آموزش و پرورش یکی از بنیادیترین و با اهمیتترین سازمانهای دنیای امروز است و اغلب مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم با این سازمان رابطه دارند و این بیانگر نقش کلیدی و حیاتی آموزش و پرورش در زندگی پیچیده انسانها است. هدف غایی آموزش و پرورش تربیت انسانهای خلاق، ماهر، متدین و کارآمد است و این هدف زمانی تحقق می یابد که نیروی انسانی شاغل در مدارس از کیفیت، بالندگی و سلامتروانی و اخلاقی برخوردار باشند (ملکیآواسیان و قصابی، 1391). نیروی انسانی مهمترین سرمایه سازمانها است و هرچه این سرمایه کیفیت مطلوبتری داشته باشد، احتمال موفقیت و بقاء و ارتقاء سازمان بیشتر خواهد شد. توانمندی فکری، اخلافی و رفتاری معلمان هرچه بالاتر باشد به همان اندازه مدارس از کیفیت و مقبولیت بیشتری برخوردار بوده و تأثیر بیشتری در یادگیری دانش آموزان خواهد داشت. بنابراین داشتن معلمان خشنود و راضی عامل مهمی در اثر بخشی مدارس است. بر عکس نیروی انسانی با احساس رضایت و عدالت و تعهد سازمانی کم و متمایل به ترک سازمان، نه تنها خود در جهت نیل به اهداف سازمانی حرکت نمی کند، بلکه در ایجاد فرهنگ بیتوجهی نسبت به مسائل و مشکلات سازمان در بین دیگر همکاران مؤثر میباشد (حسینیان، مجیدی و حبیبی، 1386)وقتی اعضای سازمان در موقعیتی قرار میگیرند که انگیره کافی برای انجام کار نداشته و نارضایتی خود را در موقعیتهای مختلف ابراز می کنند، مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که منشأ این نارضایتی چیست؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت نارضایتی ممکن است از خود شغل، محیط و یا از خود شخص باشد که با تأثیرگذاری بر دیگر حیطهها از جمله سلامتروان می تواند برای افراد ایجاد مشکل نماید (کارشو، 2004). سلامتروان به عنوان یكی ازدو ركن سلامتی، لازمه یک زندگی مفید، مؤثر و رضایت بخش فردی است و سلامتروان افراد یک جامعه خصوصاً اقشار مؤثر و سازندهی آن لازمهی پویایی، بالندگی واعتلای جامعه است. ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎﺭﻱ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺍﺳﺖ؛از آن جمله میتوان به رضایت شغلی اشاره کرد. اسپکتور (2007) اینگونه بیان میدارد که رضایت شغلی نگرشی است که باعث میشود افراد نگرش مثبتتری نسبت به شغل خود داشته باشند و برای شغل خودش ارزش زیادی قائل شوند. رضایت شغلی سبب افزایش روحیه و سلامتی جسمی و روانی در فرد میشود. همچنین سبب ایجاد انگیزه و مسئولیت پذیری بالا در فرد میشود. پژوهش حاضر نیز به بررسی و مقایسه رضایت شغلی و سلامتروان معلمان شاغل در مدارس عادی و استثنایی پرداخته است.
1-2- بیان مسئله
امروزه آموزش و پرورش همگانی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار شناخته شده است و هر کشوری در جهان بخش بزرگی از درآمد ملی خود را برای گسترش، بهبود و کارآیی آن اختصاص می دهد. در واقع آموزش و پرورش رکن اساسی جامعه انسانی است و یکی از اهداف عمده آن پرورش و آموزش کودکان و نوجوانان توسط معلمان و مدیران است (حسینی، 1383). اغلب صاحب نظران و متفکران مسایل تربیتی نیز بر این نظرند که معلمان، بزرگترین و مهم ترین عامل مؤثر در جریان تعلیم و تربیت هستند. بنابراین بی راه نیست اگر گفته شود شالوده و اساس یک سیستم آموزشی موفق را معلمان تشکیل می دهند(حسینی، 1383). این در حالی است که تحقیقات نشان میدهد، یکی از مشاغل پراسترس، حرفهی تدریس است (حاتمی و همکاران، 1387). شغل نقش حیاتی در بهزیستی جسمی و روان شناختی[1] افراد دارد. علاوه بر اینکه درآمد و دیگر منابع مادی را برای فرد فراهم می کند، منبع و شاخصی از پایگاه اجتماعی، رضایتمندی از زندگی و هویت خود است. با این حال، شغل افراد ممکن است تأثیرات نامطلوبی بر افراد داشته باشد (بورگ[2]، 1991). اولین قدم در جهت رسیدن به کادر آموزشی موفق درک عواملی است که بر کیفیت فعالیت معلمان مؤثر است. یکی از این عوامل، رضایت شغلی معلمین است، چرا که رابطه مستقیمی بین رضایت شغلی افراد با عملکرد آنان وجود دارد و کسانی که رضایت داشته باشند، کار خود را بهتر انجام می دهند (بورگ[3]، 1991). رضایت شغلی به عنوان متغیری تأثیر گذار در عملکرد شاغلان، سالهاست مورد توجه پژوهشگران مختلفی قرار گرفته است. رضایت شغلی به عنوان میزان لذتی که افراد از شغل خود کسب می کنند (اسپکتور، 1997)، یا یک حالت هیجانی مثبت یا خوشایند که از ارزیابی خود شغل یا شرایط شغلی به دست می آید (اسکالویک و اسکالویک، 2011) تعریف شده است. حوزه مفهومی رضایت شغلی بسیار گسترده است، به این معنی که همه ی ویژگیهای خود شغل، محیط کار، روابط انسانی و رسمی حاکم بر کار، خصوصیات شخصیتی و جمعیت شناختی شاغلین، جایگاه اجتماعی شغل، سلسله مراتب قدر و مزایای اقتصادی آن را در بر میگیرد (دمیرتاش، 2010). از آنجا كه رضایت شغلی نقش مهمی در كیفیت زندگی حرفه ای و شخصی كاركنان دارد، نهایتا در سطح كلان می تواند با رشد اقتصادی جوامع و بهره وری بیشتر نیز در ارتباط باشد (جاستینا [4]و دیگران، 2007). ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩﺍﻱ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎی ساﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻧﻈﻴﺮ ﺗﺮﻙ ﺷﻐﻞ، ﺗﺄﺧﻴﺮ، ﻛﻢ ﻛﺎﺭﻱ، ﻏﻴﺒﺖ ﻭ … ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺮ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺴﺰﺍﻳﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﻓﺮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﻮﺩ؛ ﺳﻼﻣﺖ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻓﺮﺩ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﮔﺮﺩﺩ؛ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺍﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍﺿﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﺗﻬﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﺷﻐﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﺴﺮﻋﺖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﺒﻴﻨﺪ. از این رو الگوهای مختلفی تدوین شده اند که هر یک با تکیه بر متغیرهای متفاوت به دنبال تبیین و پیش بینی رضایت شغلی هستند. برخی از این الگوها کانون توجه و مطالعه خود را ویژگیهای شغل و برخی دیگر ویژگیهای فرد شاغل قرار دادهاند. در این بین معلمان به عنوان گروهی تأثیر گذار در رشد و پیشرفت جامعه و انتقال دانش و اندیشه به نسل بعد همواره مورد توجه محققان بوده و مدل های نظری مختلف رضایت شغلی روی معلمان آزمون شده اند. در سالهای اخیر مدل جدید توسط براون و لنت (2008) با عنوان مدل شناختی – اجتماعی ارائه شده است که در آن تلاش گردیده مدل یک پارچه ای از طریق ادغام رویکردهای رضایت شغلی شخص محور و موقعیت محور تدوین گردد که تمام متغیرهای مهم و موثر را در برگیرد. تمام این متغیرها به شکل جداگانه در مطالعات دیگر با رضایت شغلی ارتباط داشته اند (لنت، لوپز، هانگ-بین و لوپز، 2011). مدل رضایت شغلی لنت با بهره گیری از نظریه شناختی- اجتماعی بندورا و نظریه شناختی اجتماعی حرفه[5] (لنت و همکاران، 1994) طراحی شده است. مدل لنت فرض می کند که ترکیب عوامل شخصی، بافت و تجربه شکل دهنده علائق، اهداف، اعمال و پیامدهای مربوط به کار هستند. بر این اساس مدل اخیر 5 دسته متغیر خودکارآمدی مربوط به کار، صفات شخصیتی/عاطفی، مشارکت در دستیابی به اهداف و فعالیتهای هدف محور، شرایط کار ادراک شده، موانع یا حمایتهای مربوط به کار آمدی و هدف را به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده رضایت شغلی معرفی کرده است (دافی و لنت، 2009). اما مدل شناختی- اجتماعی رضایت شغلی در معلمان بیشتر روی رضایت از زندگی تحصیلی و رضایت از زندگی مورد آزمون قرار گرفته اند (لنت، لوپز و شو، 2008). تحقیقات نشان داده است که رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻠﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻐﻠﺸﺎﻥ، ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﻲ ﺑﺮ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻓﺮﺩﻱ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻭ ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺍﻳﻔﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
فرم در حال بارگذاری ...