پویایی محیط فراروی سازمانها است)حاجی پور و مؤمنی، 1388). در چنین فضایی این سؤال قابل طرح است که راز بقا و موفقیت سازمانها در شرایط رقابتی امروز چیست؟ در جواب باید گفت سازمانها برای مصون ماندن از امواج سهمگین محیطی ونیز سازگاری با الزامات رقابتی چارهای جز کسب و تداوم مزیت رقابتی پایدار ندارند.
به منظور تبیین مزیت رقابتی در سازمانها دو دیدگاه کلی مطرح است؛ دیدگاه اول که براساس تئوری سازمان صنعتی در اندیشه های مایکل پورتر در دهه 80 میلادی به عنوان یک دیدگاه غالب مطرح شده است، کسب مزیت رقابتی را ناشی از فرصتهای محیطی میداند. در این دیدگاه ایجاد تناسب میان کسب وکار ومحیط اطراف آن مورد توجه قرار میگیرد تا از این طریق سازمانها را به کسب موقعیتی رقابتی وعملکرد برتر رهنمون ساخته ومتعاقباً زمینه رسیدن به جایگاه انحصاری به عنوان یک هدف ایدهآل و به دنبال آن انحصار در سودآوری را فراهم آورند(پورتر[1]، 1980).در مقابل دیدگاه سازمان صنعتی، دیدگاه مبتنی بر منابع مطرح گردیده است. این دیدگاه مبتنی بر قابلیتهای داخلی سازمان است و بیان می کند که بررسی و تجزیه و تحلیل محیط خارجی برای کشف فرصتها و تهدیدها، نمی تواند به تنهایی موجب برتری رقابتی سازمان شود. مدیران سازمانها باید به درون سازمان خود نیز توجه کنند تا با شناسایی، تقویت و بهبود قابلیتهای خود، عملکردی برتر داشته و خود را در بازارها حفظ نمایند(اعرابی، فتح الهی و اسدزاده، 1388).
1-2 بیان مسأله
طی دهه اخیر رویکرد دولت به نظام بانکی از فضایی که در آن بانکها بازوی اجرایی سیاستهای دولت محسوب شوند وتکالیف دولتی را انجام دهند به فضایی که در آن بانکها در شرایط رقابتی به واسطهگری مالی مشغول باشند تغییر یافته است. همچنین تهدیدات وفشارهای ناشی از جهانی شدن و رشد روزافزون مؤسسات مالی و اعتباری غیربانکی، بانکها را برآن داشته است تا برای بقا و رقابت نسبت به بهبود عملکرد خود در بازارهای داخلی و خارجی اقدام نمایند(ایران زاده و برقی، 1388). تعامل رقابتی با اقتصاد جهانی از طریق
یک نظام بانکی عقب مانده امکان پذیر نبوده و طبعاً مستلزم آمادگی و به روز بودن بانکهای تجاری کشور برای هماوردی در بازارهای رقابتی جهان است(دیواندری و همکاران،1387). سازمانهایی میتوانند در دنیای پررقابت امروزی به فعالیت و حیات خود ادامه دهند که دارای عملکرد سازمانی بهینه و برتر نسبت به رقبا باشند. عملکرد سازمانی یکی از مهمترین سازه های مورد بحث در پژوهشهای مدیریتی است و بدون شک مهمترین معیار سنجش موفقیت در سازمانها به حساب میآید(ابزری، رنجبریان، فتحی و قربانی، 1388). عملکرد هر بنگاه اقتصادی می تواند در تعیین موقعیت فعلی بنگاه(میزان موفقیت در دستیابی به اهداف راهبردی) ؛ حرکت و جهتگیریهای آینده؛ و برنامهها و فعالیتهای بهبود دهنده مؤثر باشد(ورهایز، مورگان و اوتری، 2009).در این راستا مسئله چالش برانگیز مدیران امروزی، درک اهمیت و میزان تأثیر ویژگیهای سازمان بر عملکرد است. از این رو دلایل تفاوت عملکرد در بین سازمانها را عموماً از طریق دیدگاه مبتنی بر منابع[2](RBV) میتوان توضیح داد(راست وهمکاران[3]، 2004). براساس این دیدگاه عدم تجانس در سطوح، ارزش، غیر قابل تقلید بودن و غیر قابل جانشین بودن منابع و قابلیتهای سازمانها علت اصلی تفاوتهای عملکرد میان آنهاست(ورهایزومورگان، 2005). دیدگاه مبتنی بر منابع، بر ناهمگنی و بیتحرکی منابع به عنوان منابع بالقوه مزیت رقابتی متمرکز است(بارنی[4]، 1991). منابع سازمانی میتوانند به عنوان دارایی ها و قابلیتها تقسیم بندی شوند. دارایی ها منابع مشهودی هستند که سازمان اندوخته است مانند صرفه جویی ناشی از مقیاس، شهرت و اعتبار و ارزش برند. قابلیتها همچون چسبی هستند که این دارایی ها را با هم همراه کرده و سازمان را قادر میسازد تا آنها را به شکلی رقابتی توسعه دهد مانند کیفیت برتر محصولات سازمان و مهارت هایی که منجر به نوآوری می شود(بارنی، 1991؛ دی[5]، 1994). استراتژیگرایی مهمترین قابلیت سازمان است. استراتژیگرایی مسیرهای استراتژیک اجرا شده بوسیله سازمان در جهت ایجاد رفتارهای مناسب که منجر به عملکرد برتر می شود را منعکس می کند و عناصر محیطی را با ویژگیهای سازمانی متناسب می کند. استراتژیگرایی اصول راهنمایی است که فعالیتهای بازاریابی و تدوین استراتژی سازمان را بهبود میبخشد(تئودوسیو، کهاجیاس و کاتسیکا[6]،2012). موفقیت شرکت وابسته به توسعه قابلیتها و ارتباطی است که برای شرکت منحصربه فرد است و در میانمدت تا بلندمدت حفظ میگردند. دستیابی به شناخت کافی از بازار و کنترل منابع ارزشمند مزیت رقابتی، همچون قابلیتهای بازاریابی می تواند شواهدی واقعی برای مدیران در راستای تشخیص نیاز به بهبود قابلیتها فراهم کند(حاجیپور، درزیان عزیزی و شمسی گوشکی، 1391). در ادبیات بازاریابی، قابلیتهای مرتبط با بازاریابی به عنوان عامل کلیدی در دستیابی به عملکرد شرکت مورد توجه قرار میگیرند. بنابراین این اعتقاد وجود دارد که شرکتهایی با قابلیتهای بازاریابی برتر، ویژگیهایی دارند که آنها را قادر میسازد تا به عملکرد برتر و مزیت رقابتی پایدار دست یابند. مطالعات تجربی قبلی نشان می دهند که قابلیت بازاریابی عاملی است که به عملکرد متفاوت در میان شرکتها میانجامد(چانگ، پارک و چایی[7]، 2010). با توجه به مطالب فوق، هدف این پژوهش بررسی نقشی است که استراتژیگرایی و سرمایه های ناملموس سازمانی از طریق شکلدهی قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد شعب بانکهای خصوصی دارد، بوده است.
[1] – Porter
[2]- Resource Based View
[3] – Rust et al
[4]- Barney
[5] – Day
[6] Theodosiou, Kehagias & Katsikea
[7] – Chang, Park & Chaiy
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...