:
این تحقیق به بررسی نقش تعامل پلیس با آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم شایع دانش آموزان پسر در مقطع متوسطه پرداخته است تا در نهایت بتواند ضمن بررسی این موضوع که تا چه اندازه تعامل بین پلیس و آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم و تخلفات راهنمایی و رانندگی دانش آموزان نقش داشته است، نسبت به ارائه راهکارهای مناسب جهت پیشگیری از اینگونه جرایم اقدام نماید.
این تحقیق از نظر نوع و هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی– پیمایشی میباشد. برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیات تحقیق، از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که این پرسشنامه در بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه، کارشناسان انتظامی و معلمان مدارس مقاطع متوسطه شهرستان کاشان توزیع شده است.حجم نمونه نیز 383 نفر می باشد.
نتایج آزمون فرضیات تحقیق نشان می دهد که:
تفاوت معنیداری بین فراوانیهای مشاهده شده و فراوانیهای مورد انتظار وجود دارد و بیشتر معلمان، دانش آموزان و کارشناسان انتظامی، اثربخشی تعامل پلیس با مدارس را در حد زیاد ارزیابی کرده اند. در حالت عادی این انتظار وجود داشته است که هر یک از این گروهها، به صورت مساوی به هر یک از گزینه ها پاسخ دهند در صورتی که در عمل بیشتر آنها تمایل داشته اند میزان اثربخشی تعامل پلیس با مدارس را، در حد زیاد ارزیابی کنند.
یافتههای به دست آمده از آزمون فریدمن نیز نشان میدهد که میانگین رتبه اثربخشی تعامل پلیس با مدارس از دید کارشناسان انتظامی برابر با 2.41 می باشد که نشان دهنده بیشترین میزان میانگین در بین سه گروه مورد بررسی(دانش آموزان، معلمان، کارشناسان انتظامی) میباشد و کمترین میانگین برابر 1.71 است که مربوط به اثربخشی تعامل پلیس با مدارس از دید معلمان می باشد. میانگین مربوطه برای دانش آموزان نیز برابر 1.88 می باشد که در رتبه دوم می باشد.
کلیدواژه ها: پیشگیری از جرم، تعامل، پلیس، آموزش و پرورش، برنامه های مدرسه محور
مقــدمـه
نظم به عنوان یکی از موضوعات بنیادین و محوری زندگی اجتماعی، از بدو شکلگیری زندگی گروهی، با انسانها همراه بوده است، اما به تناسب ویژگیهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، ضرورت و نحوه سازماندهی و گسترش شکلی و محتوایی آن، متفاوت بوده است. مفهوم نظم در یک نگاه کلی به سامان دادن امورات اطلاق میشود. علاوه بر این مفهوم نظم اجتماعی می تواند بطور مستقیم،هماهنگی،تعادل و انسجام روابط اجتماعی را به ذهن متبادر کند که مجموع افراد جامعه را از طریق فعل و انفعال،ساز و کارهای اقتصادی و سیاسی به سوی زندگی مشترک جلب می کند و خواست گذران حیات را در جمع پدید میآورد(بیرو،1375: 368). زمانی که بحث نظم به میان میآید، در کنار آن مفاهیمی نظیر جرم، انحراف و تخطی از هنجارها نیز به ذهن متبادر میشوند که حاکی از بینظمی میباشند. جامعه بدون جرم وجود ندارد و تصور اینکه جامعهای بدون جرم و بزهکاری و به عنوان یک مدینه فاضله وجود داشته باشد، امری ناممکن است.جامعهشناسان نیز، هرگز درصدد دستیابی به شرایط آرمانی که در آن تمامی افراد جامعه، بصورت کامل پایبند قوانین و قواعد زندگی جمعی و تعاملات مطلوب زندگی باشند،برنیامدهاند.اندیشمندانی هم که به توصیف یک جامعه ایدهآل پرداختهاند، عمدتاً بدین لحاظ بوده است که معیاری برای سنجش و ارزیابی جوامع در دسترس داشته باشند.
نگاه جامعهشناسان به جرایم، به معنای پذیرش رفتارهای مجرمانه و بیاعتنایی به هنجارها و ارزشهای حاکم بر جامعه نیست، بلکه بر این باورند که بیقانونی و پشت پا زدن به ارزشها و بایدها و نبایدهای مورد پذیرش اکثریت افراد جامعه، یک معضل و مشکل اجتماعی است که در تمامی جوامع وجود دارد و میبایست به عنوان یک واقعیت و نه به عنوان حقیقت، مورد بررسی قرار گیرد.
در همه جوامع مسئاله نظم، هم برای دولت و حاكمیت و هم برای مردم، مسئله مهمی بوده است. روابط آدمیان در جامعه برنظم و قاعده های خاصی استوار است و شیوه های رسمی و غیررسمی نظارت وكنترل اجتماعی برای حفظ نظم و امنیت اجتماعی تدارك دیده شده است. اساس نظم اجتماعی بر شناخت و عمل به انتظارات متقابل و ایفای نقشهای اجتماعی استوار است. بطور كلی در همه جوامع بشری، نظم و نظارت اجتماعی به شیوه های رسمی و غیررسمی دیده می شود. با وجود این در همه جوامع بشری هم افرادی وجود دارند كه از قواعد عموماً پذیرفته شده رفتار، تخطی میكنند. در واقع اكثر مردم حتی اگر بطور خیلی جزئی هم باشد، هنجارها را نقض كردهاند. به قول دوركیم، كجرفتاری و همنوایی در درون یک جامعه، با ساختار خاصی كه دارد، ممكن میگردد.
متناسب با بروز جرایم،پیشگیری از جرم نیز امروزه مورد توجه متولیان سیاست جنایی اغلب نظامهای حقوقی قرار گرفته است. در این سیاست گاهی به جلوگیری از تحقق جرم، گاهی به اعمال اقدامات اصلاحی روی مجرم، برای جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم و در مواردی به اجتماع و علل اجتماعی موثر در تحقق جرم و شیوه از بین بردن آثار آن پرداخته میشود(رشادتی، 1387: 19).
با نگاهی به سابقه اعمال سیاستهای پیشگیری از جرم دركشورهای مختلف مشاهده میشود، اكثر این كشورها از طریق برنامهریزیهای اجتماعی و فرهنگی و با اجرای برنامههای متمركز بر شخصیت افراد جامعه و مشاركت دادن تمام نهادها، سازمانها و افراد اجتماع سعی در پیشگیری از وقوع جرم دارند. از این رو سازمانها و ارگانهای مسئول درزمینه برقراری و حفظ نظم و امنیت بیش از پیش موظف میشوند كه از تمامی توانها و ظرفیت ها و امكانات موجود برای حفظ و برقراری نظم و امنیت اجتماعی بهره برداری كنند. یكی از این سازمان ها كه در برقراری و حفظ امنیت نقش كلیدی ایفا میكند، پلیس است . درایران، نیروی انتظامی طی سالهای اخیر با رویكرد جدید جامعه محوری، تلاش مضاعفی را با تكیه بر توانمندیهای بالقوه اجتماع برای كاهش جرایم و آسیبهای اجتماعی مد نظر قرار داده است. از جمله این اقدامات، تعامل پلیس با نهاد آموزش و پرورش در راستای آگاه سازی نوجوانان و پیشگری از بروز جرم در آینده میباشد. چرا که بخش قابل ملاحظهای از جوانان کشور در نهاد آموزش و پرورش و از طریق مدارس تحت تعلیم و تربیت می باشند. هم اکنون چندین میلیون نفر از سرمایه انسانی کشور، به عنوان دانش آموز در مقاطع مختلف در مدارس کشور در حال فراگیری علم و دانش می باشند.بنابراین حضور برنامه ریزی شده، قانونمند، کارشناسی شده و سازماندهی شده توسط افسران مستعد و پرورش یافته برای این امر خطیر، به منظور تعلیم، آگاه سازی، آموزش، همکاری مستمر و محبتآمیز و صادقانه به منظور تحقق پیشگیری از جرایم تحول بزرگی در توسعه اجتماعی و
فرهنگی کشور محسوب می شود.
بیان مساله
نگاهی گذرا به تاریخ تحولات مبارزه با بزهکاری در جوامع مختلف نشان میدهد که جوامع برای پاسداری از ارزش ها و هنجارهای حاکم در برابر متجاوزان بیشتر از همه به سلاح کیفر متوسل شده اند؛ سلاحی که در واقع در دسترسترین و کمهزینهترین ابزارها در مقایسه با اقدامهای غیرکیفری است. به عبارت دیگر در یک فضای جرم مدارانه، دغدغه عمده، مجازات بزهکار با توجه به میزان آسیب وارده به جامعه بدون توجه به عوامل فردی و اجتماعی زمینه ساز وقوع جرم است(زینالی،1381: 97).
بعد از یک دوره طولانی حاکمیت رهیافت انتزاعی، سرکوبگر و قهرآمیز بر سیاستگذاری مبارزه با بزهکاری، در سال 1867 با انتشار کتاب “انسان بزهکار” به قلم سزار لمبروزو و ظهور مکتب تحققی، در نحوه نگرش به بزهکاری دگرگونی عمیقی بوجود آمد(گارلند،1994: 17)و زمینه نگرش علمی به جرم فراهم شد. بنابراین توجه به علل فردی و اجتماعی بزهکاری، زمینههای تلاش برای حذف یا کنترل علل و شرایط جرم زا را فراهم کرد.
امروزه، سیاستهای جامع پیشگیری که درون خود میتواند بسترهای بکارگیری نظارتهای اصلاحی و بازپرورانه را نیز داشته باشد، در متن سیاستهای کنترل جرم قرار گرفته و کشورهای مختلف به تناسب میزان توسعه یافتگی، بودجه و دانش پلیسی خود را، صرف پیشگیری از جرم می کنند؛ چرا که نتایج ارزیابی برنامههای پیشگیرانه نشان میدهد که برنامههایی که بر محور ارزیابی هزینه-فایده طراحی میشوند، موجب بازگشت هزینهها در ازای کنترل جرم میشوند. در واقع با تداوم برنامههای سنتی غیر قابل ارزیابی، بودجه اختصاصی برای کنترل جرم(به نحوی) به هدر میرود؛ حال آنکه، در برنامههای پیشگیرانه، نه تنها این بودجه به هدر نمیرود، بلکه با اختصاص آن به موثرترین برنامه ممکن، تمام یا بخشی از هزینه اختصاص یافته شده – با کاهش دادن هزینه اجتماعی و اقتصادی جرم- در نهایت به جامعه بازگردانده میشود. توجه به این نکته ضروری است که پلیس به تنهایی و بدون مشارکت سایر نهادهای مدنی و دولتی نمیتواند به پیشگیری از جرم اقدام کند. آنچه در مطالعه ادبیات پلیسی کشورهای موفق در مهار و کنترل نرخ جرم مشاهده میشود، درک این واقعیت توسط پلیس است که برای مهار جرم، بیش از آنکه به خود متکی باشد، به حمایتهای عمومی و تشکلهای مردم نهاد در کنار سایر سازمانهای دولتی مسئول پیشگیری، نیازمند است. امروزه کمتر برنامه موفقی را میتوان مشاهده کرد که در آن پلیس بتواند به تنهایی و بدون بهره گرفتن از نهادهایی نظیر خانواده، مدارس، مساجد و. . . به اهداف پیشگیرانه دست یابد(نوروزی و همکاران، 1390). از جمله این سازمانها که پلیس به منظور پیشگیری از جرایم وارد تعامل با آن شده است، نظام آموزش و پرورش میباشد. نظام آموزشی مهمترین عامل جامعهپذیری، در میان عوامل ثانویه است. در این راستا نقش مدرسه به عنوان بنیادیترین و فراگیرترین سیستم آموزشی در هر جامعهای از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. در واقع جریان رسمی جامعهپذیری، که توسط نظام سیاسی جامعه اعمال میشود و در تمامی جوامع با نگرش و اهداف خاصی تدوین شده به گونهای بسیار جدی و با نظارت قوی صورت میگیرد، از مدرسه آغاز میشود. مدارس عمدتاً دارای کارکردهای متفاوت و متنوعی هستند و یکی از کارکردهای اصلی آنها در هر سیستم سیاسی، آموزش ارزشها، نگرشها و جهانبینی ساختار موجود است.
برابر تحقیقات و آمارهای ارائه شده، اکثر جرایم و بزه کاریهای صورت گرفته در بین دانش آموزان، در سنین نوجوانی و مرتبط با دانش آموزان دبیرستانی و در بین پسران بوده و افزایش این گونه جرائم، موجب شیوع و افزایش جرم و جنایت در سنین بالاتر توسط آنها در سطح جامعه شده که نتیجه آن صرف هزینه بیشترتوسط سازمانهای دولتی و خصوصی به ویژه سازمان قضایی و پلیس جهت کنترل و برخورد با آن خواهد شد. بنابراین حضور برنامه ریزی شده، قانونمند، کارشناسی شده و سازماندهی شده افسران مستعد و پرورش یافته در سطح مدارس، به منظور تعلیم، آگاه سازی، آموزش، همکاری مستمر و محبت آمیز و صادقانه در راستای پیشگیری از جرایم، تحول بزرگی در توسعه اجتماعی و فرهنگی کشور محسوب می شود. به نظر میرسد با توجه به اقدامات اخیر پلیس و واکنش و اظهارات مثبت بخش قابل ملاحظهای از مردم به ویژه استادان و فرهیختگان کشور، ظرفیت قابل قبولی برای پاسخ به چنین نیازی در جامعه فراهم شده است.
لذا این موضوع، محقق را بر آن داشته که به بررسی نقش تعامل پلیس با آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم شایع دانش آموزان پسر در مقطع متوسطه بپردازد تا در نهایت بتواند ضمن بررسی این موضوع که تا چه اندازه تعامل بین پلیس و آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم و تخلفات راهنمایی و رانندگی دانش آموزان نقش داشته است، نسبت به ارائه راهکارهای مناسب جهت پیشگیری از اینگونه جرایم اقدام نماید.
سوالهای تحقیق
سوال اصلی
سوال اصلی در این پژوهش این است که نقش پلیس تا چه اندازه در پیشگیری و کاهش جرایم (جرایم راهنمایی و رانندگی) تاثیر دارد؟
سوالات فرعی:
اهداف تحقیق:
هدف اصلی
شناخت نقش تعامل پلیس با آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم و تخلفات راهنمایی و رانندگی دانش آموزان.
اهداف فرعی
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
امروزه وجود موادمخدر در بین جوامع انسانی و اعتیاد به آن باعث گرفتاری و مشکلات عدیدهای برای خانواده ها و جوانان این جوامع گردیده است. هزینه های تأمین این مواد از یک طرف و به تباهی کشیده شدن جوانان و نیروی کار و تولید خانوادهها یا سرپرستان خانواده از طرف دیگر باعث سست شدن پایههای بنیان خانواده و بروز فقر و فساد درآن شده است . سالانه معادل 3500 تن تریاک از افغانستان و از طریق همسایگان این کشور به سایر نقاط دنیا قاچاق میگردد. 40% از طریق ایران ، 30% پاکستان، ومابقی از آسیای میانه شامل کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان. عمده بازارهای مصرف مواد افیونی عبارتند از: اروپا 19% ، فدراسیون روسیه 15% ، ج.ا.ایران 15% ، چین وهند هر کدام 12% ، پاکستان، افریقا و امریکا هر یک 6% مصرف جهانی . تنها یک پنجم از مواد افیونی قاچاق سالانه در کشور های دنیا کشف و ضبط میگردد. عملکرد کشور ها در این زمینه بسیار متفاوت است . جمهوری اسلامی ایران با 20% بالا ترین رقم کشفیات را داراست. (حمیدی کیا، 1389، ص 33 ). کشور ایران به دلیل هم جواری با کشورهای افغانستان و پاکستان که قطب های اصلی تولید تریاک و هروئین در جهان هستند و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت این مواد بسوی اروپا و کشورهای غربی، همیشه مورد توجه قاچاقچیان مواد مخدر بوده است. وجود فقر فرهنگی و اقتصادی و نبود زیر ساخت های توسعه ایی لازم در برخی نقاط کشور باعث رواج سوء مصرف و اعتیاد به این مواد در سطح جامعه گردیده است. استان های تهران والبرز به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و صنعتی و راه های مواصلاتی و وجود جمعیت فراوان جویای کار، مکان مناسبی جهت فعالیت کارتل های بزرگ موادمخدر بوده و هست. این استان ها دارای قابلیت های ذیل بوده که در دیگر استان ها مشاهده نمیگردد:
1-اکثر راه های مواصلاتی شمال وشمال غرب –غرب وجنوب کشور به آن ها ختم میگردد.
2- کارخانجات عمده صنعتی کشور که بارهای تجاری فراوانی را از بنادر جنوب و جنوب شرقی کشور دریافت می کنند دراین استان ها مستقر می باشند .
3- دارای جمعیت فراوان مهاجر وجویای شغل وعمدتا فاقد تحصیلات عالی یا حرفه وفن می باشند .
4- دارای باغات فراوان دراطراف شهرستان های نزدیک به پایتخت هستند .
5- وجود دو زندان بزرگ کشور مثل قزلحصار و رجائی شهر در کرج .
6- وجود شرایط مناسب جهت تولید موادصنعتی روان گردان ،مثل فراوانی پیش سازهای آن از قبیل افدرین وقرص های آنتی هیستامین که افدرین از آن استحصال می گردد، ید – فسفر قرمز –اسید سولفوریک اتانول و….. وجود باغات وسوله های صنعتی و بازار مصرف خوب. این شرایط ویژه و اقامت قومیت های مختلف مهاجر باعث گردیده که تمام شرایط جهت تولید، انتقال و توزیع موادمخدر درسطح این استان ها مهیا بوده وعناصر اصلی باندها وشبکه های عمده قاچاق موادمخدر درسطح این استان ها سکنی گزینند . بخش عمده محموله ها ی موادمخدر پس از انتقال وتخلیه درسطح استانهای تهران والبرز توزیع وبه مصرف رسیده و بخش دیگری نیز به دیگر استان های کشور انتقال و توزیع می گردد.
از ابتدای تشکیل نیروی انتظامی ج . ا .ا در سال 1370با توجه به اهمیت وجمعیت بالای شهرستانهای استان تهران به عنوان پایتخت ، استان تهران به لحاظ فرماندهی انتظامی به 2 فرماندهی مستقل تهران بزرگ و فرماندهی انتظامی استان تهران که شامل همهی شهرستان های استان تهران به جز تهران بزرگ بود تقسیم می گردد .
به واسطه ی جاذبه های اقتصادی و وجود کارحانجات متعدد صنعتی وتجاری وتمرکز اکثر صنایع اقتصادی و همچنین وجود پایتخت سیاسی کشور در تهران بزرگ و همچنین وجود فقر و بیکاری و مشکلات عدیده اقتصادی واجتماعی در سطح دیگر استان های کشور ؛سیل عظیم مهاجرین به سمت استان تهران در سالیان گذشته باعث سرریز جمعیت از تهران بزرگ به دیگر شهرستان های این استان از جمله کرج وشهریار واسلامشهر از سمت غرب و ورامین وقرچک و دماوند از سمت شرق می گردد . این وضعیت موقعیت بسیار مناسبی را برای فعالیت باندهای تهیه وتوزیع موادمخدر در سطح این استان به وجود می آورد . در این زمان تمامی شهرستان های استان تهران تحت فرماندهی انتظامی واحدی به نام استان تهران بوده و مقابله با این باندها که به صورت زنجیره ایی وتشکیلات باندی وگسترده در سطح شهرستان های استان تهران که همانند قارچ رشد نموده وتقریبا به شکل یک کلان شهر از شرق استان تا غرب آن کشیده شده است ،به صورت متمرکز وبا هماهنگی بسیار بالایی در سطح این فرماندهی وهمکاری خوب شهرستان ها که در تابعیت وسلسله مراتب مرکز استان هستند ، انجام می پذیرد . کلیه ی عملیات ها در سطح استان با هماهنگی قضایی شهرستان ها صورت گرفته و در صورت نیاز در چند شهرستان به صورت همزمان با محوریت یکی از شهرستان ها یا مرکز استان ،عملیات برعلیه این باندها صورت گرفته و پرونده مربوطه به همان صورت تمرکزی در یکجا جمع بندی وپیگیری می شود . در سال 1390با آمایش سرزمینی استان تهران وتشکیل استان البرز وانتزاع فرماندهی انتظامی آن از استان تهران ؛با توجه به وسعت جغرافیایی و پراکندگی حوزه سرزمینی استان تهران و جمعیت بالای شهرستان های مربوطه و جغرافیای جرم این شهرستان ها ؛حسب تدابیر ناجا و به جهت ارائه ی خدمات انتظامی وامنیتی مناسب تر مابقی شهرستان های استان تهران تحت 2 فرماندهی انتظامی مستقل ویژه شرق وغرب استان تهران به مرکزیت شهرستان های ورامین وشهریار قرار میگیرد . با تفکیک استان البرز از فرماندهی انتظامی استان تهران وتشکیل فرماندهی های ویژه شرق وغرب استان تهران ناهماهنگی های به وجود آمده بر صدور دستورات قضایی حوزه های استحفاظی هر شهرستان واستان نیز تاثیر گذاشته وتردد مامورین در سطح این استان هابه جهت پیگیری فعالیت باندهای قاچاق موادمخدر تقریبا غیر ممکن ویا به سختی صورت می پذیرد . مسئله اصلی ودغدغه محقق این است که
بررسی نماید آیا وضعیت موجود وتفکیک این استان ها بر مأموریت مبارزه با موادمخدر در سطح استان های تهران والبرز تأثیرگذار بوده یا خیر ؟
این پژوهش سعی دارد با بررسی میدانی موضوع، به اهداف ذیل نائل آید:
الف – شناخت اهمیت و میزان تأثیرگذاری آمایش انتظامی فرماندهی های انتظامی تهران بزرگ شرق و غرب استان تهران والبرز در مقابله با جرایم مواد مخدر.
ب – شناسایی نقاط ضعف و آسیب پذیری پلیس های تخصصی مبارزه با موادمخدر در انجام اقدامات اطلاعاتی متمرکز و منسجم در سطح حوزهای استحفاظی آنها.
ج- ارائه راه کار های علمی و عملی و رفع تهدیدات و آسیب های موجود جهت مبارزه ی ریشه ای با فعالیت های باندهای فعال موادمخدر که حوزه ی فعالیت آن ها در سطح استان های البرز و تهران به صورت مشترک میباشد.
اصولاً اهم وظایف و فلسفه ی تشکیل پلیس تخصصی <a href="http://herasat.srbiau.ac.ir/fa/page/3997/%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D8%AF%D8%B1″ title=”مبارزه با مواد مخدر“>مبارزه با مواد مخدر به شرح ذیل میباشد:
الف- سیر مراحل قانونی پرونده های قضایی متشکله درناجا وسایر <a href="https://www.yasa.co/blog/the-officials-of-the-judiciary/” title=”ضابطین دادگستری“>ضابطین دادگستری؛
ب – هماهنگی باسایر اعضای شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر؛
ج – آموزش و بالابردن مشارکت های عمومی؛
د – برخورد ریشه ای وشناسایی شبکه ها وباندهای تهیه وتوزیع موادمخدر ودستگیری عناصر اصلی ومتلاشی نمودن تشکیلات آن ها؛ لازمه ی شناسایی وانهدام شبکه ها و باندهای مهم تهیه وتوزیع موادمخدر ،انجام اقدامات اطلاعاتی گسترده وهمه جانبه و منسجم از خرده فروشان وعناصر جزء تا شناسایی رابطین وعناصر اصلی ودر نهایت سرشبکهها و سرباندها می باشد. در سایه ی این اقدامات اطلاعاتی منسجم است که می توان از پایین دست ها به صورت سلسله مراتبی به رابطین وعناصر اصلی دسترسی پیدا کرد وبا تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده وبرنامه ریزی های دقیق وعملیات های چندجانبه ،تشکیلات این باندها را به صورت همزمان متلاشی وعناصر اصلی آن ها را دستگیر نمود. لذا دست یابی به هماهنگی لازم جهت انجام فعالیت های متمرکز اطلاعاتی در سطح استانهای البرز وتهران که باندهای عمده وبزرگ کشور در این استان ها فعالیت دارند از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد . برابر آخرین هماهنگی هایی که به عمل آمده است مقرر شده فعالیت هر عنصر در حوزه ی استحفاظی پلیس همان شهرستان پیگیری شود .اصولا”این امر منطقی به نظر نمی رسد که فعالیتهای یک باند که عناصر آن در چند شهر یا شهرک همجوار مستقر هستند توسط چند شهر یا شهرستان پیگیری شود و مسلماً به نتیجه ی مطلوب نخواهد رسید.
در این قسمت به بررسی سوالات پژوهش خواهیم پرداخت.
آیا آمایش انتظامی فرماندهیهای استانهای البرز ویژه غرب و شرق و تهران بزرگ بر مقابله با جرائم موادمخدر تأثیرگذار است؟
الف- آیا آمایش انتظامی فرماندهیهای استان های مربوطه سبب فرار از مجازات برخی از عناصر اصلی قاچاق مرتبط با پرونده ها میگردد؟
ب–آیا آمایش انتظامی فرماندهیهای استان های البرز، تهران بر اقدامات اطلاعاتی تأثیر گذار است؟
د –آیا ورود غیر مترقبه و بدون هماهنگی قبلی مأمورین در تعقیب عناصر قاچاقچی به حوزه های قضائی همجوار سبب تهدید و مشکلات فراوانی برای مأمورین می گردد؟
آمایش انتظامی فرماندهیهای استانهای تهران و البرز، بر مأموریت های ناجا در مقابله با باندها و قاچاقچیان اصلی تهیه و توزیع موادمخدر در سطح این استان ها تأثیر گذار است.
الف – آمایش انتظامی فرماندهیهای استان های البرز، تهران بزرگ، شرق و غرب استان تهران بر اقدامات اطلاعاتی تأثیر گذار است .
ب- آمایش انتظامی فرماندهیهای استان های مربوطه سبب فرار از مجازات برخی از عناصر اصلی قاچاق مرتبط با پرونده ها می گردد .
ج– ورود غیر مترقبه و بدون هماهنگی مأمورین در تعقیب عناصر قاچاقچی به حوزه های قضائی همجوار سبب تهدید و مشکلات فراوانی برای مأمورین می گردد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
بر اساس اصل ۳۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب کنند و اگر توانایی انتخاب وکیل نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.» این اصل جنبه اطلاقی، الزامآور و حکمی دارد و در صورتیکه بخواهیم آن را تفسیر کنیم باید تفسیر به صورت مضیق و به نفع متهم صورت پذیرد. در لایحه جدید آیین دادرسی کیفری برخی محدودیتهایی که در قانون کنونی برای حضور وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی وجود داشت برداشته شده است. در بررسی حقوق متهم در برخورداری از وکیل در لایحه دادرسی کیفری شایسته است که از ابتدای شروع تحقیقات و تفهیم اتهام به متهم این حق به وی گوشزد شود و به نظر میرسد تقدم مفاد ماده ۱۲۸ نسبت به ماده ۱۲۹ آیین دادرسی کیفری به دلیل اهمیت همین موضوع بوده است؛ بنابراین حق داشتن وکیل مهمتر از سایر حقوق برشمرده شده متهم در جریان رسیدگی و تحقیقات است. در بررسی ماده 128 قانون آیین دادرسی کیفری قبل از هر چیز باید گفت حقی که قانون اساسی به متهم داده و شرح آن گذشت بهصورت حکمی است و دادگاهها و مراجع قضایی را ملزم به پذیرش وکیل معرفی شده از سوی متهم میکند؛ بنابراین نمیتوان با آوردن کلمه «میتواند» در ماده 128، جنبه اختیاری و ارادی به موضوع داد. ماده ۱۲۸ آیین دادرسی کیفری در این خصوص میگوید: «متهم میتواند یک نفر وکیل همراه خود داشته باشد، وکیل متهم میتواند بدون مداخله در امر تحقیق، پس از خاتمه تحقیقات مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم با اجرای قوانین لازم بداند به قاضی اعلام کند. اظهارات وکیل در صورتجلسه منعکس میشود.» در ادامه به اهمیت این موضوع خواهیم پرداخت.
بیان مسئله:
دادرسی منصفانه (عادلانه) یکی از الگوهای حاکم بر حقوق کیفری نوین است که میتوان آن را به دادرسیهای اداری، اساسی و مدنی نیز تعمیم داد. بهترین و عادلانهترین راهحل در یک دعوی از مسیر یک دادرسی مناسب و منصفانه با لحاظ تضمینات لازم برای طرفین دعوی، در دادگاهی مستقل و بیطرف حاصل میگردد. اعتبار دستگاه قضایی و دادگستری و اعتماد طرفین دعوی و عموم نسبت به آن نیز بستگی به وجود یک دادرسی منصفانه برای حل و فصل دعاوی خواهد داشت. برای تحقق یک دادرسی منصفانه و به تبع آن ایجادامنیت قضایی یا همان دادگستری شایسته رعایت حداقلهایی ضروری به نظر میرسد که برخی از آنها عبارتند از:
1.قانونی بودن جرایم و مجازاتها؛
2.مستند و مستدل بودن آرای دادگاهها؛
3.وجود مرحله تجدیدنظر برای اعتراض به آرای دادگاهها؛
4.رعایت مهلت منطقی برای رسیدگی؛
یکی از مهمترین اصول دادرسی منصفانه، حق دفاع و حق انتخاب وکیل است. شرکت وکیل مدافع در کلیه مراحل دادرسی در مقررات اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان پذیرفته شده است که هدف این اصل، تضمین حقوق دفاعی افراد است. در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۶ با تصویب اعلامیه جهانی حقوقبشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا حق داشتن وکیل مدافع در تمام مراحل دادرسی به عنوان یکی از تضمینات اساسی ناظر به حق دفاع افراد در اسناد مذکور پیشبینی شده است و دولتهای عضو، موظف به رعایت و انطباق قوانین خود با این اصول شدند. حضور وکلا در دادگاهها تنها برای دفاع از حقوق قانونی موکلشان نیست، بلکه آنها وظیفهای بسیار مهم دارند.
وکیل وظیفه نظارت بر اجرای صحیح قوانین شکلی و ماهوی را برعهده دارد و اوست که از منافع یک جامعه و به عبارتی از اصول بنیادین دادرسی عادلانه حمایت میکند. وکیل با شرکت در جلسات دادرسی به دنبال احراز اجرای صحیح قوانین برای موکلش است و با معلومات و تجربیات خود و با ارائه دلایل قانونی تلاش می کند تا کوچکترین نقض قانونی اتفاق نیفتد و حقوق افراد تضییع نشود.
به دلیل وجود دادرسیهای غیر منصفانه در کشور ایران تنظیم کنندگان لایحه جدید قانون آیین دادرسی کیفری بر خود لازم دانسته که موضوع تأکید بر دادرسی منصفانه را در مادهی 2 این لایحه بیآورند . و با توجه به نو بودن مسئله این حقیر هم با انتخاب این موضوع هدف آن است که نقش وکیل را در تحقق دادرسی منصفانه بعنوان مهمترین اصل از اصول دادرسی منصفانه اثبات نمایم.
اهمیت وضرورت انتخاب موضوع:
تغییر و تحول در روند رسیدگی با توجه به لایحه جدید آیین دارسی کیفری میطلبد تا محققان در این خصوص تحقیقاتی انجام داده و نقاط ضعف و قوت این قوانین که روزانه در حال دگرگونیاند را مورد بررسی قرار داده، این موضوع از این نظر اهمیت داشته که نقش وکیل در فرایند دادرسی منصفانه می توان یک نقش موثر و کاربردی داشته باشد و در برخی مواقع از تضییع حقوق اصحاب دعوا به طور قطع و یقین جلوگیری شود البته انتخاب موضوع به دلیل مطابقت آن با شغل این حقیر بوده که در نظر داشته یک موضوع کاربردی و بروز را انتخاب کرده و در این خصوص به نتایج مطلوبی دست یابم.
ادبیات یا پیشینه تحقیق:
در خصوص موضوع فوق با توجه به جستجویی که انجام داده ام هیچ گونه موردی با این عنوان انجام نگردید ولی در خصوص دادرسی منصفانه و موضوعات مشابه تحقیقات مختصری انجام گردید که به بیان آنها خواهیم پرداخت:
1- ضیافیفر، محمدحسن، ” نگاهی به موازین بینالمللی مربوط به حق بر وكیل یا مشاور حقوقی درمرحله تحقیقات مقدماتی با تأكید رویه دیوان اروپایی حقوق بشر”، مجله حقوق اساسی، ش 8، تابستان 86، ص 422. در این مقاله در خصوص حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی و به طور کلی در دادگاه ها تحقیق صورت گرفته و در نهایت این موضوع از باب رویه دیوان اروپایی حقوق بشر مورد تاکید نویسنده قرار گرفته که به تحلیل این موضوع پرداخته شد.
2- دلاوری پاریزی، محسن، حقوق متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی در اسناد بین المللی حقوق بشر و تطبیق آن در حقوق ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1381، در این پایان نامه نویسنده به بیان حق متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی به طور کلی پرداخته سپس در ادامه این موضوع را در اسناد بین المللی حقوق بشر و حقوق موضوعه ایران مورد تحلیل و بررسی قرار داده و این حق را برای متهمان به اثبات رساند.
3- حسینی سیدعلی، حق متهم بر محاکمه منصفانه در اسناد بین المللی، پایان نامه کارشناس ارشد حقوق بین الملل، دانشگاه تهران، 1386، در این پایان نامه حقوق متهم و انواع دادرسی منصفانه در اسناد بین المللی به طور کلی مورد مطالعه قرار گرفته است.
لازم به ذکر است که در این خصوص و موضوعات مشابه به نظر می رسد که کارهای متفاوتی انجام گردیده و لی در این قسمت به علت جلوگیری از اطاله کلام به همین میزان بسنده کردهایم.
اهداف تحقیق:
از آنجا که نویسنده هر مقاله یا پایان نامه ای اهدافی داشته لذا اهداف این پژوهش به شرح ذیل می باشد.
سوالات تحقیق:
سوال اصلی:
1- وکیل در تحقق دارسی منصفانه با رویکرد قانون آیین دادرسی کیفری چه تأثیری دارد ؟
سوالات فرعی:
2- در قانون آیین دادرسی کیفری وکیل چه جایگاهی داشته و تفاوت آن با قانون جدید در چیست؟
3- دادرسی منصفانه در قانون آیین دادرسی و قانون جدید چه تغییراتی کرده است؟
فرضیه ها:
فرضیه اصلی:
1 . وکیل در تحقق دادرسی منصفانه با رویکرد قانون آیین دادرسی کیفری تأثیر بسزائی دارد؛
فرضیه های فرعی:
2 .اعتماد بین وکیل و قاضی بر تحقق دادرسی منصفانه با رویکرد قانون آیین دادرسی کیفری تأثیر مطلوبی دارد؛
3 .تأمین امنیت وکلا و قضات بر تحقق دادرسی منصفانه با رویکرد قانون آیین دادرسی کیفری تأثیر دارد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
پیشگیری از جرم بزهکاری، پیشینهای به قدمت حقوق کیفری دارد و حتـی فراتر از آن می توان گفت که قدمت آن به زمان پیدایش اولین قفل و کلید بر می گردد. مسئله پیشگیری از بزهکاری نوجوانان در گرایش به مواد مخدر امروزه از گذرگاه های متعدد در تمام جوامع مورد توجه است. با اینکه به تکمیل مداوم تربیت درمان آنها همت می گمارند و سعی بلیغ در این راه به کار می برند، متأسفانه گسترش گرایش نوجوانان به مواد مخدر به و ظهور رفتارهای نوین ضد اجتماعی آنان موجب نگرانی روزافزون متخصصان و عامه مردم جهان است(کی نیا: 1369، 282).
در زمینه پیشگیری از گرایش به موادمخدر در نوجوانان اغلب کشورها پیشگیری کیفری را کنار گذاشته اند و به بحث پیشگیری اجتماعی گام نهاده اند که مستلزم همکاری و مشارکت نهادهای جامعه مدنی از قبیل سازمان های مردم نهاد است. پیشگیری از جرم و بزهکاری ابتدا صرفًا جنبة کیفری داشت. اما سیر تحول آن منجر به پیشی گرفتن و غالب شدن پیشگیری غیر کیفری و پیدایش «پیشگیری مشارکتی» مبتنی بر مشارکت جامعه مدنی در دورة معاصر شد که خود یکی از شاخه های اصلی «سیاست جنایی مشارکتی» به شمار می رود. به طور کلی در چند دهة اخیر، رشد روز افزون و لجام گسیختة پدیدة مجرمانه همراه با ظهور اشکال و حجمهای نوین بزهکاری مواد مخدر، بحران ناتوانی و ناکارایی نظام عدالت کیفری برای مقابله با آن و لزوم غلبه بر این بحران و سایر عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و جرم شناختی باعث جلب توجه به واقعیت مشارکت جامعه مدنی در برنامه های سیاست جنایی به ویژه در کشورهای غربی و ظهور گرایش جدید آن تحت عنوان «سیاست جنایی مشارکتی» شده است. سیاست جنایی مشارکتی مبتنی بر مشارکت هرچه وسیع تر و فعال ارکان مختلف جامعه مدنی بخصوص مردم و نهادهای مردمی از قبیل سازمان های مردم نهاد در مراحل مختلف سیاست جنایی از جمله مرحلة پیشگیری از جرم و بزهکاری است. شاید بتوان گفت اولین و کم مناقشه ترین مرحلة سیاست جنایی که در آن مشارکت جامعه مدنی مطرح و مورد تأکید قرار گرفت. همین مرحلة پیشگیری از جرم و بزهکاری می باشد. البته انسان از گذشته برای جلوگیری از بزهدیدگی و حفظ جان و مال و ناموس خود رأسًا مبادرت به پیشگیری از جرم کرده است، که مهمترین جنبة آن دفاع مشروع شخصی است، که هنوز هم مورد تأیید رسمی تمام نظام های کیفری است و سیاست جنایی نیز به آن توجه دارد. اما پیشگیری مشارکتی چیزی فراتر از اقدام های فردی شهروندان را می طلبد و آن مشارکت سنجیده، هماهنگ، مطلوب، هدفمند و نهادینة جامعه مدنی دربرنامه های پیشگیری از جرم است، که عمدتًا بر اقدامات جمعی و نهادینة جامعه مدنی به ویژه درقالب نهادها و تشکلهای مردمی تکیه می کند. طلیعة توجه تدریجی به اندیشة مشارکت جامعه مدنی در پیشگیری از جرم و بزهکاری را می توان در تولد جرم شناسی پیشگیری و پیشرفت و تحول آن دانست که زمینة تحقق این موضوع درجرمشناسی نوین و سیاست جنایی را فراهم آورد. لیکن نباید فراموش کرد که مکتب دفاع اجتماعی و تأکید آن بر پیشگیری، حمایت و بازپذیری به جای سرکوبی و مجازات و برنامه های اصلاحی آن نظیر کیفرزدایی، قضا زدایی، جانشینهای زندان و بزه دیده شناسی عمال تأثیر بهسزایی در ظهور و تحول این اندیشه داشته است(مارک آنسل: 1375، 131).
ما باید گفت که در دورة معاصر با طرح و اجرای رویکردهای جدید پیشگیری از جرم و بزهکاری، یعنی پیشگیری اجتماعی و پیشگیری وضعی و رویکردهای تلفیقی آنها نظیر پیشگیری محلی و پیشگیری چند عاملی بسترهای الزم برای پیشگیری مشارکتی کاملًا فراهم شد. اهمیت یافتن پیشگیری مشارکتی با توجه به تحولات سیاست جنایی و ابزارهای اجرایی آن در دورة معاصر همچنین باعث جلب توجه و تمایل سازمان های بین المللی و در رأس آنها سازمان ملل متحد به عنوان گسترده ترین، فراگیرترین و مهمترین سازمان بین المللی و جهانی به این مقولة مهم و کارساز شده است. سازمان ملل متحد در سیر تکامل سیاست جنایی خود، جایگاه مهمی برای مشارکت مردم در پیشگیری و مهار جرم و بزهکاری به رسمیت شناخته و ضمن توصیة سیاست جنایی مشارکتی در این زمینه در جهت پیشبرد آن در سطح دولتهای عضو به تدوین و تصویب اصول راهبردی آن در طی اسناد برخی کنگرههای پنج سالانه دربارة پیشگیری از جرم و اصالح مجرمین پرداخته است. اولین بار در سومین کنگره سازمان ملل متحد در این باره، موضوع مشارکت فعال مردم و نیروهای اجتماعی در برنامه پیشگیری از جرم و بزهکاری مورد بحث و بررسی قرارگرفت. سپس چهارمین کنگره که در اوت 1970 در شهر کیوتو ژاپن برگزار شد و برای اولین بار اعلامی های در مورد پیشگیری از جرم و بزهکاری صادر کرد به این موضوع پرداخت(فتح اللهی: 1376، 85).
اما اعلامیه کنگره ششم، برگزار شده در کاراکاس ونزوئلا در سال 1980 که در 15 دسامبر 1980 طی قطعنامه ای به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید بر ضرورت تجدید نظر در راهبردهای رسمی مبارزه با جرم و بزهکاری، که منحصرًا برمعیارهای حقوقی– کیفری استوار است و توجه به مشارکت مردم در پیشگیری از این موضوع تأکید کرد و بنابراین اولین سند سازمان ملل متحد است، که سیاست جنایی مشارکتی در امر پیشگیری از جرم و بزهکاری را رسمًا اعلام داشت. طرح اقدام میلان که در کنگره هفتم در سال 1985 به تصویب رسید نیز بر تلاش دولتهای عضو برای شرکت دادن مردم در مبارزه با بزهکاری و پیشگیری از جرم تأکید نمود(نجفی ابرندآبادی: 1375، 325).
درهمین راستا در کنگره هشتم(هاوانا کوبا،1990) و اعلامیه پایانی آن به موضوع مشارکت مردم در امر پیشگیری از جرم و بزهکاری پرداخت. کنگره نهم(قاهره مصر 1995)، در راهبردهای پیشگیری از جرم و بزهکاری موضوع توصیه نامههای راجع به چهار موضوع مهم خود به مشارکت شهروندان و تشکلهای مردمی در پیشگیری از جرایم خشونت آمیز و بزهکاری نوجوانان و جوانان تأکید کرد و طی آن خانواده، مدرسه، مذهب و تشکلهای مردمی هرکشور را از عوامل مؤثر درسالم سازی اجتماعی و پیشگیری از جرم و بزهکاری اعلام نمود( فتح اللهی: پیشین، 195).
اصول راهبردی یا قواعد ریاض به عنوان اصول راهبردی سازمان ملل متحد برای پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان که بنا به توصیه کنگره هشتم طی قطعنامه ای در 14 دسامبر 1990 به تصویب مجمع عمومی سازمان مذکور رسید نیز مشارکت وسیع مردم و نهادهای مختلف اجتماعی در امر پیشگیری از بزهکاری کودکان و نوجوانان را طی یک «سیاست جنایی افتراقی» ناظر بر کودکان و نوجوانان بزهکار توصیه و تأکید می کند(عباچی: 1380، 22).
کنگره دهم که در آوریل 2000 میلادی در وین اتریش برگزار شد و محور آن پیشگیری از جرم و بزهکاری در تمامی ابعاد وجودی و مشارکت فعال جامعه در پیشگیری از وقوع و تکرار بزه بود به این موضوع توجه بیشتری کرد وکارگاه آموزشی و کار گروه کارشناسی در این زمینه تشکیل داد. در کار گروه آموزشی که برشناسایی بهترین الگوهای رویة مشارکت جامعه مدنی در پیشگیری از جرم و بزهکاری و چگونگی بهره برداری کشورها و جوامع محلی ازتجربیات موفقیت آمیز پیشگیری از جرم متمرکز بوده موضوعات جالبی راجع به مشارکت مردم در پیشگیری اجتماعی از جرم و بزهکاری مورد بحث و بررسی قرار گرفت و به نتایج خوبی و توصیه های مناسبی در این خصوص منجر شد. در اجلاس گروه کارشناسی طرحی تحت عنوان «عناصر مسئول پیشگیری از جرم» مطرح شد که درآن اصول اساسی این طرح از جمله اصل رویکرد چند عاملی پیشگیری از جرم و بزهکاری مورد توجه قرار گرفت که شامل مشارکت کلیة اعضای جامعه به عنوان شرکای تام و اساسی در همة مراتب طراحی و اجرای یک برنامه پیشگیری از جرم و بزهکاری است. همچنین تأکید شد که دولتهای عضو باید شوراهای خاص پیشگیری از جرم یا دیگر نهادهای مشابه با مشارکت سازمان های مردم نهاد و صاحبان مشاغل و بخشهای حرفه ای و خصوصی را در سطوح محلی، منطقه ای و ملی ایجاد کنند. در سند نهایی این کنگره نیز تأکید شد، که اقدام مؤثر برای پیشگیری از جرم و بزهکاری و عدالت کیفری مستلزم مشارکت عوامل و شرکای مختلف شامل دولتها، مؤسسات بین المللی، بین منطقه ای، محلی، ملی، سازمان های بین دولتی، سازمان های غیردولتی و بخشهای مختلفی از جامعه مدنی از جمله رسانه های گروهی و بخشهای خصوصی و همچنین شناسایی نقشها و همکاری های مربوط آنها است(رسمتی: 130، 582).
سازمان های مردم نهاد (سمن ها) یا به عبارتی سازمان های غیردولتی که در رویکردهای معاصر پیشگیری از جرم و بزهکاری و کنگره های مذکور سازمان ملل متحد بر مشارکت آنها در پیشگیری از جرم و بزهکاری تأکید شده است، یکی از مصادیق مهم تشکل ها و نهادهای جامعه مدنی به شمارمی روند که نقش و جایگاه مهمی در برنامه های سیاست جنایی مشارکتی ایفا می کنند. این نهادها امروزه در برنامه های پیشگیری از جرم و بزهکاری در بسیاری از کشورهای جهان جایگاه برجسته ای دارند به نحوی که از ارکان و اعضای اصلی و فعال شوراهای پیشگیری از جرم کشورهای مختلفی محسوب می گردند. امروزه ارتباط مردم با حکومت و دستگاه های دولتی و مشارکت هر چه بیشتر مردم از طریق این نهادهای جامعه مدنی صورت می گیرد و بدین لحاظ عامل اصلی تعمیق و نهادینه کردن مشارکت جامعه مدنی در عرصه های مختلف از جمله سیاست جنایی و پیشگیری از جرم و بزهکاری به شمار می روند. بنابراین وجود آنها از مظاهر و لوازم اصلی و اساسی جامعه مدنی در دنیای امروز است و تعداد و گستردگی آنها معیار سنجش مشارکتهای مردمی در جوامع مختلف قلمداد می شود. امروزه جرمشناسان در زمینه پیشگیری از بزهکاری جوانان بر استفاده از ساز و کار «عدالت ترمیمی» تأکید می کنند که مبتنی بر حل مشکل گرایش جوانان به مواد مخدر با تکیه بر مشارکت جامعه مدنی به ویژه سازمان های مردم نهاد است(نجفی ابرندآبادی: پیشین، 2).
سازمان های مردم نهاد از قابلیتها، توانائیها و ظرفیتهای فراوان و قابل توجهی برای پیشگیری از گرایش نوجوانان و جوانان به مواد مخدر برخوردار هستند به نحوی که می توانند در تمام عرصه هایی که برای مشارکت جامعه مدنی در این زمینه قابل تصوراست نقش آفرینی کنند، که در این پژوهش به نقش این سازمان ها خواهیم پرداخت.
اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان و جرایم مرتبط با آن در میان نوجوانان از پدیده های اجتماعی انسانی است كه جوامع بشری از دیرباز تاكنون با آن دست و پنجه نرم كرده اند. این امر به خصوص در قرن حاضر و به دنبال گذار از زندگی سنتی به زیست صنعتی و گسترش شهرنشینی و چالش های آن روبه رشد و نمایان تر است. در چنین وضعیتی صرف بكارگیری اقدامات سركوبگرانه و واكنش های كیفری در
جهت مقابله و مبارزه با پدیدهی بزهكاری نه كافی بوده و نه نتایج مطلوب و مورد نظر را به دست خواهد داد، لذا بهره جستن از اقدامات پیشگیرانه و ابزارهای غیر كیفری و كنشی در جهت كاستن اعمال مجرمانه و كاهش هزینه های گزاف نظام عدالت كیفری ضروری می باشد. معضل مواد مخدر و روان گردان و جرایم مربوط به آن، از آن دسته از جرایمی است كه همواره به انسان آسیب زده و آن را به ورطه ی هلاكت و نابودی كشانده است. شاید در بادی امر و آنگاه كه شركت های اروپایی و بویژه انگلیسی در پی كسب منافع و جذب سود سرشار حاصل از مواد مخدر به ایجاد بنگاهها و تجارتخانهها دست زدند، از اثرات مخرب و جبران ناپذیر فعالیت خود كه در دراز مدت گریبان گیر خود شده و به صورت یک معضل بینالمللی درآمد ناآگاه بودند. ایران نیز به عنوان عضوی از اعضای جامعه بشری با مواد مخدر و روان گردان و جرایم ناشی از آن روبرو بوده وتلاش های حقوقی وغیر حقوقی برای مقابله با آن اتخاذ كرده است. به عبارت دیگر وجود مواد مخدر و اعتیاد آور در میان گروه های بزرگ انسانی در تاریخ ایران معاصر و تجارت و قاچاق مواد افیونی طی یک و نیم قرن اخیر از نقطه ی آغازین آن در سال 1230 شمسی، موجب شد تا سازمان ها و نهادهای مختلفی با این معضل درگیر شده و در جهت پیشگیری و مقابله با آن گام بردارند. اما آنچه در این پیشگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است لزوم توجه به چند وجهی بودن پدیده اعتیاد و جرایم مواد مخدر و روان گردان و تاثیر عوامل گوناگون در شكل گیری آن می باشد كه سبب می شود تا در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان و جرایم مرتبط با آن، نگاه یكسونگر و تك عاملی نهی شده و به یک رویكرد مشاركتی و بین نهادی امر شود و دیگر سازمان های مردم نهاد را در این موضوع دخالت داد. امروزه با توسعه ی دانش و رویكردهای مدیریتی، رویكرد مشاركتی و چند نهادی در پیشگیری از جرم یكی از اجزای اصلی سیاست گذاری كشورها را شكل داده و موجب شده است تا دولت ها در سیاست گذاری های كلان خود در پیشگیری از جرم، سهم نادیده گرفته شده ی بخش های غیر دولتی، نهاد های اجتماعی و مشاركت های مردمی را باز شناخته و برنامه های پیشگیری از جرم را بر پایه ی مشاركت تمامی دست اندركاران و متولیان امور فرهنگی، مذهبی، سلامت جامعه و نهادهای غیر دولتی و آحاد مردم، و هماهنگی و همسویی این تلاشها با بخشهای دولتی استوار كنند. در ایران نیز چنین رویكردی مدتی است كه برای پیشگیری از جرم به طور كلی و جرایم مواد مخدر و روان گردان به طور خاص پذیرفته شده است، تشكیل ستاد مبارزه با مواد مخدر یكی از همین تلاش هاست. از این رو پژوهش پیش رو بر آن است تا با توجه به نقش هر یک از سازمان ها و نهادهای مربوط، میزان و نحوه ی مشاركت آن ها با یكدیگر، به توصیف و نقد وضع موجود و مشكلات پیش رو پرداخته و پیشنهاداتی را در این زمینه ارائه دهد و در پایان تاثیر سازمان های مردم نهاد را در خصوص پیشگیری از مصرف نوجوانان به مواد مخدر مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.
در طی چند دهه ی اخیر شاهد ظهور اندیشه هایی در جرم شناسی هستیم كه مركز ثقل فعالیت های خود را بزهكار، بزه دیده، واكنش نهادهای دولتی و واكنش عموم مردم و نهادهای غیر دولتی قرار داده است، تجلی این اندیشه ها را می توان در مباحث پیشگیری از جرم یافت. در این حین، رویكرد چند نهادی به پیشگیری از جرم كه مبتنی بر مشاركت و تعامل نهادهای رسمی و غیر رسمی است، شاخه ای نوپا از همان اندیشه های فوق الذكر می باشد كه بواسطه ی همین نوپایی ونوظهور بودن، كمتر مورد توجه محققین و پژوهشگران قرار گرفته است، خصوصاً آنجا كه رویكرد چند نهادی به طور خاص و موردی، به پیشگیری برخی از جرایم پر اهمیت می پردازد. ازاین رو هرچند در زمینه ی مواد مخدر كه از جمله ی همان جرایم پر اهمیت می باشد، طرح ها و پژوهش های زیادی انجام گرفته كه در ذیل به تعدادی از آنان اشاره خواهد شد، لیكن تا جایی كه بررسی شد، تاكنون پژوهشی با این عنوان و با چنین مدل و الگویی در رابطه با مواد مخدر و روان گردان صورت نپذیرفته است، لذا پژوهشگر حاضر بر آن است تا با انجام این پژوهش گامی موثر در در زمینه ی بررسی تاثیر سازمان های مردم نهاد بر پیشگیری از جرایم مواد مخدر برداشته و خلاء موجود را برطرف سازد.
4.مقاله تحلیل عملكرد سازمان های مردمنهاد در حوزه مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر، با نگاه عاملیت ـ ساختار توسط حمید جلالی پور در سال 1392در فصلنامة علمی پژوهشی رفاه اجتماعی به چاپ رسید. عنوان شد که، نقش و اثرگذاری سمنها و منابع و سرمایهای كه در اختیار دارند و همچنین، موانع پیش روی فعالیت آنها را به صورت دسته بندی شده ارائه كرده است. براساس نتایج این تحقیق، برای تأثیرگذاری مؤثر سمنها در مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر بر پیشنهادهایی همچون افزایش مشاركت مردم و انجام اقدامات فرهنگی در عرصة پیشگیری و همچنین، پشتیبانی جدی ستاد مبارزه با مواد مخدر در راستای رفع موانعی همچون عدم نبود وحدت در حوزة درمان، ناهماهنگی بین دستگاه های دولتی و حضور ستاد به مثابه عاملی تأثیرگذار در ایجاد همكاری مناسب میان دولت و NGOهای فعال، تاکید شده است.
سوالات پژوهش را در دو دسته اصلی و فرعی می توان بیان نمود:
سازمانهای مردم نهاد چه تاثیری بر پیشگیری از گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر دارند؟
-سازمان های مردم نهاد موجود در زمینه پیشگیری مواد مخدر با چه مشـكلات وموانعی روبرو هستند؟
با توجه به سوالات مطرح شده فرضیات تحقیق به قرا زیر می توان مطرح نمود:
در سیاست گذاری پیشگیری از جرایم مواد مخدر، فعالیت نهاد هـای دولتـی غیردولتی، مردمـی (سازمان های مردم نهاد) و اجتمـاعی در قالـب بیـان شـرح وظایف و اختیارات و شفاف سازی محدودهی عملكرد آن ها در چارچوب قوانین و مقررات هماهنگ و همسو میشود و درمرحلة اجرا، نهادهای فرابخشی با محوریت ستاد مبارزه با مواد مخدر فعالیتهای بخشی را كنترل و هماهنگ می كنند.
عدم شفافیت محدوده تکالیف و اختیارات آنان، عدم مرزبندی مداخلات نهادها و نیز توقف ستاد مبارزه با مخدر در روش آیین نامه نویسی و عدم وجود مدیریتی مناسب جهت عملیاتی کردن مدل پیشگیرانه چند نهادی از مشکلات و موانع پیش روی رویكرد چند نهادی موجود به پیشگیری از جرایم مواد مخدر می باشد.
بررسی نهادهای مسئول و نقش آفرین در زمینه پیشگیری از اعتیاد و مصرف مواد مخدر و جرایم حاصل از آن و تتبع در خصوص پیشگیری چند نهادی در این راستا، جهت هماهنگ كردن فعالیت ها و همسویی آنان، هدف از این تحقیق می باشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
الف: بیان مسئله
حیثیت، شرافت و کرامت از حقوق ذاتی بشر می باشند که بعداز نعمت وجود ، مهمترین نعماتی هستند که خداوند به انسان ارزانی داشته است . وقتی جرمی اتفاق می افتد دو طرف دچار آسیب جدی می شوند، یکی بزهکار است که با صدور حکم محکومیت انگ یا برچسب مجرم می خورد و از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم می شود . و دیگری بزه دیده است که جرم بر روی وی صورت گرفته است و این جرم یا به جان ومال وی صدمه میزند و یا به شخصیت وحقوق اجتماعی وی لطمه وارد می کند.که جبران این آسیبها طولانی و شایددر برخی موارد مثل هتک حیثیت غیر ممکن باشد .
یکی از مباحث علم حقوق ، اعاده حیثیت می باشد وقتی دید صرفا حقوقی به این تاسیس حقوقی داشته باشیم مفهومش این است که شخص محکوم بعد از طی یک دوره معین محرومیت از حقوق اجتماعی بتواند دوباره حقوقش را باز یابد . اما به نظر اینجانب این اصطلاح حقوق معنی و مفهومی گسترده تر از آنچه دارد که بیان شد، زیرا اعاده حیثیت هم مربوط به بزهکار است و هم بزه دیده، برهمین اساس اعتقاد دارم که اعاده حیثیت در یک تعریف خلاصه عبارت است از:
“بازگرداندن حقوق و اعتبارات سلب شده از شخص به طرق پیش بینی شده قانونی”. و بر این اساس اعاده حیثیت را به عام و خاص تقسیم می کنیم در نهایت از نظر حقوقی و سایر جنبه های اجتماعی و جامعه شناسی ،این تعریف می تواند برای قانونگذار مفید به منظور باشد:«بازگرداندن اعتبار، آبرو و حقوق سلب شده از بزه دیدگان وزایل شدن کلیه محرومیتها حقوقی، اجتماعی و آثار ناشی از محکومیت قطعی کیفری پس از اجرای مجازات در مدت معین از سابقه محکوم علیه به طرق پیش بینی شده قانونی.»
در قوانین ما تعریفی از اعاده حیثیت نشده است ولی می توان صدر ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی را تعریف قانونی اعاده حیثیت دانست . ماده 62 مکرر ق.م.ا 27/2/1377 به قانون مجازات اسلامی الحاق گردید . هر چند که هیچ تناسبی یا رابطه ای با ماده 62 اصلی ندارد. و هر چند در قوانین جزایی مبحثی بنام اعاده حیثیت وجود ندارد ، ولی چون این ماده به همین منظور تصویب شده است لذا آن را مستند قانونی اعاده حیثیت می دانند .
هدف و انگیزه اصلی نویسنده در انتخاب موضوع اعاده حیثیت بیشتر به این دلیل است که معلوم شود حقوق و حیثیتی که بر اثر ارتکاب جرایم مختلف از اشخاص سد میگردد چگونه تأمین خواهد شد به عبارت دیگر ، اشخاصی که تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلف مرتکب جرمی شده و به صورت عادلانه محاکمه و مجازات میشوند تا چه مدت باید آثار و نتایج محرومیت را تحمل کنند و محرومیت و ممنوعیت های اعمال شده تحت چه شرایط و ضوابطی ممکن است زایل گردند چرا که با حذف مقررات ناظر به اعاده حیثیت و وجود آثار محکومیت بطور دائم، یأس و ناامیدی تمامی وجود محکومین را در بر گرفته و مانع از اصلاح و خودسازی آنان میشود که این امر برخلاف سیاست جنایی است که هدف آن اصلاح مجرمین و باز گرداندن آنان به زندگی شرافتمندانه است. محکومی که درهای فعالیت اجتماعی و اقتصادی بر روی او بسته شده و از حقوق اجتماعی و استخدامی محروم است، با داشتن سوء سابقه همیشه نزد هم نوع هان خود خجل و شرمنده بوده و از نظر روحی نمیتواند انسان سالم و مفیدی برای جامعه باشد.
ب: اهمیت موضوع
با توجه به اینکه در اثر پرونده های کیفری در محاکم قضایی ، بیش از یک نفر دخالت دارند بطوریکه علاوه بر مجرم اصلی شرکاء و معاونین جرم نیز محکوم میگردند. لذا اگر 1/3 آراء صادره مذکور دارای دو نفر محکوم الیه باشند و بقیه فقط یک نفر داشته باشند در نتیجه، جمعیت عظیمی از نیروی انسانی کشور که متأسفانه اکثر آنان از افراد جوان و مستعد کار هستند. محکومیت موثر یافته و عملأ از تمام حقوق اجتماعی بویژه حق استخدام در ادارات دولتی و … محروم میگردند مهمتر اینکه محرومیت اعمال شده بر این افراد با توجه به مقررات فعلی، دائمی و غیر قابل رفع میباشد به دیگر سخن، این جمعیت عظیم تا آخر عمر نمیتوانند در هیچ اداره و سازمان و نهاد دولتی و وابسته به دولت مشغول بکار شوند و حتی از بسیاری از مشاغل خصوصی و آزاد هم ممنوع و محروم میگردند چرا که لازمه اشتغال و خدمت در تمامی این مراکز که داوطلبین، گواهی عدم سوء پیشینه ارائه دهند لکن به علت محروم ماندن سابقه محکومیت این قبیل افراد، در شناسنامه کیفری آنان، هرگز نخواهند توانست گواهی لازم را بدست آورد لذا این امر مشکل بزرگی برای این افراد ایجاد نموده است بنابر این سرنوشت این تعداد کثیر از افراد کشور و نیز خانواده آنان ایجاب میکند که قوه قضائیه بعنوان نهادی که مسئولیت بزرگی در این راستا برعهده دارد و نیز قوه مقننه تدابیر لازم را در این زمینه به عمل آورند زیرا این وضعیت نتیجه ای جز گسترش و شیوع تکرار جرم را به دنبال نخواهد داشت و این امر مغایر با یک سیاست جنایی منطقی و صحیح است.
پ: ادبیات یا پیشینه تحقیق
در خصوص موضوع اعاده حیثیت مقالات پراكنده ای در زمان حاكمیت قانون مجازات عمومی در مجلات حقوقی به چاپ رسیده است و
چندین پایان نامه كارشناسی ارشد در این مورد تحریر یافته است كه عمدتاً به بیان قوانین گذشته و تشریح مواد قانون مجازات عمومی سابق بوده است و به مبانی فقهی آن توجه نشده و یا صرفاً به مجازاتهای تبعی در فقه امامیه پرداخت شده است كه می توان به موارد ذیل اشاره كرد .
1) اعاده حیثیت در نظام حقوقی ایران نوشته آقای علی ملكی به راهنمایی دكتر آخوندی دانشگاه قم 1381.)
2) بررسی تطبیقی اعاده حیثیت در حقوق ایران و فرانسه نوشته آقای مهدی احمدی موسوی به راهنمایی دكتر محمد آشوری مجتمع آموزش عالی قم 1381.)
3) اعاده حیثیت در حقوق ایران نوشته آقای سید محسن میرخانی دانشگاه تهران 1354.)
4) اثرات عفو عمومی و فوت و اعاده حیثیت در مجازاتها نوشته آقای محمد ابراهیم زند دانشگاه شهید بهشتی 1350. )
5) اعاده حیثیت در حقوق جزای ایران نوشته آقای عزت خورشید وند به راهنمایی دكتر رضا نور بها دانشگاه شهید بهشتی 80- 1379.)
هرچند كه پایان نامه های مختلفی در خصوص موضوع به رشته تحریر در آمده است اما از آنجا كه قوانین و مقررات در نظام جمهوری اسلامی ایران كه مقررات جزایی نیز از آن جمله اند مبتنی و نشات گرفته از اصول و مبانی فقه اسلامی علی الخصوص فقه امامیه می باشد و مراجعه به آنها برخی از مشكلات قضایی را قابل حل می كند انصاف این است كه در متون حقوقی اسلام بخصوص فقه پر بار امامیه قواعدی وجود دارد كه توجه به آنها و اهتمام به كاربردی نمودن آن در رویه جاری نظام قضایی ما میتواند بسیاری از مشكلات را رفع كند لذا برآن شدم تا چگونگی وجود نهاد اعاده حیثیت را با توجه به ابعاد تربیتی و اصلاحی محكومین در منابع فقه اسلام( آیات و روایات)و بخصوص از منظر فقه امامیه (متون فقهی ) بررسی نمایم تا ضمن تشریح وضعیت این نهاد حقوقی ، جایگاه آن در ادله فقه امامیه مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد و صرفا به مباحث مطروحه در سایر پایان نامه ها اكتفا نشود .
ازطرفی در سالهای اخیر منبع قابل اعتنایی که بتواند محور مطالعه قرار گیرد یافت نمی شود و بحث درخصوص اعاده حیثیت مجرمین غالباً در کتب فقهی با این وصفی که مدنظر ماست مطرح نشده است و هیچ گونه مطالعه و تحقیقی در این خصوص که به مبانی فقهی آن در بعد از انقلاب اسلامی پرداخته باشد وجود ندارد و به جرأت می توان گفت مقاله ای نیز در این رابطه به رشته تحریر در سالیان اخیر در نیامده است.
با توجه به بررسی و تحقیقات که اینجانب داشتم در خصوص این موضوع تحقیق در کتب حقوق جزای عمومی و حقوق اساسی و حقوق تجارت به نحوی از انحاء در خصوص تاسیس حقوقی اعاده حیثیت و مسائل حاشیه ای آن مطالبی را میتوان یافت لذا پیشینه تحقیقاتی این موضوع در هیچ منبع و کتابی بطور واحد و یک رنگ وجود ندارد و شاید بتوان گفت که این مجموعه در این زمینه بصورت بررسی تطبیقی با قانون لبنان و مصر میباشد.
ت: اهداف تحقیق
د ) پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین چه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صریحأ پیش بینی شده است که اعاده حیثیت مانع وقوع و تکرار جرم میگردد و به این اعتبار با قانون اساسی نیز سازگاری کامل دارد .
چ ) اینکه اعاده حیثیت یک قاعده منطقی و عقلی است که هم با اصول قانون اساسی منطبق است و هم با موازین شرع مقدس اسلام مغایرتی ندارد.
بطور کلی در برگزیدن این عنوان حقوقی هدف های زیر منظور نظر بوده است:
الف) شناساندن مبانی نظری و منابع حقوقی تاسیس حقوقی اعاده حیثیت در حقوق جزای عمومی و سابقه تاریخی آن؛
ب ) بیان اولیه ای که ثابت میکند تاسیس حقوقی اعاده حیثیت با مبانی فقهی و سیاست کیفری اسلام منطبق است و در قانون مجازات اسلامی جایگاه خاصی دارد؛
پ ) بیان مبانی علمی تاسیس حقوقی اعاده حیثیت در حقوق جزای ایران و بررسی تطبیقی آن در حقوق کیفری لبنان و مصر؛
ج ) بررسی اثرات سوء و زیانبار محرومیت دائمی محکومان از حقوق اجتماعی و تاثیر اعاده حیثیت در جهت تشویق و ترغیب آنان به خود سازی و اصلاح و در نتیجه جلوگیری از تکرار جرم؛
ه ) بیان مقررات مربوط به اعاده حیثیت در خلال مواد قانون مجازات اسلامی.
ج: سوالات تحقیق
1– اعاده حیثیت به شخصی که مورد اهانت و تهمت و افترا و غیره قرار گرفته است یا برخلاف واقع اعمالی به وی نسبت داده اند، چگونه است؟
2 – اعاده حیثیت به متهمی که بر اثر تقصیر یا اشتباه قضات مورد تعقیب بازداشت یا مجازات قرار گرفته و سپس تبرئه گردیده است ، چگونه است؟
3 – اعاده حیثیت به مجرمین و اشخاصی که دارای سابقه محکومیت میباشد ، چگونه است؟
چ: فرضیه های تحقیق
1 – بدون تردید در جوامعی که قانون حاکم است حرمت و حیثیت اشخاص که جزء سرمایه های معنوی آنان است مورد توجه احترام قانونگذار میباشد بنابراین هتک حرمت و حیثیت صورت که باشد ممنوع بوده و حسب مورد مستوجب مجازات خواهد بود مثلأ توهین به اشخاص بر طبق ماده 608 ق . م . ا و افترا بموجب ماده 697 قانون مذکور و هجو اشخاص بموجب ماده 700 قانون مذبور محاکمه و محکوم میگردد .
2 – در قوانین ایران و در مورد چگونگی جبران زیانهای ناشی از کار قوه قضائیه طبق اصل 171 قانون اساسی مطرح گردید که بموجب آن هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم در مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر اینصورت خسارت بوسیله دولت جبران میشود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد .
3 – همانطوری که میدانیم مجرم به اعتبار جرمی که انجام داده است علاوه بر تحمل مجازات اصلی که معمولأ بصورت حبس ، شلاق و … است اعتماد و اطمینان عمومی از وی سلب میشود . بعبارت دیگر با ارتکاب جرم حالت خطرناکی خویش را بروز داده است لذا مدتی باید فاقد صلاحیت و اهلیت گردد که این فقدان اهلیت را در حقوق جزای عرفی مجازات های تبعی مینامند بنابراین اعاده حیثیت یکی از بهترین شیوه های جلوگیری از ارتکاب جرم و اصلاح مجرمین است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)