:
تحولات عمده در محیط کسب و کار امروزی از قبیل جهانی شدن کسب و کار و سرعت بالای تغییرات در فناوری، باعث افزایش رقابت و دشواری مدیریت در سازمانها گردیده است. به طوری که در محیط کسب و کار امروزی، مدیریت و کارکنان می بایست توانایی برخورد با روابط درونی و وابستگی های مبهم و بغرنج میان فناوری،داده ها، وظایف، فعالیت ها، فرایندها و افراد را دارا باشند. در چنین محیط های پیچیده ای سازمانها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگی های ذاتی را در زمان تصمیم گیری های مهمشان لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک موثر که برمبنای یک اصول مفهومی معتبر قرار دارد، بخش مهمی از این فرایند تصمیم گیری را تشکیل می دهد. ریسک یا عدم اطمینان در معنای عام، اشاره به تحقق نتیجه ای متفاوت با مورد انتظار دارد. از نظر مالی ریسک، انحراف بازده واقعی از بازده مورد انتظار است(امیدی نژاد، 1386) .
بانک ها،موسسات مالی و اعتباری و شرکت هایی که به مشتریان خود وام یا اعتبار می دهند و یا کالا و خدمات را اقساطی می فروشند،با وجود آنکه از مشتریان وثیقه می گیرند، اما باز هم با ریسک وصول نشدن مطالبات خود، یا خسارت ناشی از تاخیر در وصول آن روبه رو هستند. برای جبران این خسارت، بیمه های اعتباری این ریسک ها را پوشش می دهند. شرکتهای بیمه می توانند با ارائه بیمه های اعتباری، ریسک عدم وصول یا تاخیر در وصول مطالبات را کاهش داده و نیز همینطور پیگیری برای وصول و بازیافت مطالبات سوخت شده را برعهده می گیرد.لذا موجب کاهش هزینه های حقوقی و قضایی موسسات مالی و اعتباردهندگان و فروشندگان کالا و خدمات اقساطی می شوند(ایثاری،1375).
با توجه به نقش بانک ها در دنیای امروز و افزایش آگاهی همه جانبه آنان نسبت به بازار تسهیلات و دسترسی به اطلاعات فراوان و کانال های متنوع ارائه و توزیع تسهیلات به مشتریان، مسئله بیمه های اعتباری و تلاش در جهت حفظ دراز مدت ارتباط بانک هابا مشتریان، از جمله مهمترین مسائل موثر بر دوام و ثبات بانک ها در عرصه رقابت و سود آوری بیشتر آنان می باشد. لذا لزوم ایجاد راهبردی برای مدیریت ریسک و برنامه ریزی دقیق و صحیح برای اندازه گیری نظارت و مدیریت آن در موسسات مالی بخوبی احساس می شود( براوند،
/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a8%db%8c%d9%85%d9%87-%d9%87/
1385)
.با بررسی سیستمی بانک ها باید همه فعالیت های سریعی در بدست آوردن رضایت مشتریان به عنوان سیستم های فرعی دردرون سیستم کل بازاریابی شناسایی شوند با بررسی های انجام گرفته تا بحال بیشتر فعالیت های بانک ها متمرکز بر پیشبرداعطای تسهیلات بوده است و سایر عوامل برای بقای بانک ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.اساسا بانک ها در عرصه اقتصادی ناگزیرند با ریسک مواجه شوند ولی برای بهینه کردن عملیات خود و سودآور بودن آن بایستی به منظور تامین منافع سپرده گذاران در اعطای تسهیلات به دو عامل مهم تمایل متقاضی به بازپرداخت تسهیلات و توان وی در بازپرداخت اصل و سود تسهیلات توجه نمایند(پورمحمدی، 1376)
دلایل وجود ریسک در بانک را با نوع کارکرد آن می توان توجیه کرد; چراکه بانک ها از یک سو سرمایه های مردم را که درقبال آن مسئولیت دارند، جمع آوری کرده و از سوی دیگر با بهره گرفتن از این سرمایه ها، اقدام به انجام عملیات بانکی و اعطای تسهیلات و تعهدات به تولید کنندگان، بازرگانان، پیمانکاران و … به منظور رونق اقتصادی می نمایند( خرمی،1375).
کاهش ریسک و مخاطرات و استفاده از فرصت ها در حوزه بانکداری از مسائل مورد توجه کارشناسان اعتباری بانک بوده و تحت عنوان اعتبارسنجی اشخاص حقیقی و حقوقی از آن یاد می شود. در این پژوهش نقش بیمه های اعتباری بر کاهش ریسک اعتباری در بانک ها مورد پژوهش قرار می گیرد . در این میان روش های مورد استفاده بررسی می شود و تاثیر استفاده از بیمه های بر کاهش ریسک اعتباری هم بررسی می شود .
امروزه یکی از مهم ترین وظایف بانک ها در جامعه جمع آوری وجوه سرگردان و هدایت آنها در بخش های مختلف اقتصادی است. لذا باعنایت به پراکندگی این وجوه در کشور، نقش جمع آوری اینگونه سپرده ها از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. از سویی دیگر نحوه مصرف نمودن منابع و اعطای تسهیلات در بخش های مختلف اقتصادی نیازمند شناخت دقیق این بخش هاست( ذکاوت،1383).
چرا که یکی از وظایف اصلی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری در حمایت از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی، اعطای تسهیلات (در قالب عقود مختلف) به متقاضیان و انجام تعهدات (ازجمله ضمانتنامه ها و اعتبارات اسنادی) آنان است. این موسسات برای انجام دادن این مهم، ناچار به استقرار یک سیستم کارآمد هستند تا عملیات اعطای تسهیلات در بازارهای رقابتی کنونی هم از کارایی و سرعت لازم برخوردار باشد و هم احتمال عدم برگشت اصل و فرع تسهیلات اعطا شده که برای تمامی بانکها و موسسات مالی اعتباری یک اصل بسیار مهم می باشد، به حداقل کاهش یابد. لذا در اینجا مفهومی به نام مدیریت ریسک نمود بیشتری می یابد. چراکه مدیریت ریسک بانک ها باعث سهولت در امور بانکی، کاهش ریسک سرمایه گذاری، تسهیل در رتبه بندی مشتریان و ایجاد بستری برای مبارزه با پولشویی خواهد شد( رضائی ،1387) .
شاید به همین علت باشد که اعتبارات به عنوان بخش مصرف منابع بانک همیشه مورد توجه مدیران و مشتریان بوده است. مشتریانی که به عنوان متقاضی به دنبال دریافت وام (درقالب تسهیلات و تعهدات) از بانک بوده و مدیران و کارشناسانی که با دقت فراوان سعی در تخصیص بهینه منابع بانک را داشته و تلاش در اعطای تسهیلات به متقاضیانی دارند که دارای اهلیت لازم بوده و به درستی قادر به ایفای تعهدات خود باشند. چراکه همواره پیشگیری مقدم بر درمان بوده و حتی الامکان می بایست از ایجاد مطالبات معوق پیشگیری نمود. البته در دنیای کنونی یکی از راه های کاهش ریسک اعتباری, استفاده از بیمه های اعتباری توسط بانک ها و موسسات اعتباری می باشد. ( صحت،1376)از این رو پژوهش حاضر به بررسی مقوله بیمه های اعتباری بر کاهش ریسک اعتباری در موسسه مالی اعتباری مهر کرمانشاه ، کارهای صورت گرفته تا کنون و کارهایی که در آینده می تواند انجام شود و همچنین بررسی میزان تاثیر این رویکرد برکاهش ریسک اعتباری که یکی از اهداف مهم و قابل توجه در بانک ها می باشد،می پردازد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
امروزه شرایط آموزش در مدارس ما بر اساس نظریههای جدید یادگیری مهیا نیست ولی باید توجه داشت كه با علم به سطح آگاهی دانشآموزان ، انگیزهها و شرایط جدید جامعه، تأكید روی روشهای قدیمی تدریس و استفادهی محض از روشهای سنتی نیز مؤثر نیست. این سخن به معنای این است كه دانشآموزان امروزی را نمیتوان با شیوههای قدیمی تدریس به صورت منفعل در كلاس نشاند و برای آنان مفاهیم ریاضی را تدریس كرد، تجربه و تحقیق نشان داده است كه یادگیری در این روش سطحی بوده و قابل اعتماد نیست. كتب ریاضی با این هدف فعالیتها را در خود گنجاندهاند، هدف اصلی فعالیت كشف مفهوم جدید توسط خود دانشآموزان است. بهترین شرایط ایجاد این موقعیت كار در گروههای كوچك دانشآموزی است البته فعالیتهایی كه جنبه خلاقیت دارند بهتر است به صورت فردی حل شوند.
هنگامی كه دانشآموزان مشغول حل فعالیت هستند با پاسخ به سؤالات هدایت شده باید با بهره گرفتن از دانستههای قدیم خود دانش جدید را تولید كرده و در حقیقت مفهوم جدید را به مفاهیم موجود در ذهن خود پیوند بزنند.و نكتهی مهم برای درگیر كردن و غرق كردن دانشآموز در علم ریاضی در كلاس درس و نشان دادن مساله كاربردی و حل آن به كمك تكنولوژیهای جدید كارگاهی و روشهای جدید حل مسأله است. روشهای جدید تدریس با كمك گرفتن از مواد جدید آموزشی و ict توانسته است ریاضیات انتزاعی را به صورت ملموس در بیاورد و دانشآموز كنجكاو را غرق در كاربردها و ریاضیات كاربردی در آورد.
امروزه تحقق توسعه و جامعه مبتنی بر دانش بیش از هر مؤلفهای وابسته به آموزش با كیفیت است. شواهد حاكی از آن است كه یكی از عوامل مؤثر در ارتقاء كیفیت فرایند یادگیری ، استفاده صحیح، مؤثر و كارآمد فناوریهای آموزش است (ثمری و آتشک، 1388: 101). شناخت و كاربست فناوری آموزشی از آن روی اهمیت دارد كه از طریق تسهیل یادگیری دانشآموزان و هم چنین كارآمد و اثربخش نمودن فرایند یاددهی- یادگیری معلمان به بهبود كیفیت فرایند یادگیری می انجامد (همان).
استفاده از شبیهسازیهای کامپیوتری برای بهبود تدریس کلاسی مربیان بسیاری را در حوزههای مطالعه و پژوهش علاقهمند کرده است همچنان که کاربرد نرمافزارها پیچیدهتر میشود معلمان فرصتهای بیشتری برای مطالعه پیدا میکنند که دانشآموزان را واقعگرایانهتر میکند تا آن چه را که در آموزش یاد گرفتهاند به کار ببرند. به دلیل استفاده از انیمیشن، صدا، و عناصر ویدئویی که میتواند به کاربر خاصی بازخورد دهد به عنوان ابزارهایی به مربیان داده شده است که میتوانند به وسیله آن ها محیطهای پیچیدهای ایجاد کنند که شرایط زندگی واقعی را همانندسازی میکنند. در نتیجه این موجب درگیری بیشتر شاگرد با محیط و همچنین دریافت بازخورد به خود میشود که میتواند موجب اصلاح رفتار خود شود (زمانی، 1389: 1).
از آن جا که هدف فناوری آموزشی تسهیل یادگیری و بهبود عملکرد است در این راستا شبیهسازیهای آموزشی میتوانند به عنوان تکنیک و یا رسانهای موجب تحقق این هدف شوند. کاربرد شبیهسازی در زمینههای مختلف در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است و یکی از مهمترین کاربرد آن در زمینه آموزش و یادگیری بوده است. در این پژوهش سعی شده است تا میزان تأثیر آن در یادگیری ریاضی و مؤلفههای خلاقیت شامل سیالی، انعطافپذیری، بسط و گسترش و اصالت و ابتکار بررسی شود.
1-2. بیان مسأله
/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%aa%d8%a3%d8%ab%db%8c%d8%b1-%d8%a8%d9%87%e2%80%8c-%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d8%b1/
در مدارس ما، نمره ریاضی، ملاک شناخت دانشآموزان ضعیف و قوی است و در پژوهش مولیس (2001) نتایج به دست آمده از شرکت کشور ایران در سومین مطالعه جهانی ( تیمز ) ضعف دانشآموزان ما را در تجزیه و تحلیل مفاهیم ریاضی بر ملا ساخت. جمهوری اسلامی ایران از بین 41 کشور شرکت کننده در پایه دوم راهنمایی در درس ریاضیات، رتبه 37 و در پایه سوم راهنمایی، رتبه 38 را کسب کرد. هشتاد درصد آموختههای حاوی حقایق در مدت یک سال از یاد میروند. زیرا این اطلاعات به صورت مجزا تدریس میشوند و بدون این که دانشآموزان کاربرد مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی درک کنند، چون اطلاعات حفظ میشوند و بعد از پشت سر گذاشتن آزمون نهایی فراموش میشوند (ترجمه: بهزاد، 1381، به نقل از رستگارپور و همکاران، 1388: 76).
با توجه به این مسأله مهم و اساسی برای رفع این مشکل میتوان به استفاده از فناوریهای نوین در یادگیری این درس اشاره نمود. استفاده از فناوریها به فرد یادگیرنده این امكان را میدهد كه به جای واكنشهای منفعلانه در فرایند یادگیری، ابتكار عمل را به دست گرفته، با انتخاب مواد آموزشی مناسب یادگیری هدفمند و معنادار داشته باشد. کدیور (1388) معتقد است: «محتواهای الكترونیكی این فرصت را برای فراگیران فراهم میكنند تا در مواردی مانند شركت در یادگیری، روش به كارگیری ابزار، زمان لازم برای یادگیری، میزان و سطح یادگیری، محل یادگیری و فرد یاددهنده تصمیم بگیرند و به این دلایل انگیزه بالایی برای یادگیری دارند.
در تأیید این مطلب میتوان به پژوهش کلمنتس (2000)، با عنوان «از تمرینها و وظایف تا نقشپروژهها و مسائل منحصر به فرد رایانه برای آموزش ریاضیات نوآورانه و ابتکاری»، به بررسی نقش محتوای الکترونیکی در ریاضیات پرداخته است، اشاره نمود. نتایج پژوهش وی نشان داد که فناوریهای چندرسانهای در ارائه بازخورد سریع، بالا بردن استقلال، اتصال کل به جزء، تأکید بر فهم مسأله با شبیهسازیهای رایانهای به دانشآموز در اندیشیدن به راه حل های گوناگون و پیداكردن بهترین راهحل كمك میكند. در خلال كار با رایانه، دانشآموز بر فرایند یادگیری خویش نظارت داشته، و با آگاهی از مهارتهای فراشناختی میتواند مدیریت راهبردهای انگیزشی و شناختی را به دست گیرد و از منابع بیرونی (زمان، تعامل با دیگران و کمکطلبی) را برای رسیدن به اهداف آموزشی بهرهمند شود (نیامی و لیونن ، 2010). خلاقیت در یادگیری، به فرد یادگیرنده فرصت تفکر و ارزیابی منطقی از کار و پیشرفت تحصیلی را میدهد و به وی در تصمیمگیری برای ادامه یادگیری کمک میکند و این مسأله در یادگیریهای چندرسانهای و برخط و الکترونیکی که حضور فیزیکی استاد کمتر یا اصلاً وجود ندارد، اهمیتی دو چندان دارد.
مطالعات دیگر نشان میدهند كه استفاده از فناوریهای نوین در آموزش سنتی ، به افزایش اثربخشی یادگیری می انجامد: از جمله تغییرات ایجاد شده در آموزشهای سنتی تلفیق شده با فناوری میتوان از تغییر نگرش دانشآموزان، افزایش مشاركت و تعامل، و همچنین بالا رفتن اعتماد به نفس دانشآموزان یاد کرد ( دامنز ، 2003).
نتایج پژوهش ذاکری (1380) نشان داد عملکرد دانشآموزانی که به وسیله نرمافزار آموزشی آموزش دیدهاند، در مقایسه با دانشآموزانی که به شیوه سنتی آموزش دیدهاند، در آزمون پیشرفت تحصیلی به طور قابل ملاحظهای بهتر بوده است. با توجه به نقش فناوریهای نوین در دنیای امروز که توانسته است، فرصتهای بیشتری برای تعلیم و تربیت فراگیر محور ایجاد كند و تأكید را از آموزش معلممحوری به یادگیرندهمحوری منتقل كند ، موضوع اصلی این است كه چگونه و با چه رویكردهایی میتوان ضمن ایجاد یادگیری پایدار و مؤثر در دانشآموزان، آنان را به سوی یادگیریهای خلاق كه در آن فعالیت فرد در تعامل با امكانات و ابزارهای تسهیل كننده تقویت و به پیشرفت تحصیلی مناسب و مطلوبی منتهی شود ، كشاند . از سویی، چگونه میتوان از فناوریهای نوین به شیوهای مطلوب بهره گرفت؟ تلفیق فناوری جدید مانند شبیهسازیها در محیط ساختنگرا یكی از رویكردهای جدید برای تحقق اهداف بالا در آموزش است.
از آنجا كه تلفیق فناوریهای نوین آموزشی مانند شبیهسازیها در برنامه درسی به امكانات گوناگونی نظیر سختافزار، نرمافزار و نیروی انسانی ماهر و متخصص نیاز دارد، لذا پیش از تلفیق چندرسانهایها در برنامه درسی ، لازم است پژوهشهای بیشتری درباره مزایا و معایب این رسانهها در آموزش صورت گیرد. نتایج مطالعات تطبیقی دربارة برنامه درسی نظامهای آموزشی كشورهای مختلف نشان میدهد كه دروس ریاضی به دلایل مختلف ، بهترین زمینه برای تلفیق فناوری محسوب میشوند: مهمترین مسأله وجود نرمافزارهای وارداتی است ، زیرا در سایر رشتهها، به دلایل فرهنگی ورود نرمافزار از سایر كشورها (مشكل زبان، عدم تطابق برنامه درسی) امكانپذیر نیست، ولی در دروس ریاضی مشکلات فرهنگی کمتر است (زمانی ، 1996؛ زمانی، 2010؛ زمانی و قلیزاده، 2009؛ زمانی و همکاران، 1389). از سوی دیگر، درس ریاضی در دهه های كنونی اهمیت بسیاری پیدا كرده است ولی تحقیقات نشان داده است كه همچنان دانشآموزان در تمام مقاطع تحصیلی از این درس گریزانند. از جمله مشكلات موجود كه سبب افت تحصیلی در این رشتة درسی شده، ضعف در دانش پایه ریاضی دورههای ابتدایی و راهنمایی، اضطراب و بیانگیزگی در یادگیری درس ریاضی، عدم آمادگی ذهنی و روانی و ناآگاهی از نقش و تأثیر درس ریاضی در موفقیت تحصیلی دانشآموزان است (علمالهدی، 1381).
با توجه به پیشینه پژوهش، هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر بهکارگیری روش شبیهسازی در محیط ساختنگرایی بر خلاقیت دانشآموزان در درس ریاضی پایه متوسطه اول شهر اسلامآباد میباشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مشتریان، امروزه، كلید موفقیت تجاری محسوب می شوند.
با تشدید رقابت در تجارت و تغییرات سریع تكنولوژیكی و نیز افزایش قدرت وحق انتخاب مشتریان، موفقیت از آن شركتهایی خواهد بود كه قادر باشند بهنحو شایستهتری انتظارات و ارزشهای مورد نظر مشتریان را درك و شناسایی كرده و بهنحو مطلوب به آنها پاسخ دهند (وانگ[1]، 2007.(
در گذشته، مشتریان بهندرت خواهان یا قادر به دست کشیدن از محصول یا برند مصرفی خود بودند؛ امّا امروزه در قرن بیست و یکم، این موضوع تغییر یافته است. شرکتها و برندها در بازار امروزی با خصومت با یکدیگر به رقابت میپردازند؛ تا جایی که”حفظ سهم بازار” امری بسیار مشکل بوده و “بدست آوردن سهم بیشتر”غیرقابل تصور می کند (کینینگهام، واورا، آکسوی و هنری[2]،2005).
در سالهای اخیر شرکتهای زیادی به عرصه رقابت در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده کرمانشاه وارد شدهاند و همچنین با ورود تجهیزات و تکنولوژی جدیدو تولید محصولات جدید، شرکتها نه تنها جهت جذب مشتریان جدید كه حتی در حفظ مشتریان فعلی و وفادار خود با چالشی جدید روبرو شدهاند.
در این پژوهش تلاش میشود با توجه به اهمیـّت مشتـریان در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده به بررسی مفهـوم “مدیریت تقاضا در زنجیره تأمین” پرداخته شود، به بیان دیگراین موضوع بررسی میشود كه چه عواملی باعث افزایش بهبود عملکرد مدیریت تقاضا در شرکتهای صنعتی تولیدکننده و توزیع کننده استان کرمانشاه می شود.
امروزه مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یکی از منابع زیرساختی پیادهسازی کسب و کار الکترونیک در دنیا مطرح است. از اوایل دهه60 به بعد، خواست مشتری بر کیفیت بالاتر و خدمترسانی سریع موجب افزایش فشارهایی شد که قبلاً وجود نداشته است. برایناساس فعالیتهایی نظیر برنامهریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامهریزی محصول، خدمت نگهداری کالا، کنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری اینک به سطح زنجیره عرضه انتقال پیدا کرده است. مسأله کلیدی در یک زنجیره تأمین، مدیریت و کنترل هماهنگی تمامیاین فعالیتهاست.
رقابت بیامان در بازارهای جهانی امروزی، عرضه محصولات تازه با حضور کوتاه در بازار و اوج گرفتن انتظارات مشتریان، بنگاههای کسب و کار را به سرمایهگذاری و تمرکز بر زنجیرههای عرضه خود وادار نموده است. رقابت در کسب و کار امروز دیگر میان تکتک شرکتها نیست بلکه میان زنجیرههای تأمین اتفاق میافتد. مدیریت زنجیره تأمین به ابزاری استراتژیک برای شرکتها تبدیل شده تا بتوانند کیفیت را مدیریت نمایند، مشتریان را راضی نگاه دارند و با توان رقابتی باقی بمانند (بهنام اژدری و اختیارزاده،1390).
محیط جمعیتی دارای منافع بسیاری می باشد زیرا شامل مردم است و این مردم هستند كه بازار را تشكیل میدهند. و اینكه جمعیت جهان بطور انفجارآوری در حال رشد است و این جمعیت بسیار متنوع هم دارای فرصتها و تهدیداتی میباشد(كاپوج[3],2008). در سالهای اخیر با توسعه شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده و افزایش تعداد رقبا در این شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده با مشكلات زیادی در زمینه جذب مشتریان جدید و حتی حفظ مشتریان فعلی مواجه شده اند. بنابراین باید در اندیشه یافتن راهكاری جهت كشف عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین بود.
عموماً منافع مدیریت مؤثر زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه شامل موجودیهای پایینتر، هزینه های کمتر، بهرهوری بالاتر، توانایی بهبودیافته برای پاسخ به نوسانات تقاضا، زمان های تحویل کوتاهتر، سود بیشتر و وفاداری بیشتر مشتری است. که همگی در گرو مدیریت تقاضای مطلوب در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه میباشد.
شرکتهای زنجیره تأمین در استان کرمانشاه همگی به دنبال ایجاد جذب مشتریان حتی خارج از این استان میباشند. مدیریت تقاضا دارای یک نقش فرااستانی است تقاضا را بررسی میکند به ایجاد راهکارها میپردازد و در نتیجه هدف خود را رساندن کالا و خدمات نهایی با قیمت و هزینه کمتر و با کیفیت مناسب به دست مصرف کننده نهایی (مشتری میداند).
امید است این تحقیق به پركردن بخشی از این شكاف كمك کند.
با كمك یافتههای این تحقیق شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه با شناخت عوامل مؤثر بر تقاضا در زنجیره تأمین قادر به حفظ مشتریان فعلی خود و همچنین جذب مشتریان رقبا خواهند بود. بنابراین ضروری میرسد تا به بررسی عواملی پرداخته
/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d8%a4%d8%ab-6/
شود كه تاكنون كمتر بهصورت تفصیلی مورد توجه تحقیقاتی در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه كه در این زمینه به انجام رسیده، قرار گرفته است.
باید در نظر داشت که در ابتدا سازمانها سودآوری را در گرو جذب هرچه بیشتر مشتریان میدانستند، در حالیکه تحقیقات نشان میدهد که هزینه جذب یک مشتری جدید تقریباً پنج برابر حفظ یک مشتری قدیمیو وفادار است(کیم و همکاران[4],2004).
نتیجه این تحقیق در در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه نشان داد که جایگاه مدیریت تقاضا باید به درستی معین گردد. مدیریت تقاضا باید پیشبینی را به درستی تعریف کند. عوامل مؤثر بر آن را بشناسد و برای هر برهه زمانی خاص با توجه به نیاز مشتریان کمبودها را بشناسد و نیازهای هر فصل را بهخوبی تشخیص دهد و بداند که چگونه بخشبندی نماید و مشتریان را در بخشبندی تعریف نماید. نوع رفتارهای مشتریان و نیاز آنان را با توجه به درآمد و سلیقه آنان در نظر بگیرد برای جنسیتهای گوناگون نیازهای آنهارا تشخص دهد با توجه به سن، درآمد و…
خود مدیریت تقاضا باید از طرحها، پیشنهادات، نظرات مدیران ارشد به خوبی حمایت نماید بتواند دارای روابط عمومیقوی باشد.نیازهای مشتریان را تشخیص دهد از طریق ارتباط با مشتریان در نوع طرحها، نقشها، برطرف کردن عیوب، مدیریت تقاضا باید در این نقش فردی انعطافپذیر باشد.
مدیریت تقاضا باید در برنامهریزی فروش و عملیات در میان عرضه و تقاضا برنامهریزی ایجاد نماید تا فروش به سطح بهینه برسد.
با بررسی پیشینه تحقیق به نظر می رسد لازم است تا فاکتورهای بیشتری مورد توجه قرار گیرند. از آنجائی كه تحقیقات صورت گرفته در این زمینه در دنیا اندك بوده و در ایران نیز تاكنون تحقیقی در این خصوص انجام نشده است,ضروری است تا به عنوان یک تحقیق راهگشا به این امر پرداخته شود.
بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت تقاضا در زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه
شناخت اثر عامل مدیریت تقاضا بر عملکرد زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان كرمانشاه
شناخت اثر عامل پیشبینی بر مدیریت تقاضای زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان كرمانشاه
شناخت اثر عامل بخشبندی بر مدیریت تقاضای زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان كرمانشاه
شناخت اثر عامل برنامهریزی فروش و عملیات بر مدیریت تقاضای زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان كرمانشاه
شناخت اثر عامل حمایت از مدیریت بر مدیریت تقاضای زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان كرمانشاه
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
در دنیای كنونی نقش ارتباطات در یک مجموعه، به عنوان یكی از عناصر اولیه مدیریت به شمار می رود. بنابراین به نظر می رسد با توجه به رشد روز افزون سازمانها از یک سو و پیچیدگی مباحث مدیریتی از سوی دیگر اهمیت نیاز به ارتباطات روزانه و موثر بیشتر
می شود.
ارتباطات سازمانی شامل فرایندی است كه دو یا چند واحد از یک مجموعه از طریق تبادل نظر، اطلاعات مورد نیاز خود را مبادله كرده و از آنجایی كه ارتباطات از عناصر اولیه مدیریت است، مدیران باید در سطوح مختلف با افراد مجموعه و یا همطراز خود ارتباط موثر برقرار كنند.
ارتباطات موثر یكی از عناصر كلیدی موفقیت مدیران است چرا كه اطلاعات به عنوان یک ورودی با اهمیت در سیستم سازمانی و در سایه ارتباطات موثر وارد مجموعه شده و پس از راه یابی ، نیازمند سیستم ارتباطی كارآمد خواهد بود، تا مورد پردازش قرار گیرد و همانند خون در شریان آن مجموعه جریان یابد.
بدیهی است ارتباط مدیران با افرادی كه در مجموعه تحت نظارت آنان انجام وظیفه
می نمایند، باید به بهترین شیوه ارتباطی جهت نیل به اهداف آن مجموعه باشد چرا كه همه جوانب كار مانند آموزشی، ارجاع، ماموریت و ارزیابی عملكرد از طریق این ارتباطات صورت می گیرد.
بنابراین به نظر می رسد یک مدیر موفق با بهره گیری از روش های اثر بخش ارتباطات برای افزایش كارایی مجموعه خود نقش ارزنده ای دارد.
هر جا كه ارتباطات موثرتر، بهتر و شفاف تر خواهد بود عملكرد مدیران هم نیز بهبود داشته و مطمئناً عكس این قضیه نیز به اثبات رسیده است (رحمانی ، 1369 . ص 26).
با توجه به این كه ارتباطات فرایندی محوری در تبادل اطلاعات بین اعضاء سازمان و بین سازمانی است و تعاملات قسمتهای مختلف را برقرار می كند بنابراین یک ابزار موثر در هماهنگ سازی كاربرد اثر بخش منابع انسانی تلقی می شود و در سازمان هایی كه فرایند ارتباطات به
/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%d9%8a-%d9%88-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d9%81%d8%b1%d8%a2%d9%8a%d9%86%d8%af-%d8%a7%d8%b1%d8%aa/
خوبی برقرار نشود آثار و تبعاتی را بدنبال خواهد داشت كه یكی از آنها
می تواند در عملكرد مدیران موثر واقع شود.
تحقیقات نشان می دهد كه بسیاری از تعارضهایی كه بین افراد یا كاركنان یک سازمان پیش می آید ناشی از ارتباطات ضعیف و یا ارتباطات ناقص است. زیرا افراد هفتاد درصد ساعات كارشان را بصورت نوشتن، خواندن، صحبت كردن و یا گوش دادن صرف ارتباطات می كنند (رابینز ، 1998 . ص 310 ) .
یكی از موانع اساسی عملكرد موفقیت آمیز یک گروه یا یک سازمان فقدان ارتباطات اثر بخش است. اثر بخشی «ارتباطات» به دو دلیل برای مدیران اهمیت دارد. یكی آن كه مدیران كاركرد های مدیریت را بوسیله فرایند «ارتباطات» انجام می دهند و دیگر اینكه ارتباطات امری حیاتی است كه مدیران قسمت اعظم وقت خود را صرف آن می كنند (ابستونروفریمن ترجمه اعرابی و پارسیان ، ص 111).
بنابراین «ارتباطات» اثر بخش لازمه اثر بخشی هر گروه و سازمانی است زیرا از جمله عوامل سه گانه ای كه به عنوان معیارها و مقیاسهای «اثر بخشی سازمانی» برشمرده اند مهارتهای ارتباطی مدیریتی، مدیریت اطلاعات و ارتباطات می باشند (رابینز ترجمه کبیری ، 1376 . ص 51).
هر یک از كاركنان سازمانها، بخصوص مدیران می دانند كه «ارتباطات امری حیاتی» در هر سازمان است و اثر بخشی سازمان (یعنی میزان تحقق هدفهای سازمانی) تا حد زیادی بستگی به اثر بخشی ارتباطات دارد. اما كمتر كسی در فكر ایجاد محیطی است كه از نظر ارتباطات اثر بخش باشد. لذا مسأله این پژوهش بررسی و مطالعه نقش فرایند ارتباطات در عملكرد مدیریت در سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه می باشد. با این هدف كه با روشن شدن رابطه ارتباطات با عملكرد مدیران در سازمان ملی جوانان و زمینه لازم برای توجه و اقدام جدی مدیران سازمان ملی جوانان و مسئولین بالاتر جهت اثر بخش ساختن ارتباطات در سازمان مذكور فراهم آید تا از آن طریق عملكرد مدیران بهبود و افزایش یابد (طبری، 1380).
هدف كلی: بررسی و مطالعه نقش فرایند ارتباطات در عملكرد مدیران
اهداف جزئی:
1- شناخت نحوه عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان در خصوص کنترل رفتار سازمانی پرسنل .
2- شناخت نحوه عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان در خصوص ایجاد انگیزه در پرسنل.
3- شناسایی نحوه عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان در خصوص بیان عواطف و احساسات ( روحیه پرسنل).
4- شناسایی نحوه عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان در خصوص انتقال اطلاعات به منظور تصمیم گیری در سازمان .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
پژوهش
ناتوانیهای ویژهی یادگیری1 اصطلاحی است کلی که به گروهی ناهمگن از اختلالها که به صورت غیر منتظرهای ظاهر میشوند و علی رغم آموزش متعارف، حواس سالم، هوش طبیعی، انگیزهی کافی و فرصت اجتماعی- فرهنگی مناسب مشکلات ویژه و مزمنی در کسب و کاربرد تواناییهای خواندن (نارساخوانی2)، نوشتن (نارسانویسی3) و ریاضی( حساب نارسایی4) دارند اطلاق میگردد.اصطلاح ناتوانیهای ویژهی یادگیری شامل کودکانی که مشکل یادگیری آن ها عمدتا نتیجهی معلولیت در بینایی، شنوایی، و یا حرکتی یا هوش پایین، اختلال هیجانی و یا وضع نامساعد اجتماعی و فرهنگی است، نمیشود.
این تعریف توسط راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی5 (DSM- IV-TR) و طبقهبندی بینالمللی بیماریها6 (ICD-10) ، مورد تایید قرار گرفته است (کارند7 و همکاران،2005).
تقریبا نیمی از دانشآموزانی که در آمریکا خدمات آموزش استثنایی دریافت میکنند دارای ناتوانیهای یادگیری تشخیص داده میشوند (فلچر8 و همکاران،2007)، که شایعترین نوع ناتوانی یادگیری نارساخوانی است. بعضی کودکان علی رغم وجود هوش طبیعی، فرصتهای مناسب آموزشی و عدم وجود اختلالهای هیجانی، یادگیری خواندن برای آن ها دشوار است. همچنین سن خواندن کودکان دارای نارساخوانی دو سال یا بیشتر از سن تقویمی آن ها پایینتر است (واجوهیئن و نایدو9،2011).
ناتوانایی خواندن، زیربنای بسیاری از مشکلات یادگیری دانشآموزان است، بهطوری که ضعف در خواندن و مهارت منجر به ناتوانی در حل مسئله نیز میگردد (سیگل10،1988؛به نقل از مولوی و میرزای ناظر،1381).[1]
امروزه محققانی که در حوزهی خواندن کار میکنند بهعنوان مثال الن کن1 (کن و لیمرمن2،1997) استفانی هاروی3 (هاروی و گودس4،2001) ، تیموتی شانهن5 (تیرنی6 و شانهن، 1991)، و دیگر محققان توافق دارند که عادات و مهارتهای پایهای وجود دارد که درک خواندن و یادگیری در تمامی زمینهها را افزایش میدهد (به نقل از کوتا7،2008).
برآورد شده است که شیوع نارساخوانی در کودکان در سن مدرسه بین 10-5 درصد است اگرچه در بعضی از پژوهشها این رقم بالای 20 درصد نیز گزارش شده است (بروسنان8 و همکاران،2002).
بسیاری از پژوهشگران، کاربرد راهبردهای فراشناختی در فرایند یادگیری را بسیار مهم میدانند (شکرپور،2011)، که در این میان خواندن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است ( اندرسون،آسبرن9 و تیرنی،1984).
روانشناسان شناختی، فراشناخت10 را بهعنوان سیستم”کنترل اجرایی11” ذهن انسان میدانند که بهعنوان شناختهای سطح بالای، ناظر بر تفکر فرد و دانش و اعمال او است. به عبارت دیگر فراشناخت آگاهی و کنترل افکار خود است. فراشناخت اغلب بهعنوان تفکر در مورد تفکر یا شناخت در مورد شناخت است (کو و هو12،2010)، که شوارتز13(2003) ادعا میکند که تفکر در یادگیری دانشآموزان اثرات شگرفی دارد که حتی برای کودکان دورهی ابتدایی کاربرد آن کار دشواری نیست.[2]
بسیاری از مشکلات یادگیری ناشی از فقدان مهارتها و راهبردهای فراشناختی است. این مهارتها و راهبردها به فرد امکان انتخاب، کنترل، نظارت، و مدیریت و در نتیجه بهبود فرایندهای شناختی را میدهد(صادقی و ولی اله،1389).
یکی از مشکلاتی که کودکان دارای ناتواییهای یادگیری با آن روبه رو هستند، نقص در فراشناخت و حافظهی فعال است.
در کل راهبردهای فراشناختی تاثیر عمدهای بر خواندن دارند. تعیین تاثیر آموزش این راهبردها بر خواندن به ویژه در دانشآموزان دارای نارساخوانی ضروری می کند. از این جهت که دیگر کودکان نارساخوان در مولفههای خواندن (سرعت، دقت، درک خواندن)، از همتایان عادی خود به شکل قابل توجهی در سطح ضعیفتری قرار دارند( قائمی، سلیمانی و دادگر،1389)، و در پژوهشهای انجام شده در این زمینه، اکثرا بر جنبهی خاصی از خواندن بهویژه مهارت توجه شده و دید کلی به سه جنبهی خواندن ندارند و همچنین دستهای از این پژوهشها روی افراد عادی یا دیگر اختلالها که مشکل اصلی آن ها خواندن نیست صورت گرفته است. به همین جهت پژوهش حاضر به منظور پاسخگویی به این سوال طراحی شده است که آیا آموزش راهبردهای فراشناختی بر سه مولفهی سرعت، دقت، و مهارت خواندن دانشآموزان نارساخوان تاثیری دارد؟ و کدام یک از این آموزشها اثربخشی موثرتری در خواندن دانشآموزان دارد؟
1-Specific learning disabilities
2-Dyslexia
3-Dysgraphia
4-Dyscalculia
5-Diagnostic and statistical manual of mental disorders fourth edition
6-International classification of diseases 10th revision
7-Karande
8-Fletcher
9-Wajuihian and Naidoo
10-Siegel
1-Ellin keen
2-Keene and Limmermann
3-Stephanie Harvey
4-Goudvis
5-Timothy shanahan
6-Tiernet
7-Kuta
8-Brosnan
9-Anderson
10-Metacognition
11-Executive control
12-Ku and Ho
13-Swartz
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)