غایب مفقود الاثر یک اصطلاح حقوقی است که مقنن در قانون مدنی و قانون امور حسبی بارها از آن استفاده نموده است.شخصی که مدت بالنسبه مدیدی از اقامتگاه و محل سکونت خویش دور شده است و هیچ گونه خبری از او در دست نیست.در فقه چنین غیبتی را غیبت منقطعه می گویند(شهیدثانی،ج4،ص818)
و کسی را که بدین نحو غیبت نموده غایب مفقودالخبر نیز نامیده شده است . باتوجه به تعریفی که قانون مدنی از چنین شخصی به دست داده است انتخاب اصطلاح غایب مفقودالاثر برای معرفی این شخص خالی از اشکال نیست، زیرا به هر حال اثر و نشانه ای از چنین شخصی باقی مانده است.اموال و فرزندان و زوجه ی وی از جمله آثار و موضوعاتی هستند که در زمان غیبت مورد بحث قرار می گیرند و اگر غایب هیچ گونه اثری از خودبه جای نگذارده باشد ، بحث حقوقی مفید و موثری درباره ی او مطرح نمی شود.
بنابراین اطلاق غایب مفقودالخبر به این چنین اشخاصی مناسب تر می نماید، ولی ما به تبعیت از نظر فقها و قانونگذار در قانون مدنی عنوان غایب مفقود الاثر را به کار خواهیم برد.
بعد از این که مفقود الاثر بودن غایب محرز شد، برای حفظ و ادارهی اموالش، امینی به وسیلهی دادگاه تعیین خواهد شد. قبل از تعیین امین، قانونگذار حفظ و نظارت اموال غایب را بر عهدهی دادستان قرار داده است. بنابراین دادستان یا نمایندهی او باید اقدامات لازم برای حفظ اموال غایب را به عمل آورد؛ مثلاً آنها را مهر و موم کند، اموال ضایع شدنی را بفروشد و طلب غایب را وصول نماید.هر گاه غایب مفقود الاثر در خارج از ایران اموالی داشته باشد، حفظ و نظارت اموال مزبور تا تعیین امین به عهدهی مأمورین کنسولی خواهد بود و وظایف و اختیارات آنان همان است که برای دادستانها مقرر شده است. قانونگذار برای جلوگیری از حیف و میل اموال غایب، تعیین شخص مورد اعتمادی را به عنوان امین پیش بینی نموده است. برابر با مادهی 1012 ق.م: «اگر غایب مفقود الاثر برای اداره اموال خود تكلیفی معین نكرده باشد و كسی هم نباشدكه قانوناً حق تصدی امور او را داشته باشد محكمه برای اداره اموال او یک نفر امین معین میكند و تقاضای تعیین امین فقط از طرف مدعی العموم و اشخاص ذی نفع در این امر قبول میشود.»قانونگذار به دادگاه اختیار داده که از امینی که تعیین میکند ضامن بگیرد یا تضمینات دیگری اخذ نماید تا هرگاه امین در حفظ اموال غایب تقصیر کند یا اموال او را حیف و میل نماید، جبران خسارت وارده ممکن باشد.
کسی که در زمان غیبت غایب عملاً متصدی امور او بوده است در تعیین امین برای غایب بر دیگران مقدم خواهد بود. (مادهی 132 ق.ا.ح) به علاوه در تعیین امین، وراث غایب بر دیگران مقدم هستند مشروط بر این که حاضر به دادن ضامن یا تضمین دیگر مطابق نظر دادگاه باشند. (مادهی 1014 ق.م) .مادهی 126 قانون امور حسبی به دادگاه صلاحیتدار برای نصب امین و مادهی 114 ق.ا.ح به غایب مفقود الاثری که در خارج از ایران اموالی دارد اشاره کرده است.
از آنجا كه انسان همیشه و در تمام دوران زندگی خویش ،ناگزیر ازتلاش برای تامین نیازها و خواسته های خود بوده و همچنین سعی در تامین ضروریات زندگی خود داشته است ، همین امر موجب شده در راستای نیل به هدف مذکور، فعالیتهای متفاوتی را انجام دهد. به عنوان مثال برای این كه شغل و درآمد مناسبی داشته باشد، گاهی مجبور است دور از خانه و كاشانه خود مشغول فعالیت شود.عامل دیگری كه انسان رابه دور شدن از محل سكونت خود سوق می دهد، مسافرت های علمی ، گردشی و ورزشی می باشد.بنابراین یکی از. مواردی كه موجب می شود خانواده ، بستگان و نزدیكان فرد مدتی از او بی خبر باشند،همین مسافرت هاست.
گاهی مسائل و پیچیدگی های مربوط به حواشی این مسافرت ها نیزمی تواند عامل موثر دیگری در جهت حدوث دلایل مفقودشدن شخص گردد و همچنین عوامل دیگر غیر از عامل یاد شده ممکن است وضعیت حیات و ممات شخصی را با تردید جدی مواجه سازد و باعث اطلاق عنوان غایب مفقودالاثر مصطلح درقانون مدنی و غایب منقطع در فقه انور،بر وضعیت چنین اشخاصی گردد.
در كشور ما شروع جنگ تحمیلی، باعث افزایش آمار مفقودین گردید و وضعیت حادث شده موجبی شد تا از وضعیت زندگی و مرگ بسیاری از رزمندگان، هیچ اطلاعی نداشته باشیم. بنابراین حمایت حقوقی از این اشخاص،پیش شرط ضروری تحقق هدف اصلی قانونگذار یعنی نظم اجتماعی گردید. علاوه بر این تمام اشخاص برای داشتن روابط مشروع و منطقی با دیگران نیازمند حمایت قانونی می باشند. فلذا قانونگذار با الهام از مبانی شرعی و فقهی بالاخص در ذیل مصرحات پاره ای از قوانین و مقررات موضوعه ، ذر ذیل ماده ی 1011قانون مدنی در تعریف غایب مفقودالاثر چنین اشعار نموده است: « غایب مفقود الاثر کسی است که از غیبت او مدت مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.» وهمچنین در مواد 1012 الی 1030 و اصلاحات بعدی قانون یاد شده و مواد 126 الی 161قانون امور حسبی مصوب 2 تیرماه 1319 ، قانونگذار بیان احكام حقوقی غائب مفقودالاثر را مورد تدقیق قرار داده است.
البته ماده ی 1154 قانون مدنی نیز در باب احکام و مقررات طلاق و مواد 867 الی 868 همان قانون در باب احکام ارث وهمچنین ماده ی 231 قانون امور حسبی مصوب 1319 در باب دیون متوفی یا شخصی که موت فرضی وی صادر گردیده ، بالصراحة به مساله غائب مفقودالاثراشاره داشته اند.
1-3- بیان مساله اساسی
با توجه به این كه موضوع این تحقیق اثر حكم موت فرضی بر دارایی و نكاح غائب مفقودالاثرمی باشد لذا به تبیین و بررسی این مفاهیم پرداخته شده است. در پژوهش حاضر،آیین و شرایط صدور حكم موت فرضی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس آثار مالی و غیر مالی صدور حكم موت فرضی ، بررسی خواهد شد پس از صدور حكم موت فرضی ، اموال غائب به ورثه ی منتقل خواهد شد. نسبت به اموال غیر مالی غائب آنچه مورد توجه قرار گرفته، طلاق زوجه ی غائب، مهریه، تغییرات احتمالی سهم الارث و … می باشد.
شاید سوال اساسی مطرح شود كه حضانت برای زوجه ی غائب حق است یا تكلیف و آیا تغییراتی در سهم الارث زوجه ی غائب رخ می دهد, و در صورت طلاق سهم الارث زوجه به چه صورت خواهد بود. همچنین حقوق وتكالیف طلبكاران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
پس بنابراین در این تحقیق کوشیده شده كه به طور كلی اثرحكم موت فرضی بر تمامی دیون و مطالبات غائب مفقودالاثر و ازدواج او مورد بررسی قرار گیرد وحد وسطی بین نظرات فقها و حقوق دانان به دست آید. اختلاف نظرهای موجود در بین فقها، به طور مثال در بحث آغاز شروع عده در صورتی كه غائب فوت كند ، ماهیت عده ای كه قاضی زوجه را طلاق می دهد و همچنین وضعیت حقوقی اموال غائب و حقوق و تكالیف طلبكاران و سكوت قانون گذار دربرخی مسائل نگارنده را بر آن داشته تا به بررسی این مسائل بپردازد.
1-4-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
مسأله ی غایب مفقودالاثر، در تمام نظام های حقوقی، قوانین و مقررات كشورها، وبررسی آن در نزد دكترین، حقوقدانان و عقاید علمای مذهبی ریشه دارد. قدمت و سابقه ی این موضوع به بدو پیدایش جوامع بشری برمی گردد. با وجود این و همچنین وضع قوانین و مقررات متعدد، هنوز هم مسائل ومشكلات حقوقی جدی در این زمینه وجود دارد.
مراد از غائب مفقودالاثر، فردی است كه برای مدت نسبتاً طولانی از محل خود غائب بوده و ازاو هیچ گونه خبری در دست نباشد. به این معنی كه معلوم نیست زنده است یا مرده و اما اگر مدت نسبتاً كوتاه غائب باشد و یا این كه بدانند زنده است ولی محل او معلوم نباشد، غائب مفقودالاثر شناخته نمی شود ,اگر چه غیبت او مدت بالنسبه ی مدیدی به طول بیانجامد و یا هیچ زمانی برنگردد. تشخیص طولانی بودن مدت به عهده عرف است كه به اعتبار زمان یا مكان تغییر می نماید. در صورتی كه غایب مفقودالاثر از خود دارایی یا زنی را به جای نگذارده باشد، وضعیت او مورد فحص و تدقیق قرار نمی گیرد، زیراهیچ گونه اثری در بر ندارد, ولی چنانچه غائب از خود دارایی یا زنی باقی گذارد، هر یک از این دووضعیت مورد بحث می باشد.آثار مالی و غیر مالی ای كه صدور حكم موت فرضی به جای می گذارد،از قدیم الایام در فقه امامیه و مذاهب اربعه اهل سنت مورد بررسی های اجتهادی قرار گرفته است كه در نگارنده ی سطور این تحقیق مواردی از این دسته اظهارنظرها و آرای فقها و حقوقدانان و همچنین قوانین موضوعه ی مربوط را ذكر خواهد کرد.
1-5-سوالات تحقیق
1- وضعیت حقوقی اموال غایب مفقودالاثر بعد از صدور حکم موت فرضی و تا قبل ازاحراز فوت واقعی و تا پس از بازگشت وی چگونه می باشد؟
2-اگر همسر غائب مفقود الاثرطلاق نگرفته باشد و ازطرق پیش بینی شده ی قانون گذار در فقه اسلامی استفاده ننماید ،آیا مخیر به عدم نگهداری عده است یا ملزم است به استناد همین حكم عده نگه داشته و پس از انقضای مهلت عده ی مزبور ازدواج نماید؟
3-آیا اثر حكم موت فرضی غایب مفقودالاثرصرفا در امور مالی است و موجب انحلال نكاح نمی گردد؟
4- آیا اثار حكم موت فرضی غایب مفقودالاثر قابل تعمیم به امور غیرمالی نیز می باشد و موجب انحلال نكاح می گردد؟
1-6- فرضیه های تحقیق
1- به نظر می رسد غائب پس از بازگشت نسبت به عین اموال وعوض آنها حق تصرف و مالكیت دارد.
2- ممکن است انچه که از فحوای کلام بر آید این است که به ظن ضعیف ، حكم موت فرضی شاید موجب انحلال نكاح گردد و بر دارایی غائب نیز مستعد اثراتی گردد.
3- به نظر می رسد اثر حكم موت فرضی غایب صرفا ناظر به امور مالی است و موجب انحلال عقد نكاح نمی گردد.
4- به نظر می رسد که اثار حكم موت فرضی غایب قابل تعمیم به امور غیرمالی نیز باشد و موجب انحلال عقد نكاح و سایر امور غیر مالی وی می گردد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
جرایم هتک حرمت منازل و املاک غیر، از جرائم علیه شخصیت معنوی افراد به شمار می رود و رابطه مستقیم با آرامش روحی و آسایش جسمی افراد دارد. در طول تاریخ همواره منازل و املاک افراد مورد توجه و حمایت ادیان و جوامع بشری بوده و در جهت حفظ حرمت آن تلاش های زیادی شده است. به نحوی که در قدیمی ترین قانون مدون یعنی قانون حمورابی برای مرتکبین جرم هتک حرمت منازل، مجازات بسیار شدید مرگ پیش بینی شده بود. دین اسلام نیز به مسکن اشخاص به دیده احترام نگریسته و اهمیت فوق العاده ای برای حریم شخصی افراد قائل شده است به طوری که در قرآن کریم خداوند متعال در آیات متعدد به طور صریح و ضمنی مردم را از ورود به مسکن و املاک دیگران بدون اذن صاحب خانه منع کرده است و معصومین (ع) نیز در روایات و احادیث مختلف تأکید فراوان به حفظ حرمت منازل و املاک اشخاص کرده اند و مردم را از تعرض به خانه های دیگران بدون اجازه صاحب خانه بر حذر داشته اند. همچنین فقهای عظام نیز در مباحث فقهی خود مبحثی را به این موضوع اختصاص داده و حتی دفاع از منزل و ملک را در موارد تعرض مشروع دانسته اند و رهبران حکومتی نیز در مناسبت های مختلف به مسئولین امر اهمیت موضوع را گوشزد کرده اند و مأمورین را از ورود به منازل غیر بدون مجوز قانونی منع فرموده اند. از دیدگاه مجامع بین المللی نیز مصونیت منازل و املاک اشخاص یکی از حقوق اولیه بشر شناخته شده است و در کنوانسیون های بین المللی به این موضوع پرداخته و کشورهای عضو را ملزم به رعایت حقوق اولیه اشخاص کرده اند و در قوانین موضوعه ایران، قانون اساسی مشروطیت و هم چنین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل یا اصولی را به مصونیت مسکن و املاک اشخاص از تعرض دیگران اختصاص داده و مقنن عادی نیز در مورد ضمانت اجرای کیفری آن در طول تاریخ قانونگذاری موادی را در مجازات مرتکبین جرم هتک حرمت منازل پیش بینی کرده است و رسیدگی به این جرم را در صلاحیت محاکم عمومی قرار داده مگر در موارد استثنایی که دادگاه های اختصاصی بلحاظ صلاحیت شخصی و ذاتی صالح به رسیدگی به این جرم شده اند و از نظر قانونگذاری بزه هتک حرمت منازل توسط اشخاص عادی از جرائم قابل گذشت شناخته شده است.
ب-بیان مساله
از زمانهای گذشته در اجتماعات بشری خانه و منزل اشخاص محترم و مصون از تعرض بوده است در ابتدای امر، حق آزادی مسکن و لزوم رعایت حرمت آن جنبه مذهبی داشت بعداً مقررات عرفی هم در عمل بر آن صحّه گذاشت. انقلاب کبیر فرانسه و اصول و قوانین متأثر از آن، این آزادی را به صورت دیگر تضمین و تجاوز به آن را جرم می دانست. در ایران حق آزادی مسکن و منع هتک منازل مبنی بر قواعد شرعی و عرف مسلم ممالیک و قانون اساسی و قوانین عادی است. اسلام که زیر بنای هر نوع تربیت و سازندگی را،انسان می داند به کرامت و حرمت آدمیان اهمیت فراوان داده و حریم خصوصی افراد را با وسواس و باریک بینی فراوان پاس داشته است. در آیات قرآنی و نیز احادیث معصومین (ع) و هم چنین در سخنان پیشوایان دینی توصیه های فراوانی است که آدمیان را از ورود به حریم خصوصی افراد اکیداً باز داشته است.
از همین رو است که یکی از شاخصه های مهم رهبر دینی این است که اصرار او بر امن بودن، میزان اسلامی بودن یک پیشوا را سنجید. امام خمینی (ره) که توانست در تمامی عرصه ها با معیارهای اسلامی خط مشی آنها را تعیین نماید،در این وادی نیز با قوت و در حساسیتِ مثال زدنی وارد شدند و حریم خصوصی مردم را پیامبرانه پاس داری کرد و همه مسئولان را به رعایت آن فرمان داد.
ج-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
جرایم هتک حرمت منازل و املاک مسکونی و غیر مسکونی، از جرائم علیه شخصیت معنوی افراد به شمار می رود و رابطه مستقیم با
آرامش روحی و آسایش جسمی افراد دارد. در طول تاریخ همواره منازل و املاک افراد مورد توجه و حمایت ادیان و جوامع بشری بوده و در جهت حفظ حرمت آن تلاش های زیادی شده است. به نحوی که در قدیمی ترین قانون مدون یعنی قانون حمورابی برای مرتکبین جرم هتک حرمت منازل، مجازات بسیار شدید مرگ پیش بینی شده بود. دین اسلام نیز به مسکن اشخاص به دیده احترام نگریسته و اهمیت فوق العاده ای برای حریم شخصی افراد قائل شده است به طوری که در قرآن کریم خداوند متعال در آیات متعدد به طور صریح و ضمنی مردم را از ورود به مسکن و املاک دیگران بدون اذن صاحب خانه منع کرده است و معصومین (ع) نیز در روایات و احادیث مختلف تأکید فراوان به حفظ حرمت منازل و املاک اشخاص کرده اند و مردم را از تعرض به خانه های دیگران بدون اجازه صاحب خانه بر حذر داشته اند. همچنین فقهای عظام نیز در مباحث فقهی خود مبحثی را به این موضوع اختصاص داده و حتی دفاع از منزل و ملک را در موارد تعرض مشروع دانسته اند و رهبران حکومتی نیز در مناسبت های مختلف به مسئولین امر اهمیت موضوع را گوشزد کرده اند و مأمورین را از ورود به منازل غیر بدون مجوز قانونی منع فرموده اند. از دیدگاه مجامع بین المللی نیز مصونیت منازل و املاک اشخاص یکی از حقوق اولیه بشر شناخته شده است و در کنوانسیون های بین المللی به این موضوع پرداخته و کشورهای عضو را ملزم به رعایت حقوق اولیه اشخاص کرده اند و در قوانین موضوعه ایران، قانون اساسی مشروطیت و هم چنین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل یا اصولی را به مصونیت مسکن و املاک اشخاص از تعرض دیگران اختصاص داده و مقنن عادی نیز در مورد ضمانت اجرای کیفری آن در طول تاریخ قانونگذاری موادی را در مجازات مرتکبین جرم هتک حرمت منازل و املاک غیر مسکونی پیش بینی کرده است و رسیدگی به این جرم را در صلاحیت محاکم عمومی قرار داده مگر در موارد استثنایی که دادگاه های اختصاصی به لحاظ صلاحیت شخصی و ذاتی صالح به رسیدگی به این جرم شده اند و از نظر قانونگذاری بزه هتک حرمت منازل مسکونی و غیر مسکونی توسط اشخاص عادی از جرائم قابل گذشت شناخته شده است.
د-اهداف تحقیق
1-بررسی مفهوم و ارکان جرم هتک حرمت منازل و املاک غیر
2-شناخت علل فردی و اجتماعی گرایش به جرم در جامعه
2-کمک به قضات جهت استفاده درد محاکم و دانشجویان و اساتید برای مطالعه
3-ارائه راهکارهای مناسب در جهت کاهش این جرم در جامعه
4-در صورت وجود، ارائه راهکارهای مناسب در جهت حل چالش ها و خلا های قانونی مرتبط با موضوع پایان نامه.
ه-سوالات تحقیق
1-آیا موضوع جرایم هتک حرمت منازل و املاک مسکونی و غیر مسکونی ،منزل یا ملک محل وقوع این جرم است؟
2-آیا هتك حرمت منازل و املاک غیر مسکونی توسط مأمورین دولتی از جرایم عمدی است؟
3-آیا در قوانین جزایی ایران حمایت کامل و جامع از حریم مالکیت املاک افراد شده است؟
4-آیا به جرم ورود غیر مجاز به املاک غیر مسکونی و منازل افراد در فقه امامیه پرداخته شده است؟
1-موضوع جرایم هتک حرمت منازل املاک مسکونی و غیر مسکونی ،منزل یا مسكن محل وقوع این جرم است.
2- هتك حرمت منازل و املاک غیر مسکونی توسط مأمورین دولتی از جرایم عمدی است
3-در قوانین جزایی کشور از منزل افراد به طور منطقی حمایت شده است و قوانین در این زمینه مناسب است.
4- به جرم ورود غیر مجاز به املاک غیر مسکونی و منازل افراد در فقه امامیه به طور کامل پرداخته نشده است و شاهد اختلاف نظرات فراوان می باشیم.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مهم ترین فایده حقوقی ای که به تفکیک میان دو مرحله شروع به جرم و تهیه مقدمات جرم مرتبط است این است که علی الاصول مرحله تهیه مقدمات ، جرم نیست مگر اینکه آن عمل انجام گرفته فی نفسه جرم باشد مثل تهیه اسلحه غیر مجاز برای ثتل و تنظیم یک سند جعلی برای کلاهبرداری ولی مرحله شروع به جرم معمولاً مستوجب مجازات است . به همین منظور بیان دکترین حقوقی و حتی رویه قضایی در جهت تمیز دقیق میان این دو مرحله نظریات مختلفی به ترتیب : 1-نظریه عینی 2-نظریه ذهنی 3- نظریه مختلط در این تحقیق سعی در بررسی موضوع قانون گذاری ایران در قوانین مجازات اسلامی (1370 و 1392 ) پیرامون شروع به جرم و تهیه مقدمات جرم و نظریه منبع در این باره از قانون گذار و مهمتر از همه جرم داشتن و مستوجب مجازات بودن شروع به جرم است . چرا که قوانین و مقررات کیفری حقوق موضوعه ( ماده 41 و تبصره های آن ) در باب شروع به جرم و تهیه مقدمات جرم ابهامات و اشکالات حقوقی گسترده ای وجود دارد . همین ابهام ها و اشکالات در قلمرو شروع به جرم جرایم مانند سرقت و کلاهبرداری هم مطرح است . که با ابهامات و اشکالات در تبصره ماده 654 ق.م.ا سال 1375 و تبصره 2 ماده 1 قانون تشدید مجازات مرتکبین کلاهبرداری ، ارتشاء و اختلال مصوب سال 1367 روبروست که در مواد 122 و 123 و 124 قانون مجازات اسلامی سال 92 در موضوع شروع به جرم تصریح شده است . لحاظ اینکه در مطالعات کتابخانه ای ایران هیچ تحقیقی در این زمینه بویژه در قالب پایان نامه صورت نگرفته است و مضافاتی به اینکه به لحاظ تصویب و لازم الاجرا شدن قانون جدید مجازات اسلامی و ایجاد تغییرات لازم در مقررات شروع به جرم ، تحقیق حاضر جدید و تازه است و مسبوق به سایقه نمی باشد .
شروع به جرم وضعیت ارتکاب جرمی است که عملیات اجرایی آن آغاز شده ولی هنوز به پایان نرسیده و نتیجه حاصل نشده، این یک تعریف نسبتاً عمومی است یعنی اینکه ما از تعریفی که قوانین اعلام کرده است، فراتر رفتیم و تا حدودی بازتر شروع به جرم را بیان کردیم. زیرا تعریف مر قانون نیست و قانون به نحو دیگری آن را مطرح میکند. بنده از این تعریف استفاده کردم زیرا در هر مرتبهای که قانون مجازات اسلامی اصلاح شده، تعریف شروع به جرم نیز تغییر کرده است بنابراین تعریفی که اکنون در قانون مجازات اسلامی میبینیم، با تعریفی که بنده ارائه دادم، به طور کامل منطبق نیست و تفاوتهایی دارد ولی در حقیقت این تعریف میتواند یک پایه برای توضیحهای بیشتر درباره شروع به جرم باشد. ماده ۱۲۲ قانون مجازات اسلامی جدید میگوید که هركس قصد ارتكاب جرمی كند و شروع به اجرای آن کند ولی به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بماند، مجازات میشود.
همانطور که مشاهده میکنید در این ماده از شروع به جرم تعریفی ارائه نکرده و تنها برای این موضوع مجازاتی تعیین کرده است و به نوعی میتوان گفت که شروع به جرم را جرمانگاری کرده است و بدون اینکه از آن تعریفی ارائه کند برای آن مجازات تعیین کرده است. تفاوت بارز قانون فعلی با قانون سال ۱۳۷۰ این است که قانون سابق درباره شروع به جرم، اصل را بر این گذاشته بود که شروع به جرم، جرم تلقی نمیشود مگر اینکه ما صراحت قانونی در این زمینه داشته باشیم اما نحوه نگارش فعلی قانون به این صورت است که میگوید هر کسی قصد ارتکاب جرمی را داشته باشد و شروع به اجرای آن کند ولی به دلیل وجود یک عامل خارج از اراده، قصد او معلق بماند، به شرح زیر مجازات میشود که در ادامه مجازات آن را بیان کرده است، بنابراین باید گفت که مجازات برای آن وجود دارد. در حالی که ماده ۴۱ قانون مجازات سال ۱۳۷۰ که معادل ماده ۱۲۲ قانون مجازات فعلی است، میگفت که چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشد محکوم به مجازات همان جرم میشود.
با توجه به ماده ۲ قانون مجازات اسلامی که میگوید هر فعل یا ترك فعلی كه در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میشود، اینکه شروع به جرم، جرم باشد، مستلزم وجود رکن قانونی یعنی نص صریح قانون در باب وجود یک متن یا مستند قانونی است.
در قانون جدید مجازات اسلامی درباره شروع به جرم اصل بر جرم بودن آن است اما از سال ۱۳۷۰ تاکنون یعنی در طول ۲۰ سال گذشته اصل بر این بود که شروع به جرم مستند قانونی میخواهد.
ما در این پایان نامه در صدد این خواهیم بود تا بررسی همه جانبه ای از تفاوت های نهاد شروع به جرم در قانون جدید و قدیم در حقوق کیفری ایران داشته باشیم.
تفاوت بارز قانون فعلی با قانون سال ۱۳۷۰ این است که قانون سابق درباره شروع به جرم، اصل را بر این گذاشته بود که شروع به جرم، جرم تلقی نمیشود مگر اینکه ما صراحت قانونی در این زمینه داشته باشیم اما نحوه نگارش فعلی قانون به این صورت است که میگوید هر کسی قصد ارتکاب جرمی را داشته باشد و شروع به اجرای آن کند ولی به دلیل وجود یک عامل خارج از اراده، قصد او معلق بماند، به شرح زیر مجازات میشود که در ادامه مجازات آن را بیان کرده است، بنابراین باید گفت که مجازات برای آن وجود دارد.
بررسی مفهوم شروع به جرم در قانون جاری و قانون سابق
کمک به رویه قضایی ومحاکم،قضات
1- آیاشروع به جرم در قانون مجارات اسلامی جرم انگاری شده است ؟
2- آیا تفاوتی میان قانون قدیم و جدید مجارات اسلامی پیرامون شروع به جرم وجود دارد ؟
1-به نظر می رسد شروع به جرم در قانون مجارات اسلامی جرم انگاری شده است.
2- به نظر می رسد میان قانون قدیم و جدید مجارات اسلامی پیرامون شروع به جرم وجود دارد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
پبمان منشور انرژی یک موافقتنامه بین المللی است.که در دسامبر سال۱۹۹۴ امضاشد.ودر آوریل سال۱۹۹۸ قدرت اجرایی یافت.این پیمان چارچوب حقوقی منحصر به فردی برای همکاری چندجانبه در زمینه انرژی در عین احترام به اصول توسعه پایدار و حاکمیت بر منابع انرژی ارتقا می دهد.پیمان منشور انرژی,تمامی انواع انرژی و فراورده های نفت و گاز و…شامل می شود.در این انرژی و فراورده های نفت و گاز و…شامل می شود.در این پیمان حقوقی برای سرمایه گذاران خارجی در کشور های میزبان در نظر گرفته شده و اهن ها را در مقابل ریسک های سیاسی مهم از جمله رفتار تبعیض آمیز,مصادره و ملی کردن,نقض قراردادهای سرمایه گذاری,خسارات های ناشی از جنگ ورخدادهای مشابه و محدودیت هایغیر قابل توجیه نسبت به انتقال سرمایه و عواید آن مورد حمایت قرار می دهد.مقررات مربوط به حل و فصل اختلافات در پیمان که هم شامل داوری بین دولت ها است,تضمین کننده حقوق پیش بینی شده برای سرمایه گذاران شده است.
بررسی های موجود از سوی نهادهای بین الملی ذی ربط,عمرذخایر نفت وگاز منطقه خزر بیش از سایر نقاط جهان استو اقتصادهای بزرگ دنیا همچنان در دهه های آینده به منابع انرژی این منطقه وابسته خواهند بود.
بدین ترتیب با توجه به ای موارد بر آن شدیم تا در تحقیقی مجزا به بررسی این مسائل و جوانب دیگر این موضوع بپردازیم تا این موارد و موارد دیگر پیرامون این موضوع مشخص شود و موضوع مورد بحث تا حد امکان روشن گردد.
2-بیان مساله
امروزه صنعت نفت جهان در بخش بالادستی با چالش های متعددی از جمله نیاز به افزایش تولید نفت ،دسترسی به ذخایر جدید نفتی ، مدیریت سیرنزولی ذخایر میادین قدیمی،حفظ وارتقای دانش فنی با توجه به موج بازنشستگی نیروی انسانی با تجربه در مناطق عملیاتی،رو به روست. در این میان امکان بهره برداری حداکثری از امکانات موجود، تشویق ،جلب وحمایت از سرمایه گذاری خارجی در فعالیت های بالادستی نفت وگاز به ویژه در میادین مشترک وپروژه های اکتشافی،از اهداف ویژه دولت در حوزه نفت وگاز به شمار می رود.لذا جهت حفظ وصیانت هر چه بیشتر از مخازن نفت وگاز کشور و افزایش ضریب باز یافت ،انتقال و به کارگیری فن آوری های جدید در مدیریت و بهره برداری بهینه از میادین نفت وگاز،انعقاد قراردادهایی که طی آن تعادل مناسبی میان منافع مذکور برقرار سازد،حائزاهمیت است.در قراردادهای بین المللی نفتی،نوسانات زیادی در ماهیت شروط عمومی قراردادها مشاهده می شود و شرکت های برگزار کننده مناقصات،چهار چوب مستقل ومتفاوتی برای برخی از این شروط در نظر می گیرند.از این رو ضروری است با بررسی علمی هر یک ازاین قراردادها در کنار درک جامع وصحیح از سیاست های کلان اقتصادی کشوربه ویژه در صنعت نفت و همچنین مقتضیات و ضرورت های اقتصاد جهانی ، حرکت نمود . بی شک با تبیین شروط عمومی قراردادها و شفاف سازی آنها، سرمایه گذاران و شرکت های خارجی، سریع تر می توانند در زمینه همکاری با پروژه های نفتی مهم، تصمیم گیری کنند و مراحل مذاکرات قراردادی که در عمل بسیار طولانی می شوندرا به کمترین زمان ممکن کاهش داده ودر مجموع، بستر حقوقی مناسب تری رادر این حوزه مهم اقتصادی فراهم آورند.بنابراین ،قرارداد مطلوب،قراردادی است كه به آسانی اجرا شود واین امر هنگامی حاصل می شود كه قرارداد به شیوه ای متوازن ومتعادل،حقوق ومنافع طرفین را تا مین وریسك های آنها را توزیع كرده باشد .عوامل مؤثر در انتخاب نوع قرارداد مناسب برای طرحهای توسعه اقتصادی به ویژه در صنایع بالا دستی نفت را می توان به دو دسته عوامل داخلی وبین المللی تقسیم كرد:الف )عوامل داخلی: از نظر عوامل داخلی باید به دو نکته اشاره كرد:1-محدودیت ها والزامات قانونی 2-الزامات ناشی از بر نامه كلان اقتصادی وبود جه ای كشور میزبان در حوزه سرمایه گذاری خارجی ب )عوامل بین المللی: که شامل قوانین و اصول حقوقی بین المللی حاکم بر قراردادها و همچنین مهم ترین تحولات نیمه اول
قرن بیستم می باشد که،عبارت است از: 1-پیروزی انقلاب سوسیالیستی سال1917 در روسیه تزاری 2-ملی شدن صنعت نفت در آمریكای لاتین و كشورهای خاور میانه 3-شناسایی حق دولتها در ملی كردن منابع طبیعی در قطعنامه های سازمان ملل در دهه های 1960 و 1970. حال با توجه به عوامل مذکور وانواع قراردادهای متداول در صنایع بالادستی صنعت نفت وگاز ابتدا به تعریفی مختصر از انواع قراردادهای نفت و گاز بسنده می کنیم و سرانجام به بررسی اصول و قواعد حقوقی حاکم بر صنعت نفت وگاز ایران می پردازیم . .ما در این پایان نامه در صدد این خواهیم بود تا بررسی همه جانبه ای رژیم حقوقی حاکم بر تجارت نفت و گاز داشته باشیم.
3-سوابق تحقیق:
درارتباط با موضوعات مشابه رساله چندین مقاله و فارسی و مقاله وکتاب عربی وجود دارد، که هر کدام به جهاتی به موضوع مورد نظر اشاره کرده اند. در خصوص وجه تمایز تحقیق ما با کارهای سابق در این زمینه لازم به ذکر است که در مقالات فارسی با موضوع رژیم حقوقی حاکم بر تجارت نفت و گاز , بیشتر به بیان کلیات مذکور در این رابطه پرداخته شده و منابع خارجی نیز موضوع را به نحو جامع بررسی ننموده اند. از دید ما فضای بحث و بررسی بیشتری وجود دارد .[1]
از بررسی اصول وقواعد حقوقی حاکم بر دعاوی نفتی بین المللی،این نتیجه به دست می آید که اعمال اصول حقوقی ماهوی باعث شده تا نتایجی را که منطقا می بایست از اعمال اصول اولیه حقوقی به دست آید ، حاصل نگردد . به عبارت دیگر قواعد حقوق داخلی کشور میزبان با توجه به این نکته که دیوان نقش ویژه ای برای شرط ثبات در قرارداد قائل شده و اصل الزام آور بودن قرارداد را در پرتو آن محرز دانسته است ، مورد توجه قرار نگرفته است . با توجه به این که اصل الزام آور بودن قراردادها یکی از مهمترین عناصر مهم ارتباطی است، به نظر نگارنده تفاوتی که بین اعمال اصول مذکور در معاهدات بین المللی و قراردادهای نفتی وجود دارد، ازماهیت تحولات موثر در این زمینه نشات می گیرد . از همین رواست که استناد به این اصل، در معاهدات ، تحت شرایط استثنایی صورت می پذیرد ودر قراردادهای نفتی با توجه به ماهیت رابطه حقوقی این تحولات ودرزمان طولانی رخ می دهد .از طرفی تفکیک اختلافات، به اعتبار منشاء آن در چهارچوب مساله احراز قانون حاکم ،دارای آثار حقوقی متفاوتی می باشند.از جمله می توان به ارتباط بین اجزاء و آثار قرارداد با نظام حقوقی مناسب ومحدوده قواعد قابل اعمال اشاره کرد . مهمترین مساله در این ارتباط، عدم شمول مقررات حقوق داخلی در خصوص شرایط مناسب مالکیت بیگانگان و پرداخت غرامت است که الزاما با حقوق بین الملل ومقررات عرفی بین المللی ،مرتبط می شود ودر واقع اعمال قانون ملی در این خصوص،امکان پذیر نمی باشد.به طور کلی آرای داوری این دوره دارای یک تناقض وبه عبارتی دور حقوقی است .بدین معنا که جهت احراز قانون حاکم وقابل اعمال بر قرارداد،نخست به شناخت ماهیت قرارداد متوسل می شوند وبیشترین استدلال خود را در بیان ماهیت قراردادی از جمله شرط ثبات ، شرط ارجاع امر به داوری و محدوده حقوق وتعهدات طرفین در قرارداد بنا می نهد . سپس برای همین شروطی که مبنای تعیین ماهیت قرارداد ، واقع شده ، آثار حقوقی به اعتبار ماهیت قرارداد ، قائل می شوند . در حالیکه ماهیت قرارداد ، از شروط قراردادی مستقل است ورابطه طولی با یکدیگر دارند . به بیان دیگر شروط قراردادی در پرتو ماهیت قرارداد، قابل تفسیر و تعبیر هستند.[2]
4-اهمیت وضرورت انجام تحقیق:
5-سوالات تحقیق
1- اصول حقوقی که در قراردادهای بین االمللی نفتی مورد استناد قرار می گیرند چیست؟
2-آیا در حقوق ایران مالکیت مالکیت منابع نفتی مجاز می باشد؟
3-آیا در زمینه جلب سرمایه گذاری خارجی در حقوق ایران اقدامی صورت گرفته است؟
6-فرضیه:
1-اهم اصول حقوقی که در قراردادهای بین االمللی نفتی مورد استناد قرار می گیرند ،عبارت است از:1-اصل حاکمیت دولت میزبان بر منابع طبیعی و گسترش آن 2-اصل مالکیت بر منابع طبیعی (ممنوعیت اعطای حق حاکمیت آن به بیگانگان 3- اصل آزادی قراردادی (حاکمیت اراده) 4- اصل سرمایه گذاری خارجی وایجاد رقابت سالم درحوزه نفت و گاز
2-به نظر می رسد فراد خصوصی مجاز به تملک معادن نفتی هستند.
3-به نظر می رسد قانون جلب ،تشویق و حمایت از سرمایه گذاری خارجی مصوب 1380 از جمله این قوانین است که در راستای جذب سرمایه نقدی خارجی در قالب ارز و همچنین سرمایه غیر نقدی به صورت انتقال تکنولوژی و دانش فنی ،نقش موثری در جذب سرمایه خارجی به ویژه در صنایع نفت و گاز ایفا کرده است.
7-اهداف تحقیق
هدف کلی:
بررسی و تبیین آثار و احکام رژیم حقوق حاکمبر تجارت نفت و گازدر حقوق ایران
اهداف جزیی:
۱-تعریف مفاهیم تجارت نفت و گاز و قراردادهای بین المللی و بازشناسی آن از عناوین حقوقی مشابه
۲-بررسی شرایط و ویژگی های رژیم حقوقی حاکم بر تجارت نفت و گاز در حقوق ایران -ارائه راهکارها و راه حل های حقوقی مناسب و لازم به تصور رفع یا کاهش ایرادات و چالش های حقوقی پیرامون موضوع به منظور ارتقای سطح نظام قضایی
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
از جمله موضوعاتی که در قانون مجازات اسلامی آمده ودر زمره قواد فقهی منصوص محسوب می شود موضوع قسامه است مراد از منصوص این است که قاعده مذکور مستند به روایت است و در زمره قواعد اصطیادی محسوب نمی شود. در مورد عمل به قاعده مذکور بین فقها تفاوت نظر وجود دارد فقهای شیعه بر اعتبار قسامه در قتل نفس و اعضاء و جوارح ظاهراً اجماع دارند و عقیده دارند که قسامه هم رفع اتهام و هم اثبات جنایت می کند یعنی قسامه ای که اولیای مقتول اقامه می کنند اثبات جنایت برای متهم و قسامه ای که متهم اقامه می کند از او رفع اتهام می نماید.قسامه یکی از راه های ثبوت قتل و جراحات و صدمات بر اعضاء بدن است که با وجود لوث قابل اجرا است و آن به این صورت است که اگر قتلی اتفاق افتاد و کسی اقرار به قتل نکرد و ولی دم، حد قتل توسط شخص یا جماعتی شد و نتوانست برای دعوی خود شهود و بنیه قابل قبول اقامه کند، چنانچه لوث که عبارت از ظن حاکم به راستگویی مدعی است، موجود بود، مدعی با بستگانش در صورت قتل عمد، پنجاه سوگند و در صورت قتل شبه عمد و خطای محض بیست و پنج سوگند می خورند و ادعای او ثابت می شود. وگرنه متهم قسامه را اجرا می کند و تبرئه می شود. در قسامه برای اثبات قتل چه عمد و چه خطا، اکتفا به تکرار سوگند، مشکل، بلکه ممنوع است و حتما باید در قتل عمدپنجاه نفر و در قتل خطا بیست و پنج نفر سوگند یاد کنند. این در طرف اثبات قتل یعنی قسامه مدعی است، اما در طرف منکر یعنی قسامه مدعی علیه اکتفا به تکرار پنجاه سوگند در ابتدا وبدون نیاز به سوگند دیگران، مبتنی است بر استفاده این نکته از صحیحه مسعدة بن زیاد، چنان که آیت الله خویی در مبانی تکملة المنهاج چنین برداشتی دارد. اما گفتیم که اطلاق روایت مسعده تمام نیست و اگر اطلاق آن تمام باشد، معارض با صحیحه بریدبن معاویه خواهد بود.در صحیحه برید، در طرف مدعی علیه نیز قسامه پنجاه نفر لازم دانسته شده است و به ناچارباید اطلاق صحیحه مسعده را با صحیحه برید تقیید زد. براین اساس، هرگاه از صحیحه برید چنین استظهار شود که پنجاه مرد به طور مطلق در قسامه شرط است، برای جمع میان دو صحیحه، صحیحه مسعده حمل می شود بر این که مراد آن،پنجاه سوگند از پنجاه مرد است.بنابراین مدعی علیه نیز همانند مدعی بوده و فقط قسامه پنجاه نفر و نه پنجاه سوگند از او پذیرفته می شود. این همان احتمال سوم از احتمالات چهارگانه گذشته است. هرگاه از صحیحه برید استظهار شود که شرطیت پنجاه نفر فقط در صورت تمکن است وروایت درمورد فرض عدم تمکن مدعی علیه از فراهم آوردن پنجاه نفر، ساکت است، مقتضای جمع میان دو صحیحه بنابر آن که اطلاق روایت مسعده را بپذیریم آن است که در فرض تمکن،سوگند پنجاه نفر شرط است و در فرض عدم تمکن و نیافتن پنجاه نفر، به پنجاه سوگند مدعی علیه اکتفا می شود. بنابراین، تفصیل میان قسامه مدعی و قسامه مدعی علیه به گونه ای که درصدر احتمال چهارم از احتمالات گذشته ذکر شد، ثابت می شود. اگر فرض کنیم میان روایاتی مثل صحیحه برید و صحیحه مسعده اصلا تعارضی وجود نداردچون هردو مثبت حکم هستند تفصیل میان قسامه مدعی و قسامه مدعی علیه به گونه ای که درذیل احتمال چهارم ذکر شد، ثابت می شود، بدین معنا که در طرف مدعی، قسامه پنجاه نفرشرط است به دلالت روایاتی مثل صحیحه برید و فقدان دلیلی که کفایت غیر از این تعداددلالت داشته باشد. اما در طرف مدعی علیه به دلیل صحیحه مسعده، فقط پنجاه سوگند شرط است حتی اگر مدعی علیه تمکن از فراهم آوردن افرادی دیگر برای ادای سوگند همراه خودداشته باشد.از آنجا که مقتضای اصل، در موارد کسب در تحقق موضوع قسامه، عدم است و از سوی دیگر قسم مدعی، طبق قاعده بینه بر مدعی و قسم بر منکر است، خلاف قاعده است، که بر آن هستیم که در این مختصر تحقیق پس از تعریف قسامه و لوث و مشروعیت آن به بررسی ماهیت، کیفیت، کمیت نصاب و شرایط هر یک از آنها بپردازیم.
فصل اول-کلیات تحقیق
بیان مساله
در تعریف قسامه باید گفت تعریفی که فقها از آن کرده اند به این گونه است:
صاحب جواهر می گوید:
در زبان فقها قسامه اسم است برای قسمها ، و در لغت اختصاصی به قسم هایی که مربوط به دماء می شوند.ولی فقها آن را در خصوص دماء قرار داده انددر فقه جزای اسلام و آموزه های فقیهان عامی و امامی اعتبار قسامه به مشابه یکی از ادله اثبات دعوی در دعاوی مربوط به قتل جرح و قطع می دانند، جزء در یک مقطع از تاریخ ، فقهای اهل سنت . دربین فقیهان بعد از تابعین از جمله سالم ابن سیار مورد تردید واقع نشده است. علی هذا در فقه جزای اسلام در تمام دعاوی اعم از حقوقی و کیفری با اثبات دلیل بر عهدی مدعی است دلایل بسیار اعم از عقلی نقلی و اصولی مانند اصل برائت صحه بر این معنا می گذارد که تا زمانی که مدعی دلیل بر گناهکار بودن مدعی نیاورد وی با تکیه بر اصل برائت و مصونیت قضایی به سر می برد ولی این قاعده استثنایی در خصوص موارد لوث دارد در این مورد قاعده بطور کلی معکوس می شود بدینگونه که ابی بصیر از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند:خداوند در خون های شما حکمی مغایر با اموال داده است ، در اموال حکم کرده بینه بر مدعی و یمین مدعی علیه است ولی در خون حکم نموده که بینه بر مدعی علیه و یمین بر مدعی علیه ولی در قانون ما قانونگذار قسامه را در صورت تحقق لوث آن هم در جرم قتل بیان نموده است در نهایت در بیان قسامه می توان گفت : قسامه یکی از راه های اثباتی قتل در قانون مجازات اسلامی شناخته شده است و در کنار ادله کیفری دیگر از آن سخن به میان آمده است.شریعت و احكام فقه در تمام دوره های زندگی انسان وجود داردو تمام جنبه های فردی و اجتماعی را شامل می شود. با بهره گیری از احكام فقهی انسان رو به تعالی و كمال می رود و نظم و عدالت سراسر جامعه را فرا می گیرد.شناخت ماهیت احكام و بررسی آن ها برای بهتر شدن اجتماع و زندگی فردی ضروری می باشد.زیرا در همه ی عصرها تخطّی از قوانین وجود داشته است.همیشه افرادی بوده اند كه عدالت را زیر پا گذاشته و خود سرانه در جامعه به فعالیت های خود ادامه می دهند. قوانین جزایی در اسلام از این رو وضع شده اند تا بتوانند جلوی تخلّفات و تخطّی انسان ها را بگیرند.یكی از جرائمی كه در طول تاریخ وجود داشته قتل و آدم كشی می باشد.به همین منظور اسلام راه های مختلفی را برای پیشگیری و البته اثبات آن تشریع كرده است. موضوعی كه در این پژوهش به آن پرداخته می شود یكی از راه های اثبات قتل تحت عنوان قسامه می باشد كه قبل از اسلام وجود داشته و در میان اعراب جاهلی به آن حكم می شده است. و اسلام به صورت توسعه و تضییغ در آن دخالت كرده است. به این صورت كه بعضی از روش های آن را نفی نموده و بعضی دیگر را امضا كرده است. و صحیحترین روش اجرای آن را برای مسلمین تبیین نموده است. یكی از اهداف تشریع قسامه این می باشد كه در حوزه ی قتل و جنایت،وقتی امیدی به اقرار جانی نرودو بینه ای نیز برای اثبات قتل و جرح در میان نباشدو قاضی هم نتواند از علم خود برای رسیدن به واقع كمك بگیرد، خون مقتول هدر نرفته و پرونده های جنایی بلا تكلیف نماند.بلكه از طریق قسامه حكم ثابت شود و كسی كه نیت قتل و جرح دارد از ترس قصاص شدن یا پرداخت دیه مرتكب قتل و جرح نشود. البته تبیین بیشتر قسامه به عنوان یک دلیل استثنایی در جریان رساله خواهد آمد. با بهره گرفتن از منابع فقهی و حقوقی و مستندات مذكور در آن ها سعی برآن بوده تا این مطالب برای دانشجویان گروه فقه و حقوق اسلامی كاربردی و قابل فهم باشد.حال سوالاتی را که در این موضوع پیشامد میکند این است که در قانون مجازات اسلامی کیفیت ایراد قسامه چگونه است و مستلزم چه تشریفاتی می باشد. و آیا می توان برای قسامه نقش موثری در اثبات جرم قتل ایفا کند ؟ و در نهایت به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا قسامه میتواند راهکاری مناسب برای شناختن جانی و موجبات احقاق حق اولیای دمی که در پی خون خواهی مجنی علیه هستند را فراهم کند .تلاش بر این است در این تحقیق با بررسی و تحلیل سوالات و ابهامات مطروحه ، پاسخی منطقی قانونی و فقهی داده شود تا سبب رفع ابهام وچرایی تحقیق مذکور برای خوانندگان ومخاطبین آن فراهم سازد.. امید است پس از مطالعه ی مندرجات رساله برای خواننده آشنایی بیشتری در زمینه ی مسائل مربوط به جزا حاصل شده و دانش پژوهان عزیز بتوانند با تحقیقات بیشتر و گسترده تر به جامعه ی فقهی خدمت كنند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)