یکی از جنبه های مهم علم بیماریشناسی گیاهی شناسایی عوامل بیماریزای گیاهان از جمله قارچها میباشد که روی محصولات زراعی، باغی، سبزیجات، گیاهان زینتی، جنگلها و مراتع خسارتهای زیادی ایجاد می کنند. اولین قدم جهت کنترل عوامل بیماریزا شناسایی دقیق آنها است. در این تحقیق قارچهایی از یک گروه نسبتاً بزرگ تحت عنوان cercosporoid hyphomycetes مورد مطالعه قرار گرفتند که
مجموعه ای مشتمل بر بیش از 30 جنس مختلف قارچی با خصوصیات ظاهری کم و بیش مشابه هستند (Crous and Braun, 2003).
این قارچها عمدتاً مولد لکهبرگی در گیاهان میباشند. تعدادی از قارچهای این گروه هیپرپارازیت سایر قارچهای پاتوژن گیاهی هستند (Khodaparast and Braun, 2005). برخی از آنها نیز به عنوان عوامل کنترل بیولوژیکی علفهای هرز معرفی شده اند (Berner et al., 2005).
بیشترین تعداد گونه ها مربوط به جنس .Cercospora Fresen است. این جنس با داشتن کنیدیوفورهای رنگی، ایستاده، زانویی تا موجدار، دارای بند یا فاقد آن، وجود یک یا چند محل برای تولید کنیدیوم و کنیدیومهای شفاف واژچماقی تا سوزنی شکل، راست یا خمیده با بندهای متعدد از سایر جنسهای مشابه متمایز می شود.
در منوگراف Chupp (1954) نام 1800 گونه از جنس Cercospora آمده است.
Deighton (1967, 1976, 1987) با مطالعه مرفولوژیکی ضمن معرفی جنسهای جدید، برخی گونه های معرفی شده در جنس Cercospora را در جنسهای دیگر ترکیب کرد. تعداد نامهای معرفی شده در جنس Cercospora تا سال 1987 به بیش از 3000 نام افزایش یافت (Pollack, 1987). مجموعه ای از خصوصیات مرفولوژیک شامل ساختار کنیدیوماتا (استروماتا یا سینماتا)، کنیدیوفورها (کنیدیوفورهای منفرد، دستهای یا به صورت سینماتا، وجود یا عدم وجود انشعاب، وجود یا عدم وجود رنگدانه و متعلقات)، یاخته کنیدیومزا (محل قرار گرفتن، نحوه توسعه، وجود یا عدم وجود زخم) و کنیدیوم (منفرد یا زنجیری بودن، شکل، ابعاد، وجود یا عدم وجود بند و تعداد آن، متعلقات و رنگ) برای تفکیک جنسها و گونه ها استفاده شده اند (Braun, 1995a, 1998; Crous and Braun, 2003).
فرم جنسی (تلئومورف) اغلب گونه های جنس Cercospora و جنسهای مشابه، به Mycosphaerella Johanson تعلق دارد (Crous et al., 2000). بر اساس Crous et al., (2007) جنس Mycosphaerella از لحاظ فیلوژنتیکی هتروژن (نامتجانس) است که با بیش از 30 جنس از آنامورفهای هیفومیستی مرتبط است و گونه های ساپروفیت یا پارازیت گیاهی را شامل می شود که از لحاظ اکولوژیکی زیستگاههای متفاوتی را اشغال می کنند و در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری تا مناطق سرد گسترش دارند (Crous et al., 2000).
/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%87-%d8%aa%d8%a7%da%a9%d8%b3%d9%88%d9%86%d9%88%d9%85%db%8c-%d9%87%db%8c-2/
1-2- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
علیرغم اهمیت بالای این گروه از قارچها به عنوان عوامل بیماریزا روی گیاهان با ارزش اقتصادی زیاد از جمله چغندر، لوبیا، سویا، باقلا، بادام زمینی، لوبیا چشم بلبلی، پنبه، کنف، گلرنگ، یونجه، شبدر، شنبلیله، کاهو، گلپر، شوید، رازیانه، جعفری، نعناع، گل گاوزبان، انجیر، انار، انگور، گیلاس، آلبالو، آلو، خرمالو، توت فرنگی، تمشک، اکالیپتوس و همیشه بهار و اهمیت تعدادی از جنسها در تولید فیتوتوکسین، تا کنون در ایران در ارتباط با شناسایی آنها مطالعات منسجم صورت نگرفته و از ترکیب دقیق جنسها و گونه های موجود اطلاعاتی در دسترس نیست. همچنین پراکنش این قارچها روی میزبانهای مختلف و در نقاط مختلف ایران به خصوص استانهای شمالی کشور نامشخص است.
اغلب گونه های جنس Cercospora قادر به تولید فیتوتوکسین غیر اختصاصی میزبان به نام cercosporin هستند که باعث افزایش بیماریزایی این قارچها می شود (Fajola, 1978). این توکسین در حضور نور، آنیون سوپراکسید تولید می کند که باعث پراکسیداسیون لیپیدها در یاختههای گیاهی و ایجاد خسارت به آنها
می شود (Mojdehi and Zamanizadeh, 2000).
جنسها و گونه های جدید متعددی از این قارچها توسط پژوهشگران گزارش شده اند و با مطالعات مرفولوژیکی و داده های جدید مولکولی در مفهوم جنس و گونه در این گروه با آنچه که در گذشته مورد قبول بوده تغییراتی حاصل شده است (Crous and Braun, 2003). لذا ضرورت دارد که نمونههای ایران نیز با توجه به تغییرات جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند و از مجموعه صفات مرفولوژیک، صفات با ارزش بالای تاکسونومیک جهت شناسایی دقیق آرایهها مشخص شوند.
اگرچه Ershad (2009) در آخرین فهرست قارچهای ایران نامهای قبلی آرایههای معرفی شده در ایران را با توجه به اصلاحات پیشنهاد شده توسط Crous and Braun, (2003) و Braun (1995a, 1998) تغییر داده است، اما در فهرست مذکور نامی از گونه Cercospora apii نیامده است. این در حالی است که
Crous and Braun, (2003) نام خیلی از گونه هایی که در منوگراف Chupp (1954) بر اساس میزبان تفکیک شده بودند را به عنوان مترادف گونه C. apii در نظر گرفتهاند. این گونه مجموعه بزرگی از آرایهها که از لحاظ مرفولوژیکی غیر قابل تفکیک بوده و دامنه میزبانی گستردهای دارند را شامل می شود.
مطالعات جدید در ارتباط با این قارچها در کشورهای دیگر منجر به تغییر حد و مرز جنسها و گونه ها و معرفی جنسها و گونه های جدید شده است (Crous and Braun, 2003). بنابراین ضرورت دارد که این قارچها در ایران مورد بازبینی و بررسی دقیق قرار گیرند و با توجه به یافته های جدید طبقه بندی شوند.
این گروه از قارچها به علت اینکه پارازیت نیمهاجباری هستند در محیطهای کشت مصنوعی بسیار کند رشد و سخت اسپورزا بوده و به ندرت اسپور تولید می کنند. این یک محدودیت برای انجام مطالعات مولکولی محسوب می شود.
این تحقیق با اهداف شناسایی جنسها و گونهها بر اساس مطالعه خصوصیات ریختشناسی، ارائه صفات مرفولوژیکی قابل اطمینان و کلید تشخیص برای شناسایی جنسها و گونه ها، شناسایی و معرفی گونهها و میزبانهای جدید برای ایران و جهان انجام شده است. همچنین تلاش شده تا اطلاعات منسجم و تکمیلی برای آغاز تحقیقات نوین در ارتباط با این قارچها برای دیگر پژوهشگران فراهم شود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...