توان سازگاری[1] در انسان از جمله خصیصههایی تلقی میشود كه نقش اساسی در تأمین بهداشت روانی و جسمانی او دارد، زیرا مجموعهای از كنشها و رفتارها شرایط و موقعیتهای جدید فراهم میآورد كه آدمی قادر میشود با ارائه پاسخهای مناسب راه كمال را طی كند و این پیشرفت در مقوله روانی و جسمانی قابل مشاهده است، زیرا كاركرد مؤثر در نقشها و تكالیفی كه فرد برای آنها اجتماعی شده را به همراه میآورد (نوربان و محمدیان شعرباف، 1376).
به تدریج كه انسان رشد میكند به طور پیوسته باید ساختارهای روانی خود را از نو سازمان بدهد تا بتواند به گونهای مؤثر با محیط خود برخورد نماید. به عبارت دیگر، قدرت سازگاری خود را بالا ببرد تا بتواند با محیط هماهنگ باشد. سازگاری مستلزم تعاملی است كه در آن شخص به گونهای نیازهای شخصی خود را در ارتباط عملی با انتظارات محیط هماهنگ میكند. پیاژه[2] معتقد است كه این فرایند از طریق درونسازی یا جذب و برونسازی یا انطباق انجام میگیرد (وظیفهشناس، 1380).
سازگاری متشكل از دو فرایند است: منطبق كردن خود با شرایط مشخص و تغییر شرایط برای منطبق كردن آن با نیازهای خود.
منظور از سازگاری مؤثر فقدان بحران نیست، بلكه وضعیتیاست كه در آن به طور معمول انتظار میرود كه استرسهای زندگی مدیریت شده باشد (فنوی، 1380). مك دانلد[3] (1985) میگوید: «وقتی میگوئیم فردی سازگار است كه پاسخهایی كه او را به تعامل با محیطش قادر میكند، آموخته باشد و از نظر عاطفی نیز بتواند با آن تعامل نماید.» (فنونی، 1380).
بنابراین طبق نظریات فوق سازگاری برای انسان یک ضرورت و امر حیاتی به شمار میآید از آنجا كه انسان در گروه متولد میشود و در گروه زندگی میكند و اجتماعی میشود و در گروه كار میكند و حتی در گروه توان سازگاری خود را از دست میدهد و ناسازگار میشود، این سؤال پیش میآید كه چرا در گروه این كاركرد را دوباره به دست نیاورد و درمان نشود. بر این اساس و به لحاظ اهمیت مشاوره و روان درمانی گروهی كه نقش اساسی در جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه به همراه دارد. در این پژوهش سعی بر آن است كه تأثیر مشاورة گروهی با رویكرد تحلیل رفتار متقابل [4](TA) بر سازگاری اجتماعی[5]، عاطفی[6] و آموزشی[7] دانشآموزان مورد بررسی قرار گیرد.
بیان مسئله
سازگاری در فرهنگ روانشناسی، عبارت است از رابطهای كه هر ارگانسیم با محیط خود برقرار میكند. این اصطلاح معمولاً به سازگاری روانشناختی یا اجتماعی با توجه به معنای ضمنی مثبت آن اشاره دارد. یعنی فرد خوب سازگار یافته و این اصطلاح وقتی به كار برده میشود كه فرد در یک فرایند جاری و غنی از رشد بالقوه خودش، درگیر است و به تغییرات محیطی به طرز مؤثری واكنش نشان میدهد. این واژه از طرفی اشاره به یک حالت تعادل كامل بین ارگانیسم و محیط دارد. حالتی كه در آن همه نیازها ارضاء شدهاند و عملكردهای ارگانیسمی به آسانی تحقق بخشیده میشوند (عیدیان، 1385).
سازگاری به فرایندهای روانشناسی كه مردم را با تغییرات روزمره هماهنگ میكند، اشاره دارد (وایتن ولیویید[8] به نقل از شهسواری،
1382) به زعم سینها وسینگ[9] (1993) سازگاری عبارت است از ثبات عاطفی و جسارت در روابط اجتماعی و نیز علاقه به تحصیل و مدرسه در فرد كه به صورت سازگاری عاطفی، سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی نیز بیان شده است (سینها وسینگ، ترجمه كرمی، 1377) منظور از سازگاری اجتماعی داشتن رابطه صحیح و مطلوب با دیگران و سازگاری شخص با محیط خود میباشد كه با تغییر دادن خود و یا محیط به دست میآید (پورافكاری، 1373) و به مكانیسمهایی كه بوسیله آنها یک فرد ثبات عاطفی پیدا میكند سازگاری عاطفی اطلاق میگردد و سازگاری تحصیلی را به عنوان داشتن نگرشهای مثبت نسبت به اهداف تحصیلی وضع شده، كامل كردن شروط تحصیلی و اعتقاد فرد به مؤثر بودن تلاش برای رسیدن به درجات علمی بالاتر تعریف كردهاند (پور دهقان اردكانی، 1383).
عوامل زیادی با سازگاری كه یک ضرورت حیاتی برای انسان محسوب میشود در ارتباطند كه مهمترین آنها «نحوة برقرار كردن ارتباط و تعامل با دیگران» میباشد. به عبارت دیگر، ارتباط و تعامل ناموفق باعث بوجود آمدن ناسازگاری در فرد خصوصاً در نوجوانان و جوانان كه داشتن تعاملات اجتماعی به ارتباط با دیگران بویژه همسالان نقش مهمی در سلامت روانی آنها دارد، میشود (احمدی، 1375).
از دیدگاه روانشناسی ارتباطات، كوچكترین واحد ارتباطی در اجتماع رابطه بین دو شخصیت است. برن[10]، معتقد است كه شخصیت هر انسانی از سه بخش كه در ارتباط با یكدیگر هستند تشكیل میشود. كودك، والد و بالغ.بنابراین وقتی انسان میخواهد در جامعه سازگار باشد، باید ابتدا خصوصیات شخصیتی سهبعدی خود را بشناسد و سپس وارد اجتماع شود. آنگاه خصوصیات سهبعدی طرف مقابل را نیز به طور نسبی بشناسد تا بهتر بتواند با او ارتباط برقرار كند. چه اگر ندانیم چگونه و با كدام بعد و در چه موقعیتی رابطه انسانی برقرار كنیم ، دچار شكست در تعامل اجتماعی شده و حالت سرخوردگی و ناكامی پیدا میكنیم و در نهایت با محیط انسانی خود ناسازگار میشویم (شفیعآبادی و ناصری، 1380).
در همین رابطه در پژوهشی حاجی نصیر (1384) با عنوان «تأثیر مشاوره گروهی با رویكرد تحلیل رفتار متقابل برخود پنداره[11] و منبع كنترل[12] دانشجویان دختر دانشگاه های تهران به این نتیجه دست یافت كه مشاورة گروهی با رویكرد تحلیل رفتار متقابل با اطمینان 99% بر تغییر خود پنداره و منبع كنترل دانشجویان مؤثر بوده است.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته اینكه نظریة تحلیل رفتار متقابل نظریه قابل فهم و پیشرفته روانشناسی دربارة تفكرات، احساسات و ارتباطات افراد است و درك آن برای سنین نوجوانی راحتتر است و از طرفی رویكردی است كه مفاهیم و متون آن برای گروه های درمانی طراحی شده (كرسنی[13]، به نقل از شفیعآبادی، 1380) و نوجوانان گرایش شدیدی به شركت در گروه دارند، در این پژوهش سعی شده است كه تأثیر مشاوره گروهی با رویكرد تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانشآموزان سنجیده و مورد بررسی قرار گیرد.
[1] . Adjustment
[2] . Piaget
[3] . Mcdonald
[4] . Transactional Analysis
[5] . Social Adjustment
[6] . Affective Adjustment
[7] .
[8] . Witon WLivid
[9] . Sinha and Sing
[10] . Bern
[11] . Self-Concept
[12] . Control Source
[13] . Krsiny
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها
فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری
بحث ونتیجه گیری:
ضمایم
پرسش نامه استرس
پرسش نامه مكعبهای كهس
منابع ومأخذ
همه چیز از یک مقدمة كوچك شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور»[1] دانش آموز سال آخر جفرسون در بروكلین با دوست خود خلیل سامپتر[2] پانزده ساله اختلافی پیدا كرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی كردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینكه یان و تامرون قصد داشتند او را كتك بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحة كالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شكیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، كه خون را در رگهای انسان منجمد می كند میتواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسكلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .
مربیانی كه سالهاست از كاركرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینكه دریافته اند كه كاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی[3] عاطفی و در حالی كه در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استانداردهای علمی صورت می پزیرد .
اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به كاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروكلین اشاره می كند كه تأكید موجود در مدارس نشان میدهد كه ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نكته اهمیت می دهیم كه آیا هفتة آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نشانه های این كاستی را می توان در وقایع خشونت باری چون تیر اندازی به یان و تایرون مشاهده كرد مشكلی كه در مدارس آمریكارواج یافته است این اتفاقات از وادث منجر افراد ترند افزایش بحران در میان نوجوانان و مشكلات دوران كودكی در آمریكا كه سازننده بمبهای جهانی است را می توان در خلال آمارهایی از این دست ملاحظه كرد .
در سال 1990 در مقایسه با دو دهه قبل از آن ایالات متحده آمریكا با پیشرفت میزان دستگیری جوانان بزهكار به خاطر دست زدن به جنایت های خشونت بار مواجه بوده است .
دستگیری نوجوانان به دلیل تجاوز همراه با زور دو برابر شده است .
میزان قتل نوجوانان چهار برابر شده است رایجترین دلیل منف نوجوانان در مقابل این نجایع ابتلای آنها به بیماریهای ذهنی است اثرات افسردگی اعم از خفیف یا شدید ، در یک سوم نوجوانان مشهور است و دختر ها وقوع حالت افسردگی در زمان بلوغ دو برابر می شود . ( دانیل گامن ، 1380 ص 313 )
كلاً می توان نغمه های سكوت را به فهرست خطرات عاطفی ای كه برای سلامتی زیان بارند اضافه كنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت كننده بیفزائید تحقیقاتی كه در دو دهه انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شود نشان می دهد كه انزولی اجتماعی – یعنی این احساس را كه مسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیكی داشته باشید احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می كند گزارش در سال 1987 در مجله چاپ شد چنین نتیجه می گیرد كه انزوا به خودی خود همانقدر در میزان مرگ و میر تأثیردارد كه سیگار كشیدن ،فشار خون بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این مؤثرند . ( دانیل گامن ، 1380 ص 243 )
و با توجه به تحقیقات و پژوهش ها روز به روز به اهمیت اینكه افراد و در كل نوجوانان كاوارد دوران جدیدی از زندگیشان می باشند باید یتوانند احساس خود را بشناسند و احساسی را كه در طرف مقابل خود بوجود می آورند پی ببردند و پس از شناخت آن به رابطه متقابل دست یابند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود كه اصولاً چرا برخی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند عده ای هوش پایین و در كل در این حیطه سؤالات برشماری می تواند ایجاد شود .
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش :
بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امیرو انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممكن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلاما روانی آنها به بساری از مسائل كه در اینجا گنجانیده . نمی شود پرداخته شده باشد . در این پژهش ما به دنبال مسائلی از لین قبیلی هستیم كه :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت عمومی را در افراد پیش بینی كرد .
با بررسیهای انجام شده می توان در نظر داد كه كدام یک از مؤلفه های سلامت عمومی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع یک تلاش نمود .
Lonmoore
2- Khalil Sampter
3- Emofionul lihiterey
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
…………………………………………………………………………………….
62
2-5 نتایج تحقیق …………………………………………………………………………………..
62
3-5 نتیجه گیری ………………………………………………………………….
65
4-5 نوآوری …………………………………………………………………………………………
65
5-5 کارهای آینده …………………………………………………………………………………..
66
مراجع ………………………………………………………….
67
واژه نامه ………………………………….
71
واژه نامه فارسی به انگلیسی ……………………………………………………………….
72
واژه نامه انگلیسی به فارسی …………………………………………………………
74
هر پژوهش در واقع به منظور پاسخگویی و یافتن راه حل برای یک مسئله اصلی که در قالب یک پرسش ظهور میکند، آغاز میشود. هر پژوهش برای اینکه انسجام، هدفمندی و کاربردی بودن خود را حفظ کند باید بر حول یک مسئله اصلی سازماندهی شود. خدمات پزشکی جزء مهمترین دغدغه های جوامع هستند و با مشکلات بسیاری مواجه میباشند (Anderson, 2008). توسعه خلاق خدمات مبتنی بر فناوری اطلاعات میتواند یک راه حل امیدبخش برای بهبود سطح خدمات پزشکی باشد. بحرانهای اصلی خدمات پزشکی دسترسی، کیفیت و هزینه هستند که البته هر سه این بحرانها با هم در ارتباطند و بر هم تأثیر میگذارند. تاکنون چارچوبهای بسیاری برای بهبود بخشیدن به استانداردهای مراقبت پزشکی در سرتاسر جهان پیشنهاد شدهاند و انواعی از ابزارهای جانبی برای مراقبت از اطلاعات پزشکی افراد به کار گرفته شده ولی در حوزه تشخیصی که به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است، کارهای زیادی صورت نگرفته است (Fernandoa & Dawsonb, 2009). خدمات پزشکی به عنوان بزرگترین صنعت در ایالات متحده، امروزه به ناآرامترین و بحرانیترین صنعت تبدیل شده است و با انبوه هزینه های سنگین مواجه میباشد. انبوه مشکلات کیفی در سطح خدمات شناسایی شده و تقاضا برای خدمات پزشکی جامع ریسک بالای این شرایط را تایید میکند. این در حالی است که توجه کمی به چگونگی این بهبود معطوف میشود. پیش بینیها ورشکستگی سیستمهای در حال فعالیت را در این کشورها تا سال 2040 نشان میدهند (Yang & Xiang-jun & Zhan-fei, 2011).
1-2 تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
آنچه که به تجربه در درمان بیماران ترومایی و اورژانس به چشم میخورد، این است که جراحان معمولاً با حجم بسیار بالایی از گزینه های تشخیصی، تکنیکهای درمان و نتایج مختلف ناشی از آن مواجه هستند. با توجه به تستهای تشخیصی متنوع و تکنیکهای متنوع جراحی و مدت زمان کوتاهی که جراح برای تصمیم گیری در اختیار دارد و نیز حجم بسیار بالایی از دانش که از مجاری مختلف به روز شده و مرتباً در حال تغییر هستند و در اختیار جراحان قرار میگیرند، عملاً امکان به روز رسانی دانش جراحان و استفاده از این دانش در عملکرد روزانه وجود نداشته و این موضوع پزشکان ما را به سمت و سوی تصمیم گیری بر مبنای تجربیات خود و گاهاً نظرات خودسرانه و نه بر پایه مستندات و دانش جدید، میکشاند و این تصمیم گیری بیشتر در توافق با تجربیات موجود است تا منطق و دانش صحیح جراحان که میتواند نتایج غیر قابل قبولی به دنبال داشته باشد
(Anderson, 2008) ( Yang & Et al, 2011) (Chapmana & Et al, 2011).
آنچه که در این پروژه به چالش کشیده میشود، شکل فعلی تصمیم گیری پزشکان و خطرات ناشی از خطای انسانی است. مسلماً هجوم اطلاعات جدید و گستردگی و تنوع آن ها متخصصین و جراحان را ناچار به استفاده از سیستمهای کمکی خواهد کرد. شواهد زیادی این
اطلاعات در حال رشد را تایید میکنند. صدها مجله در حال چاپ وجود دارد و دهها جلسات آموزش مداوم با یکدیگر در حال رقابت هستند. تخصصها روز به روز گسترده تر شده و به همین نسبت وسعت اطلاعات نیز بیشتر میشود (Fernandoa & Dawsonb, 2009) مکانیزم اساسی که پزشکان به کار میگیرند، تکیه بر حافظه فردی است، زیرا تابحال هیچ راه حل بهتری برای ارائه اطلاعات با سرعت مورد نیاز آن ها و با توجه به طیف وسیعی از مشکلات که با آن مواجه میشوند وجود نداشته است. فراوانی و تنوع زیاد اختلالات و نشانه های مربوط به آن ها و از طرف دیگر محدودیتی که حافظه اغلب پزشکان برای یادآوری همه اینها دارد، نیاز به یک ابزار کمکی در تشخیص و درمان بیماریها بر اساس نشانهها را ثابت میکند (Koohi & Oleimanjahi & Falahi & (Riahi & Meshkat ,2011) ( Prasadl & Prasad & Sagar, 2011).
1-3 سابقه و ضرورت انجام تحقیق
دهه شصت را میتوان آغازی بر به وجود آمدن برنامه های کامپیوتری هوشمند (بر اساس هوش مصنوعی) به حساب آورد. در طی همین سالها بود که تئوری جدیدی به نام Heuristics که بعدها به سیستمهای خبره تغییر هویت داد، مطرح شد. این تئوری در واقع روشی بود برای یافتن یک راه حل از بین چند راه حل موجود برای یک مسئله به خصوص. در دهه هفتاد تحقیقات و دستاوردهای هوش مصنوعی به سمت مسایل علمیتر و به خصوص شاخههایی از علم که تأثیر بیشتری بر زندگی مردم داشت گرایش یافتند. این سیستمها برای حل مسائلی به کار برده شدند که نیاز به سرویس دهی یک فرد خبره داشتند، بنابراین به عنوان سیستمهای خبره شناخته شدند(Ma & Et al,2012). هدف ابتدایی ارائه رایانهها در اقدامات پزشکی در سال 1960 به طور مشخص عبارت بود از تدارک تصمیماتی برای پزشکان که آن ها را کمک کند تا از استدلال مبتنی بر هوش مصنوعی جهت تشخیص پزشکی استفاده کنند. این جریان تحقیقاتی در نهایت به اختصاص رشته هوش مصنوعی در پزشکی منجر گردید. متأسفانه، تعداد زیادی از سیستمهای استدلال تشخیصی مبتنی بر هوش مصنوعی در عمل مورد استفاده قرار نگرفت. شاید دلیل این نارسایی و شکست آن باشد که استدلال تشخیصی مبتنی بر هوش مصنوعی بیشتر شبیه پیشگویی یونانی عمل میکرد تا روشی که رویکردی مداخله ای تر و انعطافپذیرتر را ممکن سازد. پزشکان دریافتند که ساختار تصمیم ساز به جای ساختار تصمیم یار تهدیدی است برای خودمختاری و استقلال عمل متخصصین بالینی Benamati, 2008)).
امروزه ما پذیرفتهایم که سیستمهای تصیم یار میتوانند به عنوان یک نیروی کمکی برای مدیریت تصمیم گیری و حرکت به سوی تصمیمات مطلوب، مدیریت صحیح را تضمین کنند (Yang & Et al, 2011). یک سیستم تصمیم یار میتواند به عنوان یک ابزار مفید در کنار جراحان باشد و احتمال خطای انسانی ناشی از خستگی، اطلاعات قدیمی و حجم زیاد دانش را کاهش دهد. در واقع آنچه که میتوان به عنوان مشکل اصلی مطرح کرد این است که معمولاً جراحان زمان لازم برای انجام همه تستهای تشخیصی را در اختیار ندارند و یا در یک زمان مشخص ممکن است در مورد همه این تستها حضور ذهن نداشته باشند. بنابراین ما همه این تستها و تکنیکهای تشخیص را در قالب یک سیستم کمکی بکار میگیریم تا در عین حال که همه دانش مورد نیاز را در دسترس داریم، بتوانیم احتمال خطای انسانی را تا حد زیادی کاهش دهیم و به تکنیک درست درمان دست یابیم (Keles & Et al, 2011) (Chapmana & Et at, 2011).
موضوع مهم دیگری که در این مورد نباید نادیده گرفت حجم بالای درخواستهای آزمایشگاهی، رادیولوژی است که با انجام معاینه فیزیکی درست و استفاده از شرح حال بیمار میتوان تا حدود بسیار زیادی از تعداد این درخواستها، هزینههایی که به بیمار تحمیل میکنند و عوارض ناشی از آن ها کاست. قطعاً افراد زیادی تاکنون قربانی این مشکلات بودهاند و با توجه به حساسیت بالایی که تصمیم گیری در این حرفه از آن برخوردار است و گاهاً منجر به صدمات جبران ناپذیری به بیمار میشود، توجه بیشتر به این مقوله ضرورت دارد (Chen & Hsu & Yang, 2012).
مسلم است که سیستمهای تصمیم یار به شرط بکار گیری درست، توانایی بالایی در کمک به جراحان در تصمیم گیری درست و صحت، دقت و انسجام دوره درمان بیمار دارند و این قطعاً آرامش و اطمینان بیشتری برای جراح و متعاقباً برای بیمار به دنبال دارد. سیستم خبره میتواند به تسهیل، گسترش و شرح دانش اولیه کمک شایانی بکند Chapmana & Et al, 2011) (Chen & Et al, 2012)).
به موازات استفاده از سیستمهای خبره، مفهوم جدیدی در اوایل دهه 90 در حوزه پزشکی شکل گرفت با عنوان درمان بر پایه شواهد که پیشنهاد میکرد برای اجرای یک تجربه بالینی صحیح و نیز برای ارتقا مهارت متخصصان برای تصمیم گیری درست برای بیمار از جدیدترین شواهد موجود و تحقیقات صورت گرفته به عنوان راهنما استفاده شود. همان طور که قبلاًٌ ذکر شد دانش پزشکی و نتایج تحقیقات با حجم بسیار وسیعی هر روز در حال افزایش و از طرق مختلف مثل ژورنالها و کتب و سایتهای مختلف در دسترس هستند و استفاده از این تحقیقات ارزشمند در درمان بیماران ضریب اطمینان و کیفیت خدمات پزشکی را تا حد قابل توجهی بالا میبرد (Chi & Miao & Aiping, 2011) ,( Choi & Ryu & Yoo & Choi, 2012)
این روزها مفهوم درمان بر پایه شواهد و نتایج بسیار با ارزش استفاده از آن در حوزه پزشکی اثبات شده است. تحقیقات بسیاری در بررسی میزان بهبود عملکرد پزشکان در استفاده از این مفهوم انجام شده و ضرورت استفاده آن به طور واضح احساس میشود. ولی با توجه به وسعت و حجم بسیار بالای دانش که هر روزه از مجاری مختلف به سوی جراحان سرازیر میشود و از طرفی محدودیت زمانی که جراحان برای تصمیم گیری در اختیار دارند، در عمل درصد بسیار اندکی از تصمیم گیریها بر مبنای شواهد و نتایج تحقیقات جدید صورت میگیرد. راه برقراری ارتباط بیشتر بین جراحان و این اطلاعات جدید چیست؟ و اینکه چگونه میشود نتایج این تحقیقات را از شکل تئوری خارج نمود و بلافاصله پس از اثبات یک واقعیت علمی آن را در خدمات کلینیکی بکار گرفت Choi & Et al ,2012)).
سیستمهای تصمیم یار معمولاًٌ حاوی دانش پایه و اطلاعات اصلی برای جراح هستند، در دسترس، سریع و البته قابل اطمینان میباشند ولی اطلاعات جدید و نتایج تحقیقات را در خود ندارند و درمان بر پایه شواهد نیز حاوی حجم بسیار بالای دانش نو و البته قابل استفاده و بسیار مفید برای پزشکان هستند که به علت وسعت و پراکندگی این دانش دسترسی به آن سخت و زمان گیر خواهد بود (Hung & Et al, 2012).
یکی از حوزه های پیچیده و بسیار وسیع در حوزه پزشکی بیماران ترومایی ارتوپدی هستند که به علت اورژانس و خطراتی که تصمیم گیری دیر هنگام برای بیمار به همراه دارد، کمترین مداخله تکنولوژی را در این حوزه داشتهایم. این در حالی است که تروما خصوصاً در زانو تستهای تشخیصی بسیار متنوع و بیماریهای زیادی دارد و معمولاًٌ در مرحله اول تشخیص درستی در این مورد داده نمیشود. این عدم تشخیص به موقع میتواند عوارض و هزینه های بسیار زیادی را به بیمار تحمیل کند. به علت وسعت بیماریهای این حوزه، تحقیقات گسترده ای در این شاخه انجام شده و شواهد بسیار زیادی در دسترس هستند که به نظر میرسد کمترین استفاده از آن ها میشود.
در این پروژه ما سیستم خبره ای طراحی خواهیم کرد که علاوه بر اینکه دانش پایه در زمینه زانو و بیماران اورژانس زانو را در خود دارد، امکان بهرهمندی جراحان از جدیدترین شواهد موجود و تحقیقات صورت گرفته را نیز شامل شود. در واقع بانک اطلاعاتی خواهیم داشت که علاوه بر دانش پایه، خلاصه ای از شواهد با ارزش موجود و نتایج جدیدترین تحقیقات را برای بهکارگیری در مورد بیماران اورژانس زانو در خود دارد. بهترین شواهد و نتایج جدیدترین تحقیقات به مرور به این بانک افزوده شده و به صورت دوره ای به روز رسانی میشود. بنابراین در زمان نیاز جراح با کمترین زمان به دانش پایه مورد نیاز و شواهد و دانش جدید و منابع آن ها دسترسی خواهد داشت.
1-4 اهداف
هدف اصلی از انجام این تحقیق تلفیق کاربرد سیستمهای خبره و درمان بر پایه شواهد در درمان بیماران اورژانس ارتوپدی به منظور وارد کردن فناوری اطلاعات در این شاخه پزشکی و کاهش صدمات ناشی از خطای انسانی و استفاده از نتایج جدیدترین تحقیقات در درمان بیماران میباشد.
یکی از بارزترین خصوصیات عصر حاضر تغییرات و تحولات شگرف و مداومی است که در طرز تفکر ، ایدئولوژی، ارزشهای اجتماعی و بسیاری از پدیده های اجتماعی به چشم می خورد. تکنولوژی بطور مداوم با شتابی بی مانند در حال تحول و پیشرفت است. از این رو برای مدیران امروزی که در محیطی پویا و متحول کار می کنند بهره گیری از اندیشه های نوین در روش های اثربخشی مدیریت برای سازمان و جامعه ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. به همین لحاظ مدیریت به مفهوم واقعی، نیازمند آگاهی، دانش، هوشیاری، قابلیت در حل و فصل مسائل پیچیده تکنولوژی ، فرهنگی و سنتها و قراردادهای اجتماعی مرتبط با سازمان است.(قنبری،1:1382)
در نیم قرن اخیر، شیوه های مدیریت و رهبری در نظام های آموزشی ، دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای شده است ، طرح نظرات و اندیشه های جدید و متفاوت ، از سوی صاحب نظران رشته های مدیریت و آموزش از یک سو ، نیاز به بهبود عملکرد و نتایج آموزش و پرورش از سوی دیگر ، ضرورت و اهمیت تحول و دگرگونی تکنولوژی و مدیریت آموزشی را به مرور بر گردانندگان نظام های آموزشی، آشکار کرده است (علاقه بند ،1:1380).
در باب اهمیت و لزوم آموزش کارکنان صاحب نظران امر، نظرات بسیاری را ارائه داده اند . از جمله اینکه تیلور (بنیانگذار مکتب مدیریت علمی ) می گوید : کارکنان را باید بر اساس روش های علمی انتخاب کرد و بر همین اساس آموزش داد تا برای انجام وظایفی که به عهده آنان محول شده است ، آماده شوند . نه اینکه خود مسئول انتخاب شغل و پرورش استعدادشان باشند. (طوسی ،43:1381).
ادوین فلیپو، در زمینه اهمیت و لزوم آموزش معتقد است که: علاوه بر سرعت جریان تغییرات علمی و فنی و استفاده صحیح از نیروی انسانی ، بهبود کمی و کیفی محصولات و خدمات ، جلوگیری از بروز حوادث ضمن کار، ایجاد ثبات سازمان و رعایت انعطاف در مسائل ضروری ، کاهش در نظارت و تقویت کارکنان و ایجاد غرور و حیثیت در آنان نیز از مواردی هستند که اهمیت و ضرورت آموزش را هرچه بیشتر تایید می کنند.
باید پذیرفت که بدون برخورداری از نظام مدیریت کارآمد ، جامعه نمی توان حتی مشکلات مربوط به زندگی روزمره مردم را حل نماید ، چه رسد به اینکه خواهد برای آینده دور برنامه ریزی کند (ساعتچی، 244:1380).
با توجه به تغییراتی که در جهان رخ می دهد و در راستای تطبیق با این تغییرات صاحبنظران به این فکر افتادند که به “آموزش و بهسازی منابع انسانی” بپردازند . در حقیقت آموزش ضمن خدمت در این دوران بهترین ابزار مدیران برای مقابله با این تغییرات به شمار می رفت . به همین منظور تصمیم بر این شد که، به سرمایه گذاری های کلان روی انسانها بپردازند. این سرمایه گذاری ها به منظور آموزش نیروی انسانی بود . آموزش، با هدف ارتقاء كیفی سطح مهارت ، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و كامیابی سازمان ، مورد استفاده قرار می گیرد. (خراسانی وهمکارانش، 40:1386)
در اینجا سازمانی موفق می شود که نیازهای آموزشی را شناسایی، وسایل مورد نیاز آموزش را فراهم، و در نهایت به ارزیابی تغییرات بپردازد.و این امر به منظور آگاهی و اطمینان از کیفیت نتایج و شایستگی افراد منتخب جهت آموزش حاصل می شود.( قلیچ لی، 52:1386)
با توجه به این واقعیت كه دانش بشری به سرعت در حال دگرگونی است ، می توان اینگونه نتیجه گرفت كه همه چیز به شدت در حال تغییر و تحول است . سازمانها بعنوان یک سیستم باز با محیط خود در تعامل قرار دارند و برای تداوم بقاء خود نیازمند پاسخگوئی به تغییرات محیطی هستند . سازمان هایی كه از مدیران آگاه و موفق بهره می گیرند ، ضرورت آموزش در سازمانها را بدرستی درك كرده اند و بهبود و توسعه منابع انسانی را یكی از الزامات سازمانی قلمداد می كنند توسعه و بهبود منابع انسانی سازمان مستلزم شناسایی نیازهای آموزشی متناسب با هر شغل برای كاركنان آن شغل می باشد . تبیین نیازهای آموزشی در واقع سنگ زیرین برنامه ریزی آموزشی متناسب با هر شغل برای كاركنان آن شغل می باشد . بی تردید خواسته هر نظام آموزشی فراگیری سریع و درك و فهم هر چه بهتر فراگیران از مطالب آموخته شده است . بطوریكه اگر فراگیران در پایان دوره آموزشی مطلب جدیدی نیاموخته باشند و یا در آموخته های آنها سازماندهی صورت نگرفته باشد در این صورت باید در سودمندی آن شك كرد.
بهبود بهره وری موضوعی بوده است که از ابتدای تاریخ بشر و در کلیه نظامهای سیاسی و اقتصادی مطرح بوده است. اما تحقیق در مورد چگونگی افزایش بهره وری بطور سیستماتیک و در چهارچوب مباحث علمی تحلیلی از حدود 230 سال پیش به این طرف بطور جدی مورد
توجه اندیشمندان قرار گرفته است.
واژه «بهره وری» برای نخستین بار بوسیله فرانسوا کنه ریاضیدان و اقتصادان طرفدار مکتب فیزیوکراسی (حکومت طبیعت) بکار برده شد. «کنه » با طرح جدول اقتصادی ، اقتدار هر دولتی را منوط به افزایش بهره وری در بخش کشاورزی می داند. در سال 1883 فرانسوی دیگری بنام لیتره بهره وری را دانش و فن تولید تعریف کرد. با شروع دوره نهضت مدیریت علمی در اوایل سالهای 1900، فردریک ونیسلو، تیلور و فرانک و لیلیان گیلبریث به منظور افزایش کارایی کارگران، درباره تقسیم کار ، بهبود روشها و تعیین زمان استاندارد، مطالعاتی را انجام دادند. کارایی بعنوان نسبتی از زمان واقعی انجام کار به زمان استاندارد از پیش تعیین شده تعریف شد. بطور مثال اگر از کارگری در 8 ساعت کار انتظار تولید 100 واحد محصول را داشته باشیم اما در عمل کارگر مزبور 96 واحد تولید کند گفته می شود کارایی آن 96% است.
اما واژه ای که به تدریج جنبه عمومی تر و کلی تر پیدا کرد و در ادبیات مدیریت رایج گردیده « بهره وری» بود که در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا بطور رسمی بهره وری را چنین تعریف کرد :
(بهره وری حاصل کسری است که از تقسیم مقدار یا ارزش محصول بر مقدار یا ارزش یکی از عوامل تولید بدست می آید، بدین لحاظ می توان از بهره وری سرمایه، مواد اولیه و نیروی کار صحبت کرد).
سازمان بین المللی کار بهره وری را چنین تعریف کرد است :
(بهره وری عبارتست از نسبت ساده به یکی از عوامل تولید از مین ، سرمایه، نیروی کار و مدیریت).
در این تعریف «مدیریت» بطور ویژه یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شده است. نسبت تولید به هر کدام از این عوامل معیاری برای سنجش بهره وری محسوب می شود(یزدانیان، 1388، 111).
1-2 بیان مسأله
کارایی و اثربخشی نظام آموزش و پرورش به میزان قا بل توجهی به آگاهی و توانایی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد . از آنجایی که نظام های آموزشی با جامعه و نهادهای آن در تعامل هستند برای عقب نماندن از تغییرات و تحولات علمی و تکنولوژیکی ، دانش و اطلاعات مدیران و دیگر اعضای آن باید به روز باشد . امروزه تقاضای روزافزون جامعه برای آموزش و پرورش افراد جامعه موجب بسط و گسترش سیستم ها و مؤسسات آموزشی گردیده و در نتیجه مسئولیتها و عملکرد آنها در زمینه ها و سطوح مختلف آموزش و پرورش افزون و پیچیده تر شده است .
بطور کلی ، روند تحولات حاکی از آن است که اداره مدارس ، روز به روز به وظیفه پیچیده و دشواری مبدل می شود که انجام دادن آن به دانش و مهارت روزافزونی نیاز دارد . از این رو امروزه آشنایی با مفاهیم جدید مدیریت آموزشی و بهنگام کردن مهارتها و معلومات ، از وظایف مدیران آموزشی محسوب می شود در دنیای امروز، مهمترین نیروی هر سازمانی، کارکنان آن می باشد. لذا موفقیت هر سازمان در گرو گسترش توانایی ها و پرورش کامل استعدادهای آن می باشد. با توجه به واقعیت مذکور، امروزه آموزش کارکنان به عنوان عامل نوسازی ، پویایی، رشد و ارتقای توانایی های آنان در نتیجه توسعه و پیشرفت سازمان بیش ازپیش مورد توجه ویژه قرار گرفته است(علاقه بند ،7:1383).
از طرف دیگر تجربیات و نتایج تحقیقات درباره مسائل و مشکلات مدارس اهمیت و ضرورت پرداختن به آموزش مدیران مدارس بیش از پیش آشکار می سازد. بطوری که تجربیات و نتایج تحقیقات نشان می دهد مدیران مدارس غالبا خود اذعان دارند که بدلیل فاقد بودن دانش و مهارت و اطلاعات از مبانی مدیریت و تعلیم و تربیت از درافتادن با مسائل اساسی نظام آموزشی در حیطه کار خود احساس ناتوانی می کنند.
بنابراین پیچیدگی و دشواری آموزش و پرورش در آن است که متغیرهای بسیاری در آن تأثیر دارند . از یک سو آموزش و پرورش با عوامل فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه سروکار دارد و از سوی دیگر ، علوم ، فنون و میراث فرهنگی را باید به گونه ای متحول و پویا به نسل جدید انتقال دهد و افرادی را تربیت کند که بتواند چرخهای عظیم کشور را به حرکت درآورند . بدیهی است اجرای چنین رسالتی بدون برخورداری مدیران از دانش و تجربه لازم امکان پذیر نیست . افزون بر آنکه آموزش و پرورش فی نفسه امری ظریف و دشوار است . همچنین مدیران در سطوح و رده های مختلف با مشکلاتی که ناشی از اوضاع میهن عزیز اسلامی است روبرو هستند . رشد جمعیت دانش آموزان ، کمبود فضای آموزشی ، کافی نبودن نیروی انسانی مجرب و تعلیم دیده ، تنوع شرایط اقلیمی و جغرافیایی ، تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل بزرگ و کوچک دیگری بر دشواری وظایف مدیران می افزاید . از این رو مدیرانی می توانند کشتی آموزش و پرورش را از طوفان و گردابهایی که در سر راه آن قرار می گیرد ، نجات داده و به سر منزل برسانند که شایستگی و کاردانی لازم را داشته باشند و این شایستگی حاصل نمی شود مگر آنکه آنان افزون بر تعهد و صلاحیت های فردی و اجتماعی به علم ودانش مدیریت نیز مجهز شوند و در حقیقت تعهد و تخصص توأم با هم داشته باشند .(جزینی ، 5:1383)
مسئله مهم در دنیای امروز، جهان در حال تغییر و تحول است. در چنین شرایطی بیشتر سازمانها به دنبال راه حلی برای تطبیق با این شرایط هستند. راه حلی كه توسط بیشتر صاحبنظران عنوان شده ، آموزش منابع انسانی است. توسعه نیروی انسانی در سازمان از طریق آموزش به عنوان فرایندی تفكیک ناپذیر با شكوفایی توانایی و استعداد نیروها ، افزایش آگاهی و دانش ، تغییر نگرش و نهایتاً تاثیر گذاری بر رفتار و عملكرد انسانها اهمیتی اساسی یافته و نقش بسزایی در پیشرفت سازمان ایفا می كند. ( ابیلی، 123:1384)
آموزش و پرورش با توجه به تاثیر عمیقی که در جامعه دارد و هم به جهت تعداد بسیار زیاد کادر آموزشی و اداری نیازمند منطبق ساختن خود با علم واطلاعات روز می باشد. مدیران و معلمان هر کدام نیازمند آموزش هایی موثرمی باشند. آنچه در طراحی و اجرای آموزش اهمیت فوقالعادهای پیدا می كند ، ارزیابی اثربخشی این نوع آموزشهاست كه بتوان با تحلیل نتایج به دست آمده ، آموزشهای تكمیلی و جهت داری را طراحی كرد.( ابطحی،56:1383).
در همین راستا به نظر می رسد که برای چیره شدن مدیران بر مسائل و مشکلات اساسی نظام آموزشی در حیطه کار خود ، مسلح ساختن آنان به اگاهی ها و شناخت لازم در زمینه دانش ، آگاهی ها و مهارت های مدیریتی از طریق آموزش های ضمن خدمت ضروری است و اما اینکه آموزش های ضمن خدمت مدیران مدارس تا چه حد در افزایش کارایی و عملکرد آنان مؤثر واقع شده و ایشان را در انجام وظایف ارائه راه حل منطقی و شایسته یاری کند ، موضوعی است که این تحقیق به آن خواهد پرداخت.
:
مدیریت در حقیقت هماهنگی منابع مادی و انسانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی به طریقی است كه مورد قبول جامعه باشد ((Lambert &Nagent, 1999. سازمانها به مدیران و كاركنان اثربخش و كارآمد نیاز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست یابند. مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان برای ایجاد هماهنگی و افزایش بهره وری در رأس سازمان قرار دارد. موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبكهای موثر رهبری مدیر است. مدیر در نقش رهبری سازمان می تواند سبكهای متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب كند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در كاركنان می شود و میزان رضایت آنها را از شغل و حرفه خویش افزایش می دهد. مدیران با بهره گرفتن از سبک صحیح رهبری می توانند رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان و بهره وری سازمان خود را افزایش دهند.
رهبری به عنوان یکی از وظایف مهم مدیران علم و هنر نفوذ در افراد به منظور دستیابی به اهداف می باشد.سبک رهبری یا مدیریت تعیین کننده جو، فرهنگ و راهبردهای حاکم بر سازمان است. سبک رهبری مجموعه ای از نگرشها، صفات و مهارتهای مدیران است که بر پایه چهار عامل نظام ارزشها، اعتماد به کارمندان، تمایلات رهبری و احساس امنیت در موقعیتهای مبهم شکل می گیرد (مصدق راد، (1381). سبك رهبری مدیران، بیانگر چگونگی تعامل آنها با كاركنان تحت سرپرستی می باشد (Perra, 2000).
بیان مسئله :
موضوع رهبری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده است. نتایج این پژوهشها منجر به ارائه و توسعه تئوری های مختلفی در زمینه سبکهای رهبری مدیران شده است. بررسی این تئوریها طیف وسیعی از سبکهای رهبری از سبکهای آمرانه و استبدادی تا سبکهای مشارکتی و تحولگرا را نشان می دهد. سبکهای مختلف رهبری عبارتند از: سبکهای آمرانه، هرج و مرج طلب، بروکراتیک، دموکراتیک، مشورتی، مشارکتی, تحولگرا، عملگرا و … (مصدق راد، 1381).. باید خاطر نشان نمود که یک سبک رهبری خاص برای همه موقعیت ها مناسب نمی باشد. از این رو یک مدیر می تواند در موقعیت های گوناگون سبک های متفاوت را برای رهبری کارکنان خود با توجه به فرهنگ حاکم بر سازمان و بلوغ سازمانی کارکنان برگزیند.
امروزه کارکنان از تحصیلات بالایی برخوردار هستند و کارها بیشتر تخصصی شده است، بنابراین نمی توان مثل گذشته آنها را وادار به
انجام کار کرد. در سازمان های امروزی نیاز بیشتری به مشارکت کارکنان در مدیریت سازمان می باشد. در حقیقت تغییر سبك مدیریت از حالت مدیریت استبدادی به سمت مدیریت مشارکتی منجر به موفقیت هر چه بیشتر سازمان می گردد .سبك رهبری كه منجر به مشاركت گروهی كاركنان و تشكیل گروه های كاری گردد، موجب انجام اثربخش، كارآمد، منظم و هماهنگ كارها می گردد (San Juan, 1998). علاوه بر این، بكارگیری سبك رهبری حمایتی و مشاركتی منجر به افزایش لذت انجام كار در كاركنان می گردد.
امروزه سازمان های با چالشهای جدیدی مواجه هستند. معلمان متقاضی خدمات با کیفیت بالا با حداقل قیمت ممکن می باشند. برآورده سازی نیازها و انتظارات بیماران روز به روز مشكلتر می شود. بنابراین مدیران باید به دنبال راه هایی باشند كه بتوانند بطور اثربخش و كارآمد خدمات مورد نیاز بیماران را فراهم سازند (Clegg, 2000) . ارائه بهینه خدمات درمانی و بهبود فرایندهای اداری بدون مشاركت كلیه نیروی انسانی و ارائه خدمات مستمر، مطلوب و مؤثر توسط ایشان امكان پذیر نمی باشد. ارائه خدمات اثربخش به جامعه تا حد زیادی به كار گروهی كاركنان و سبك رهبری و مدیریت این سازمانها بستگی دارد (Sorrentino&Nelli, 1992).
قلمرو تحقیق :
از نطر قلمرو مورد استفاده در این تحقیق، که شامل کارکنان ، پرسنل اداری ، مدیریت ، معلمان و مراجعه کنندگان و رفتارهای اجتماعی ایشان در محیط اداره می باشد.
قلمرو مکانی تحقیق :
قلمرو مکانی در این تحقیق کلیه افراد شاغل در محیط اداره آموزش و پرورش می باشد .
قلمرو زمانی تحقیق :
از نظر بعد زمانی این تحقیق و پژوهش در سال تحصیلی 91-90 انجام گرفته است .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
تحقیقات نشان داده است كه سبک رهبری مدیران با اثربخشی، کارایی و بهره وری سازمان ها رابطه دارد (Frank & et.al, 1982 , ChoikFoong, 2001). علاوه براین بین سبک رهبری مدیران رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه تنگاتنگی وجود دارد (Dunham, 2000 , Mowday& et.al, 1982).
در پژوهشی كه به منظور بررسی نقش مدیریت مشاركتی بر میزان كارایی بیمارستان در یكی از بیمارستانهای وابسته به تأمین اجتماعی تهران در سال 1380 صورت گرفت، مدیریت مشاركتی در شش ماهه اول سال مذكور منجر به افزایش گردش تخت بیمارستان به میزان 48/8 درصد و كاهش متوسط اقامت بیمار در بیمارستان و وقفه گردش تخت به میزان 25/8 و 11/11 درصد شده بود كه از لحاظ آماری معنادار بوده است (مصدق راد، 1382).
نتایج تحقیق دیگری كه در 63 واحد پرستاری در 4 بیمارستان ایالات متحده انجام گرفت، بیانگر این واقعیت بود كه در واحدهایی كه سبك مدیریت مشاركتی را اجرا می نمودند، سطح بالایی از همبستگی بین كاركنان و سطح پایینی از استرس شغلی بین كاركنان وجود داشت.این كاهش استرس كاری موجب افزایش كیفیت خدمات پرستاری شده بود. مدیریت مشاركتی منجر به افزایش رضایتمندی كاركنان و بیماران نیز شده بود (Leveck and Jones, 1996).
بدون شك سبك رهبری مدیران در هدایت صحیح كاركنان در جهت اهداف سازمانی موثر است. استفاده از بهترین سبك رهبری یا مدیریت منجر به افزایش اثربخشی و كارایی بیمارستان خواهد شد. تحقیقات کافی در این زمینه به ویژه در سازمان های بهداشتی و درمانی کشور صورت نگرفته است. نتایج این پژوهش می تواند منجر به آگاهی بیشتر در زمینه رابطه بین سبکهای رهبری مدیران و کارایی بیمارستانها گردد. آگاهی بیشتر در این زمینه می تواند منجر به بکارگیری سبک مناسب رهبری به منظور افزایش کارایی بیمارستانها گردد.