با ورود انسان به سبز فایل و گسترش و رشد وسایل ارتباطی و یا به تعبیری دیگر به وجود آمدن (دهكده جهانی) بالطبع با توجه به نیازهای اجتماعی ضرورتهایی مطرح میشود. امروزه سیستمهای رایانهای و الکترونیکی مختلف با زندگی اجتماعی انسانها عجین شده است. با ورود این پدیده اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی بشر مانند پدیدههای دیگر اجتماعی همواره با مزایا و معایبی روبرو بوده است. برای نظم بخشیدن به پدیدههای اجتماعی نیاز به راهكارهای مناسبی هستیم. در حوزه علوم اجتماعی این وظیفه بر عهده علم حقوق است كه با ارائه راهكارهای مناسب سعی بر ایجاد نظم بر پدیدههای اجتماعی را دارد. از این رو وقوع ناهنجاریهای اجتماعی قابل تصور است. وقوع جرائم مختلف با توجه به مقتضیات زمانی و مكانی متفاوت در هر عصر و زمانی اشكال خاص خود را مییابد، با ورود رایانهها در زندگی شخصی افراد و گسترش فناوری اطلاعات (اینترنت) سوءاستفاده از این وسایل اشكال گوناگونی به خود گرفته است، كه تحت عنوان جرائم رایانهای و الکترونیکی از آن بحث میشود. از جمله شایعترین این جرائم كه روز به روز نیز بیشتر گسترش مییابد کلاهبرداری الکترونیکی است البته در كنار آن جرائم دیگری چون جعل كامپیوتری، سرقت اینترنتی، افشای اطلاعات و… نیز از شایعترین این موارد است[1]؛ لذا با توجه به ضرورت بررسی این مقوله مهم در این برهه از زمان كه پیشرفت تكنولوژی، دانش فنی و الکترونیکی برای دولتها حساس شناخته میشود به ارائه تحقیق در زمینه ابعاد حقوقی کلاهبرداری الکترونیک و راهکارهای مقابله با آن پرداخته شد.
الف- بیان مسأله
به موازات گسترش فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات، بشر شاهد ظهور نسل جدیدی از جرائم شد که شناخت آن، مستلزم مطالعات جرم شناختی است. با توسعه روابط افراد در فضای سایبر (مجازی) اغلب کشورها به منظور قاعدهمند کردن روابط و اقدامات افراد در محیط مجازی به تدوین قوانینی در این زمینه مبادرت نموده اند. قانونگذار ایران نیز از قافله عقب نمانده و در این رابطه قوانینی را وضع کرده است[2]. از لحاظ سابقۀ تاریخی، میتوان قضیه الدون رویس در دهۀ 1960 را تاریخ قطعی اولین سوء استفادههای مالی دانست. او توانست در مدت شش سال بیش از یک میلیون دلار برداشت کند اما چون نتوانست عملکرد سیستم را متوقف کند در نهایت خود را به مراجع قانونی معرفی و به ده سال حبس محکوم شد. این قضیه در ابتدا از حیث ساختار توصیفی متنازع فیه بود چون با پدیده جرم کلاهبرداری رایانهای به مفهوم دهه نود آشنایی دقیقی وجود نداشت لذا هر یک از افراد نامی بدان نهادند. در نهایت با تعریف کلاهبرداری رایانهای امروزه این قضیه را جرم کلاهبرداری رایانهای توصیف می کنند[3]. در حقوق کیفری ایران پیش از تصویب قوانین مربوط به جرم انگاری رفتارهای قابل ارتکاب در محیطهای رایانهای که وصف آن گذشت کلاهبرداری یک جرم شناخته شده در ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 بود. در قانون مذکور از کلاهبرداری تعریفی ارائه نشده و تنها به ذکر مصادیقی از جرم اکتفا شده است که عبارتند از: 1- مغرور کردن اشخاص به وجود شرکت، تجارتخانه، مؤسسات موهوم یا داشتن
اختیارات موهوم، 2- امیدوار کردن افراد به امور غیر واقع یا ترساندن از امور غیر واقع، 3- اختیار کردن اسم، عنوان یا سمت مجعول. با این حال کلاهبرداری تعریف شده است به «بردن مال دیگری از طریق توسل توأم با سوءنیت به وسایل یا عملیات متقلبانه»[4]. در مورد کلاهبرداری رایانهای همانطور که ذکر شد قانون تجارت الکترونیکی مصوب 1382 در ماده 67، کلاهبرداری رایانهای در بستر مبادلات الکترونیکی جرم انگاری شد. همچنین در قانون جرائم رایانهای مصوب 1388 ذیل فصل سوم تحت عنوان سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه در ماده 13 مقرر شده است «هر کس به طور غیر مجاز از سامانههای رایانهای یا مخابراتی با ارتکاب اعمالی از قبیل وارد کردن، تغییر، محو، ایجاد یا متوقف کردن داده ها یا مختل کردن سامانه، وجه یا مال یا منفعت یا خدمات یا امتیازات مالی برای خود یا دیگری تحصیل کند علاوه بر رد مال به صاحب آن به حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون ریال تا یک صد میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد»[5].
در نتیجه اگر عمل ارتکابی در بستر مبادلات الکترونیکی شرایط مذکور در ماده 67 را دارا باشد مشمول آن ماده، در غیر این صورت مشمول قواعد عام ماده 13 قانون جرائم رایانهای میباشد. بنابراین رکن قانونی جرم کلاهبرداری رایانهای ماده 67 قانون تجارت الکترونیکی و ماده 13 قانون جرائم رایانهای است که هیچ یک تعریفی از جرم کلاهبرداری رایانهای ارائه ندادهاند اما با توجه به فحوای مواد مذکور میتوان این جرم را این گونه تعریف کرد: تحصیل خدمات و امتیازات مالی و یا بردن مال دیگری از طریق سوء استفاده یا استفاده غیرمجاز از داده پیامها، برنامهها و سیستمهای رایانهای و وسایل ارتباط از راه دور. مصادیق اشاره شده در مواد مذکور از قبیل ورود، محو، توقف داده پیام و مداخله در عملکرد برنامه یا سیستم رایانهای تمثیلی است و گویای آن است که کلاهبرداری رایانهای نیز با فعل مثبت واقع می شود و ترک فعل نمی تواند تشکیل دهندۀ رکن مادی جرم باشد. دیگر اینکه کلاهبرداری رایانهای از لحاظ مقید بودن به نتیجه و لزوم احراز سوءنیت خاص با نوع سنتی خود تفاوتی ندارد با این حال موضوع کلاهبرداری رایانهای «داده ها به عنوان نماینده اموال مادی» در سیستمهای پردازش داده هاست. تفاوت اصلی بین کلاهبرداری سنتی و کلاهبرداری رایانهای در روش ارتکاب آن ها خلاصه می شود[6].
بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده در پژوهش حاضر محقق درصدد شناسایی ابعاد حقوقی جرائم الکترونیک و راهکارهای مقابله با آن است.
ب- پرسش اصلی پژوهش :
ابعاد حقوقی و راهکارهای مقابله و پیشگیری با جرم کلاهبرداری الکترونیکی چیست؟
سؤالات فرعی:
1.کلاهبرداری الکترونیکی دارای چه ابعاد حقوقی است؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
دنیای سازمانی امروز که به درستی می توان آن را “دنیای مدیریت” نامید ؛دنیایی است مالامال از مسائل و مشکلات و پیچیدگی های آشکار و پنهان که پیش بینی آنها با دقت نسبتاً معقول با اشکال مواجه خواهد بود. امروزه با پیشرفت علم و فناوری جوامع به سوی پیچیده و تخصصی شدن پیش می روند و پیامد این روند پیچیده و تخصصی شدن ایجاد دنیایی پر رقابت است که در آن مدیریت متعهد با انگیزه ، ماهر و خادم نقش مهم و راهبردی در موفقیت سازمان دارد. مهمترین نکته در علم مدیریت این است که مدیران اغلب نیازمند شناخت مهارتهای مدیریتی هستند تا زمینه مناسب برای کارآمد شدن آنها فراهم آید. برخلاف گذشته که مدیریت ذاتی و موهبت الهی، ودیعه نهاده شده در برخی افراد که راهبران جامعه را تشکیل می دادند تعریف می شد؛ امروزه مدیریت علاوه بر هنر بعنوان یک علم و تخصص و دارای قابلیت یادگیری و یاددهی اثبات شده است. عملکرد مدیران در سازمانها برای انجام رسالت و مسئولیت ها و تحقق اهداف سازمان در هر جامعه تأثیری که بر عملکرد سایر عوامل سازمانی دارد مورد توجه صاحب نظران سازمانی بوده است. یکی از راه هایی که توسط آن عملکرد مدیران مورد توجه قرار می گیرد مشاهده آن ها از زاویه مهارتهایی است که برای تأمین موفقیت آمیز هدفها لازم است. رابرت کاتز[1] مهارتهای مورد نیاز مدیران را با گروه بندی سه طیف فنی، انسانی، ادراکی مورد مطالعه قرار داده است. به نظر کاتز، مهارت توانایی ای را نشان می دهد که قابل توسعه بوده و خود را درعملکرد نشان می دهد و به ندرت به صورت بالقوه است. او لازمه مدیریت اثر بخش را دارا بودن مهارتهای سه گانه ادراکی، انسانی و فنی می داند که هر کدام می توانند به طور مجزا پیشرفت کنند(کاتز، 1955).
در واقع رابرت کاتز (1955)سه نوع مهارت فنی، انسانی و ادراکی مورد نیاز مدیران را مطرح نمود بر اساس نظر وی مهارت فنی در سطوح پایین مدیریت، مهارت ادراکی در سطوح بالای مدیریت دارای اهمیت بیشتری می باشند و مهارت انسانی در سه سطح مدیریت دارای اهمیت یکسان است. بدین ترتیب مدیران موفق باید تكنیک ها، روشها و دانش های خاص مربوط به زمینه كاریشان را داشته و همچنین آگاهی ها و دانش عمومی در زمینه های مختلفی چون استفاده از ابزار، مدیریت مالی، حسابداری و از این قبیل را دارا باشند. مدیران كارآمد همچنین باید مجهز به مهارت های انسانی یا مهارت های مردمی در رابطه با هماهنگی با افراد، خود آگاهی، فهم دیگران، انگیزش، رهبری و توانایی برای توسعه كاركنان باشند. اما اغلب مدیران خصوصاً مدیران سازمان های دولتی مهارت های انسانی و فنی كمی دارند و بیشتر به مهارت های ادراكی توجه می كنند. شاید آنها فهم ادراكی خوبی برای انجام یک مدیریت اثر بخش داشته باشند و وظایف مدیریتی خود را به خوبی انجام دهند با این وجود اگر آنها مهارتهای ارتباطی و انسانی لازم را نداشته باشند و آن مهارتها را تقویت نكنند دچار مشكلات بیشتری در سازمان خود خواهد شد(شاهرودی و همكاران 1387).
مهارتهای فنی مورد نیاز مدیران آموزشی، ارزشیابی آموزشی، راهنمایی آموزشی، فنون و روش های تدریس و فنون اداری و مالی دانشگاه است. مدیر آموزشی برای انجام وظایف خاصی که دارد باید از مهارتهای فنی کافی برخوردار باشد (خدادادی، 1391).
كیفیت زندگی كاری یكی از متغیرهایی است كه اخیرا به لحاظ اهمیت ، مورد توجه بسیاری از مدیران كه در صدد ارتقا كیفیت منابع انسانی خود هستند قرار گرفته است ؛ گرچه مطالعه شاخصهایی كه برای كیفیت زندگی كاری سودمند و یا مضر هستند تاریخچهای دیرینه دارد (ماو، سموئلز و الکساندر2003)، اما منبع دقیق عبارت کیفیت زندگی کاری مشخص نیست و احتمالا اولین بار در موسسه تحقیق اجتماعی دانشگاه میشیگان در کارهای اولیه رنسیس لیکرت و رویکرد او برای تغییر سیستمی به كار برده شده است(هود و اسمیت 1994).
واژه كیفیت زندگی كاری نخستین بار در سال 1972 در طی یک كنفرانس ارتباطات كاری بین المللی در رابطه با مسائل كاری در خانه اردن معرفی شد. كیفیت زندگی كاری توجه بیشتری را بعد از آنكه كاركنان اتومبیل متحده و جنرال موتور شروع به یک برنامه كیفیت زندگی كاری برای بازساخت و رفرم كاركردند به خود اختصاص داد(لاو و می1998). ابتدا نگرانی برای كیفیت زندگی كاری در دهه 1970 اوج میگیرد. این نگرانی بعد از عواقب حیطه سنتی مدیریت علمی و بوروكراسی ناشی از ان كه محیط كاری ضد انسانی ، وظیفه محور، غیر شخصی، بدون پاداش و عموما غیركارا ایجاد میكرد و همه سطوح شان و منزلت شخصی را مورد هتك قرار میداد و منابع انسانی را ضایع مینمود حاصل شد و بعد از فروكش نمودن در دهه 1980 مجددا در دهه 1990 غالب میشود ؛به عبارتی مفهوم كیفیت زندگی كاری حدود 30 سال قبل به كار رفته است. كیفیت زندگی كاری با واكنش و پاسخ به نیازهای فردی و اشتیاق میتواند افزایش یابد(مارتل و دوپویس2006 ؛ تراویس 1995؛ كیمبرلی 1991).
عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد. بنابراین، عملکرد سازمانی یک سازه ی کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد. معروف ترین تعریف عملکرد توسط نیلی و همکاران ( 2002:8) ارائه شده است: (( فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته)). طبق این تعریف، عملکرد به دو جزء تقسیم می شود. 1) کارایی که توصیف کننده ی چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات است، یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب دروندادها برای تولید بروندادهای معین؛ و 2) اثربخشی که توصیف کننده ی درجه ی نیل به اهداف سازمانی است.
عملکرد کارکنان در بعد سازمانی معمولاً مترادف با اثربخشی فعالیتها است. منظور از اثربخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامهها با ویژگی کارآ بودن فعالیت ها و عملیات است. به طور کلی عملکرد کارکنان به فرایند سنجش و اندازهگیری عملکرد دستگاه ها در دورههای مشخص به گونهای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای دستگاه ارزیابی شونده شفاف و از قبل به آن ابلاغ شده باشد، اطلاق میگردد.» (طبرسا، 1378).
فعالیت های ورزشـی در دانشگاه تهران همزمان با افتتاح دانشـگاه در سال 1313 شروع شد. این فعالیتها درآغاز متولی خاصی در دانشگاه نداشت. در اسناد به دست آمده از سالهای نخسـت تاسیس دانشـگاه تهران، مکرر از آقـای رابرت گیبـسن و گوگبتلیانز نام برده شده است. به نـظرمیرسد این اشـخاص در آن سالها برای راه اندازی سازمان ورزش دانشگاه تهران نقش موثری ایفاکرده اند. در این رابطه میتوان به سندی از “وزارت جنگ” سابق اشاره کرد که در آن کفیل وقت آن وزارت، به درخواست وزارتمعارف مبنی بر راهاندازی آموزشـگاه پرواز هواپیماهای بدون موتور در دانشگاه تهران، توسـط آقای گوگبتلیانز پاسخ داده است و در نامۀ ضمیمه، از آقای رابرت گیبسن نام برده شده است. وی مدیریت شعبۀ تربیت بدنی وزارت علوم را برعهده داشت. با استناد به اسناد دیگری که ارتباط آقای رابرت گیبسن را با ورزش دانشگاه تهران نشانمیدهد، به این نتیجهمیرسیم که نامبردگان در راهاندازی سازمان ورزش دانشگاه تهران در سالهای 1313 و 1314 نقش موثری داشتهاند.
براساس تغییرات سازمانی داخلی در اداره کل تربیت بدنی درسال 1381 و 1382 کارشناسان این ادارهکل با توجه به نوع تخصص وعلاقه مندی خود،مسئولیت یک یا چند رشتۀ ورزشی را برعهده گرفتند. همچنین در تغییر ساختار اداری و همگام با برنامه ریزی کلان ورزش دانشگاه، تغییرات سازمانی دیگری در سال 1383 انجام شد. رویکرد اصلی این تغییرات، توسعۀ فعالیتهای ورزش همگانی در دانشکدههابود؛ به همین دلیل تعدادی از کارشناسان ادارهکل به دانشکدهها مامور یا منتقل شدند.
مربی ورزش با فعالیتهای ورزشی سرو كار دارد . به عنوان عامل تركیب كننده جسم و بدن دانش آموزان و تسهیل كننده رشد در سایر جنبه های اساسی شخصیت آدمی و در زمینه های اخلاقی، عقلانی ، عاطفی و اجتماعی می باشد و زمینه را برای بروز احساسات و هیجانات دانش آموزان آماده می كند و آنها را برای پذیرش مسئولیت های آینده آماده می سازد.
چون هدف مربی تربیت بدنی از ورزش ، تربیت دانش آموز در ابعاد جسمانی – روانی است لذا باید از خصوصیات و ویژگیهای جسمی – روانی بچه ها در هر دوره اطلاع كافی داشته باشد. آموزش تكنیک های ساده ورزش ، اصلاح بد آموزی دانش آموزان تمرین برای یادگیری بهتر، بدنسازی و بالا بردن قوای جسمانی دانش آموزان، آموزان مسائل بهداشتی و تربیتی در خلال نرمشها و ورزشها از وظایف عمده مربی ورزش است. به نظر می رسد نحوه بکارگیری مربیان تربیت بدنی در دانشگاه های آزاد و مهارت مدیریتی مدیران مربوطه و سایر ابعاد مختلف عملکرد مربیان موثر می باشد.
1-2- بیان مساله
مهارتهای انسانی به آسانی قابل حصول نیستند و فنون و روش های مشخصی ندارند. امروزه دانش علمی در قلمرو روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و مردم شناسی و تجربه و کارورزی در شرایط گروهی و اجتماعی، به طور غیر مستقیم زمینه دستیابی به مهارتهای انسانی را فراهم می سازد. کنش و واکنش متقابل با مردم و حساسیت نسبت به انگیزه ها، انتظارات و رفتارهای آنان کمک می کنند تا شخص به مرور بتوانند علل و عوامل شکل دهنده رفتار افراد انسان را درک کرده و راه و رسم کار کردن با مردم و اثر گذاری بر رفتار آنان را بیاموزند. مدیر آموزشی برای اینکه بتواند در شمار یکی از اعضاء موثر محیط آموزشی درآمده و بین اعضاء تحت رهبری خود همکاری و تفاهم به وجود آورد، باید به حد کافی از مهارتهای انسانی بهره مند باشد(خدادادی، 1391).
اکتساب مهارت ادراکی (مفهومی) مستلزم آموزش نظریه های علوم رفتاری بویژه تئورهای سازمان، مدیریت و تصمیم گیری و کاربرد عملی آنهااست. امروزه دوره های آموزش دانشگاهی در رشته های تخصصی، آشنایی با نگرش و روش های سیستمی و استفاده از یافته های مطالعات و تحقیقات راجع به سازمانها، زمینه دستیابی به مهارت ادراکی در مدیریت را فراهم می سازند. مدیر آموزشی برای این که بتواند محیط آموزشی را بشناسد، روابط متقابل میان عوامل مختلف را درک کند، اولویتهای آموزشی را تشخیص دهد، تصمیمات موثر اتخاذ کند و با اقدامات خود بهترین نتایج را عاید نظام آموزشی سازد، باید از مهارت ادارکی قابل ملاحظه ای برخوردار باشد(همان منبع).
ال سابا[2] معتقد است که مهارت های انسانی در مدیران پروژه بیشترین تأثیر را رو ی شیوه مدیریت آنها می گذارد. بلذر[3] مهارتهای سخت و فنی را در مدیران همانند حلقه گمشده بسیار حساس برای مؤفقیت مدیران می داند.از دیگر نظریات مربوط به مهارتهای مدیریتی به نظریات بوم و مانتل[4] می توان اشاره کرد . بوم (2001) مهارتهای مدیریتی را به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. مهارتهای عمومی شامل: توانایی تصمیم گیری، قابلیتهای ادراکی، توانایی پردازش اثربخش اطلاعات، مهارتهای رهبری، مهارتهای ارائه وعرضه، تشخیص استفاده از مفاهیم و استفاده از قدرت می باشند. همچنین مهارتهای اختصاصی شامل مهارتهای فنی و صنعتی می باشد.
پر واضح است در تمامی سازمانها مهمترین رکنی که در رسیدن به اهداف سازمانی تأثیر گذار می باشد (مدیریت)است. مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان به منظور ایجاد هماهنگی و افزایش اثربخشی و کارایی در راس آن قرار می گیرد و مؤفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریتی اوست.هرسی و بلانچارد اظهار می دارند که سازمان مؤفق مشخصه ای دارد که به وسیله آن از سازمان نامؤفق شناخته می شود و آن چیزی نیست جزء رهبری پویا و اثربخش(همان منبع).
چنانچه در راس سازمانها مدیرانی کارآمد ، شایسته ، ماهر ، با تجربه و کاملا آگاه به اصول و فنون مدیریت قرار گیرد، مؤفقیت سازمان در رسیدن به اهداف سازمانی تضمین خواهد شد. مدیریت علاوه بر تأثیر مستقیم بر عملکرد کارکنان می تواند تأثیر غیر مستقیم نیز داشته باشد یعنی مدیران می توانند با به کارگیری مهارتهای خود در جهت تعالی سازمان و کارکنان خود و افزایش رضایت و کیفیت زندگی کاری کارکنان خود برای رسیدن به اهداف سازمان گام بردارند. مدیران سازمانها امروزه با دو مسأله روبرو هستند اول اینکه چگونه سازمان خود را در جهتی توسعه دهند که بهتر بتواند با تغییرات و تحولات محیط هماهنگ شود مسأله دوم آنکه چگونه انرژی منابع انسانی سازمان را در جهتی هدایت کنند که ضمن تحقق اهداف سازمان و انجام مأموریت های سیستم، نیازهای کارکنان نیز تأمین شود. مدیران متوجه این حقیقت شده اند که کوشش های جزءبه جزءبرای حل مسائل پیچیده برای پرورش فضای سازمانی، روش های کار، روابط انسانی، نظام های ارتباطی و اطلاعاتی می باشد و با شرایط و الزامات قابل پیش بینی وغیر قابل پیش بینی سالهای آینده منطبق و سازگار می باشد(احمدی،1384).
یکی از نظریه های سازمانی که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است مفهوم کیفیت زندگی کاری است. نظریه کیفیت زندگی کاری از یک سو عوامل مؤثر بر رشد و توسعه سازمانی را مورد توجه و تحلیل قرار می دهدو از سوی دیگر راهکار های افزایش بهره وری کارکنان و سازمانهارا عرضه می نماید کیفیت زندگی کاری یک فرهنگ و نگرشی است که در آن کارکنان در کانون توجه قرار گرفته و با فراهم نمودن زمینه های امکانات توسعه اجتماعی و در نهایت افزایش رفاه عمومی را مد نظر قرار می دهد. در واقع کیفیت زندگی کاری به عنوان یک فرهنگ، سطح بالایی از تعهد متقابل بین افراد و سازمان بوجود می آورد. به این معنا که افراد به اهداف سازمان و توسعه آن و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالیدگی آنها متعهد باشد(افشاری و همکاران،1389). کیفیت زندگی کاری به عنوان یک هدف که بهبود عملکرد سازمانی را از طریق ایجاد مشاغل و محیط های کاری چالشیتر، راضی کنندهتر و موثرتر برای افراد در کلیه سطوح سازمانی فراهم می کند. اولین دلیل اهمیت کیفیت زندگی کاری از این جهت است که در مباحث مدیریتی از اصطلاحی به نام کیفیت زندگی کاری سخن می گویند، منظور از این اصطلاح آن است که یک سوم زندگی هر کارمند در محیط کار او چگونه می گذرد، یا به بیانی دیگر تلقی او از محیطی که در آن فعالیت می کند چیست؟ و آن را با چه صفاتی می شناسد؟دومین دلیل اهمیت کیفیت زندگی کاری از این جهت است که نیروی انسانی، کمیاب ترین و گران ترین سرمایه های هر نوع سازمان محسوب می شود و توسعه، پیشرفت و بهره وری هر سازمانی منوط به تلاش و کوشش نیروهای انسانی آن سازمان می باشد(همان منبع).
دلیل دیگر اهمیت موضوع از این جهت است که عدم توجه دقیق و کافی به کیفیت زندگی کاری، باعث هدر رفتن سرمایه و تلف شدن وقت و انرژی زیادی در کشور خواهد شد. در هر سازمانی کیفیت زندگی کاری بالا برای جذب و حفظ کارکنان اساسی است. از آنجا که زندگی کاری روی احساس فرد درباره مطلوبیت مکان کاری و آنچه در آن است پایه گذاری می شود و مربوط به تجربه جاری فرد در حیطه های کاری است. از این دیدگاه بررسی کیفیت زندگی کاری که احساس فرد سازمانی را بیان می دارد حایز اهمیت فراوانی است زیرا می تواند در کلیه سطوح بر کیفیت کار کارکنان تأثیر گذارد(بدیعی و همکاران،1386).
مربیان از نظر عوامل نگهدارنده شغل در حد متوسط قرار دارند و وضعیت میزان شناسایی و احترام در بین مربیان بهتر از سایر عوامل نگهدارنده است. از طرف دیگر دو عامل تعادل شرایط کاری – سازمانی، مربیان زن و مربیان دارای تحصیلات تربیت بدنی از مربیان مرد و دارای تحصیلات غیر تربیت بدنی شرایط بهتری دارند. مربیان دارای حرفه دوم و دارای مسکن شخصی از نظر عامل تعادل شناسایی و احترام و کل عوامل نگهدارنده شغلی شرایط بهتری را نسبت به مربیان فاقد حرفه دوم و مسکن شخصی در محیط کار احساس می کردند. بطور کلی نتایج نشان داد که میزان برخورداری از عوامل رفاهی نسبت به مدرک تحصیلی، جنسیت و سابقه شغلی نقش بیشتری را در تامین عوامل نگهدارنده شغل مربیان داشت(رمضان نژاد،1381)
در این میان سازمان تربیت بدنی به عنوان بزرگترین سازمان ورزشی دارای ویژگی هایی است که آن را از بسیاری از حوزه های مدیریت و دیگر سازمانها متمایز می سازد. این ویژگی عمدتا” مربوط به برنامه ها و فعالیتهای تربیت بدنی و ورزش بوده که از گسترش وسیع در جامعه و پیچیدگی های اجرایی خاص خود برخوردار بوده و روز به روز بر وسعت فعالیتها و نیز پیچیدگی برنامه افزوده می شود. با توجه به مطالب ذکر شده محقق در این پژوهش بر آن است تا رابطه مهارتهای سه گانه مدیریت را با کیفیت زندگی کاری و عملکرد کارکنان را در واحد های تربیت بدنی دانشگاه های آزاد اسلامی آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار دهد.امید است تحقیق پیش رو گامی مؤثر در راستای بهبود مهارتهای مدیران که به عنوان یک عامل مؤثر در افزایش کیفیت زندگی کاری کارکنان و در عین حال عملکرد بهتر کارکنان باشد. در پایان به سوال کلی پژوهش مطرح می شود که آیا بین مهارت های مدیریت با کیفیت زندگی کاری و عملکرد مربیان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجانشرقی ارتباط معناداری وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه یکی از ویژگیهای مهم و اساسی سازمانها در محیط رقابتی و نامطمئن، عامل مدیریت آنهاست. با توجه به اینکه در دنیای کنونی در پشت هر ماشین بزرگ اقتصادی نام یک مدیر به چشم می خورد، بدون شک اعمال مدیریت اثر بخش و کارآمد ضامن موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و راهبردهای خود است. مدیران برای توفیق در انجام وظایف خود باید نقشهای متعددی را بپذیرند و برای ایفای آنها به مهارتهای خاصی نیاز دارند. لزوم اطلاع کافی از اولویت این مهارتها در پستهای مدیریتی از چالشهای اصلی پیش روی مدیران ارشد و به ویژه مدیران دانشگاه هاست. نیاز به مدیریت کارآمد در دانشگاه ها و مراکز علمی به دلیل نقش بسیار مهم این مراکز به لحاظ تعلیم وتربیت نیروی انسانی متخصص، اهمیت بسیاری دارد. بدون شک در دنیای پیشرفته کنونی علاوه بر مراکز دانشگاهی هیچ موسسه ای بدون بهره گیری از هدایت و رهبری مدیران متخصص نمی تواند موجودیت خود را حفظ کند. اکثر مدیران در فرایند کاری و مسئولیتهای خود بعضی از مهارتهای انسانی را فرا می گیرند و تمرینهایی در این زمینه دارند اگر بخواهیم در نقش مدیر یا رهبری موثر باشیم به عاملی غیر از درک و پیش بینی رفتار نیاز داریم. به عبارت دیگر هر مدیری به مهارتهایی که در هدایت و کنترل افراد اثر دارد و احتیاج داشته، باید در رشد و تکامل آنها بکوشد.
ابتکار و نوآوری همچنان به عنوان عامل اساسی در توسعه و بقاء مؤسسات قلمداد خواهد شد. مطالعات به عمل آمده نشان می دهد که نوآوری محدود به تکنولوژی و فرایندهای تولید نمی شود. تمایلاتی در جهت گسترش نوآوریهای محصول، نوآوری های سازمانی، نوآوری در مدیریت که شامل ابتکارات مالی، استراتژیک و ساختاری می باشد وجود دارد. مدیران سبز فایل سازمان های نوآور باید مخترعین مبتکر باشند و یا حداقل ماهیت ابتکار را درک کنند، ضمنا” آنان ملزم به بازاریاب بودن و متخصص سیاست گذاری و مدیر اجرایی بودن هستند، چرا که مراحل مختلف نوآوری سبک های متفاوت رهبری و هدایت را می طلبند.به علاوه آنان به داشتن بردباری زیاد ، توانایی آینده نگری ، پشتکار در استراتژی انتخاب شده ، قدرت تحمل اشتباهات و درس گرفتن از آنها نیاز مندند در اینجاست که مهارتهای مدیریت خود را نشان می دهند و مدیران باید در سازمانها مهارتهای مختلف مدیریت را بر اساس رده مدیریت خود هم از طریق تجربه و آموزش فراگیرند(خیرمند و همکاران،1391).
در واقع در سازمان های امروزی مدیران و رهبران با داشتن مهارتهای انسانی مؤثر و ارتباط برقرار کردن با افراد تیم، آنها را به پذیرفتن مسئولیت ها تشویق می کنند و افراد نیز در حین انجام کار تیمی به کسب مهارتهای لازم می پردازند. نیروی انسانی شاغل در سازمان با قابلیت ها و توانمندی های بالقوه خود چنانچه به خوبی مورد توجه قرار گیرد، نقش مهم و حساسی را در راستای رضایت مندی مشتری از سازمان ایفا خواهد نمود. در این مسیر استفاده از تکنیکها و روش های مختلف بهبود کیفیت زندگی کاری می تواند مفید واقع شود. استفاده از تکنیکها و روش های مختلف کیفیت زندگی کاری هنگامی با موفقیت توأم است که با شناخت دقیق همراه باشد و بتوان عملاً آنها را مورد استفاده قرار داد و در عرصه سازمان از آنها بهره جست. کیفیت زندگی کاری به عنوان یک فرایند که موجبات تحقق اهداف را از طریق دخالت دادن و مشارکت فعال کلیه افراد سازمان فراهم می نماید(دعایی،1384).
با توجه به مباحث عنوان شده در بخش پیشین اهمیت و ضرورت مهارتهای مدیریتی در سازمانها و درمحیط رقابتی کنونی، همچنین لزوم توسعه و بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان که ستون و اجزای مهم یک سازمان محسوب می شوند برای کارایی و اثربخشی بیش از پیش مدیران و سازمان از اهمیت بسزایی برخوردار است. مدیران و کارکنان واحدهای تریبت بدنی در دانشگاه ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
کاسیو عملکرد کارکنان را توصیف نظامدار نقاط قوت و ضعف عملکرد فرد یا گروه در رابطه با اجرای وظایف محوله تعریف میکند. عملکرد کارکنان در بعد نحوه استفاده از منابع و امکانات در قالب شاخصهای کارایی بیان میشود. اگر در سادهترین تعریف، نسبت داده به ستاده را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار میدهد. با انجام این تحقیق وضعیت مهارت های سه گانه مدیران تربیت بدنی،کیفیت زندگی کاری و عملکرد مربیان ورزشی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجانشرقی مشخص می شود و با بررسی ارتباط بین متغیرها راهکارهای لازم جهت ارتقاء کیفیت زندگی کاری و عملکرد مربیان ورزشی ارائه خواهد شد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1-هدف كلی
هدف کلی این تحقیق عبارتست از بررسی ارتباط بین مهارتهای سه گانه مدیریتی (فنی، ادراکی، انسانی) مدیران تربیت بدنی با کیفیت زندگی کاری و عملکرد مربیان ورزشی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجان شرقی
1-4-2-اهداف اختصاصی
1-5- پرسش های تحقیق
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
امروزه موفقیت شرکت ها و موسسات در گرو شناخت آنها از مشتریان و رقبا و سایر عوامل تاثیر گذار بر بازار است. نیازها و خواسته های مشتریان همواره در حال تغییرند و شناخت این تغییرات نیز برای موفقیت بنگاه ها حیاتی است. از سوی دیگر ، رقبا نیز به دنبال جذب مشتریان بیشتر هستند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد. همچنین تغییر شرایط و قواعد حاکم بر بازار، از جمله تغییرات تکنولوژیکی، بر موفقیت موسسات در بازار تاثیر گذار است. شناخت و پیش بینی این عوامل و ارائه راهکار مناسب در برخورد با آنها، نقشی کلیدی در موفقیت موسسه در بازارهای هدف ایفا می کند. از این رو گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است )نارور واسلاتر، 1990، ص26).[1]
مدیران کامیاب کسانی هستند که سازمان خود را با شرایط روز همگام می سازند. این همگامی زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران مسئله ی گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و رضایت مشتریان را محور فعالیت شرکت قرار دهند و نیز، کلیه فعالیت های شرکت در راستای ارضای نیازهای مشتریان باشد. در این میان تولید کنندگان باید تلاش کنند تا میان آنچه که عرضه می کنند با نیازهای مردم ارتباط برقرار کنند و سعی کنند کالایی را تولید کنند که نیازهای مشتریان را برآورده سازد و با خواسته های آنها هم سو باشد. در بین سازمان های رقیب، سازمان هایی که قادر به تامین بهتر نیازهای مشتریان هستند، مطمئناّ از سطح عملکرد بالاتری برخوردارند. (همان منبع، ص 30)
پژوهش های صورت گرفته در سال های 1987 تا 1990 نشانگر رابطه ی مثبت بین گرایش به بازار و عملکرد شرکت است )لوش و لاکزیانک، 1987، ص 7).[2] دیگر پژوهش های به عمل آمده در همین زمینه نشان می دهد که بازار گرایی به لحاظ اجتماعی و روانی منافع زیادی برای کارکنان سازمان در بر خواهد داشت و باعث ایجاد نگرش مثبت در کارکنان از طریق اهمیت دادن به آنها و مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمان می شود )کهلی و جاورسکی، 1990،ص 14(.[3]
افزون بر این، برای فعالیت سازمان ها در یک محیط رقابتی، بازارگرایی یک الزام است. سازمان هایی که در بازارهای متلاطم فعالیت می کنند، بیشتر به تغییر و تطبیق محصولات خود متناسب با این تغییرات نیازمندند و بر عکس، بازارهای با ثبات چنین ضرورتی را ایجاب نمی کنند. هدف این پژوهش تعیین ﻣﯿﺰان ﺑﺎزارﮔﺮاﯾﯽ در ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎی ﮐﻮﭼﮏ و ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﺴﺘﻘﺮ در ﺷﻬﺮك ﻫﺎی ﺻﻨﻌﺘﯽ اردﺑﯿﻞ، از نظر ابعاد نگرشی و رفتاری و سپس تعیین ارتباط بین بازارگرایی با عملکرد سازمانی است.
بازارگرایی و تاثیر آن بر عملكرد اقتصادی از جمله مباحث مهم و محوری در مدیریت بازار و مشتری است. یک شركت بازارگرا این مهم را
درك می كند كه با ایجاد مزایای اضافی برای مشتریان، در كنار انواع مختلف صرفه جویی در هزینه های كلی، می تواند منابع بالقوه فراوانی در جهت كسب مزیت پایدار رقابتی، به دست بیاورد. لذا به صورتی مستمر به ارزیابی این گزینه ها می پردازد تا دریابد چگونه می تواند به شیوه ایجاد ارزش ممتاز پایدار برای مشتریان فعلی و آتی دست یابد. بنابراین برای دستیابی به بالاترین سطح عملكرد و حفظ طولانی مدت آن، به ایجاد و حفظ یک رابطه سودمند دو جانبه با مشتریان همت می گمارد و در این راستا چند دسته فعالیت كلیدی همچون مشتری گرایی، رقیب گرایی، ایجاد و گسترش اطلاعات، هماهنگی بین بخشی، افزایش توان پاسخگویی را انجام داده و دو معیار حفظ مشتری و سودآوری را مد نظر قرار می دهد. مشتری گرایی، رقیب گرایی، ایجاد و گسترش اطلاعات، شامل تمامی فعالیت هایی است كه به منظور دستیابی به اطلاعات در مورد همه رقبا و مشتریان بازار هدف و سپس پخش آن در سراسر سازمان انجام می شود. (همان منبع)
یافته های تحقیقات در زمینه بازاریابی خدمات نشان می دهد كه در راستای دستیابی و نگهداری جایگاه رقابتی، شركت ها باید اقدام به ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان كنند و تاكید می نماید كه ایجاد یک رابطه بلند مدت، كه بر تعهد نسبت به مشتریان تاكید داشته باشد، ضروری به نظر می رسد )گرونروس[4] 1994، 157؛ بری[5]،1995 ، 308 (.
امروزه با توجه به استراتژی هایی كه شركت ها در دستور كار خود قرار داده اند، می توان تمایل شركت ها در منطبق شدن با اصول بازاریابی رابطه مند و طراحی استراتژی هایی برای توسعه روابط نزدیک و بلند مدت با مشتریان سود آور را مشاهده كرد؛ زیرا آنها پذیرفته اند كه نگهداری مشتری به مراتب سودآورتر از جذب مشتری است.
همانطور كه اندرسون[6] (2003) به ما یادآور می شود، ایجاد ارزش می تواند به عنوان علت وجودی روابط مشترك مورد توجه قرار گیرد. هدف از تعاملات بین تهیه كنندگان )فروشندگان و خریداران( ایجاد و به اشتراك گذاری ارزش است.
بعضی از نویسندگان بیان می كنند كه ارزش، تنها زمانی ایجاد می شود كه مشتریان مایل باشند روابط بلند مدت برقرار كرده و آن را ارزشمند بیابند. از این رو آنان روابط را از دیدگاه مشتریان مورد مطالعه قرار داده تا دریابند كه چگونه بازاریابی رابطه مند می تواند به ایجاد ارزش برای مشتریان منجر گردد. این امر بدیهی است كه روابط، زمانی مناسب و مورد توجه هستند كه بتوانند ارزش بیشتری در معاملات ایجاد كنند.
شركت ها برای بدست آوردن مزیت رقابتی باید با بهره گرفتن از تكنولوژی، جهت جمع آوری اطلاعات مورد تقاضای بازار و حجم مبادلات بین شركت ها بپردازند تا رسیدن به كیفیت خدمات را برای خود تسهیل كنند. آنها باید با بررسی كار رقبا و انتظارات و توقعات در حال تغییر و رو به گسترش مشتریان همراه شده و ارائه خدمات را به گونه ای برنامه ریزی كنند كه مزایای رقابتی بهتری را نسبت به سایر رقبای خود در بازار داشته باشند.
در راستای چنین هدفی سوالات متعددی ایجاد می شود، كه برای رسیدن به بهترین استراتژی باید به بهترین شكلی پاسخ داده شوند. سوالاتی نظیر: آیا روابط قوی و بلند مدت با مشتریان می تواند به شركت ها برای بهبود عملكردشان كمك كند؟ آیا كیفیت خدمات ارائه شده می تواند بر بهبود عملكرد تاثیر بگذارد؟ آیا مشتریان وفادار تاثیری بر عملكرد شركت ها دارند؟ آیا بازارگرا بودن یک شركت تاثیری بر عملكرد آن دارد؟ بخوبی محرز است كه مشتریان راضی كلید یک رابطه بلند مدت موفق هستند. شركت هایی كه مشتریان راضی بیشتری دارند بازده اقتصادی بیشتری را هم تجربه می كنند و رضایت مشتری، موجب وفاداری مشتریان و ایجاد منافع بیشتر در آینده می شود. همچنین سازمان هایی كه خدمات با كیفیت تری دارند، در زمینه فروش بیشتر و وفاداری بلند مدت مشتریان و بقاء، رهبری بازار را به عهده داشته اند.
وجود یک رابطه قوی بین رضایتمندی مشتری و سودآوری مورد قبول واقع شده و تامین و ارتقای رضایتمندی مشتریان به هدف عملیاتی بسیار مهم اغلب سازمان ها تبدیل شده است. بنابراین شركت ها همواره باید ناظر و مراقب تعامل بین خود و مشتریان باشند و با شناخت و درك صحیح از نیازها و ارزش های مدنظر مشتریان، كالاها و خدمات با ارزشی را به آنان ارائه كنند تا با جلب رضایتمندی در آنها وفاداری ایجاد كنند.
سوالات اصلی این پژوهش این است كه:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
تحولات جدید قرن بیست ویکم و جهانی شدن بازار و به دنبال آن، شیوه های نوین تجارت و بازاریابی که تحت تاثیر پیشرفت سریع وهمه جانبه علم و فناوری بوجود آمده و بسیاری از اقتصاددانان و متخصصان بر این باور داشته اند که در سالهای اخیر انقلابی شبیه انقلاب صنعتی به وقوع پیوسته است. این انقلاب جهان را وارد عصر اطلاعات کرده، بسیاری از جنبه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حیات بشر را دستخوش تحولی عمیق ساخته و با بهره گیری از فناوری های نوین به سطحی جدید و غیر قابل تصور از پویایی و تغییر پذیری دست یافته است(خانی جزنی،1386). امروزه بسیاری از بانکها و موسسات مالی رو به سوی استفاده از فناوری اطلاعات و ارائه خدمات الکترونیک آنلاین آورده اند . خدمات الکترونیک آنلاین، کسب و کاری است که مزایای متعددی دارد، از آن جمله می توان به مواردی از قبیل میزان و نحوه دسترسی، ایجاد بازارهایی با گستره جهانی، تسریع فرایندهای موجود، کاهش و حذف فعالیتهای دستی کاهش هزینه ها و … اشاره کرد.
خدمات بانکی از جمله عرصه هایی است که مشتری مداری در آن بسیار حائز اهمیت است. مشتریا ن بانکها را دوست دارند و از روی میل و رضایت خاطر در آنها امانت گذاری میکنند و اگر این رضایت و به تبع آن سپرده گذاری نبود اکنون شاهد اینگونه سیستم های نوین بانکی نبودیم . بانکداری بین المللی تغییرات زیادی را تجربه کرده است. با این وجود در گذشته درخواستهای فراوان بانکها برای مواردی نظیر جلب رضایت مشتری ، مدیریت ریسکهای داخلی ، امور کاهش هزینه ها و حفظ موقعیت رقابتی در میان بانکهای دیگر وجود نداشته است هم اکنون بانکهای سراسر دنیا در حال مرور امور تجاری خود می باشند و همچنین به منظور بهبود عملکردشان به بررسی تکنولوژی های جدید می پردازند(بختیاری،1387). با توجه به موارد ذکر شده مشخص می شود که اعتماد مشتریان به خدمات بانکی الکترونیکی یکی از مهمترین موضوعاتی است که بایستی تحقیقات بیشتری در مورد آن صورت گیرد.
از سوی دیگر طی دهه های اخیر ، رویکردهای بازاریابی قدیمی به چالش کشیده شده و بازاریابی رابطه ای به عنوان گزینه و راهکاری دیگر مطرح شده است. بازاریابی رابطه ای بر حفظ روابط بلند مدت و سودمند دو طرفه بین خریداران و فروشندگان متمرکز است(Spekman,et al, 2007 ). واژه منفعت متقابل به معنی آنست که طرفین یک معامله(مشتری و بانک) به اهداف خود دست یابند .
بنابراین هدف عمده بازاریابی رابطه ای از سه محرک اصلی تشکیل یافته است ، که عبارتند از ارزش ویژه برند– ارزش ویژه برآوردی و ارزش ویژه ارتباط. از بین این سه محرک ارزش ویژه برند، مهمتر از دو مورد دیگر تلقی میشود زیرا نقش استراتژیک در بانک(یا هر سازمان دیگری) ایفا می کند و بر کسب مزیت رقابتی تاثیرگذار است. هر چه بازاریابی رابطه ای بانک بیشتر باشد ، ارزش ویژه برند آن بیشتر خواهد بود . هدف این تحقیق بررسی نقش تلفیقی بازاریابی ارتباطی و کیفیت خدمات الکترونیک بر روی ارزش ویژه برند و درنتیجه جلب مشتری بیشتر در بانکهای شهر اردبیل می باشد.
1-2 – بیان مساله
صنعت بانکداری امروزه به سرعت در حال تغییر است. با توسعه اقتصاد بین المللی و رقابتی شدن بازارها، بانکها نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند، نیروی اصلی در این محیط تکنولوژی است که موجب شکستن موانع قانونی ، جغرافیایی و صنعتی شده و محصولات و خدمات جدیدی ایجاد کرده است . با توجه به تاثیر گسترده و عمیق تجارت الکترونیک و سیطره آن بر بازارهای جهانی، همچنین با توجه به اهمیت مبادلات پولی و اعتباری در هر فعایت تجاری و اقتصادی میتوان بانکداری الکترونیک را به عنوان بخشی تفکیک ناپذیر از تجارت الکترونیک و دارای نقش اساسی در اجرای آن دانست(رحمتی 1388).
صنعت بانکداری در جهان همچون سایر علوم در حال گسترش و تغییر و تحول است . می توان گفت با توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات تا درون منازل و قابل دسترس شدن آن برای کلیه افراد و جوامع انسانی ، بانکها نیز همراه با سایر بخش های جوامع در صدد برآمدند تا با رویکردی نو ، به جای توسعه فیزیکی به گسترش حضور مجازی خود در شرکتها، بنگاه ها و حتی منازل بپردازند . مشتریان بانکها با بهره گرفتن از خدمات بانکداری الکترونیک، میتوانند عملیات بانکی خود را در زمان و مکان مورد علاقه خود به انجام برسانند و بانکها نیز ، از هزینه های عملیاتی پایین تر به علت کاهش تعداد کارکنان و کاهش تعداد شعب سود می برد( سید جوادین و یزدانی، 1384). در کل میتوان گفت بانکداری الکترونیک عبارتست از فراهم آوردن امکاناتی برای کارکنان در جهت افزایش سرعت و کارایی آنها در ارائه خدمات بانکی در محل شعب و همچنین فرایندهای بین شعبه ای و بین بانکی در سراسر دنیا و ارائه خدمات سخت افزاری و نرم افزاری به مشتریان که با بهره گرفتن از آنها بتوانند بدون حضور فیزیکی در بانکها ، در هر ساعت از شبانه روز از طریق کانالهای ارتباطی ایمن عملیات بانکی دلخواه خود را انجام دهند . ( رحمتی 1388)
امروزه استفاده از شعب برای انجام مبادلات بانکی در بانکهای امریکایی و غیر امریکایی رو به کاهش می باشد . که مبین روند نزولی استفاده از بانکداری سنتی است . این در حالی است که ایران در زمینه تجارت الکترونیک و در نتیجه بانکداری الکترونیک در رتبه 58 جهان قرار دارد و با مطرح شدن ایران در سازمان تجارت جهانی و ورود رقبای خارجی به بازارهای مالی کشور ، بانکهای ایرانی نیز نیازمند توسعه خدمات خود در راستای تغییرات تکنولوژیکی هستند . خدمات بانکداری الکترونیکی در بازار رقابتی توانسته مسیری به سوی ارتقا و تکامل بپیماید . شاید به جرات بتوان گفت هیچ پدیده ای در عصر حاضر به اندازه اینترنت و توسعه دسترسی به شبکه گسترده جهانی زندگی انسان را تحت تاثیر قرار نداده است . یکی از مهمترین ابزارهای گسترش بانکداری الکترونیک ، جلب اعتماد و علاقه مشتریان به
استفاده از خدمات این فناوری و در نهایت رضایتمندی آنها و افزایش ارزش ویژه برند بانکهاست . (خاکسار و گیاهی 1388 ) اعتماد مشتریان یکی از فاکتورهای کلیدی و از عناصر موفقیت در تجارت الکترونیک است . تا آنجا که بسیاری از صاحبنظران کلید موفقیت در تجارت الکترونیک را ایجاد و استقرار فراگرد مورد اعتماد برای خریدار میدانند . ( حسینی و همکاران 1378 ) با وجود این ، معنا و مفهوم اعتماد مشتری در تجارت الکترونیک و ابعاد و عوامل موثر برآن در هاله ای از ابهام قرار دارد.
دنیل و ونیستون (2015 ) بر این باورند که کیفیت خدمات الکترونیکی ارائه شده با نقش واسطه ای اعتماد مصرف کننده و وفاداری به برند، نقش مثبتی بر روی ارزش ویژه برند دارند.
بنا به مطالعات جاوالگی و همكارانش ( 2006 )بازاریابی رابطه ای بیشتر با سازمان های خدمت گرا ( مثل بانكها ) مرتبط است تا سازمان های محصول گرا. از این رو به نظر میرسد تعامل مشتری با بانكها و وابستگی شان به آنها بیشتر از موارد موجود در موسسات خدماتی است . بنابراین اذعان می شود بازاریابی رابطه ای شیوه ای موثر بر بانكها در ایجاد ارتباط بلند مدت منحصربه فرد با مشتریانشان است( So , Speece , 2000 )
بازاریابی رابطه ای برایجاد پیوند بلند مدت بین مشتریان و بانكها تاثیر گذار است. دلگادو بالستر و آلمن (2005)اذعان میكنند حفظ روابط با مشتریان ، پیشایند مهم و دارایی مدیریت بر تصویر برند است. همچنین سویینی( 2001) ارتباط بین بازاریابی ارتباطی و هویت برند در سازمان های خدماتی را اثبات نموده است .استدلال قبلی مبین آنست كه بین بازاریابی ارتباطی و ارزش ویژه برند در سازمان های خدمات گرا نظیر بانكها ارتباط وجود دارد.
با توجه به اینکه عوامل فرهنگی، محیطی و جمعیت شناختی کشورهای در حال توسعه بطور چشمگیری از کشورهای غربی توسعه یافته متفاوت می باشد. اکثر مطالعات درباره بازاریابی ارتباطی در اقتصادهای توسعه یافته انجام شده و لذا نقش بازاریابی ارتباطی در اقتصادهای انتقالی ساختاری (از قبیل ایران) هنوز نامشخص است. بنابراین بررسی شیوه های بازاریابی رابطه ای در اقتصادهای در حال توسعه لازم است . Farely,2008 ) ( توسعه و تغییر شکل ساختاری اقتصاد کشور ما طی چند دهه اخیر عمدتا بر رشد سریع بخش بانکی و سایر خدمات مالی در آنجا تاثیر گذار بوده است. بخاطر این سناریوی اقتصادی و افزایش مربوطه آن در رقابت ، برقراری ارتباطی بلند مدت با مشتریان برای بانکها در کشورمان بسیار با اهمیت است. در واقع این تحقیق به دنبال بررسی نقش تلفیقی دو المان مهم یعنی بازاریابی رابطه ای و کیفیت خدمات الکترونیک بر روی ارزش ویژه برند بانکهای مورد مطالعه در استان اردبیل می باشد . این پژوهش طراحان ، مهندسان الکترونیک و بازاریابان را کمک میکند که در تدوین راهبردهای خود به سوی این دو المان متمرکز شوند . بنابراین سوال اصلی این تحقیق عبارتست از:
بازاریابی رابطه ای و کیفیت خدمات الکترونیکی چه تاثیری بر ارزش ویژه برند در بانکهای استان اردبیل دارد ؟
1-3 – اهمیت و ضرورت تحقیق :
در سال 2005 بیش از 75 درصد شرکتهای فعال در کشورهای توسعه یافته حداقل از یکی از خدمات بانکداری الکترونیک استفاده می کردند . این روند برای بانکها هم یک فرصت و هم یک تهدید به شمار می آید( اسماعیلی 1386) به هر حال صنعت بانکداری امروزه به سرعت درحال تغییر است . با توسعه اقتصاد بین المللی و رقابتی شدن بازارها بانکها نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند . نیروی اصلی در این محیط تکنولوژی است که موجب شکستن موانع قانونی ، جغرافیایی و صنعتی شده و محصولات و خدمات جدیدی ایجاد کرده است . در کشورهای درحال توسعه بانکها معمولا با بررسی خدمات ارائه شده توسط سیستم بانکی کشورهای توسعه یافته ، اقدام به تقلید از آنها و ارائه خدمات می کنند و بدلیل عدم انجام تحقیقات و بررسی های مورد نیاز اینگونه خدمات را بصورت ناقص به مشتریان خود ارائه می کنند . به منظور بهبود میزان اعتماد مشتریان و به تبع آن افزایش ارزش ویژه برند بانکها ،باید در زمینه تاثیر عوامل موثر بر اعتماد مشتری در خدمات بانکداری الکترونیک و بازاریابی رابطه ای و المانها و روش های آن ، تحقیقاتی انجام گرفته و به تحلیل وضع موجود پرداخته شود .
1-4 – اهداف تحقیق
این تحقیق به دنبال بررسی تاثیر بازاریابی رابطه ای و کیفیت خدمات الکترونیکی ارائه شده بر ارزش ویژه برند ( موردمطالعه بانک های شهر اردبیل ) می باشد . شناسایی این المانها باعث می شود که بانکها با سرمایه گذاری روی آنها به ارائه خدمات بهتر به مشتریان پرداخته و بتوانند به مشتریان جدیدی در بازار هدف دست یابند . هدف از افزایش ارزش ویژه برند تقویت فرایند توسعه خدمات بانکداری الکترونیک و بازاریابی رابطه ای است بگونه ای که در جامعه زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارامد شهروندان به تناسب ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آنها فراهم شود .
اهداف این تحقیق عبارتند از :
1- تعیین رابطه بین بازاریابی ارتباطی و ارزش ویژه برند در بانکها .
2- تعیین رابطه بین اعتماد و ارزش ویژه برند در بانکها.
3- تعیین رابطه بین بهم پیوستگی و ارزش ویژه برند در بانکها.
4- تعیین رابطه بین ارتباطات و ارزش ویژه برند در بانکها.
5-تعیین رابطه بین ارزشهای به اشتراک گذاشته شده و ارزش ویژه برند در بانکها.
6-تعیین رابطه بین همدلی و ارزش ویژه برند در بانکها.
7-تعیین رابطه بین عمل متقابل و ارزش ویژه برند در بانکها.
8-تعیین رابطه بین کیفیت خدمات الکترونیکی ( با نقش واسطه ای اعتماد مشتری ) و ارزش ویژه برند در بانکها.
9-تعیین رابطه بین کیفیت خدمات الکترونیک ( با نقش واسطه ای وفاداری به برند ) و ارزش ویژه برند در بانکها .
1-5 – فرضیات تحقیق :
فرضیات اصلی :
1 -بازاریابی رابطه ای تاثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند در بانکها دارد.
2 -کیفیت ارائه خدمات الکترونیک با نقش واسطه ای اعتماد مشتری ، تاثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند در بانکها دارد .
3 – کیفیت ارائه خدمات الکترونیکی با نقش واسطه ای وفاداری مشتری ، تاثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند در بانکها دارد .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مناطق آزاد تجاری_صنعتی یا مناطق پردازش صادرات و واردات به عنوان یکی از ابزارهای گسترش صادرات صنعتی و تسهیل دسترسی کشورها به بازار های جهانی مورد توجه اغلب دولتمردان و اقتصاددانان قرار گرفته است. امروزه تجربه بسیاری از کشورها مانند چین ، کره جنوبی و تایوان نشان می دهد که می توان با ایجاد مناطق آزاد تجاری امکان جذب سرمایه گذاری را فراهم آورد و به توسعه صادرات کالاهای صنعتی و در نتیجه درآمدهای ارزی کشور افزود. مناطق آزاد در ایران براساس تبصره ی 19 قانون برنامه اول توسعه اقتصادی _اجتماعی، جمهوری اسلامی ایران کم و بیش با دلایلی شبیه آنچه برای سایر کشورها مطرح بود و به منظور دستیابی به اهدافی مانند تسریع در اجرای امور زیربنایی، عمران و آبادانی، رشد و توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری، تولید و صادرات کالاها ایجاد شد. از انجایی که، امکان حذف محدودیت های فراوانی که در سالهای نخست انقلاب و دوران جنگ، بر اقتصاد ایران تحمیل شده بود، به آسانی و یکباره وجود نداشت. بنابراین، برای رفع محدودیت های اقتصادی و جذب سرمایه گذاری و توسعه صادرات ، شکل گیری مناطق آزاد مورد توجه مسئولان قرار گرفت. عملکرد چندین ساله مناطق آزاد نشان می دهد که تحرک جدی به منظور دستیابی به اهداف مذکور پدید نیامده است . این امر می تواند به دلایل متعدد از جمله عدم نگرش صحیح به مناطق، نحوه تامین مالی آنها ، عدم حمایت کافی و نحوه مدیریت و غیره باشد( تقی زاده ،1389، ص 125).
این مناطق با برخورداری از معافیت های مالیاتی و گمرکی و دوری از قوانین بازدارنده داخلی ، برخورداری از امکانات زیربنایی مناسب و سازمان های اجرایی کارآمد و … می توانند سرمایه گذاری های داخلی وخارجی را به دلیل بهره گیری از مزیت نسبی همچون ارزانی نیروی کار و مواد اولیه و نزدیکی به بازارهای مصرف جذب کنند . مناطق آزاد تجاری در صورت توفیق می توانند سرمایه های خارجی را برای گسترش صنعت صادرات گرا ، انتقال تکنولوژی و ایجاد فرصت های شغلی مناسب بکار برند و اقتصادبسته و ناکارای داخلی را به اقتصاد بین المللی گره بزنند ، بنابراین ایجاد و توسعه مناطق آزاد تجاری می تواند به عنوان یک خط مشی سریع و راهی میانبر برای تحقق اهدافی چون جذب سرمایه های داخلی و خارجی و صنعتی شدن سریع به منظور توسعه صادرات غیر نفتی مورد استفاده قرار گیرد(محمدی الموتی .1374. ص78).
1-2- بیان مساله
امروزه مناطق آزاد به عنوان پدیده های فراگیر و ابزاری برای تحقق استراتژی های توسعه برون نگر با تاکید بر سیاست توسعه صادرات مورد توجه قرار گرفته اند . به طوری که اکثر کشورهای در حال توسعه، به احداث یک یا چند منطقه آزاد مبادرت کرده اند . هدف از ایجاد این مناطق ، فراهم کردن شرایط مناسب به منظور افزایش تولید و صدور کالاهای صنعتی از طریق جذب سرمایه های داخلی و خارجی، ایجاد اشتغال، کسب درآمد ارزی ، افزایش درآمد حاصل از توریسم ، تامین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز صنایع ، برقراری پیوند های صنعتی با داخل کشور ، رشد رفاه اقتصادی و مادی مردم مناطق و سپس منافع ملی است. (رهنورد، 1389، ص 46)
با نگاهی به آمارهای جذب سرمایه گذاری در منطقه آزاد تجاری صنعتی ماکو به وضوح میتوان یافت که هنوز سرمایه گذاری داخلی ( 773میلیارد ریال )موثری که خود زمینه ساز جذب سرمایه گذاری خارجی می باشد صورت نگرفته است.وبر اساس آمار سازمان مناطق ازاد تا پایان سال 92جذب سرمایه گذاری خارجی فقط(4میلیون دلار ) میباشد.
توسعه اقتصادی این مناطق نیازمند سرمایه گذاری در بخشها و فعالیتهای مختلف اقتصادی است . بدون سرمایه گذاری در طرح های زیربنایی و روبنایی نمی توان انتظار گسترش اشتغال ، تولید و رفاه اقتصادی را داشت. یکی از شروط اساسی برای ایجاد یک منطقه آزاد
تجاری و جذب سرمایه گذاری اعم از داخلی یا خارجی، داشتن تسهیلات زیربنایی می باشد . عدم وجود تسهیلات زیربنایی ، باعث تقلیل حجم فعالیت های تجاری و صنعتی می گردد با توجه به رقابت شدید بین مناطق و بنادر آزاد تجاری در جذب سرمایه یکی از عوامل رقابتی و مثبت تسهیلات زیربنایی می باشد . منطقه آزاد با رفع موانع و مشکلاتی در اموری همچون جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی ، زیرساخت های اساسی ، سرمایه گذاری های زیربنایی به ویژه در بخش انرژی ، حمل و نقل و ارتباطات ، جذب نیروهای ماهر ، حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقه ای ، مدیریت صحیح و کارآ به منظور افزایش تولید ، حجم درآمدهای عمومی اعم از ارزی و ریالی و بالاخره ارائه خدمات مطلوب و قابل توجه می تواند نقش مهمی در توسعه صادرات کشور داشته باشند(Kuppusamy and anontoa ,2011 .p42).
از آنجایی که عامل سرمایه یکی از عوامل اصلی در رشد و توسعه کشورها محسوب می شود و متغیرهای دیگر اقتصادی از جمله اشتغال ، تولید ناخالص ملی ، عرضه کالا و خدمات و … مستقیما از این عامل تاثیر می پذیرند این تحقیق به دنبال مطالعه و بررسی عوامل جذب سرمایه گذاری داخلی در منطقه آزاد تجاری-صنعتی ماکو می باشد.
با عنایت به موارد ذکر شده و اهمیت موضوع سرمایه گذاری داخلی در مناطق آزاد و تاثیر آن بر پیشیرد اهداف تعیین شده برای این مناطق این پرسش اساسی پیش می آید که عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری داخلی در منطقه آزاد ماکو چه عواملی هستند؟ و هر یک از این عوامل به چه میزان بر جذب سرمایه گذارهای داخلی در منطقه آزاد ماکو تاثیر دارند؟
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
نقش مناطق آزاد تجاری در توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه بر کسی پوشیده نیست به واقع این نهادهای حقوقی و اقتصادی با ایجاد تسهیلاتی که از طریق حکومت قوانین و مقرراتی انعطاف پذیرتر از قواعد حاکم بر سرزمین اصلی ، محقق می شوند، درصددایجاد انگیزه برای سرمایه گذاران داخلی یا خارجی جهت سرمایه گذاری در منطقه و حوزه ای که دولت مرکزی خواهان آن است می باشند . با تاسیس این مناطق و اعطای تسهیلات ، دولت در مقام هدایت سرمایه در مسیری که حداکثر منافع را برای جامعه داشته باشد بر می آید . بدیهی است که اعطای این تسهیلات نیز با تصویب مقررات و قوانین خاص برای این مناطق عملی می شود ، یکی از دغدغه های اصلی صاحبان سرمایه مولد در هر جایی نحوه تنظیم رابطه خود با نیروی کار می باشد به نحوی که عموما یکی از موانع یا موجبات رشد سرمایه گذاری خارجی و داخلی در جوامع در حال رشد قانون کار حاکم بر روابط کارگر و کارفرما عنوان می شود .آمارها نشان می دهد که از سال 1990 تا سال 2014 در ایالات متحده آمریکا 415 منطقه ، در اروپا 14 منطقه، در آفریقا 16 منطقه، در خاورمیانه 39 منطقه، در خاور دور 12 منطقه و جمعا 985 منطقه آزاد در جهان تاسیس گردیده است . در کشور ایران نیز با توجه به حضور کمرنگ ااقتصاد ملی در عرصه رقابت جهانی ، ایجاد مناطق آزاد به عنوان عاملی موثر در جهت جبران فرصتهای از دست رفته و توسعه صادرات ، ایجاد اشتغال سالم و مولد ، ارتقای جایگاه اقتصادی کشور و بهره مندی از اقتصاد رقابتی مورد توجه و تاکید سیاست گذاران نظام اقتصادی کشور می باشد . با توجه به نقش و جایگاه مناطق آزاد تجاری_صنعتی در تعامل با اقتصاد جهانی ، توجه ویژه به چنین مناطقی ضرورت یافته و ارزیابی عملکرد فعالیتهای اقتصادی آنها از اهمیت خاصی برخوردار می شود. منطقه آزاد تجاری ماکو در حدود 500 هزار هکتار وسعت دارد. این منطقه از موقیت استثنایی در حمل و نقل و ترانزیت کالا به واسطه اتصال به بازارهای اروپا و آسیای میانه برخوردارد است. لذا منطقه آزاد تجاری-صنعتی ماکو علاوه بر هم مرزی با ترکیه و نخجوان، همجوار با ارمنستان و منطقه قفقاز بوده و گلوکاه کریدور شمال و جنوب(رقیب کانال سوئز در خشکی) و نقطه اتصال آسیا و اروپا می باشد. با توجه به اهمیت مواصلاتی استراتژیک قفقاز برای ایران، انجام عمده مبادلات و آمد و شدهای تجاری و سیاسی بین ایران و روسیه و اروپا از این محور می باشد. به همین جهت این منطقه نیاز به جذب سرمایه گذارهای داخلی جهت بهره گیری حداکثری از موقیت استثنایی می باشد.
با گذشت بیش از 5 سال از زمان تاسیس منطقه آزاد تجاری- صنعتی ماکو سرمایه گذاری داخلی و خارجی قابل توجی در این منطقه صورت نگرفته است و همین موضوع محقق را بر آن داشته است تا موانع و عوامل جذب سرمایه گذاری داخلی در این منطقه مورد بررسی قرار دهد.
فلذا این تحقیق در نظر دارد عوامل جذب سرمایه گذاری داخلی را در منطقه آزاد ماکو بررسی نماید تا علاوه بر شناسایی تنگناها و موانع موجود ، نقش و تاثیر متغیرهای مذکور را بر جذب سرمایه گذاری داخلی مشخص نماید.
1-4- اهداف تحقیق
هدف علمی این تحقیق بررسی عوامل جذب سرمایه گذاری داخلی در منطقه آزاد تجاری صنعتی ماکو می باشد.در این راستا اهداف زیر قابل دستیابی است:
1) تعیین میزان نقش و اهمیت هر یک از عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری داخلی در منطقه آزاد تجاری صنعتی ماکو.
2)پیدا کردن راهکار عملی برای افزایش جذب سرمایه گذاری داخلی در منطقه آزاد تجاری صنعتی ماکو.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)