ای بر داده کاوی
داده کاوی به معنای یافتن نیمه خودکار الگوهای پنهان موجود در مجموعه داده های موجود میباشد[38]. داده کاوی از مدلهای تحلیلی ، کلاس بندی و تخمین و برآورد اطلاعات و ارائه نتایج با بهره گرفتن از ابزارهای مربوطه بهره می گیرد. میتوان گفت که داده کاوی در جهت کشف اطلاعات پنهان و روابط موجود در بین داده های فعلی و پیش بینی موارد نامعلوم و یا مشاهده نشده عمل می کند. برای انجام عملیات داده کاوی لازم است قبلا روی داده های موجود پیشپردازشهایی انجام گیرد. عمل پیش پردازش اطلاعات خود از دو بخش کاهش اطلاعات و خلاصهسازی و کلیسازی داده ها تشکیل شده است. کاهش اطلاعات عبارت است از تولید یک مجموعه کوچکتر، از داده های اولیه، که تحت عملیات داده کاوی نتایج تقریبا یکسانی با نتایج داده کاوی روی اطلاعات اولیه به دست دهد[38]. پس از انجام عمل کاهش اطلاعات و حذف خصایص غیر مرتبط نوبت به خلاصهسازی و کلیسازی داده ها می رسد. داده های موجود در بانکهای اطلاعاتی معمولا حاوی اطلاعات در سطوح پایینی هستند، بنابراین خلاصهسازی مجموعه بزرگی از داده ها و ارائه آن به صورت یک مفهوم کلی اهمیت بسیار زیادی دارد. کلیسازی اطلاعات، فرایندی است که تعداد زیادی از رکوردهای یک بانک اطلاعاتی را به صورت مفهومی در سطح بالاتر ارائه می نماید. خود روش های داده کاوی به سه دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتند از خوشهبندی، طبقه بندی و کشف قواعد وابستگی. در ادامه هر یک از این روشها را بطور کلی معرفی مینماییم.
1-1-1- خوشهبندی
فرایند خوشهبندی سعی دارد که یک مجموعه داده را به چندین خوشه تقسیم نماید بطوریکه داده های قرار گرفته در یک خوشه با یکدیگر شبیه بوده و با داده های خوشه های دیگر متفاوت باشند. در حال حاضر روش های متعددی برای خوشهبندی داده ها وجود دارد که بر اساس نوع داده ها، شکل خوشه ها، فاصله داده ها و غیره عمل خوشهبندی را انجام میدهند. مهمترین روش های خوشهبندی در زیر معرفی شده اند:
روش های تقسیم بندی : روش های خوشهبندی که بروش تقسیم بندی عمل می کنند، داده های موجود در یک مجموعه داده را به k خوشه تقسیم می کنند، بطوریکه هر خوشه دو خصوصیت زیر را داراست :
معیار اصلی در چنین مجموعه داده هایی میزان شباهت داده های قرار گرفته در هر خوشه میباشد. در حالیکه داده های قرار گرفته در دو خوشه مختلف از نظر شباهت با یکدیگر فاصله زیادی دارند. مقدار k که بعنوان پارامتر استفاده میگردد، هم می تواند بصورت پویا تعیین گردد و هم اینکه قبل از شروع الگوریتم خوشهبندی مقدار آن مشخص گردد.
البته دسته دیگری از روش های خوشهبندی مانند روش های مبتنی بر گرید، روش های مبتنی بر مدل و … وجود دارند که میتوانید آنها را در ]38[ مطالعه نمایید.
1-1-2- کشف قواعد وابستگی
بحث قواعد وابستگی به مقوله کشف عناصری یا المانهایی در یک مجموعه داده می پردازد که معمولا با یکدیگر اتفاق میافتند و بعبارتی رخداد آنها بنوعی با یکدیگر ارتباط دارد. بطور کلی هر قاعده یا rule که از این مجموعه داده بدست میآید، دارای شکل کلی بصورت میباشد که نشان میدهد چنانچه الگوی X اتفاق بیفتد، با احتمال بالایی الگوی Y نیز اتفاق خواهد افتاد. برای مطالعه بیشتر در مورد مقوله کشف قواعد وابستگی میتوانید به ]38[ مراجعه نمایید.
1-1-3- طبقه بندی
فرایند طبقه بندی در واقع نوعی یادگیری با ناظر میباشد که در طی دو مرحله انجام میگردد. در مرحله اول مجموعه ای از داده ها که در آن هر داده شامل تعدادی خصوصیت دارای مقدار و یک خصوصیت بنام خصوصیت کلاس میباشد، برای ایجاد یک مدل داده بکار میروند که این مدل داده در واقع توصیف کننده مفهوم و خصوصیات مجموعه داده هایی است که این مدل از روی آنها ایجاد شده است. مرحله دوم فرایند طبقه بندی اعمال یا بکارگیری مدل داده ایجاد شده بر روی داده هایی است که شامل تمام خصوصیات داده هایی که برای ایجاد مدل داده بکار گرفته شده اند، میباشد، بجز خصوصیت کلاس این مقادیر که هدف از عمل طبقه بندی نیز تخمین مقدار این خصوصیت میباشد.
الگوریتمها و روش های مختلفی برای طبقه بندی تاکنون پیشنهاد شده اند که برای مثال میتوان از روش های طبقه بندی با بهره گرفتن از درخت تصمیم، طبقه بندی بیزین، SVM ، طبقه بندی با بهره گرفتن از شبکه های عصبی، طبقه بندی مبتنی بر قواعد و … ]56[ نام برد. در اینجا ما قصد نداریم وارد مباحث مربوط به الگوریتمها و روش های طبقه بندی شویم و تنها روش طبقه بندی مبتنی بر قواعد را بدلیل استفاده از آن در فاز دوم پروژه در اینجا معرفی خواهیم نمود. در صورت نیاز به مطالعه بیشتر میتوانید به فصل ششم مرجع ]38[ مراجعه نمایید.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
امروزه با تمرکز صنایع در مراکز صنعتی و توسعه فعالیت های صنعتی ، پسماندهای مختلفی تولید می شوند .تولید و دفع غیر اصولی پسماندهای صنعتی بروز آلودگی های آب و خاک را به همراه خواهد داشت . مدیریت پسماندهای صنعتی یکی از شیوه های بسیار مناسب برای ایجاد تعامل و پیوند بین صنعت و محیط زیست و کاهش اثرات سوء فعالیت های صنعتی بر محیط زیست می باشد که چنین مدیریتی با بهره گرفتن از روش های مختلف از جمله پیشگیری یا کمینه سازی پسماندها در مبداء تولید ، بازیافت و استفاده مجدد قابل اعمال است .هدف اصلی این مطالعه بررسی نوع و میزان پسماند تولیدی ، وضعیت فعلی مدیریت پسماندها و ارائه راهکارهای عملی برای بهینه سازی مدیریت پسماندها در شهرک صنعتی منتظریه اصفهان می باشد . روش مطالعه و جمع آوری اطلاعات براساس بازدیدهای میدانی ، تکمیل پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده می باشد . شهرک صنعتی منتظریه اصفهان دارای 92.5 هکتار مساحت و 208 واحد صنعتی که شامل 174 واحد صنعتی فعال و 34 واحد صنعتی غیر فعال می باشد .فراوانی صنایع شهرک به ترتیب فلزی 32 % ، نساجی 20 % ، غذایی 5 % ، شیمیایی 18 % ، چوب و سلولزی 3 % ، برق و الکترونیک 7 % ، خدمات 6 % و کانی های غیر فلزی 9 % می باشد .با مرجعه به 56 واحد صنعتی فعال از صنایع فلزی و 32 واحد صنعتی فعال از صنایع شیمیایی شهرک صنعتی منتظریه نسبت به تکمیل پرسشنامه ها از طریق مصاحبه با مسئولین واحدهای صنعتی اقدام شده و ضمن بازدیدهای میدانی ، فرایند تولید ، مواد ورودی و خروجی شناسایی و اطلاعات لازم جمع آوری گردید و میزان تولید پسماندهای صنعتی (خطرناک و غیر خطرناک) برحسب تن در سال محاسبه شد . تخمین زده شده در این شهرک در مجموع 6878.904 تن در سال پسماند صنعتی تولید می شود که شامل 55.21 % پسماند غیر خطرناک و 44.79 % پسماند خطرناک است .نگهداری پسماندهای تولید شده در مجموع واحدهای صنعتی صنایع فلزی و شیمیایی به صورت 51.5 % تلنبار شده ، 29 %در ظروف فلزی بدون درب و 19.5% در کیسه ، گونی و ظروف فلزی درب دار انجام می شود . همچنین مدیریت پسماندهای صنعتی تولید شده در صنایع فلزی این شهرک به صورت 74 % فروش (برای بازیافت یا استفاده مجدد ) ، 5 . 20 % بازیافت در محل و 5.5 %به صورت دفن انجام می گیرد .
کلمات کلیدی :پسماند صنعتی ، شهرک صنعتی منتظریه ، پسماند خطرناک ، بررسی پرسشنامه ای ، مدیریت پسماندها
فصل اول
کلیات تحقیق
هیچ شکی نیست که با افزایش سلطه ء بشر بر قوانین طبیعی ، انتظارات ما از زندگی افزایش یافته و زندگی به کیفیتی بالاتر برای مردم فراهم شده است . اما همواره با آن احتمال مخاطرات جهانی و آسیب رسی به سلامتی بشر نیز افزایش یافته است. اکنون ،جهان به مرحله ای از بحران محیط زیست رسیده که ابعاد وشدت آن به سرعت در حال افزایش است.در این خصوص می توان به باران های اسیدی،حفره پدید آمده در لایهء ازن، گرم شدن تدریجی زمین(اثرگلخانه ای) و افزایش مقدارو تنوع مواد زائد اشاره نمود. بحران محیط زیست محصول انفجارجمعیت و افزایش شدید مصرف است. به طوریکه با افزایش جمعیت و گسترش دائمی شهرها ،نیاز انسان به مواد مصرفی روز به روزبیشتر می شود. این نیاز در مسیرتوسعهء ، صنعتی شدن روزافزون جوامع را به دنبال دارد تامواد متنوع مورد احتیاج بشر را برای او فراهم آورند (چوپانوگلاس و همکاران،1371).
فرایندهای صنعتی به صورتی بلاتغییر موجب تبدیل مواد خام ومنابع به محصولات نهایی یا نیمه نهایی می شود. از آنجایی که عمل تبدیل هیچگاه نمی تواند به طورکامل صورت گیرد،لذا ضایعاتی به صورت انرژی و ماده شکل گیرد که اگر از این ضایعاتی استفاده نشود، به مواد زائد تبدیل گشته و در صورتی که در محیط زیست تخلیه گردد ممکن است به مواد آلاینده تبدیل شود (نوری ونشاط ،1373).
بنابراین بحران آلودگی محیط زیست بزرگترین مشکل مرتبط با صنعتی شدن و رشد شهرنشینی می باشد.در این میان آلودگی و پسماندهای جامد ناشی از فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی سهم بزرگی از کل آلودگی محیط زیست را تشکیل می دهد و نقش بسیار با اهمیتی در ایجاد بحران های زیست محیطی ایفا می کند (فردوسی وصدوق،1372). سالانه مقدار زیادی پسماند جامد در سرتاسرجهان تولید و در محیط تخلیه می گردد. پسماندهای جامد و آلودگی ناشی از آن ،خصوصا پسماندهای صنعتی یک مشکل جهانی است.واژهء پسماندهای صنعتی به همهء پسماندهایی اشاره دارد که از طریق عملیات صنعتی یا در اثر فرایندهای ساخت تولید می گردد (عبدلی،1996 ). بنابراین می توان گفت توسعهء صنعتی ، پسماندهای پیچیده ای را تولید کرده است که این پیچیدگی نه تنها به علت کمیت مواد زائد است، بلکه دلیل دیگر آن نوع و ترکیبات مواد زائد می باشد(کاسارزوهمکارام ، 2005)[1]
نگرانی های بشر درباره محیط زیست در ابعاد ملی ،منطقه ای و جهانی ،هنگامی مشهود گردید که با توسعهء صنعت و تکنولوژی ،استفاده از منابع محدود تجدید پذیر و غیر قابل تجدید کرهء زمین روبه فزونی نهاد. توسعه ازیکسو با صنعت و تکنولوژی و از سوی دیگر با تخریب و آلودگی ارتباط تنگاتنگ دارد. امروزه نمی توان متوقع بود که همراه با توسعهء صنعتی که از ملزومات پیشرفت علمی و اقتصادی بشر است ، محیط زیست دست نخورده باقی بماند. لیکن تقلیل آلودگی ها و کاهش اثرات تخریبی آن در قالب مدیریت صحیح و مناسب، تصویب قوانین لازم جهت پیشگیری و کاربرد وسایل مورد لزوم و نظارت و پایش به موقع و صحیح در حدی معقول در روند توسعه ای پایدار،همواره برای حفظ و تاءمین سلامت ، رشد و بقای حال و آیندهء موجودات کرهء زمین ، مدنظر بوده است( سبزعلی پور وهمکاران،1386).
چنانچه همزمان با صنعتی شدن یک جامعه به مسائل دیگری چون محیط زیست توجه نشود ،نه تنها توسعهء اقتصادی حاصل نخواهد شد،بلکه گرفتاری های زیادی به بار می آید که گاهی منافع حاصله از یک صنعت برای یک کشور را در درازمدت کلا” در راه جبران خسارت وارده از آن صرف خواهد شد ; در حالیکه در بسیاری از موارد با کاربرد مدیریت مناسب ‚هم محیط زیست محافظت می گردد و هم با بهره گرفتن از منافع حاصله از پسماندهای یک صنعت به صورت منابع اولیه مورد لزوم برای صنعتی دیگر،نه تنها از به هدر رفتن انرژی منابع
انسانی تا حدود زیادی جلوگیری می شود بلکه با حفظ منابع تجدید ناپذیریک کشور به همراه حفاظت محیط زیست ،به بودجهءاقتصادی آن نیز کمک شایانی خواهد شد،همچنین برای دفع آن ها نیاز به مکان دفن کاهش می یابد (ادیبی،1378).
زیرا زمین منبعی است محدود، و در صورتی که نتوانیم از آن به صورت به صورت بهینه استفاده کنیم ، باید درآینده خسارات جبران ناپذیری را متحمل شویم ، و نیز در صورتی که نتوانیم تکنولوژی و برنامه های بهتری را برای دفع این گونه مواد به کار ببریم ،درآینده ای نزدیک این کرهء خاکی به زباله دانی بزرگ تبدیل خواهد شد ،لذا در این راستا روش های مختلف مدیریت مواد زائد از اهمیت ویژه گی برخوردار است( محدث وهمکاران ، 1381).
وجود میایون ها تن زباله و دهها هزار نوع مواد سمی و خطرناک در آنها که حاصل فعالیت روزمرهء انسان است ،سبب آلودگی های گستردهای در محیط شده است که 60 تا 90 درصد از انواع سرطان ها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به خود اختصاص داده است (عمرانی ،1377 ).
کشور ما نیز از این قائده مستثنی نبوده و لازم است کنترل آلودگی همگام با توسعهء صنایع به پیش رود.در حال حاظر اکثر صنایع در کشور ما فاقد یک سیستم مدیریت مناسب جهت دفع مواد زائد صنعتی خود می باشند و این امر می تواند در آینده مشکلاتی را برای محیط زیست به بار آورد.با توجه بهخطرات مستقیم و غیر مستقیم حاصل از دفع نامناسب این مواد نیاز به یک سیستم مدیریت مناسب برای حمل،تصفیه و دفه نهایی مواد زائد صنعتی در کشور احساس می شود . در همین راستا نیز،در سال 1383 قانونی تحت عنوان “مدیریت پسماند” به تصویب مجلس رسیده و بستر قانونی لازم برای این منظور در کشور به وجود آمد; به طوری که طبق این قانون کلیهء شرکت ها و موءسسات، موظف به مدیریت صحیح پسماندهای خود گردیدند (منصوری،1381 ) .پسماندهای جامد ، محیط و چشم اندازهای زیبای ما را به کام خود می برندو نابود می کنند.پسماندهای جامد محصول فرعی رشد هستند .با افزایش و گسترش دامنه تولید محصولات صنعتی منابع مواد خام تجدید ناپذیر روزبه روز کاهش می یابند. پسماندها در شهرک های صنعتی (به عنوان یکی از منابع نقطه ای تولید آلودگی) قابل کنترل و مدیریت می باشد و بدون شک تعین میزان تولید پسماندها و شناخت روند افزایش و کاهش آن در ابعاد زمانی و مکانی یکی از مهمترین ابزارهای مدیریتی می باشد و آگاهی از نوع، میزان ،اجزاء و مواد تشکیل دهندهء پسماندها برای ارزیابی و انتخاب برنامه های مختلف لازم می باشد(امین،1385 ).
استان اصفهان یکی از قطب های مهم صنعتی و کشاورزی کشور است که حدود 7 درصد جمعیت کشور را در خود جای داده و حدود بیش از 39 شهرک صنعتی فعال و 10000 واحد صنعتی در این استان استقرار یافته اند( باقری،1388). شهرک صنعتی منتظریه از جملهء این شهرک هاست که در غرب استان اصفهان واقع شده است . طبق طبقه بندی سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران ، گروه های صنعتی و خدماتی به 8 گروه صنایع فلزی ، غذایی ، شیمیایی ، کانی های غیرفلزی ، برق و الکترونیک ، چوب و سلولزی ، نساجی و خدماتی طبقه بندی شده اند. با بررسی آمار موجود ، در حال حاظر 208 واحد صنعتی در شهرک صنعتی منتظریه وجود دارند . در بین واحدهای موجود 174 واحد فعال و 34 واحد غیر فعال هستند. واحدهای غیر فعال نیز در مراحل مختلف تخصیص زمین ، دیوارکشی و نصب سوله هستند. در بین صنایع شهرک صنعتی منتظریه ، صنایع فلزی با حدود 56 واحد صنعتی فراوان ترین و گروه چوب و سلولزی با 6 واحد کمترین تعداد واحدها را به خود اختصاص داده اند. با توجه به این موضوع که اکثر واحدهای صنعتی مستقر در این شهرک را صنایع فلزی و شیمیایی تشکیل می دهند ،از مناطق بسیار مورد توجه از نظر زیست محیطی محسوب می گردد. از طرف دیگر در حال حاظر هیچ گونه برنامهء مدیریتی جهت دفع صحیح و بهداشتی پسماندهای تولیدی در این شهرک به صورت یک برنامهء جامع و منسجم انجام نمی گیرد و دفع نامناسب پسماندهای صنعتی در این شهرک مشکلاتی بوجود آورده است .
1-2-1- هدف کلی :
شناسایی وطبقه بندی مواد زائد جامد و مایع صنعتی در صنایع فلزی و شیمیایی به روش UNEP و RCRA (مطالعه موردی :شهرک صنعتی منتظریه اصفهان)
1-2-2- اهداف ویژه (اختصاصی):
اهداف کاربردی:
1-3-1- بالاترین سهم تولید مواد زائد جامد و مایع صنعتی در صنایع فلزی شهرک صنعتی منتظریه مربوط به پسماندهای غیرخطرناک می باشد.
سؤالات تحقیق:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
و بیان مسئله
روانشناسان در ارتباط با تکوین خودمنابع متعددی را ذکر نموده اند که براساس آن خود در انسانها شکل یافته و و تحول مییابد (شونمن 1984) با مروری بر مطالعات وتحقیقات متعدد انجام شده در مورد خود، توانست سه منبع را به عنوان اصلی تکوین خود ذکر کند:
به نظر شونمن کودکان بعد از توانایی تکلم و همچنین شناختی و استقرار سیستم باور خود، درباره احساس ارزش نسبتا مهمی که قبلا به وجود آمده تامل نموده و خویشتن بینی های خاصی را تشکیل میدهند، این خویشتن بینی ها(تصور افراد از توان و ضعف خود) سنگ بنای
عزت نفس را میسازد.
ما انسانها در بسیاری از موارد خود را مورد مشاهده قرار میدهیم و با این مشاهده گری علاوه بر این که بر حالات، افکار و احساسات خودآگاهی مییابیم بسیاری از تغییرات مهم را نیز در خودایجاد میکنیم. منبع خود مشاهده گری با به کارگیری سیستم خود تنظیمی می تواند بسیاری از افکار و عواطف و در کل شناخت ما را تحت کنترل درآورد.
در مقایسه اجتماعی، فرد از نظر دیگران به عنوان معیار قضاوت برای خودسنجی خود استفاده می کند. در مقایسه با بالاتر از خود همواره نارضایتی برای مقایسه کننده دیده می شود و در مقایسه با پایین تر از خود، رضایت از خود با عبرت آموزی برای فرد مقایسه کننده دیده می شود. در روانشناسی دیدگاهی را که افراد در رابطه با اعمال، رفتار، عقاید وحتی قیافه ظاهری دیگران بیان می کنند، میتوانند برای فرد پسخوراندی فراهم کند که براساس آن، تغییرات را در خود ایجاد کند، بعضی را پذیرفته وبعضی دیگر را رد کند(یونسی 1382) شونمن اعتقاد دارد که به کارگیری هر یک از این منابع براساس اقتصادی مراحل مختلف تحول روانشناسی میباشد. به گونه ای که کودکان در سنین پایین (بعد ازسه سالگی) در ابتدا شروع به استفاده از مقایسه اجتماعی می کنند. در سنین بالاتر از 6 سالگی، کودکان بیشتر از منبع پسخوراندهای اجتماعی استفاده می کنند و در سنین بالای بلوغ ونوجوانی استفاده از خود مشاهده گری به اوج میرسد. در سنین جوانی و بزرگسالی به نظر می رسد که تمام انسانها اعم از زن ومرد به نحوی این منابع را استفاده می کنند اگر نگاهی اجمالی به خود در انسانها بیندازیم حضور این سه منبع را در فرایند تکوین خود میبینیم. در این زمینه، تفاوتهای فردی در تمام انسانها وجود دارد به گونه ای که بر اساس میزان استفاده از این منابع و این که هر یک از این منابع چه مقدار در تکوین خود سهم دارند، افراد تفاوت های بارزی بایکدیگر داشته و بر این مبنا میزان سلامت ونابهنجاری روانی افراد در سطح فرد و اجتماع مشخص میشو. (بندورا 1994)
راهکارهای درمانی برای اختلالات روانی مانند بسیاری از جریان های فکری ودیدگاه های در روانشناسی دچار افراط وتفریط ونهایتا براساس تعادل جوئی به نقطه اعتدال رسیده اند. (لهی[4]،1987)
راهکارهای درمانی که امروزه جهت افزایش عزت نفس از آنها استفاده می شود، عبارتند از رفتار درمانی، شناخت درمانی، درمان شناختی رفتاری هر چند این درمانها دارای اثر بخشی هستند اما در میان آن تفاوت هایی از نظر میزان اثر بخش وبا صرفه بودن وجوددارد.
پژوهش
1-1بیان مساله
به جرأت می توان یادگیری را بنیادی ترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان و درمانده در طی زمان و تعامل و رشد جسمی به فردی تحول یافته می رسد که توانایی های شناختی و قدرت واندیشه او حد ومرزی نمی شناسد. تنوع بسیار زیاد وگسترش زمان یادگیری انسان که به وسعت طول عمر اوست باعث شده است علی رغم تفاوت های زیادی که در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی یادگیری و آموزش دچار مشکل شوند.
هر ساله تعداد زیادی از کودکانی که نارسایی آموزشی دارند،به علت عدم دسترسی به کمک مناسب واین که مشکلات آموزشی آن ها به خوبی شناخته نشده است،مورددرمان قرار نمی گیرند ومحکوم هستند که به صورت نو آموز شکست خورده درآیند.تعداد زیادی از این کودکان به دلیل اختلال یادگیری(LD)1در مسایل درسی، مدرسه و آموزش دارای مشکل می باشند.
طبقه ای از ناتوانی های یادگیری،ناتوانی در بیان نوشتاری است ویکی از مولفه های نوشتن دیکته یا املا می باشد. از میان انواع اختلال های یادگیری ویژه(خواندن، ریاضی، نوشتن)دشواری در یادگیری املا از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که در کنار سایر مهارت های پایه ای نوعی مهارت کاملا ضروری و اساسی است و اختلال در آن به صورت های مختلفی می تواند فرد را با مشکل مواجه سازد و او را در معرض شکست تحصیلی و عواقب منفی آن قرار دهد(گراهام و هریس2،2000).
1-learning disabilities
2-Graham & Harris
املا نویسی یا هجی کردن متضمن توانایی یادگیری انطباق بین واج ها (اصوات) و حروف مکتوب است. انطباق و هم خوانی واج ها وحروف
مکتوب مهارتی است که در برخی از کودکان ناتوان یادگیری به خوبی رشد پیدا نمی کند(شریفی درآمدی،1386). مشخصه اصلی این ناتوانی این است که املانویسی کودک با در نظر گرفتن ظرفیت هوشی وسطح آموزش به میزان چشمگیری پایین تر از حد انتظار است(بشاورد،1382 ).
کاپلان وسادوک (1998) شیوع بیان نوشتاری کودکان سنین مدرسه را 3 تا 10 درصد تخمین زده اند. شیوع بالای اختلال یادگیری املا در بین دانش آموزان نشان می دهد که ناتوانی در املا شایع ترین ناتوانی بیان نوشتاری است(گورمن،1384). جیسون و دیوید1(2005)میزان شیوع اختلالات یادگیری را بین 5 تا 10 درصد گزارش کرده اند و شیوع این اختلال 4-7/3 درصد برای ناتوانی در املا گزارش شده است (برینگر و هارت2 1992 به نقل از سمرود، کلیکمن والیسون، 2009).
یکی از مشکلات کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری از جمله ناتوانی یادگیری املا که توجه پژوهشگران و صاحب نظران را به خود جلب نموده، نقایص آن ها در کارکردهای اجرایی است و به طور یقین مهارت نوشتن نیز وابسته به سطوح بالای کارکرد های اجرایی می باشد ( سید من ، 2006 ؛ ناتان ، 2009 ) .
1-Jason & David
2-Bernnger & Hart
حافظه فعال از جمله کارکردهای اجرایی است که جزء عملکردهای بنیادی محسوب می شود و شامل آن پردازش ها و فرایند های مغزی است که برای حفظ کوتاه مدت اطلاعات و دستکاری آنها استفاده می شود. این حافظه به مدت کوتاهی وارد عمل می شود، توجه ما را روی موضوع خاصی متمرکز می کند و اطلاعات مزاحم را حذف و ما را به تصمیم می رساند . از آن جایی که بسیاری از تکالیف آموزشگاهی نیازمند هماهنگی و یکپارچه کردن خرده مهارتهای چند گانه است، بنابراین ضعف در حافظه فعال و کنش های اجرایی آن می تواند تاثیر معناداری در دقت و کارایی عملکرد دانش آموزان داشته باشد وبه همین دلیل کودکان دارای اختلال یادگیری نمی توانند اطلاعات را سریع پردازش کنند. بنابراین عملکرد مورد انتظار از آن ها با توانایی های ورودی آن ها تفاوت معنا داری دارد ( آگاهی ، 1391 ).
در حقیقت حافظه فعال یک سیستم با ظرفیت محدود شده می باشد که عهده دار انبار کردن و پردازش اطلاعات زود گذر است که در همه مراحل نوشتن به آن نیاز می باشد. تحقیقات در مورد کودکان با ناتوانی های یادگیری نشان می دهد که نقایص حافظه در حافظه ی فعال با ناتوانی های خواندن، نوشتن وریاضیات مرتبط است (مارسوا،2006). فکوری(1991) نشان داد که بین دانش آموزان دچار اختلالات خاص یادگیری و کودکان عادی هم سن آن ها از نظر تحول حافظه در مرحله عملیات عینی تفاوت هایی وجود دارد. کجباف و همکاران(1390) حافظه کودکان عادی را با کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در املا، ریاضی وخواندن مورد مقایسه قرار دادند، یافته ها نشان دادکه عملکرد کودکان ناتوان یادگیری از نظر حافظه کاری بسیار ضعیف تر از کودکان عادی است و همچنین بین گروه های دارای ناتوانی یادگیری، ضعیف ترین حافظه مربوط به گروه دانش آموزان ناتوان یادگیری در املا می باشد.
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تایید بودهاست. رابطه زناشویی که براساس وجود صمیمیت بنیاد شده باشد می تواند این نیاز را برآورده سازد در غیر اینصورت منبع تالم می باشد. مشکلات مربوط به صمیمیت، اغلب دلیل اصلی روابط شکست خورده به شمار میروند. در بسیاری از موارد ممکن است مشکل اصلی مراجعان اشتغال ذهنی با صمیمیت باشد که فرد مساله خود را به صورت مشکل در روابط نزدیک یا تعهد در روابط بیان می کند.
اگرچه برخی از زوجها ممکن است اختصاصا صمیمیت را به عنوان آماج درمان ذکر نکنند، اما وقتی همین زوجها ابزارهای سنجش مربوط به کیفیت، رضایت یا سازگاری زناشویی را تکمیل کنند، اغلب یک یا چند مولفه از نیاز به صمیمیت را برای خودشان مشکلزا تشخیص میدهند(باگاروزی[1]، 2001).
صمیمیت در ازدواج باارزش است، زیرا تعهد زوجین نسبت به ثبات ارتباط را محکم میکند و به طور مثبتی با سازگاری و رضایت زناشویی همراه است(هلر[2] و وود[3]، 1998).
مطالعات و تجارب بالینی نشان میدهدکه در جامعه معاصر، زوجها مشکلات شدیدی را در هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمانه و ارضا انتظارات و نیازهای یکدیگر تجربه میکنند(باگازوری، 2001).
از طرفی امروزه عوامل شناختی از مهمترین عوامل در فهم پویاییهای زندگی زناشویی و تفسیر روابط زناشویی به شمار میروند(باوکم[4] و
اپشتاین[5]، 1996).
برنشتاین(1986)، تاکید میکند، شواهد بسیاری نشانگر این واقعیت است که مکانیسمهای شناختی بر سازگاری و رضایت زناشویی اثرگذارند و به همین دلیل معتقد است که زندگی زناشویی از گزند تفکرات غیر منطقی در امان نمیباشد.
تحریفات شناختی از برجستهترین عواملی هستند که در پردازش فرایندهای شناختی همچون انتظارات، برداشتها، قالبها و الگوهای ذهنی که هر فرد از همسر خود دارد، تاثیرگذار است. این تحریف شناختی باعث میشود افراد حساسیت ویژهای نسبت به تغییر الگوهای کهنه ذهنی خود داشتهباشند و هر حادثهای را مساوی حادثهای دیگر بدانند.
همچنین، الیس(1997) معتقد است که تفکرات غیر منطقی و انعطاف پذیری تفکر، عامل اصلی اختلافات در روابط اجتماعی و بخصوص در روابط همسران میباشد. ایجاد و حفظ روابط صمیمانه و ارضا نیازهای عاطفی و روانی در جریان ازدواج، یک مهارت و هنر است که علاوه بر داشتن سلامت روانی و تجارب سالم اولیه، نیازمند داشتن نگرشهای منطقی و کسب مهارتها و انجام وظایف خاصی است(باگازوری، 2001 ترجمه نظری، 1384).
افزایش طلاق و نارضایتی زناشویی از یک سو و تقاضای همسران برای بهبود روابط زناشویی و افزایش صمیمیت از سوی دیگر نشان دهنده نیاز همسران به مداخلات و آموزشهای تخصصی در حوزه صمیمیت زناشویی میباشد. جهت مداخلات درمانی در روابط همسران رویکردهای متعددی همچون ارتباط درمانی، واقعیت درمانی، هیجانمدار، روان تحلیلی، روان آموزشی، شناختی-رفتاری و … وجود دارند، که هر یک بر اساس پایههای نظری خود روشها و الگوهای درمانی خاصی را ارائه دادهاند. از این بین زوج درمانی شناختی- رفتاری[6](CBCT) رویکردهای درمانی شناختی و رفتاری را با هم ترکیب میکند. در CBCT در مانگر استراتژیهای تغییر رفتاری از قبیل آموزش مهارتهای ارتباط را با بازسازی شناختی ترکیب میکند و هدف، اصلاح تعاملهای رفتاری همسران و ارزیابی شناختی آنها است(هالفورد، 2001 ترجمه مصطفی تبریزی و همکاران 1384).
با توجه به اهمیت وجود رضایت زناشویی در بین همسران و پربارسازی روابط زناشویی و تاثیر مداخلات شناختی-رفتاری بر این متغیرها در این پژوهش سعی بر آن است تا اثربخشی زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر پربارسازی روابط زناشویی بررسی میشود.