:
ریسک اجتناب ناپذیراست ،اما قوانین رقابتی شرکتهاوسازمانهارامجبورمی سازندتا نگاه دقیق تری به استراتژی مدیریت ریسک داشته باشندوبدین طریق کارایی عملیاتی ومزیت رقابتیشان راافزایش دهند . ریسک محرک قدرتمندی است . امروزه شکست درمدیریت ریسک می تواندسبب ازدست دادن نیروی انسانی حرفهای،ازدست دادن شرکای تجاری وازدست دادن بازاریافرصتهای درآمدزایی وازهمه بدترازدست دادن کامل عملیات کسب وکارشود. هرسازمانی باریسک دست وپنجه نرم می کند،امادرصورت درک ومدیریت درست ریسک،آن ریسک میتواندبه مزیت رقابتی تبدیل شود.
استراتژی سنتی مدیریت ریسک برکنترل ریسک های شناخته شده وناشناخته باهدف به حدقل رساندن احتمال وهزینه روی دادن آن هامتمرکزهستند. امروزه سازمان های مدیریت ریسک رابعنوان عامل فعال کننده کسب وکارمی دانند. این دیدگاه جدید نه تنهاریسک راتهدیدنمی کند بلکه آنرا فرصت جدیدی تلقی می کندکه میتوانداهرمی برای ساخت محصولات جدید،خدمات جدید،مدلهای جدیدکسب وکاروراه های جدیدی برای رقابت دربازاراست.
امروزه سازمان های موفق،استراتژیهایی رامی سازندکه مدیریت ریسک راباریسک،متوازن نمایدتابدین ترتیب نوآوری افزایش یابدودربازارجایگاه ویژه ای برای سازمان ایجادگردد.
تئوری مدیریت ریسک
ریسک چیست:
شدت احتمال =مقدار ریسک
همچنین بیشتر صاحب نظران اقتصادی ریسک را نتیجه نبود اطلاعات کامل میدانند.اقتصاد دانان متعددی,ریسک سرمایه گذاری را معادل
پراکندگی بازده دانستند.کینز و هیکس ریسک سرمایه گذاری را احتمال انحراف از میانگین بازده تعریف میکنند. فیبر ریسک را به عنوان “تغییر پذیری در بازده حاصل از سرمایه گذاری یا عدم اطمینان مربوط به بازده یک سرمایه گذاری” تعریف میکنند و امروزه اکثرپژوهشگران ,ریسک یک سرمایه گذاری را با “تغیرات نرخ بازده “مرتبط میدانند.یعنی هر قدر بازده یک قلم سرمایه گذاری بیشتر تغییر کند ,سرمایه گذاری مزبور ریسک بیشتری داردیا به بیان دیگر ریسک از تفاوت بین نرخ بازده واقعی از نرخ بازده مورد انتظاره
.
انواع ریسک:
ریسک کلی در سرمایه گذاری های مالی تابعی از چندین عامل که در زیر به آن اشاره شده است.
ریسک نوسان نرخ بهره:
ریسک نرخ بهره،ریسکی است که سرمایه گذاربه هنگام خریداورا ق قرضه باقبول بهره ثابت آن رامی پذیرد. قیمت چنین اوراق قرضه ای درصورت افزایش نرخ بهره دربازارکاهش می یابد ودار نده آن درصورت فروش اوراق قرضه خود قبل ازسررسیدمتحمل زیان میشود. قیمت ا وراق بهاداررابطه معکوسی با نرخ بهره دارد،به عبارت دیگرباافزایش نرخ بهره،قیمت اوراق بهادارکاهش وباکاهش نرخ بهره،قیمت اوراق بهادارافزایش می یابد. تأثیرریسک نرخ نوسان نرخ بهره برروی اوراق قرضه خیلی بیشترازسهام عادی است وبیشترموردتوجه دارندگان اوراق قرضه است. باتغییرنرخ بهره،قیمت اوراق قرضه درجهت معکوس تغییرمیکند.
عبارت است ازتغییردربازده که ناشی ازنوسانات کلی بازاراست. همه اوراق بهاداردرمعرض ریسک بازارقراردارند،اگرچه سهام عادی بیشترتحت تأثیر این نوع ریسک است. این ریسک میتواند ناشی ازعوامل متعددی ازقبیل رکود،جنگ،تغییرات ساختاری دراقتصادوتغییردرترجیحات مشتریان باشد.
ریسک تورمی:
این نوع ریسک که تمامی اوراق بهادارراتحت تأثیرقرارمیدهدعبارت است ازریسک قدرت خرید،یاکاهش قدرت خرید وجوه سرمایه گذاری شده. این نوع ریسک باریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است،برای این که نرخ بهره معمولأدراثرافزایش تورم،افزایش می یابد. علت این است که قرض دهندگان به منظورجبران ضررناشی ازقدرت خرید،سعی میکنندنرخ بهره را افزایش دهند.
ریسک تجاری:
ریسک ناشی ازانجام تجارت وکسب وکاردریک صنعت خاص یایک محیط خاص راریسک تجاری گویند. برای مثال یک شرکت فولاددرصنعت خاص خودبامسائل منحصربه خودمواجه ا ست.
ریسک مال :
ریسک ناشی ازبکارگیری بدهی درشرکت است. شرکتی که میزان بدهی آن بیشترباشد،ریسک مالی آن افزایش می یابد.ریسک مالی شامل مفهوم اهرم مالی است.
ریسک مرتبط با بازارثانویه ای است که اوراق بهاداردرآن معامله می شود. آن دسته ازسرمایه گذاری هایی که خریدوفروش آن به آسانی صورت می گیردوهزینه مبادله آن بالانباشدازنقدینگی بالایی برخوردار است. هرچه عدم اطمینان درخصوص عامل زمان وابهام قیمتی بالاباشدمیزان ریسک نقدینگی نیزافزایش می یابد. ریسک نقدینگی سهام مربوط به بازارهای خارج ازبورس خیلی بیشتراست.
نظریه تحول های بسیار سریع در عرصه های مختلف و برای پاسخ گویی به نیازهای اجتماعی و اقتصادی، دانش آموزانی که فردا در قالب عضوی از جامعه در توسعه کشور نقش مهمی ایفا خواهند کرد، اهمیت آموزش متوسطه روز به روز بیشتر می شود (رهبر، 1385). امروزه این امر پذیرفته شده است که جوامع موفق و پیشرو، جوامعی هستند که مردم آن بهتر فکر می کنند و در برخورد با مسائل بهتر می اندیشند و در نتیجه راه حل های صحیح تری را ارائه می دهند.لازمه ماندگاری و بقاء انسان ها در عرصه پرشتاب تحولات، همانا بیشتر به کیفیت نظام آموزشی دارد. تحولات پرشتاب در مراکز آموزشی بیشتر از سایر سازمان ها بوده، بدین ترتیب مسئولین مدارس باید عادت ها ورویه ها را محک مجدد بزنند وبا دید بهتری به راهیابی بهتر در همه زمینه ها بپردازد.(خورشیدی، 1381).
فیزیک، یکی از دروسی است که اهمیت زیادی در برنامه درسی متوسطه دارد. مطالعات نشان داده اند که پدیده ها، با اینکه ممکن است متفاوت باشند؛ لیکن از قانون خاصی پیروی می کنند. هدف اصلی علم فیزیک کشف و بیان این قانون ها است (رهبر، 1381).
دربسیاری از کلاس های فیزیک مقدماتی از جمله دوره متوسطه، موضوع یا بحث مکانیک اغلب اولین حوزه هایی است در باره اش بحث یا توضیح داده می شود. موضوع مکانیک، حرکت اجسام است و چون هر پدیده ای به نوعی وابسته به حرکت است، از این رو، مکانیک به عنوان پایه و زیر بنای همه بخش های گوناگون فیزیک و نخستین بخشی است که مورد مطالعه قرار می گیرد. مکانیک را به بخش های سینماتیک ودینامیک تقسیم می کنند. در سینماتیک، حرکت اجسام از نظر مسیر و
سرعت و شتاب مورد مطالعه قرار می گیرد. دینامیک از نیرو وحرکت اجسام گفتگو می کند (معتمدی، 1384).
یکی از مهم ترین وظایف آموزش و پرورش که بیشترین مسئولیت را برای تعلیم و تربیت نسل جدید به عهده دارد، ایجاد عادت های صحیح فکر کردن در دانش آموزان است. دست اندر کاران تعیلم وتربیت باید شرایطی را فراهم کنند تا دانش آموزان به اندیشیدن و تفکر تشویق شوند و محیط های آموزش را به مراکز فعالیت و تفکر تبدیل کنند. این ممکن نیست مگر که معلمان با اصول یادگیری و روش های تدریس نوین آشنا باشند. بنابراین، یکی از ضروری ترین تحولات در نظام آموزشی، در روش تدریس معلمان است. باید در فعالیت های آموزشی با توجه به پیشرفت علوم و فنون، به این باور برسیم که وظیفه ما در فرایند آموزشی تنها انتقال واقعیات عملی نیست، بلکه باید موقعیت مطلوب یادگیری را نیز فراهم کنیم. معلمان باید چگونه اندیشیدن و چگونه آموختن را به دانش آموزان بیاموزند. بدین ترتیب
یکی از از مسائل مهم در کلاس درس، روش های تدریس است، که در این پژوهش به بررسی تفاوت اثر های آموزشی دو روش تدریسی حل مسئله و سنتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس فیزیک پرداخته ایم است.
1- 2 بیان مسئله
محیط زندگی آدمی همواره در معرض تغییر است. انسان برای غلبه بر این دگرگونی ها، ناچار به یادگیری است و یکی از راه های یادگیری آموزش است. منظور از آموزش مجموعه فعالیت و تدابیری است که توسط معلم و یاد گیرنده اجراء می شود و حدف آن کمک به یاد گیرنده برای یادگیری بهتر مطالب درسی است (کرد نوقابی، 1386).
فیزیک با نگرش سنتی، علمی دشوار و مبتنی بر ریاضیات به شمار می رود که تنها تعداد کمی از دانش آموزان، به سادگی قادر به درک و فهم آن هستند.
متأسفانه درمدارس ما بیشتر شیوه های تدریس غیر فعال و سنتی حاکم است و این شیوه ها با ساختار انعطاف ناپذیر و با تاکید بر انتقال معلومات و محفوظات و عدم تجارب چالش انگیز، امکان هر گونه رشد فکری، ابتکار و اکتشاف را از یادگیرنده سلب می کند. همچنین، دیده می شود که در مدارس ما معمولا چگونگی یادگیری دانش آموزان و شیوه های مطالعه انها کمتر مورد بررسی قرار میگیرد و به دانش آموزان شیوه های درست مطالعه و یادگیری آموزش داده نمی شود. دانش آموزان معمولا برای گذراندن دروس خود متوسل به حفظ مطالب و تکرار طوطی وار می شوند که پایین ترین سطح یادگیری است واین امر باعث می شود که خودکار آمدی دانش آموزان پایین بیاید و انگیزه آنان برای یاد گیری مطالب از بین برود و از رسیدن به بالا ترین سطح یادگیری که گانیه آن را حل مسئله می داند و معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه ای از حل مسئله است باز بمانند (سیف، 1380).
آکراک[1] ( 2006) در این باره می گوید ؛ یادگیری بر پایه روش حل مسئله یک مدل است که بر روی دانش آموزان محور دارد ویادگیری با انگیزه و فعال را توسعه می دهد، همچنین مانجل[2] (2008) اظهار می کند که در روش یادگیری بر اساس حل مسئله دانش آموزان از شنوندگان مجهول و دریافت کنندگان اطلاعات، به شنوندگان فعال و پر تلاش و خود مختار و حل کنندگان مسائل تبدیل میشوند.
یزدانیار (1394) در تحقیقی با عنوان «تایید روش حل مسأله بر پیشرفت تحصیلی فیزیک دانش آمزوان سال اول دبیرستان شهرستان ملایر و مقایسه آن با روش تدریس سنتی» به این نتیجه دست یافت که دانش آموزانی که با روش حل مسأله آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که با روش سنتی آموزش دیده اند پیشرفت تحصیلی بیشتری داشتند.
لذا برای تربیت نیروی انسانی ماهر و جهت به فعل در آوردن توانایی های بالقوه و نامحدود آن و همچنین افزایش و بهبود مهارتهایشان نیاز به یک برنامه ریزی آموزشی و درسی نظامند است که قادر باشند آنان را برای ورد به عرصه دانایی و روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن حاضر و تطابق با دنیای در حال تغییر ما تربیت نماید به طوری که آنها قادر باشند مهارتهای تفکر انتقادی و خلاق خود را برای تصمیم گیری مناسب و حل مسأله پیچیده ی جامعه افزایش داده و به مهارتهای پژوهش و حل مسأله مجهز گردند و همچنین روحیه ی جستجوگری را درخود تقویت کرده و در کنار آن به کسب دانشهای نوین نگرش های همچون برقراری ارتباط با دیگران، کارگروهی و اندیشه جمعی مجهز گردند (احمدی، 1380).
بنابراین با توجه به مطالب ذکر شده سوال اصلی این پژوهش این است که آیا بین اثربخشی روش تدریس به شیوه حل مسئله با روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس فیزیک (مبحث دینامیک ) تفـاوت وجـود دارد؟
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
این پژوهش از دو جنبه دارای اهمیت است:
الف) از دیدگاه نظری، نتایج این پژوهش به خزائن دانش در این زمینه افزوده می شود.
ب) از دیدگاه کاربردی: نتایج این پژوهش توسط معلمین و کارشناسان آموزش و پرورش مورد استفاده قرار می گیرد.
یکی از وظایف مهم تعلیم و تربیت در هر جامعه ای، فراهم ساختن زمینه های مناسب یادگیری، به منظور رشد و شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیت ها در دانش آموزان است و این امر مستلزم برنامه ریزی آموزشی، اتخاذ تدابیر و انتخاب روش های مناسب تدریس است. روش هایی که علاوه بر پرورش و ایجاد زمینه خود شناسی و خود شکوفایی، باعث اندیشه ورزی و شادی و نشاط و سرزندگی آنان شود (محمدیان و پور محمدی، 1388).
[1] Akereke
[2] Manjgle
در حقیقت رحمت یک جنبه حیاتی در زندگی است بدون مرحمت نمی توانیم غذا تهیه کنیم وزنده بمانیم بدون دانستن توانایی حرکت به زندگی کردن برای ما غیر ممکن می شود ظرفیت حرکت مسافر امر از راه رفتن ، بازی کردن ویا دستکاری اشیاء است حرکت جنبه اصلی رشد تکاملی ما است حرکت جنبه اصلی رشد تکاملی ما است اهمیت آن کمتر از تکامل توانایی های عقلانی وعاطفی نیست توانایی شناختی ورشد آن به ما کمک می کند تا برای بقا حرکت لازم را (ساختن سر پناه ساختن ابزار ووسایل ایجاد ارتباط )انجام دهیم تکالیف حرکتی حالتهای مختلفی دارند ،برخی ازآنها انواع حرکات منشاء ژنتیکی (ارثی یا طبق نظر بیولوژیستهای رشد خود متمایز شد ه )دارند مانند به دست آوردن کنترل اندام بدن در انسانها و یا به دست آوردن تواناییدر هزارپا برای به حرکت در آوردن همزمان پاهایش
(اسمیت – لی 20050)
حرکت زندگی است ما را وارادار می کند از رختخواب بیرون آمده به محل کار برویم بازی کنیم بخوریم ونفس بکشیم. شناخت فرایندهایی که باعث هماهنگی و کنترل حرکتی می شوند لازمه فهم چگونگی زندگی است. شناخت اولیه این فرایندها یا علوم پایه راه را برای به کارگیری صحیح و درمان های موثر جهت حل مشکلات هموار می کند. جنبه کاربردی علم رشد حرکتی مفیدترین راه است. مشکلات حرکتی ناشی از عوامل متعددی هستند که ممکن است ذاتی باشند مانند نوزادی که با ناتوانی حرکتی مثل اسپینا بیفیدا (نخاع دو شاخه) متولد می شود یا در اثر آسیبی شدید ویا به مرور زمان با بالا رفتن سن یا فشارهای مداوم به وجود آید نظیر مشکلات وضعیتی در نحوه نشتستن یا راه رفتن. یا می تواند صرفا در حین کسب یک مهارت جدید بروز کند. مثل اجرای حرکت آرابیسک (یا ضربه به توپ گلف).(گالاهو[1]-آزمون[2] 2006)
کنترل حرکتی مطالعه عوامل عصب فیزیولوژیکی است که بر روی حرکت انسان تاثیر گذار است. عصب فیزیولوژیکی به عملکرد بدن انسان علی الخصوص در رابطه با سیستم عصبی اشاره دارد. سیستم عصبی اهمیت خاصی در ایجاد حرکت انسان دارد. زیرا سلولهای عصبی موجب تحریک فیبرهای عضلانی می شوند تا حرکت دلخواه را ایجاد کنند. رشد حرکتی هم به عنوان فرایند رشد در طول حیات انسان قرار گرفته است. در انسان رشد حرکتی چگونگی توسعه حرکت های انسان را از شکل بازتابی و ابتدایی تا رسیدن به شکل ارادی و پیشرفته بررسی می کند. دلایل مختلف مطالعه رشد حرکتی چیست ؟ چرا باید رشد حرکتی را مطالعه کنیم؟ 1. رشد انسان چندین جنبه دارد. علاوه بر تغییرات حرکت انسان تغییرات هوشی اجتماعی و عاطفی نیز رخ می دهد
2.مطالعه روش های مختلف رشد حرکتی به ما کمکمی کند تا نابهنجاری را شناسایی و آنها را مداوا کنیم
3.دانش رشد حرکتی انسان امکان برقراری و ارائه فعالیت های مناسب رشدی که یادگیری و آموزش بهینه مهارتهای حرکتی را برای افراد تمام سنین و سطوح توانایی ممکن می سازد به وجود می آورد.
(پاینه[3]- ایساکس[4] 2002)
مرحله نخست زندگی با کنترل بدن و مهارتهای چنگ زدن به اشیا شروع می شود وبا اکتساب مهارتهای انتقالی و دستکاری مانند پرتاب کردن اشیا ادامه می یابد. مهارتهای اساسی در دوره کودکی پالایش یافته در توالی ترکیب می شوند تا مهارتهای پیچیده را بوجود آورند.
نوجوانان به کسب توالی حرکات ادامه داده قابلیتهای خود را برای سازگاری و انطباق مهارتهای حرکتی با اهداف مورد نظر و شرایط محیطی ارتقا می بخشند. بدن انسان در دوران طفولیت کودکی و نوجوانی در حال رشد وبالیدگی است. درک او از جهان اطرافش عمیقتر شده ظرفیت ذهنی اش با افزایش مهارتهای روانی بیشتر می شود. همچنین با تشکیل روابط جدید مهارتهای اجتماعی تازه ای آموخته می شوند. عملکرد مهارتهای حرکتی بایدبا همه این تغییرات تطبیق یافته شکل پیدا کند. مهارتهای حرکتی به طور معمول در اواخر دوره نوجوانی و در دوره جوانی کامل می شوند.ورزشکاران نخبه عالی نمونه های عالی رشد مهارتهای حرکتی هستند. (هی وود[5] 1383).
وقتی کودکان به سن دو سالگی می رسند یا نزدیک می شوند نزدیک می شوند تغییرات قابل توجهی در چگونگی ارتباط آنها با محیط اطراف را می توان مشاهده کرد. آنها در اواخر دو سالگی در توانایی های حرکتی مقدماتی دوران کودکی تبحر پیدا می کنند. این توانایی های حرکتی اساس رشد حرکتی هر کودک را شکل داده یا الگوهای حرکتی بنیادی اوایل کودکی و مهارتهای حرکتی تخصصی اواخر کودکی و نوجوانی را پالایش می کنند. کودکان به دلیل ناتوانایی های اساسی خود در حرکت آزادانه یا به خاطر محدودیت های مربوط به استفاده از تخت خواب یا اسباب بازی به مدت طولانی بدون حرکت باقی می مانند. اکنون آنها می توانند پتانسیل های حرکتی بدن خود را از طریق حرکت در فضا شناسایی کنند (جابجایی). آنها مجبور نیستند تلاش مداومی در برابر نیروی جاذبه داشته باشند بلکه کنترل فزاینده ای در عضلات خود برای مقابله با نیروی جاذبه کسب می کنند (پایداری). آنها مجبور نیستند حرکات زمخت و بدون تاثیر دسترسی گرفتن و رها کردن اشیاء را که از ویزگی های طفولیت است انجام دهند بلکه توانایی تماس کنترل شده و دقیق با اشیای موجود در محیط پیرامون را به سرعت توسعه می دهند (دستکاری).
کودکان کم سن درگیر فرایند رشد و اصلاح مهارتهای حرکتی بنیادی در گستره وسیع حرکات پایداری جابجایی و دستکاری هستند. به این معنی که آنها باید درگیر یک سری تجارب رشدی هماهنگی شوند که برای افزایش آگاهی از بدن و پتانسیل حرکتی طراحی شده اند. عناصر اساسی یک حرکت بنیادی در تمام کودکان یکسان است. رشد مهارتهای حرکتی بنیادی اساس رشد حرکتی کودکان است. مجموعه وسیعی از تجارب حرکتی اطلاعات ارزشمندی را برای کودکان فراهم می کنند که اساس درک آنها از خود و دنیا را تشکیل می دهند. (گالاهو –ازمون 2006)
آموزش حرکات بنیادی یکی از متاداول ترین الگوهای قدیمی وسنتی در برنامه ریزی درسی تربیت بدنی است . این الگو ، محتوای تربیت بدنی را در مجموعه حرکاتی تعریف می کند که استفاده ازاین حرکات یادگیری راسرعت می بخشد .هدف آن تمرین حرکات روزمره ونیزکسب مهارت برای حفظ این حرکات است .
انسان ها چگونه حرکت می کند؟ انسان ها چرا حرکت می کند ؟ در جستجو برای اینکه چطور می توان محتوای تربیت بدنی را طراحی کرد پاسخ به دو سوال فوق محتوای الگوی حرکات بنیادی را تشکیل می دهد . در این الگو ، سطوح اصلی مرتب شده حرکات بویژه در دوره ابتدائی در نظر گرفته می شود .
موضوعاتی شامل : نقش بدن ورابطه آن با فضا ، زمان ، نیرو و حرکت برای طراحی این الگو استفاده می شود . تاکید در این الکو برکشف مهارتهای حرکتی مختلف در حوزه های از قبیل حرکات ریتمیک (رقص)، بازی و ژیمناستیک است .
در این الگو ازروش اکتشاف ، راهنمایی شده حرکات حل مساله استفاده می شود . دانش آموزان راه هایی را برای استفاده از بدنشان را خلق می کنند تا به نتایج معینی دست یابند
طبق الگوی آموزش حرکات بنیادی،برنامه درسی حول پرسشهای زیرطراحی می شود:
در چه جهت هایی می تواند حرکت کند ؟(فضا)
1چگونه می توانید حرکت کنید ؟ (نیرو ، تعادل ، انتقال وزن)
2چه چیزی را می توانید حرکت دهید ؟ (آگاهی از بدن)
3در چه جهاتی می توانید حرکت کنید ؟ (فضا)
چگونه می توانیدبهتر حرکت کنید ؟(زمان ، حرکت)
گرچه الگو ها ی مذکور بطور وسیعی در تربیت بدنی استفاده شده است ، اما چنین بنظر می رسد که بیشترین کاربرد آن در دبستان می باشد . در این الگو کودک یادمی گیرد چگونه حرکت کند و درانجام حرکات متنوع چگونه از بدن و فضای اطراف بهره مند گردد .
چارچوب آن را آگاهی های بدن ، شناسایی فضایی و کیفیت های حرکتی ، که شامل : قدرت ، سرعت و انعطاف پذیری می باشند تشکیل می دهند .
1Self –differentiated
2Gallaho
3ozmon
[3]payneh
[4]esaxs
[5]hivood
فناوری نانو یكی از آخرین دستاوردهای علمی است. طبق بررسی های شورای پژوهش های اجتماعی _ اقتصادی انگلستان، فناوری نانو از جمله موارد رو به گسترش و مورد توجه اجتماعی _ اقتصادی است. بحث هایی كم و بیش در زمینه كاربرد این نوع فناوری چه منتقدانه و یا طرفدارانه وجود دارد. بیشترین اشكالی كه منتقدان در این زمینه وارد می كنند، ترس از انباشته شدن كره زمین از وجود موادی است كه ممكن است این فناوری در پی داشته باشد و به نوعی خطرناك باشد. اما نقطه نظر طرفداران سرسخت این نوع فناوری بیشتر متوجه تاثیر مثبت آن در ارتقای زندگی، تولیدات جدید و توسعه گرانه و تولید محصولات ارزان تر است.
در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، دموکریتوس فیلسوف یونانی، برای اولین بار واژه اتم را که در زبان یونانی به معنی تقسیم نشدنی است، برای توصیف ذرات سازنده مواد به کار برد. از این رو شاید بتوان او را پدر فناوری و علوم نانو دانست.
نانو ریشه یونانی “نانس” به معنی کوتوله میباشد.[۲] فناوری نانو موج چهارم انقلاب صنعتی، پدیدهای عظیم میباشد که در تمامی گرایشات علمی راه یافته است تا جایی که در یک دههٔ آینده برتری فرایندهها، وابسته به این تحول خواهد بود.[۳] ماهیت فناوری نانو توانایی کارکردن در تراز اتمی، مولکولی و فراتر از آن در ابعاد بین ۱ تا ۱۰۰ نانومتر، با هدف ساخت و دخل و تصرف در چگونگی آرایش اتمها یا مولکولها با بهره گرفتن از مواد، وسایل و سیستمهایی با تواناییهای جدید و با تغییر این ساختارها و رسیدن به بازدهی بیشتر مواد میباشد. فناوری نانو فرایند دستکاری مواد در مقیاس اتمی و تولید مواد و ابزار، به وسیله کنترل آنها در سطح اتمها و مولکولهاست. در واقع اگر همه مواد و سیستمها ساختار زیربنایی خود را در مقیاس نانو ترتیب دهند؛ آنگاه تمام واکنشها سریعتر و بهینهتر صورت میگیرد و توسعه پایدار پیش گرفته میشود.[۲]از جمله دستاوردهای فراوان این فناوری کاربرد آن در تولید، انتقال، مصرف و ذخیرهسازی انرژی با کارایی بالاست که تحول شگرف را در این زمینه ایجاد میکند.[۳]از اینرو دستاندرکاران و محققان علوم نانو در تلاش اند تا با بهره گرفتن از این فناوری به آسایش و رفاه بیشتر در درون و برون ساختمان با یافتن طبقه جدیدی از مصالح ساختمانی با عملکرد بالا و صرفهجویی در هزینهها بخصوص در مصرف منابع انرژی و در نهایت به توسعه پایدار دست یابند. فناوری نانو منجر به تغییرات شگرف در استفاده از منابع طبیعی، انرژی و آب خواهد شد و پساب و آلودگی را کاهش خواهد داد.
در طول تاریخ بشر از زمان یونان باستان، مردم و به خصوص دانشمندان آن دوره بر این باور بودند که مواد را می توان آنقدر به اجزای کوچک تقسیم کرد تا به ذراتی رسید که خردناشدنی هستند و این ذرات بنیان مواد را تشکیل می دهند، شاید بتوان دموکریتوس فیلسوف یونانی را پدر فناوری و علوم نانو دانست چرا که در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح او اولین کسی بود که واژه اتم را که به معنی تقسیم نشدنی در زبان یونانی است برای توصیف ذرات سازنده مواد به کار برد.
با تحقیقات و آزمایش های بسیار، دانشمندان تاکنون ۱۰۸ نوع اتم و تعداد زیادی ایزوتوپ کشف کرده اند. آنها همچنین پی برده اند که اتم ها از ذرات کوچکتری مانند کوارک ها و لپتون ها تشکیل شده اند. با این حال این کشف ها در تاریخ پیدایش این فناوری پیچیده زیاد مهم نیست.
نقطه شروع و توسعه اولیه فناوری نانو به طور دقیق مشخص نیست. شاید بتوان گفت که اولین نانوتکنولوژیست ها شیشه گران قرون وسطایی بوده اند که از قالب های قدیمی برای شکل دادن شیشه هایشان استفاده می کرده اند. البته این شیشه گران نمی دانستند که چرا با اضافه کردن طلا به شیشه رنگ آن تغییر می کند. در آن زمان برای ساخت شیشه های کلیساهای قرون وسطایی از ذرات نانومتری طلا استفاده می شده است و با این کار شیشه های رنگی بسیار جذابی به دست می آمده است. این قبیل شیشه ها هم اکنون در بین شیشه های بسیار قدیمی یافت می شوند. رنگ به وجودآمده در این شیشه ها برپایه این حقیقت استوار است که مواد با ابعاد نانو دارای همان خواص مواد با ابعاد میکرو نمی باشند.
در واقع یافتن مثال هایی برای استفاده از نانو ذرات فلزی چندان سخت نیست. رنگدانه های تزیینی جام مشهور لیکرگوس در روم باستان (قرن چهارم بعد از میلاد) نمونه ای از آنهاست.
این جام هنوز در موزه بریتانیا قرار دارد و بسته به جهت نور تابیده به آن رنگ های متفاوتی دارد. نور انعکاس یافته از آن سبز است ولی اگر نوری از درون آن بتابد، به رنگ قرمز دیده می شود. آنالیز این شیشه حکایت از وجود مقادیر بسیار اندکی از بلورهای فلزی ریز۷۰۰ (nm) دارد، که حاوی نقره و طلا با نسبت مولی تقریبا ۱۴ به یک است حضور این نانوبلورها باعث رنگ ویژه جام لیکرگوس گشته است.
در سال۱۹۵۹ ریچارد فاینمن مقاله ای را درباره قابلیت های فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. باوجود موقعیت هایی که توسط بسیاری تا آن زمان کسب شده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم می شناسند. فاینمن که بعدها <a href="http://nobelprize.org/” title=”جایزه نوبل“>جایزه نوبل را در فیزیک دریافت کرد در آن سال در یک مهمانی شام که توسط انجمن فیزیک آمریکا برگزار شده بود، سخنرانی کرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشکار ساخت. عنوان سخنرانی وی «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» بود. سخنرانی او شامل این مطلب بود که می توان تمام دایره المعارف بریتانیکا را بر روی یک سنجاق نگارش کرد. یعنی ابعاد آن به اندازه۲۵۰۰۰/۱ابعاد واقعیش کوچک می شود. او همچنین از دوتایی کردن اتم ها برای کاهش ابعاد کامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد کامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد کنونی بودند اما او احتمال می داد که ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد کامپیوترهای کنونی نیز کوچکتر کرد. او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیش بینی کرد.
به طراحی، تعیین ویژگیها، تولید و کاربرد مواد، ابزار آلات و سیستمها با کنترل شکل و اندازه در مقیاس نانو میگویند.
به دستکاری کنترل شده، جاگیری دقیق، اندازهگیری، مدلسازی و تولید مواد در مقیاس نانو میگویند و هدف آن تولید مواد، ابزار و سیستمهایی با ویژگیهای بنیادی و عملکردهای جدید می باشدپس علم نانو علمی است برای زندگی. اصول بنیادی
یک نانومتر (nm) یک میلیاردیم متر است. برای سنجش طول پیوندهای کربن-کربن، یا فاصلهٔ میان دو اتم بازه ۱۲. تا ۱۵. نانومتر به کار میرود؛ همچنین طول یک جفتِ دیانای نزدیک به ۲ نانومتراست. و از سوی دیگر کوچکترین باکتری سلولدار ۲۰۰ نانومتر است. اگر بخواهیم برای دریافتن مفهوم اندازهٔ یک نانومتر نسبت به متر سنجشی انجام دهیم میتوانیم اندازهٔ آن را مانند اندازهٔ یک تیله به کرهٔ زمین بدانیم..[۶] یا به شکلی دیگر یک نانومتر اندازهٔ رشد ریش یک انسان در طول زمانی است که برای بلند کردن تیغ از صورتش باید بگذرد.
به طور كلی این فناوری عبارت از كاربرد ذرات در ابعاد نانو است. یک نانومتر، یک میلیاردم متر است. از دو مسیر به این ابعاد می توان دسترسی پیدا كرد. یک مسیر دسترسی از بالا به پایین و دیگری طراحی و ساخت از پایین به بالا است. در نوع اول، ساختارهای نانو با كمك ابزار و تجهیزات دقیق از خرد كردن ذرات بزرگ تر حاصل می شوند. در طراحی و ساخت از پایین به بالا كه عموما آن را فناوری مولكولی نیز می نامند، تولید ساختارها، اتم به اتم و یا مولكول به مولكول تولید و صورت می گیرند. به عقیده مدیر اجرایی موسسه نانوتكنولوژی انگلستان، فناوری نانو ادامه و گسترش روند مینیاتوریزه كردن است و به این طریق تولید مواد، تجهیزات و سامانه هایی با ابعاد نانو انجام می شود. درحقیقت فناوری نانو به ما امكان ساخت طراحی موادی را می دهند كه كاملا دارای خواص و اختصاصات جدید هستند.
تعریف نانو: هر نانو برابر است با یک میلیاردم متر (نانو را یک توپ فوتبال در نظر بگیرید و متر را کره ی زمین!)
هر نانومتر برابر است با یک هشتاذ هزارم قطر موی انسان.