حسابداری زبان تجارت خوانده میشود. زیرا از طریق تهیه گزارشهای مالی، اطلاعات لازم را درباره واحدهای اقتصادی در اختیار اشخاص ذینفع و ذیعلاقه قرار میدهد. این اشخاص شامل مدیران، صاحبان سرمایه، اعتبار دهندگان، سازمانهای مالی و اقتصادی دولت و از این قبیل هستند از منظری دیگر از حسابداری با نام سیستم اطلاعاتی حسابداری Accounting Information System یاد میشود که برای پردازش اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی موثر بر سازمانها و واحدهای تجاری و گزارش اثرات این گونه رویدادها به تصمیمگیرندگان، طراحی شده است.
طبق «بیانیه اساسی تئوری حسابداری»: حسابداری عبارت است از فرایند شناسایی، اندازهگیری و گزارشگری اطلاعات اقتصادی برای تصمیم گیریهای آگاهانه به وسیله استفاده کنندگان آن اطلاعات بیانیه در تشریح این تعریف آورده است بر اساس دیدگاهی جامع، «اطلاعات حسابداری» را میتوان «اطلاعات اقتصادی» تلقی کرد.
گاهی اوقات به اشتباه از مفهوم دفترداری برای تعریف حسابداری استفاده میشود. دفترداری عبارت است از: فن ثبت، طبقهبندی و خلاصه سازی مبادلات واحد تجاری. البته این عملیات در گذشته صرفاً در دفاتر حساب انجام میشد. اما امروزه ثبتهای حسابداری با بهره گرفتن از کامپیوتر انجام میشود. حسابداری مفهوم وسیع تری از دفترداری را دربر میگیرد. در واقع دفترداری بخشی از وظایف حسابدار است. همه حسابداران از مجموعه قواعد یکسان تحت عنوان اصول پذیرفته شده حسابداری برای تهیه گزارشهای حسابداری استفاده میکنند.
پولشویی عبارتست از هرگونه عمل یا شروع به عملی به منظور پنهان ساختن یا تغییر ماهیت غیرقانونی درآمدهای حاصل شده به نحوی که به نظر می رسد منشا تحصیل آنها قانونی بوده اند.
پولشویی تنها نقل و انتقال و مبادله یا خرید و فروش نیست بلکه وسیع تر از این مفاهیم است. مقصود اصلی این است که درآمد نامشروع را مشروع جلوه دهند و در سیستم اقتصادی جامعه وارد نمایند و باید هر چیزی که به پولشویی کمک می کند اعم از فعل یا ترک فعل ممنوع شود.
پولشویی عمل بعد از کسب درآمد از منابع نامشروع است وجرم مضاعفی است بعد از فعالیت نامشروع و در ابتدا جرمی برای تحصیل درآمد از منابع نامشروع حاصل از قاچاق موادمخدر و… می باشد. چون پولشویی هم به تکمیل عمل نامشروع (جرم تقدم ) کمک می کند و هم در حقیقت بخشی از همان عمل نامشروع است و علاوه بر آن زیانهای متعددی برای جامعه و اقتصاد ملی دارد.
منظور از پولشویی این است که اجازه داده نشود مبالغ هنگفت نامشروع را بوسیله ظرفیتها و امکانات و سیستم های مدرن موجود وارد بازار و روند فعل و انفعالات اقتصادی کنند و با این عمل هم کار نامشروع خود را توسعه دهند و هم از امتیاز این امکانات سواستفاده
نمایند. و سرانجام از پرداخت عوارض ومالیات و… نیز فرار کنند. پولشویی ناشی از قاچاق موادمخدر کالا تروریسم وجرایم سازمان یافته بین المللی است
چهارگونه پولشویی قابل شناسایی است :
1 ـ پولشویی درونی : شامل پولهای کثیف که از فعالیت مجرمانه و در داخل خاک یک کشور می شود که در همان کشور شسته می شود .
2 ـ پولشویی مهار شونده : شامل پولهای کثیف بدست آمده از فعالیت مجرمانه که در داخل خاک یک کشور کسب و در خارج از آن کشور تطهیر می شود.
3 ـ پولشویی بیرونی : شامل پولهای کثیف بدست آمده از فعالیت مجرمانه انجام شده در سایر کشورها که درخارج نیز شسته می شود .
4 ـ پولشویی وارد شونده : که شامل پولهایی که از فعالیت مجرمانه در سایر نقاط بدست آمده و در داخل خاک یک کشور مورد نظر شسته می شود.
مجرمان و پیشروان پول شویی از بستر بانکداری الکترونیک به شیوه های گوناگون برای مشروع نشان دادن پول های کثیف خود استفاده می کنند.
یکی از مهمترین ابزارهایی که در پول و بانکداری الکترونیک برای اجرای صحیح امور و بالابردن ضریب اطمینان کارکردها به کار میروند، فناوری رمزنگاری و امضای دیجیتال میباشد. به طور خلاصه، کارکرد فناوری رمزنگاری این است که محتوا را به شکلی نامفهوم و غیرقابل درک تبدیل میکند و برای اینکه به حالت اولیه برگردد، لازم است فرایند رمزگشایی (Decryption) اجرا شود که بدیهی است فقط سازنده و واگذارنده این فناوری و ارسالکننده و دریافتکننده محتوا توانایی انجام آن را دارند.
د – اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرایند تحقیقی احتمالاً جدیدی كه در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد:
در میان انبوه تحقیقاتی که در زمینه گزارش گری مالی و رویه های حسابداری در جوامع مختلف انجام شده اند. دسته ای از تحقیقات وجود دارند که در این راستا گام بر می دارند که راهکارهایی برای جلوگیری از صدمات مالی به جامعه هستند که این بررسی ها جز با دید حسابداری امکان پذیر نمی باشد.
امروزه تحول شگرفی که در نظام پولی و بانکی جهانی به واسطه انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات به وجود آمده، آثار عمیقی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد گذاشته وهمزمان حوزه مقررات ضد پولشویی کنونی را با چالش جدید مواجه کرده است. دسترسی به بانکداری الکترونیکی و شبکه های اینترنتی، حاشیه امن مناسبی را در اختیار پولشویان قرار داده است. این مقاله درصدد پاسخگویی به این پرسش است که بانکداری الکترونیکی چه تأثیری بر فرایند پولشویی دارد. با این فرضیه که بانکداری الکترونیکی موجب تسهیل ارتکاب جرم پولشویی گردیده، روش های جدیدی را جهت ارتکاب این جرم پدید آورده است، با بررسی تجارت و بانکداری الکترونیکی و ویژگیها این دو، شیوه های پولشویی الکترونیکی، فنون رایج و مدرن برای ارتکاب پولشویی الکترونیکی مطرح و فرایند پولشویی سنتی با پولشویی مدرن مورد مقایسه واقع شده است. در همین راستا توصیه های گروه کار اقدام مالی برای مبارزه با پولشویی الکترونیکی مطرح میشود.
در عصر کنونی که انقلاب دانش نامبرده شده است دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید از قبیل زمین، ماشین آلات و غیره از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. یکی از مهمترین ویژگی دانش ، نامشهود بودن آن است بدین معنا که غیر قابل لمس و نامحسوس است و تعیین ارزش واقعی و اندازه گیری آن بسیار مشکل است اگرچه در گذشته سازمانها با بهره گرفتن از روش های حسابداری قادر به اندازه گیری و محاسبه ارزش و اندازه عوامل تولید خود بوده اند. با توجه به سیر تغییرات دانش در جهان می توان چنین نتیجه گرفت که در گذشته بیشتر دارایی های سازمان قابل لمس بوده است و امروزه بخش وسیعی از دارایی های سازمانها نامشهود است. دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های فیزیکی ارجعیت بیشتری پیدا کرده است. سرمایه فکری بیشتر مبتنی بر دانش و اطلاعات می باشد و می تواند شامل هر چیزی از قبیل وفاداری مشتری گرفته تا مهارت های تکنولوژی باشد که تأثیر مهمی بر فرایندهای نوآوری سازمانی دارد.
سرمایه فکری به دلیل اهمیت عناصر تشکیل دهنده آن سرمایه انسانی، سرمایه مشتری، سرمایه ساختاری و سرمایه فیزیکی تأثیر قابل توجهی بر عملکرد سازمانها خواهد داشت. پژوهش ها و تحقیقات فراوان در زمینه تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانها صورت گرفته است که می تواند به تحقیق سوئیس و کود وریچارد رمون در سال 2000 در مالزی انجام شده است اشاره کرد. از سوی دیگر دنیای امروز، اقتصاد صنعتی را پشت سر گذاشته و وارداقتصاد مبتنی بر دانش شده است . اقتصاد مبتنی بر دانش اقتصادی است که در آن تولید و بهره وری از دانش، نقش ا صلی را در فرایند ایجاد ثروت ایفا می کند (چن و همکارانش ، 2005، 396-385). یکی از ویژگی های متمایز اقتصاد مبتنی بر دانش، جریان هنگفت سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. اقتصاد دانش جدید به گونه بلقوه منابع نامحدودی ارائه می کند؛ زیرا ظرفیت انسانی برای ایجاد دانش نامحدود است . دارایی های نامشهود و سرمایه فکری سریعاً مکمل دارایی های فیزیکی می شوند.
سرمایه فکری یعنی کل موجودی سرمایه یا حق مالکانه مبتنی بر دانش که شرکت مالک آن است (دیزونکوسکی، 2000، 36-32). به بیان دیگر، منظور از سرمایه فکری، توسعه و بکارگیری منابع دانش در شرکت هاست. این تحقیق به دنبال بررسی روابط متقابل بین اجزای
سرمایه فکری و اثرات آن برعملکرد سازمانی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. و از آنجا که سرمایه فکری مورد علاقه گروه های متعددی همچون سهامداران، مدیران، پژوهش گران و سیاستمداران است، لذا اهمیت این پژوهش ، برجسته کردن نقش سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس است تا بدین وسیله نتوانند از سرمایه فکری خود بیشترین بهره برداری را داشته باشند. همچنین یافته های این پژوهش به مدیریت بهتر سرمایه فکری نیز کمک می نماید.
با سیر جوامع از عصر صنعتی به عصر اطلاعات اهمیت سرمایه فکری افزایش یافته است . این اهمیت را می توان برخواسته از عواملی چون انقلاب فناوری اطلاعات، اهمیت فزاینده دانش و اقتصاد دانایی محور و تأثیر ابداع و خلاقیت به عنوان عنصر تعیین کننده رقابت دانست. در دوره صنعتی بهای اموال و ماشین آلات و تجهیزات و مواد خام به عنوان عناصر کارآمد واحد تجاری محسوب می شدند، در حالی که در عصر اطلاعات استفاده کارا از سرمایه فکری است که موفقیت یا شکست واحد تجاری را تعیین می کند.یکی از مهمترین مشکلات سیستم های حسابداری سنتی ، ناتوانی آنها در سنجش و اندازه گیری و در نظر گرفتن شفاف سرمایه فکری شرکت ها به شمار می آید . اغلب این سیستم ها از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمان های عصر نوین غافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی هاینا مشهود در محاسباتشان قاصرند. به همین دلیل تمایل به سنجش و لحاظ کردن ارزش واقعی دارایی های نا مشهود و دانش در صورتهای مالی شرکت ها بیش از پیش افزایش یافتهاست . در جوامع دانش محور کنونی ،بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده اهمیت یافته است . این به آن معنی است که در مقایسه با سرمایه های فکری ، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیتسود آوری پایدار کاهش چشم گیری یافته است .سازمانها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند . اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه استفاده از دارایی های نامشهود تأثیر بسیار مهمی در موفقیت و بقای سازمانها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی جدیدی در مدیریت شده است. در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شوند که یکی از مهمترین اجزای آن سرمایه فکری است که تأثیر مهمی برعملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد. سرمایه فکری یک دانش سازمانی وسیع و گسترده است که مخصوص و منحصر به فرد، برای هر سازمان است که به آن اجازه می دهد که به طور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر انطباق دهد در این تحقیق اجزای سرمایه فکری بر اساس مدل پالیک(به دلیل راحتی آن در محاسبه سرمایه فکری است که از طریق صورتهای مالی و یادداشت های همراه آن جهت این کار استفاده می شود و همانطور که می دانیم صورتهای مالی آنچه را که در واقعیت وجود دارد نشان می دهد و ساخته و پرداخته ذهن و تخیل نیست و به آنچه در شرکت وجود دارد از دیدگاه مالی(ریالی)نگاه می کند) سنجیده می شود که شامل سرمایه فیزیکی سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری شده است با توجه به آنچه بیان شد مسأله موردنظر در تحقیق حاضر به بررسی این مسأله خواهیم پرداخت که: 1- آیا سرمایه فکری و ریسک در سازمان ها با یکدیگر ارتباط دارند؟ 2- و در نهایت این که ، جهت محاسبه سرمایه فکری کدام یک از روش های سنجش از توان تعیین بالاتری برخوردارند . 3- و رابطه بهتری را با کدام یک از انواع ریسک نشان می دهند.
[1]. Rodov & Leliaert
[2] . Dzinkowski
:
امروزه اکثر روان شناسان عزت نفس را عامل مهمی در سلامت روانی انسانها می دانند و عقیده دارند که یکی از علل بیماریهای روانی پایین بودن عزت نفس افراد می باشد.راجرز(198۸عزت نفس را به معنی ارزیابی فرد از خویشتن خویش می داند و می گوید این صفت خاصیتی عمومی است و در همه ی انسانها وجود دارد.
مزلو (1970) معتقد است که همه ی افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار از خود یا عزت نفس نیاز مند است .ارضای نیاز به عزت نفس یا احساساتی از قبیل: اعتماد به نفس ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد.اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت.ضعف و درماندگی خواهد شدکه این احساشسات به نوبه ی خود به وجود آورنده ی یاس و دلسردی خواهد بود ویا اینکه بیماریهای روانی را در انسان به وجود خواهد آورد (اسلامی نسب، 1373).
پاترسون (1989) معتقد است که بین اعتماد به نفس و عزت نفس تفاوت وجود دارد.اعتماد به نفس حس عمومی از نظارت بر خود و محیط است و به خود اثر بخشی بندورا نزدیک است.در حالیکه عزت نفس بیشتر حس عاطفی از قبول کردن از خویش واحساس ارزش خود است.بنا بر این اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس شرکت داشته باشد اما این دو مترادف نیستند (اسلامی نسب، 1373).
عزت نفس به معنی ارزشمند بودن است.این حس از مجموعه ی افکار، احساسها، عواطف وتجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم که فردی با هوش و کودن هستیم، احساس می کنیم که که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، خود را دوست داریم یا
نداریم، مجموعه ی هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا بر عکس احساس نا خوشایند بی کفایتی داشته باشیم.افراد صرف نظر از سن، جنس، زمینه ی فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند.چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا شود، نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند(هریس کلمز، 1988).
عزتنفس میزان ارزش و اعتباری است كه یک فرد در زمینههای مختلف زندگی بویژه در زمینههای خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی، جسمانی و هوشی برای خود قائل است (بیابانگرد، 1378).
عزتنفس عبارت است از قضاوت و نگرشی كه شخص به طور مداوم و پیوسته از ارزشهای خویش انجام داده و معمولاً حفظ می کند (كوپراسمیت، 1967).
چرا به عزتنفس نیاز داریم؟ گرینبرگ در تبیین چرایی مسئله، نظریهای بیان نموده است كه بر اساس این نظریه، چون عزتنفس ما را از اضطراب محافظت می کند به آن نیاز داریم(گرینبرگ، 1992).
فرنچ و وارگو، (1972) از عزتنفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام میبرند. از آنجا كه عزتنفس زمینه را برای تجارب زندگی كودك و نوجوانان فراهم میكند، مثبت بودن آن ارزش ویژهای دارد (به نقل از رستمی، 1375).
در اهمیت عزتنفس همین بس كه رضایت از زندگی شدیداً به احساسات مادر، مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد. به طوریكه هرگاه افراد احساس كنند عزتنفسشان در معرض خطر است، سعی میكنند تا با بهره گرفتن از انواع رفتارها و راهبردها، احساس ارزشمندی خویش را حفظ كرده و از خود دفاع میكنند. نیاز به عزتتفس فقط از آن انسان است و وجود آن بدان دلیل است كه انسان دارای استعداد نماسازی و تفكر است (بیابانگرد، 1373).
امروزه اكثر روانشناسان عزتنفس را عامل مهمی در سلامت روانی انسانها میدانند و عقیده دارند كه یكی از علل بیماریهای روانی پایین بودن عزتنفس افراد میباشد.
راجرز (1968) واژهی عزتنفس را به معنای ارزیابی و ارزشیابی فرد نسبت به خویشتن میداند و میگوید: این صفت خاصیتی عمومی است و در همهی انسانها وجود دارد.
مزلو (1970)، معتقد است كه همهی افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار خود یا عزتنفس نیازمندند.
ارضاء نیاز به عزتنفس با احساساتی از قبیل اعتماد بنفس، ارزش، قدرت، لیاقت در جهان منتهی خواهد شد، اما بیاعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود كه این احساسات به نوبهی خود بوجودآورندهی یأس و دلسردی خواهد بود و یا اینكه بیماریهای روانی را در انسان بوجود میآورند (اسلامینسب، 1373).
رهبری جزء جدایی ناپذیر مدیریت است و نقش اساسی را در عملیات مدیر ایفا می كند.اگر فقط یک عامل وجود داشته باشد كه وجوه افتراق بین سازمان های موفق و ناموفق را معلوم می كند،بدون شك آن عامل رهبری پویا و موثر است.«پیتر دراكر» اشاره می كند كه مدیران (یعنی رهبران سازمانها) منبع اصلی و نادر هر موسسه ای به شمار می روند.تمامی وظایفی كه مدیر انجام می دهد به این منظور است كه منابع مادی وانسانی را برای رسیدن به هدفهای سازمان تلفیق كند. اگر این نقش انجام نشود،در واقع كاری صورت نمی گیرد. (ایران نژاد ،1380)
كمبود رهبر مناسب، تنها به موسسات خصوصی محدود نمی شود و در سازمان های دولتی نیز محسوس است.بنابراین وقتی كه به كمبود استعداد رهبری در جامعه اشاره می شود،مراد فقدان افرادی نیست كه مقامهای اجرایی و اداری را اشغال می كنند،بلكه كمبود افرادی است كه آماده پذیرش نقش های رهبری در جامعه باشند و بتوانند وظیفه خود را به طور موثر انجام دهند. طرح کلی اقدامات رهبر به نحوی که به وسیله کارکنان برداشت می شود، سبک یا شیوه های رهبری نام دارد. سبک رهبری نشان دهنده طرز تفکر،جهان بینی و شخصیت رهبران است. شیوه هایی که در این مبحث بررسی می شوند، از لحاظ اعمال انگیزش ، قدرت ، تولید مداری و یا کارمند مداری با هم تفاوت دارند.(ایران نژاد پاریزی و ساسان گهر،1380 ) از طرفی یکی از موانع مهم در موفقیت برنامه هاواهداف سازمان، فقدان اطلاعات، فقدان اعتماد و فقدان آن چیزی است که پژوهشگران آن راسکوت سازمانی نام نهاده اند که عبارتست از خودداری از بیان ایده ها،نظرات واطلاعات راجع به مشکلات سازمانی. سکوت سازمانی پدیدهای رایج وشایع دراغلب سازمانها میباشد؛ اما با این حال تحقیقات چندان گسترده ای پیرامون آن صورت نگرفته است.بنابراین مدیریت سازمان باید عوامل مؤثربرسکوت سازمانی راشناسایی کندوبا رفع عوامل منفی وتقویت عوامل مثبت تأثیرگذاربرآن،باعث بالارفتن میزان رضایت شغلی و تحرک درسازمان شود.(مدرسی راد،1382) از طرفی دیگر می دانیم اگر این سکوت سازمان را فرا بگیرد سبب از بین رفتن سلامت روان کارکنان و در نهایت سلامت سازمانی می گردد.
2-1 بیان مساله
ناسازگاری شغلی مسئله ای است که سبب تعویض مکررِشغل، غیبت، نارضایتی ازخود و شغل، عدم احساس امنیت و خشم و بیزاری ازکار می گردد.هر چه نگرشهای منفی بیشتری در رابطه با شغل وجود داشته باشد عوارض منفی بیشتری را باعث می گردد و بیشترشدن نارضایتی نسبت به شغل، منجر به نگرشی منفی می شود. یکی ازاین عارضه های مهم که رابطه ای متقابل با نگرش منفی دارد سکوت سازمانی در شغل می باشد.(حیدری،1379).
سازمانی که پویا نباشد و در فراخور زمان نمی تواند از پس حوادث اقتصادی سیاسی جهان برآید و بقا داشته باشد ، ضمناً پدیده سکوت سازمانی یک پدیده بین المللی است و به جوامع و کشورهای خاص محدود نمی شود. مطالعه هارلوز و پیندر نشان دادند که سکوت سازمانی در مسیر شغلی در واقع پدیده شایعی در سازمان بوده که منجر به ایجاد معضلات روحیه ای در کارکنان گردیده و بر بهره وری سازمان اثر می گذارد. سکوت توسط بسیاری از ویژگی های سازمانی مانند فرایندهای تصمیم گیری ،مدیریت فرهنگ و ادراکات کارکنان از عوامل موثر بر سکوت ناشی می شود.(دیمیتریس،2007). از طرفی دیگر استفاده موثر و کارآمد از نیروی انسانی و یا به تعبیر دیگر بهره وری نیروی انسانی یکی از عمده ترین مسائل هر جامعه میباشد و این مهم جز در محیط سالم سازمانی امکان پذیر نیست. از این رو سنجش و توسعه سلامت سازمانی از جنبه های گوناگون همواره باید مورد توجه قرار گیرد. اَندیشه سلامت سازمان، توجه ما را به عواملی که رشد و شکوفایی آن را تسهیل و نیز، به شرایطی که از پویایی های کامل آن جلوگیری می کنند، جلب می کند. احتمالاً فهم وضع سلامت یک سازمان، میتواند ما را در گزینش روش های مدیریت و رهبری مناسب برای اثربخش سازی یاری کند. مفهوم سلامت سازمانی مفهوم بی نظیری است كه به ما اجازه میدهد که تصویر بزرگی از سلامت سازمان داشته باشیم. در سازمان های سالم، كارمندان متعهد، وظیفه شناس و سودمند هستند و از روحیه و عملكرد بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است كه افراد با علاقه به محل كارشان میآیند و به كاركردن در این محل افتخار می كنند. درحقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیكی، روانی، امنیت، تعلق، شایسته سالاری و ارزشگذاری به دانایی، تخصص، شخصیت ذی نفعان، رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستمهای خود در اثربخشی رفتار هر سیستمی تاثیر بسزایی دارد. ( قنبری، 1377) حال اگر سازمان و کارکنان دچار سکوت سازمانی گردند دیگر نمی توان از کارکنان
انتظار کار و عملکرد مناسب را داشت و اینکه نمی توان گفت که کارکنان مشکلات سازمانی را بیان کنند لذا می توان گفت سکوت سازمانی می تواند سبب از بین رفتن سلامت سازمانی در اداه آب و فاضلاب شود. لذا با توجه به گفته های فوق می توان به اهمیت سلامت سازمانی و رفع سکوت سازمانی از سطح همکاران پی برد و محقق قصد دارد بر چگونگی رفع سکوت سازمانی و نقش آن بر سلامت سازمانی در آب و فاضلاب تحقیق نماید.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه یکی ازمشکلات سازمانها عدم رضایت سازمانی مدیران وکارکنان ازشغل وسازمان هایشان ورویارویی آنان با مساله ای بنام سکوت سازمانی می باشدکه دراین خصوص سازمانها باید بتوانند عوامل موثربر سکوت کارکنان در برابر مشکلات را کاهش دهند و با رفع عوامل آن سبب ارتقای سلامت سازمانی کارکنان خود گردند. (علیمرادی ،1379) از نظر مایلز (1969) سلامت سازمانی به وضعی فراتر از اثربخشی كوتاه مدت سازمانی دلالت داشته به مجموعهای از خصایص نسبتاً پر دوام اشاره میكند و عبارت است از دوام و بقای سازمان در محیط خود، سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی سازمان برای سازگاری بیشتر (جاهد، 1384). مفهوم سلامت سازمانی مفهوم بی نظیری است كه به ما اجازه می دهد که تصویر بزرگی از سلامت سازمان داشته باشیم. در سازمان های سالم، كارمندان متعهد، وظیفه شناس و سودمند هستند و از روحیه و عملكرد بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است كه افراد با علاقه به محل كارشان می آیند و به كاركردن در این محل افتخار میكنند. درحقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیكی، روانی، امنیت، تعلق، شایسته سالاری و ارزش گذاری به دانایی، تخصص، شخصیت ذی نفعان، رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستم های خود در اثربخشی رفتار هر سیستمی تاثیر بسزایی دارد. سوال اصلی در این تحقیق این است که تا چه حد سکوت سازمانی بر سلامت سازمانی در آب و فاضلاب تاثیر می گذارد؟
هدف اصلی تحقیق:
بررسی رابطه سکوت سازمانی بر سلامت سازمانی در آب و فاضلاب شهر همدان
اهداف فرعی تحقیق:
شناسائی ابعاد و مولفه های سکوت سازمانی
شناسایی رابطه بین سکوت سازمانی با سلامت سازمانی
5-1 چارچوب نظری
در سازمان های نوظهور استفاده از تكنولوژی نوین ، افزایش آگاهی مصرف كننده، روند جهانی سازی و سرمایه گذاری بر اثر فشارهای ناشی از رقابت در حال افزایش هستند. همزمان با شروع این استراتژیها تحقیقات دیگری به اهمیت مساله سلامتی كاركنان در نتیجه این اقدامات سازمانی توجه نشان دادند. درگذشته توجه تحقیقات سلامت سازمانی به محیط فیزیكی كار معطوف بود اما تحقیقات جدید مولفه های روانی محیط كار را بیشتر مورد تاکید قرار دادند.محققان دریافتند كه اینچنین اقدامات سازمانی بوجود آورنده مفاهیم: كنترل شغل، الزامات روانی كار، حمایت اجتماعی، امنیت شغلی كه به ترتیب اثرگذار بر جسم و روان كاركنان می باشند، هستند. بنابراین امروزه این امكان وجود دارد كه استراتژیهای كاهش هزینه و افزایش بهره وری تاثیرات منفی بر سلامتی كاركنان در كشورهای صنعتی بگذارد.از طرفی دیگر مساله سکوت سازمانی نیز می تواند سبب کاهش سلامت کل سازمان گردد که مدیران ارشد باید برای این امر فکری بنماینمد.اتخاذ تصمیمات مرتبط با كاهش هزینه و افزایش بهره وری ممكن است در كوتاه مدت منجر به افزایش هزینه های مالی و انسانی گردد.بنابراین میبایست محققان عواقب ناشی از این گونه تصمیمات را به آگاهی گروه ها و تصمیم گیرندگان در كار برسانند, تا آنها ضرورت تعیین فعالیتها و فرایندهای دراز مدت مرتبط با موضوع سلامت و بهره وری هستند احساس كنند.
6-1 مدل تحقیق
|
با توجه به مباحث فوق می توان مدل عملیاتی را به شرح صفحه بعد تشریح کرد:
منبع: سکوت سازمانی (موریسن و میلیکل،2000) ، مدل سلامت سازمانی،تارتر،(1997)
7-1 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
– بین سکوت سازمانی و سلامت سازمانی رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
– بین فضای سکوت و سلامت سازمانی رابطه وجود دارد.
– بین ترس مدیران از بازخورد و سلامت سازمانی رابطه وجود دارد.
– بین عدم تشابه در جمعیت شناسی کارکنان و سلامت سازمانی رابطه وجود دارد.
در دنیای كنونی نیروی انسانی مهمترین عامل رشد و ماندگاری و مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها به شمار می رود، اما چه نیروی انسانی ای؟ نیروی انسانی تحلیل رفته[1]، فرسوده و ناراضی یا نیروی انسانی شاداب، پرانگیزه و درگیر در كار[2]؟ سازمان های امروزی در جستجوی بهترین ها و پیروزی در نبرد استعدادها از هیچ كوششی فروگذار ننموده، همواره می كوشند تا بهترین، مستعدترین و دانشورترین افراد را جذب خود نموده، از آنان در راستای تحقق اهداف خود بهره جویند. چه بسیارند سازمان هایی كه هزینه های هنگفتی را صرف جذب بهترین ها می كنند، اما با مدیریت ناصحیح، شرایطی را فراهم می نمایندكه تمامی استعدادهای آنان هرز رفته و نابود می گردد. برای اینكه نیروی انسانی در سازمان به سرمایه ای ماندگار، ارزشمند و با پیشینه ارزش آفرینی برای سازمان تبدیل گردد، لازم است شرایطی برای آنان فراهم شود تا بتوانند با امنیت، آرامش و بدون دغدغه خاطر به ایفای نقش های خود در سازمان پرداخته، در راستای اهداف سازمان حد اكثر كوشش و توانایی های خود را به كار گیرند و به اصطلاح دركار درگیر گردند (فورت[3] و همكاران، 2008)
تا دهة ۱۹۸۰ تأكید اغلب سازمان ها بر وفاداری كاركنان بوده، كارفرمایان از كاركنان انتظار وفاداری[4] و ماندگاری در سازمان را داشتند. پس از مدتی گرایش ها به سوی تعهد[5] سوق پیدا كرد. امروزه با پیچیده تر شدن و افزایش رقابت جهانی نیاز به انعطاف و تغییر پذیری در سازمان ها بیش از پیش نمایان شده است. سازمان ها كوچكتر شده اند، قرارداد های موقت میان كارفرمایان و كارمندان زیادتر شده و استخدام مادام العمر رفته رفته معنای خود را از دست داده است. سازمان های امروزی بیشتر به دنبال راه هایی می گردند تا از طریق آن ها
كاركنان را به كوشش بیشتر وا دارند یا به اصطلاح به دنبال درگیر كردن كاركنانشان در كار هستند. (ولبورن[6]، 2007)
2-1 بیان مسئله
مسأله فرسودگی شغلی کارکنان موردی که در سال های اخیر منجر به کاهش سطح بازدهی و عملکرد سازمان های کشور شده است. نشانه های فرسودگی شغلی در شاخصهای گوناگون تجلی می یابد: نخست شاخصهای هیجانی که توأم با بی علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگی، احساس به دام افتادن در شغل، احساس درماندگی و ناتوانی، احساس مورد تأیید و تشویق قرار نگرفتن، احساس جدایی از دیگران و بیگانگی، احساس بی تفاوتی و ملامت و بیزاری و از دست دادن همدلی نسبت به دیگران است که شاخص های نگرشی مانند بدبینی و بدگمانی نسبت به دیگران، بی اعتمادی نسبت به مدیریت سازمان محل کار خود، گله مند شدن از دیگران را در پی دارد.
از طرف دیگر یكی از معضلات سازمان های امروزی وجود رفتارهایی همچون كم كاری، پرخاشگری، قلدری، لجبازی، ارعاب، وكینه توزی است. این رفتارها هم بر عملكرد سازمانها و هم بر روابط بین شخصی و روحیه همكاری كاركنان تأثیر می گذارند. بروز چنین رفتارهایی به عنوان رفتارهای ضدشهروندی[7]، بر خلاف رفتارهای شهروندی سازمانی[8] كه موجب ارتقاء عملكرد سازمان، اثربخشی سازمان، رضایت و وفاداری مشتری، سرمایه اجتماعی و نظایر آن می شوند و. .. به كاهش درآمد و یا خدشه دار شدن اعتبار كاركرد سازمان شود. (بولینو و همکاران، 2002 و یوون و ساه، 2003)[9]
بنابراین در این تحقیق به دنبال بررسی ادبیات موجود در رابطه با فرسودگی شغلی و رفتار ضد شهروندی سازمانی هستیم و در ادامه به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا بین فرسودگی شغلی و رفتار ضد شهروندی سازمانی شعب بانک توسعه تعاون استان همدان رابطه معناداری وجود دارد؟
[1] burnouted
[2] work engaged
[3] Forret
[4] loyalty
[5] commitment
[6] Welbourne
[7] Anti-Citizenship Behaviors
[8] Organizational Citizenship Behavior
[9] Bolino et al.,2002; Yoon and Suh, 2003