پایان نامه ارشد : تاثیر گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد (مطالعه موردی پتروشیمی بیستون)
:
از آغاز دهه 90 مفهوم بازارگرایی توجه بسیاری از جوامع علم بازاریابی را به خود جلب كرده است. چرا كه بازارگرایی با اصول بازاریابی مرتبط است و بازاریابی با فلسفه سازمان در آمیخته و تاثیر مثبت بر عملكرد سازمان دارد(کیرکا و همکاران[1]، 2005). با وجود این شواهد، بسیاری از پژوهش گران در پی پاسخ به این سوالند كه آیا بازارگرایی به تنهایی می تواند مزیت رقابتی پایدار و عملكرد عالی برای سازمان به ارمغان بیاورد؟ یا چنانچه رقبای سازمان نیز بازارگرا باشند، بازارگرایی مزیت رقابتی پایدار برای سازمان محسوب خواهد شد(کومار و همکاران[2]، 2011)؟ نقاط ضعف بازارگرایی در ایجاد مزیت رقابتی برتر توجه محققان را به كشف قابلیتهای سازمان جلب كرده است تا با تركیب آنها با بازارگرایی(مورگان و همکاران[3]، 2009) و سایر رویكردهای استراتژیك(چن و همکاران[4]، 2012؛ تئودوسیو و همکاران[5]، 2012) موجب تقویت عملكرد شود. از آنجایی كه قابلیتهای سازمانی عمیقاً در فعالیتهای سازمانی تلفیق شده و قابل تقلید و مبادله نیستند، میتوانند منشأ مزیت رقابتی باشند. تحقیقات نشان میدهد سازمانهای با جهتگیری استراتژیک تكسویه(مشتری گرا، رقیب گرا، محصول گرا و امثال آن) در افزایش مستمر عملكرد سازمانی شكست خوردند(ووس و ووس[6]، 2000). ولی شركتهایی با دو گرایش استراتژیک به عملكرد بالاتری دست یافتند(رایت و همکاران[7]، 1992). همچنین قابلیتهای ارتباطی، مزیتی برای یک شركت میباشد كه می تواند به جای دادن خود در روابط و شبكه ها، كسب و كار گستردهتری كسب نماید و به طرز معنیداری به توانایی شركت در مدیریت چنین روابط پیچیدهای مربوط می شود(فورد و همکاران[8]، 2003)
با عنایت به موارد گفته شده این پژوهش به بررسی تاثیر گرایشهای استراتژیک(مشتری گرایی، رقیب گرایی، هزینه گرایی و نوآوری گرایی) و قابلیتهای ارتباطی و با وجود متغیر میانجی قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد در پتروشیمی کرمانشاه می پردازد.
- بیان مساله:
قابلیتهای بازاریابی یکی از کارکردهای کسبوکار بازاریابی است که نقش اساسی در درک نیازها، خواسته ها و ترجیحات مشتریان و نهایتا رضایت مطلوبتر از رقبا را بر عهده دارد. قابلیتهای بازاریابی به عنوان شایستگیهای سازمانی میتوانند در یک سازمان با پشتیبانی از مشتری و سنجش بازار، مطرح شوند(کراسینکو و جی چاندران[9]، 2008). همچنین شرکتهای مشتری مدار و رقیب مدار بر تولید و انتشار سازمان یافته و مداوم اطلاعات درباره نیازها و ترجیحات مشتریان و اقدامات استراتژی رقبا تاکید دارند(ناروا و اسلاتر،1990). شرایط متغیر بازار ایجاب می کند تا شرکتها، تلاش هوشمندانه خود را به منظور استراتژی های جدید برای سازگاری با تقاضای مشتریان، افزایش دهند و بتوانند ارزش برتر در شرایط سود بیشتر و هزینه کمتر کسب کنند. به ویژه، یک شرکت باید برای کسب رضایت و وفاداری
مشتری در درازمدت، ترکیبی خاص از محصول، خدمات، قیمت، توزیع و عناصر ارتباطی را فراهم کند که نیازها و سلایق خاص خود را طلب می کند(ناروا، اسلاتر، مککلند[10]، 2004). این فرایند به شرکتهای که به رقیب و مشتری توجه زیادی دارند کمک می کند تا قابلیتهای بازاریابی مناسب به منظور به کارگیری رفتارهای استراتژیک توسعه دهند(مورگان، ورهیس، میسن[11]،2009) و همچنین قابلیتهای ارتباطی یک مزیت برای یک شرکت میباشد که می تواند به جای دادن خود در روابط و شبکه های کسب و کار گستردهتری کسب نماید و به طرز معنیداری به توانایی شرکت در مدیریت چنین روابط پیچیدهای مربوط می شود(فورد و همکاران، 2003؛ مولر و ترونن، 2003). در بازارهای تجاری، چنین قابلیتهای ارتباطی نه تنها به عنوان ضمانتی برای درک متقابل (دو جانبه) و منافعی در روابط مشتریان محسوب میشوند بلکه منبعی از دانش بازار مربوطه، انعطافپذیری استراتژیک و در نمودارگیری فرایند موثر هستند(وبستر، 1992؛ هیت و بورزا، 2000؛ جاکوب،2006).
واحدهای کسب وکار کنونی به دلیل کم توجهی به محیط رقابتی و نداشتن استراتژی دقیق و مدون جهت مقابله با این شرایط، با مشکل روبهرو میشوند و تنها سازمانهایی مزیت رقابتی پایدار داشته باشند که با سرعت بالا پاسخگوی نیازهای بازار و مشتریان باشند، اما، به طور کلی عیب این رفتار بازارگرایی در این است که باعث از بین رفتن توانایی شرکتها در نوآوری شده و به عنوان تهدیدی برای آنان به حساب می آید و همچنین ممکن است باعث نادیده گرفتن نیازهای آشکار نشده و بیان نشده مشتریان شود. بنابراین نیاز به تکمیل بازارگرایی با سایر جهتگیریهای استراتژیک احساس می شود. در این میان قابلیتهای مکمل سازمانی و به طور خاص قابلیتهای بازاریابی و قابلیتهای ارتباطی میتوانند به عنوان عاملی مهم و تاثیرگذار در استقرار مسیر استراتژیک انتخاب شده در سازمان به منظور دستیابی به مزیت رقابتی، نقش آفرینی کنند. لذا با توجه به مطالب فوق این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که بین گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد در پتروشیمی بیستون رابطه معنیدار وجود دارد و در نهایت هدف این مطالعه بدست آوردن مدلی است که ارتباط بین گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد را از طریق متغیر میانجی قابلیتهای بازاریابی انجام دهد، در این راستا تمام فاکتورهای معنیدار در مدل نگه داشته می شود و نهایتاً مدل بهینه از طریق روشهای انتخاب مدل با بهره گرفتن از نرمافزار انتخاب می شود.
[1] Kirca, A.H., Jayachandran, S., & Bearden, W.O.
[2] Kumar, V., Jones, E., Venkatesan, R., & Leone, R.P
[3] Morgan, N.A., Vorhies, D.W., & Mason, C.H.
[4] Chena, Y.Ch., Lib, P.Ch., Evans, K.R
[5] Theodosiou, M., Kehgias, J., & Katsikea, E.
[6] Voss, G.B., & Voss, Z.G.
[7] Wright, P.M., Mc Mahan, G.C.
[8] Ford, et al
[9] Krasnikov,., Jayachandran
[10] Narver, J. C., Slater, S. F., &MacLachlan
[11] Morgan, N. A., Vorhies, D. W., Mason
[12] RelationalCapabilities
[13] Ford, et al
[14] Moller and Torronen
[15] Webster
[16] Hitt and Borza
[17] acob
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...