وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : تاثیر خانواده درمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون بر سبکهای عشق ورزی

خانواده به عنوان یكی از اصلی‌ترین نهادهای اجتماعی می‌تواند نقش تعیین‌كننده‌ای در ایجاد كاركردهای مثبت در نظام اجتماعی داشته باشد. همچنین بررسی نحوة عملكرد خانواده‌ها می‌تواند در شناخت و حل مسائل فردی و اجتماعی كمك بزرگی كند. در میان عوامل اثرگذار بر سلامت روانی انسانها، خانواده نقشی بسیار مهم دارد. بسیاری از نابهنجاریهای روانی و رفتاری انسانها در خانواده ریشه دارد. خانواده می‌تواند محل آرامبخش برای همة اعضا باشد و در مقابل می‌تواند كانون پرتنش برای آنان باشد. لذا برای بهبود وضع روانی افراد، تلاش برای ایجاد ازدواج سالم و بهبود وضع روابط خانواده و افراد آن مهم‌ترین مسأله است.

 

یکی از معضلات مهم در زمینه زندگی زناشویی پدیده ای به نام «طلاق»[1] و اختلال زناشویی است که شیوع روز افزون آن پژوهشگران و نظریه پردازان حوزه خانواده و ازدواج را بر آن داشته که در مورد علل و عوامل تأثیرگذار بر آن به بررسی و تحقیق  بپردازند(گاتمن[2]، 1993). طلاق و اختلال زناشویی پدیده پیچیده ای است که عوامل مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی بر آن تأثیر گذار هستند. از میان علل و عوامل تأثیرگذار بر طلاق و اختلال زناشویی، عوامل فردی طلاق بیشتر مورد توجه مشاوران خانواده و ازدواج قرار گرفته است. عوامل فردی شامل عوامل ارثی و فیزیولوژیکی، ویژگی های شخصیتی و روانی، آموخته ها و ویژگی های جمعیت شناختی است. به نظر گاتمن (1993)،کارنی و برادبوری[3] (1997) بعضی ویژگی های روان شناختی مانند روان رنجوری و سبکهای روابط(عشق و صمیمیت) معیوب، ابعاد شناختی(طرح واره ها)، آسیب های پایداری را در روابط زناشویی به وجود می آورند و احتمال بروز طلاق و اختلال زناشویی را افزایش می دهند( فاتحی زاده، بهجتی اردكانی و نصراصفهانی، 1384).

 

انسان موجودی است که همواره ناگزیر بوده است كه در خانواده و همراه با سایر اعضاء و خویشاوندان خود، به صورت جمعی ادامه حیات دهد. این روابط خانوادگی و زندگی افراد در كنار خانواده، در عین حال كه عامل رشد، پیشرفت و مکان امن و آرامبخش بوده است،‌ در عین حال مکان تعارض، درگیری و جدال هم بوده است. همین امر به ایجاد دعوا و اختلاف بین اعضاء خانواده و زن و شوهر منجر گردیده است. بدینسان از دیرباز، دعوا و اختلاف در خانواده وجود داشته است و برای حل این نزاعها نیز روشها و راه ‌حل ‌هایی وجود داشته است كه در هر عصر و زمانی، تغییر و تكامل یافته است. در زمان ما اختلافات و طلاق گستردگی،‌ تنوع و پیچیدگی بیشتری یافته است. با افزایش اختلافات خانوادگی چاره برای حل و فصل آنها و پیدا کردن روش های نوین مشاوره ای و خانواده درمانی متناسب با وضعیت جدید را می طلبد. یکی از جوانب بسیار مهم یک نظام زناشویی، رضایتی است که همسران در ازدواج تجربه می کنند (تانی گوچی[4] و همکاران، 2006؛ به نقل از ترکان، کلانتری و مولوی، 1385)، ولیکن آمار طلاق که معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی است (کارنی و برادبوری (1997)، نشانگر آن است که رضایت زناشویی به آسانی قابل دستیابی نیست (رزن گراندن[5]، 2004؛ به نقل از ترکان، کلانتری، مولوی، 1385). تحقیق حاضر با توجه به روند رو به افزایش طلاق و اختلال زناشویی در دهة اخیر درجهان)یانگ و لانگ[6]، 1998) و ایران (سایت سازمان ثبت و احوال، 1392) شکل گرفت. طبق آمار رسمی در ایران از هر 5 مورد ازدواج 1 مورد به طلاق منجر می شود (سایت سازمان ثبت و احوال، 1392) و احتمالاً میل به طلاق بسیار بیشتر از آمار باشد. طلاق و جدایی اثرات منفی زیادی چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ جسمانی بر زوجین بر جا می گذارد. این اثرات منفی شامل افزایش خطر بیماری های روانی، افزایش بیماری های جسمانی، خودکشی، تصادفات منجر به مرگ، خشونت و آدم کشی است. همچنین طلاق اثرات منفی زیادی بر فرزندان بر جای می گذارد که می توان به افسردگی، گوشه گیری، ضعف کفایت اجتماعی، مشکلات بهداشتی و تحصیلی اشاره کرد (گاتمن، 1993).

 

وجود روابط صمیمانه در بین زوجین از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین روابط صمیمانه بر بهزیستی فیزیکی، روانشناختی و بر توانایی

پایان نامه

 زن و شوهر در جهت عملکرد موثر در زمینه‌های مختلف فردی، خانوادگی و شغلی موثر است. ایجاد و ابقاء رابطه صمیمانه به وسیله پیوندهای هیجانی خاصی تقویت می‌شود. همچنانکه روابط سالم در زندگی منافع و پیامدهای مثبتی را در بر دارد، روابط ناراضی کننده سلامت جسمانی و روانشناختی افراد را به خطر می‌اندازد و زمینه را برای مشاجره فراهم می سازد. داشتن رابطه صمیمانه و دلبستگی عاطفی با افراد نزدیک زندگی چون والدین، همسر و فرزندان یکی از مهمترین نیازهای بشری است(بارثولومو و هورویتز[7]،1991).

 

خیلی از افراد تصور می کنند که صحبت از صمیمیت یعنی همان رابطه زناشویی داغ و آتشین است یا نوعی از رابطه جنسی. البته طبیعی است که وقتی سر صحبت با زن و مردی باز بشود، اولین چیزی که به ذهن شان می رسد همین مسئله است. به زبان دیگر یک تعریف قوی تر از صمیمیت را می شود رابطه ای فراتر از لذت جسمی دانست, چیزی که با روح، قلب و معنویت انسان سرو کار دارد و مشترکا” و با هم عمل می کنند. در حقیقت شخصا” به عقیده من تجربه فیزیکی را می توان در برگیرنده کل چیزهایی دانست که صمیمیت را بین دو نفر به اوج می رساند. ماهیت این رابطه نشان می دهد که زن و شوهر همان طوری که اتفاقات اتاق خواب را چگونه تعریف می کنند می توانند کیفیت رابطه شان در مسایل جاری زندگی بیرون از دیوارهای اتاق خواب را توجیه بکنند” ( به نقل از اتیکسون[8]، 1997).

 

باید اذعان کرد که مفهوم صمیمیت نزد اکثریت افرادی که رابطه گذرایی را تجربه کرده اند خیلی ساده تر تلقی می شود تا کسانی یک رابطه طولانی مدت عاشقانه داشته اند. به هر صورت این برداشت در فکر خیلی ها وجود دارد که صمیمیت را برآورده کردن نیاز جنسی می دانند. بدون شک همین برداشت غلط است که می تواند دلیل بسیاری از روابط ناموفق، زوج های ناراضی و نرخ بالای طلاق در نسل ما را توجیه کند. کسی که یک رابطه عاشقانه واقعی را تجربه کرده بینش درستی هم در باره صمیمیت دارد. صمیمیت یعنی فرد بتواند نیاز همسرش را نیاز خود بداند. وقتی دو انسان واقعا همدیگر را دوست دارند و رابطه رمانتیک و صمیمی با هم دارند از عشق نه در دقیقه ها بلکه در ساعت ها لذت می برند. صمیمیت تجربه نیست. یک نگرش است که کیفیت رابطه دو اسنان را در گذر زمان و خصوصاً در لحظه های جادویی عشق ورزی توجیه و تعریف می کند(بوچارد، لوسیر و سابورین[9]1999، ).

 

صمیمیت به عنوان توانایی ارتباط با دیگران با حفظ فردیت تعریف می شود. اینگونه تعاریف مبتنی بر خویشتن حاکی از آن است که فرد به درجه ای از رشد فردی دست یابد تا بتواند با دیگران رابطه صمیمانه برقرار کند. صمیمیت را می توان به عنوان توانایی شناخت خود در حضور دیگران دانست که خودآگاهی و رشد هویت، برای ظرفیت قابلیت شخص در جهت صمیمیت، بسیار ضروری است. مفهوم پردازی رایج از صمیمیت، سطح نزدیکی به همسر، به اشتراک گذاری ارزش ها و ایده ها، فعالیت های مشترک، روابط جنسی، شناخت از یکدیگر و رفتار های عاطفی نظیر نوازش کردن است. فردی که میزان صمیمیت بالاتری را تجربه می کند قادر است خود را به شیوه مطلوب تری در روابط عرضه کند و نیازهای خود را به شکل موثرتری به شریک و همسر خود ابرازکند (اسلامی و بهرامی، 1385).

 

 این اعتقاد وجود دارد كه همه انسانها یک نیاز پایه و اساسی به برقراری روابط صمیمانه دارند. صمیمیت یک نیاز روانشناختی اولیه و اصلی درنظر گرفته می شود(مان و باردر[10]، 2008). برای دست یافتن به این نیاز و رشد صمیمیت، ازدواج یک فرصت منحصر به فرد در اختیار میگذارد كه فراتر از روابط صمیمانه با دوستان و خویشاوندان است.  اینرو اكثر افراد ازدواج را صمیمیترین رابطه و منبع اولیه عاطفه و حمایت میدانند(کریک[11]، 2000). صمیمیت یک مشخصه كلیدی ومهم روابط زناشویی و از ویژگیهای بارز یک ازدواج موفق بشمار میآید. این ویژگی به وجود تعامل بین همسران اشاره می كند. نبود یا كمبود آن یک شاخص آشفتگی در رابطه زناشویی است. به عقیده راوین و همکاران(2005) صمیمیت زمانی آشكار می شود كه ازدواج كاركرد خوبی داشته باشد و فقدان صمیمیت حاكی از این است كه رابطه زناشویی عملكرد ضعیفی دارد، این است كه مشكلات مربوط به صمیمیت باعث می شود زوجها به دنبال مشاوره زناشویی باشند. لذا باید روشها و راهبردهایی برای افزایش این بعد مهم و باارزش در روابط زناشویی احیا شود(هالفورد، 1384).

 

امروز در روان شناسی، مباحث گوناگونی پیرامون روابط بین فردی مطرح می شود و هر کدام از رویکرد های معاصر می کوشند تا تبیین و توصیف ویژه ای را پیرامون مباحث روابط بین فردی ارائه دهند. با این وجود، برخی از مفاهیم در هاله ای از ابهام قرار دارند و هنوز هم نمی توان از آنها بعنوان مباحث واضح و روشن در حیطه روابط بین فردی صبحت به میان آورد، در این میان می توان عشق، تفاهم و صمیمیت و تعلق اشاره نمود(منصوربی فر، 1382). امروز می توان در حوزه روان شناسی کاربردی به روان شناشی زناشویی و مشاوره خانواده تاکید نمود. در مبحث روان درمانی خانواده نیز که همپوشی فزاینده ای با مشاوره زناشویی دارد، به بررسی ارتباط بین زوج و زوجه می توان پرداخت و با بهره گرفتن از فرایند عشق و تفاهم میزان صمیمیت و تعفد زوجین را به یکدیگر افزایش داد(مینوچین و فیثمن[13]، 1381).

 

نظام عاطفی بوون درمانی خانواده را یک واحد عاطفی و شبكه ای از روابط درهم تنیده می پندارد، درمان بوون به منزلة پلی بین روانكاوی و نظریة سیستمها است، بوون(1972) اعتقاد دارد که كل خانواده واحد عاطفی تلقی می شوند كه نمی توانند از یكدیگر مجزا یا به طور موفقیت آمیز تفكیک شوند. در این پژوهش سعی بر آن شد که اثر بخشی تاثیر خانواده درمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون بر سبکهای عشق ورزی و صمیمیت در میان زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج مورد بررسی قرار گیرد.

پایان نامه تاثیرمشاوره بر انگیزه پیشرفت تحصیلی وخودپنداره دانش آموزان آموزش و پرورش تهران

مهمی است برای پیشرفت در تحصیل.

 

عدم وجود انگیزه ی پیشرفت رضایت بخش دانش آموزان در تحصیل، معضل اصلی خانواده ها محسوب می شود و وجود انگیزه برای تحصیل وپیشرفت در دورهءدبیرستان به دلیل دوره ورود به آموزش عالی از حساسیت بیشتری برخوردار است .

 

برهمین اساس در این پژوهش تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و مشاوره بر عملکرد تحصیلی و انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان وارتقاء خود پنداره ی دانش آموزان در دوره ی متوسطه مورد بررسی قرار گرفت.

 

1-3      اهمیت و ضرورت پژوهش

 

از آنجایی که عوامل پیچیده وگاه ناشناخته ای برکمیت وکیفیت یادگیری دانش آموزان وپیشرفت تحصیلی آنها تأثیر می گذارد، ویکی از عواملی که می تواند تأثیر زیادی در پیشرفت تحصیلی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته وگاه بعنوان یک عامل مستقل مطرح ومورد برسی قرار گیرد، انگیزه تحصیلی دانش آموزان میباشد. در حقیقت به جهت ارتباطهای  موجود بین انگیزه تحصیلی وپیشرفت تحصیلی، برخی از متخصصان وپژوهشگران حوزه آموزش وپرورش توجه زیادی به انگیزه تحصیلی وعوامل تأثیر گذار به آن داشته اند. در چنین موقعیت هایی آموزش مهارتهای اساسی برای نوجوانان وجوانان به منظور تقویت انگیزهء آنها و بالطبع بالا بردن خودپنداره وموفقیت تحصیلی

پایان نامه

 آنها بسیار مفید وسودمند خواهد بود.

 

بر طبق بررسی ها می توان مهارتها یی را یاد گرفت تا در عدم پیشرفت تحصیلی ایمن شد. آموزش این مهارتها بوسیلهء مشاور وراهنما یی به دانش آموز کمک می کند تا خود را بهتر بشناسد ودر بارهء خود وزندگی بهتر بیندیشد.

 

در آموزش دادن مهارتها، دانش آموز تشویق می شود تا تجربه های خود ونقش آن در افزایش خود پندارهءمثبت و درافزایش احترام به خود را بشناسد ودر عین حال توانایی شناخت جنبه های مثبت دیگران را کسب نمایید ومی آموزند تا ارتباط میان افکار واحساسات و رفتارهای خود را درک کنند.

 

آموزش این مهارتها به خود پندارهء دانش آموز دیدگاهی مثبت و واقع بینانه می دهد تا بتواند در جهت افزایش انگیزه خود در راه پیشرفت تحصیلی گام بردارد.

 

1-4      اهداف پژوهش

 

هدفهای کلی پژوهش به شرح زیر است :

 

تأثیر مشاوره بر انگیزه ی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و خود پنداره دانش آموزان آموزش و پرورش تهران می باشد.

 

از دیگر اهداف، تعیین تاثیر مشاوره بر  دانش آموزانی که نمی توانند خودشان را با موقعیت جدید سازگار سازند. زیرا بر طبق نظر (پینتریچ، 2003 )، غالبا دانش آموزان با موقعیت هایی که مواجهه می شوند نمی توانند خواسته های خود را برآورده سازند و تکالیفشان را با کمک دیگران انجام می دهند.

 

1-6      فرضیات پژوهشی:

 

1- بین مشاوره و راهنمایی و ایجاد انگیزه ی تحصیلی رابطه ی مستقیم و مثبت وجود دارد.

 

2- بین مشاوره و راهنمایی و ایجاد خودپنداره درست به دانش آموزان رابطه ی مستقیم  و مثبت وجود دارد.

دانلود پایان نامه ارشد : تعیین تأثیر شناخت درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند

   جمعیت جهان به سرعت رو به سالمندی می­رود و نسبت سالمندان در هر سرشماری نسبت به سرشماری قبلی افزایش می­یابد. افزایش نسبت سالمندان در اجتماعات، مسایل جدیدی را مطرح ساخته و مسئولان و دست­اندرکاران و برنامه­ ریزان در تمام جوامع، واقعیت روزافزون تعداد سالمندان را از جهات مختلف پزشکی، بهداشتی، روانی، اقتصادی و اجتماعی مورد توجه خاص قرار داده­اند. می­توان گفت که تعداد جمعیت افراد سالمند افزایش روزافزونی را نشان می­دهد و در حال حاضر هم افراد بیشتری شانس رسیدن به سنین هفتاد و هشتاد را به مراتب بیش از گذشته دارند و همین گروه­های سنی در عین حال سریع­ترین رشد و افزایش را به تمام گروه­های سنی دیگر نمودار می­سازد(شاملو، 1364). بیماری­ها و اختلالاتی در این سنین رخ می­دهد که چنان­چه مداخله­ای جهت کاهش آن صورت نگیرد، هزینه­ها و پیامدهای زیادی برای فرد و جامعه در پی دارد. یکی از این مداخلات روش مشاوره شناختی است که مطالعات زیادی به اثربخشی این تکنیک درمانی در کاهش میزان  افسردگی و اضطراب  اشاره کرده ­اند. اکثر مطالعات نشان داده­اند که شناخت درمانی از نظر تأثیر برابر با دارو درمانی بوده و اثرات جانبی کمتری نسبت به دارو درمانی دارد و پیگیری با آن نیز بهتر انجام می­گیرد، لذا این پژوهش جهت بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند شهر کرمانشاه انجام شد.

 

   بیان مسئله

 

   سالمندی پدیده­ای جهانی است که در آینده نزدیک به عنوان یکی از مهمترین چالش­های اجتماعی و رفاهی کشورهای در حال توسعه مطرح خواهد گردید. در حال حاضر سالمندان(جمعیت 60 سال و بالاتر) بیشترین نرخ رشد جمعیتی را در دنیا در مقایسه با سایر گروه­ها دارند. انتظار می­رود بر اساس روند حاضر، جمعیت سالمندان دنیا تا سال 2050 به سه برابر سال 2000افزایش پیدا کند و به دو میلیارد سالمند برسد. ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه به واسطه بمب جمعیتی مربوط به دهه 1360 با جمعیت بیش از حد انتظار سالمندان درآینده روبرو است و جمعیت سالمندان ایران از 8% کنونی به 22% در سال 1425 افزایش پیدا خواهد کرد. این بحران جمعیتی پدیده سونامی سالمندان ایران را ایجاد خواهد نمود(سازمان جهانی بهداشت[1]، 2011). مشکلات روانی در دوره سالمندی به فراوانی قابل مشاهده است و اثراتی بر وضعیت روانی، عاطفی و رفتاری سالمندان بر جای می­گذارد. حدود 15 تا 25% افراد مسن، مسائل روانی مهمی دارند(اینگرسول[2] و سیلورمن[3]، 1978). مهمترین بیماری­های روانی سالمندان به ترتیب عبارتند از 1- اختلالات افسردگی 2- اختلالات شناختی3-حالت ترس 4- اعتیاد 5-خودکشی(هاوم­نیز[4] و دی­گروت[5]، 2003). به طور کلی بسیاری از مطالعات نشان داده­اند که افسردگی، پرخاشگری، اضطراب و استرس، تأثیر منفی بسزایی روی عملکرد سیستم ایمنی افراد دارند(ساین[6]، 2001). از اختلالات شایع روانپزشكی در دوران سالمندی، اختلالات خلقی به ویژه افسردگی و دمانس می­باشد(تابان، قاسمی، فرزانه وکاظمی، 1381). شایعترین علایم افسردگی در سالمندان به شكل بیحالی، خستگی، عدم تمركز، بی­حوصلگی، دل و دماغ نداشتن، بیدار شدن مكرر از خواب، كاهش

پایان نامه

 اشتها و دردهای جسمی بروز می­كند(کاپلان[7] و سادوک[8]،2007). این بیماری شایع سالمندان، كیفیت زندگی آنان را مختل كرده، خطر خودكشی و هزینه­ های مراقبت­های بهداشتی را افزایش می­دهد.

 

   اضطراب نیز، یک مسئله شایع در دوران سالمندی است، زیرا این دوره مملو از انواع احساس کمبودها و ناتوانایی­ها می­باشد. به عبارتی سالمندان به­ویژه آن­هایی که در موسسات سالمندی زندگی می­ کنند، به علت کاهش اعتماد به نفس، نقصان فعالیت و حرکت، از دست دادن دوستان و نزدیکان، کاهش استقلال مادی و جسمانی و ابتلا به بیماری­های مزمن، در معرض استرس و اضطراب بیشتری قرار دارند(چاپ[9]، 2001، لانگ[10] و استین[11]، 2001). شیوع اضطراب در سالمندان از 4% تا 6% در نوسان است(فونتس[12] و کاکس[13]، 1997). از سویی زمانی که افراد خصوصاً سالمندان در معرض سطوح بالایی از استرس قرار می­گیرند، بروز بیماری­های مختلفی از جمله تنفسی و قلبی افزایش می­یابد، عملکردهای ایمنی سرکوب می­ شود(سارا[14]، رزمیر[15]، مارتین[16] و روحزنو[17] ، 2008). زندگی با استرس زیاد می ­تواند روی خلق و خوی اشخاص اثر بگذارد و آن­ها را به سمت اضطراب، افسردگی و غمگینی نزدیک کند، اما خلق و خوی شاد به طرز قابل ملاحظه­ای سطح امید را در افراد بالا ببرد(ویلیامز[18]، 2000).

 

    از آن­جایی که افسردگی و اضطراب در سالمندان می ­تواند تأثیرات زیادی بر سبک زندگی آن­ها داشته باشد، لذا کاهش افسردگی و اضطراب می ­تواند در میزان سلامت و ارتباط سالمندان با اطرافیان تأثیرات مثبتی داشته باشد. امروزه عموماً شیوه­ای که برای درمان افسردگی سالمندان بکار برده می­ شود، عمدتاً دارودرمانی است، هرچند که پژوهشگران می­پذیرند که این درمان می ­تواند نشانه­ های خاص افسردگی را کاهش دهد، اما متخصصان برای بسنده نبودن آن دلائلی ارائه می­ کنند. داروهای ضد افسردگی واکنش­های نامناسب قلبی-عروقی، عصبی و هاضمه­ای ایجاد می­ کنند. علاوه بر این کسانی که منحصراً تحت درمان دارویی قرار گرفته­اند مهارت­ های سازشی را که در مداخلات روان­درمانی برای محافظت فرد در مقابل عود و وقوع دوباره افسردگی ارائه می­شوند را یاد نمی­گیرند(وات[19] و کیپلیز[20]، 2000)، بنابراین ضروری است از روش­ها و تکنیک­های درمانی دیگری در کاهش افسردگی و اضطراب استفاده شود تا عوارض ناشی از داروها را کاهش داد. زالاکویت[21] و استینس[22](2006) چهار نوع درمان روانشناختی در درمان افسردگی و اضطراب سالمندان را مطرح کرده ­اند، این درمان­ها شامل: درمان شناختی-رفتاری[23]، درمان بین فردی[24]، درمان پویایی مختصر[25] و درمان خاطره­پردازی[26] است. با توجه به این­که نتایج مداخلات روانشناختی، بخصوص درمان­های شناختی- رفتاری، در پژوهش­های متعدد چهارچوب نویدبخشی را فراهم کرده است(استارک[27]، ری­نولد[28] و کاسلو[29]، 1987؛ رودلف[30]، هامن[31] و برگ[32]،1997، استارک، کندال[33]، مک­کارتی[34]، استافورد[35]، بارون[36] و تومیر[37]، 1996)، و با عنایت به این­که سالمندان در این دوره زندگی به شناخت­های غلط و تفکرات غیر واقعی خیلی وابسته می­شوند، لذا به نظر می­رسد، شناخت درمانی می ­تواند از جمله روش­های درمانی سودمند برای این گروه باشد. در واقع درمان شناختی، با ایجاد تغییر و دگرگونی در نظام شناختی فرد، موجب می­ شود كه واكنش­های او به وسیله­ كیفیات شناختی تغییر یافته و شخص بتواند به طور صحیح واقعیت­ها را درك و تفسیر كند(هولون [38]و بك[39]، 1995 ؛ روث[40] و فوناگی[41]،2005 ؛ رینك[42]، ریان[43] و دابویس[44]، 1997). روش مشاوره شناختی بک در برگیرنده آمیزه­ای از فنون شناختی است که در درمان مشکلات عاطفی و روانی مورد استقبال قرار گرفته و اثربخشی آن تأیید شده است. بک نظریه­ای تدوین کرده که براساس آن افسردگی بر پایه یک مثلث شناختی منفی(متشکل از سه عامل) استوار است. موضوع اصلی این مثلث به دور تصوراتی سازمان می یابد که انسان، 1) از خود، 2) دنیای خارج 3) آینده دارد و فرد افسرده تمام وقت در حال نجوای جنبه­ های منفی آن است. این تصورات منفی از تحریف­های منطقی ناشی می­ شود که فرد را به عنوان بازنده­ای که همیشه خواهد باخت معرفی می­ کند(فری[45]، 1999؛ ترجمه­ی صاحبی، حمیدپور و اندوز، 1382). از سویی دیگر، شناخت­درمانی سنتی تنها باورهای عقلانی فرد را تغییر می­دهد در حالی كه باورهای هیجانی آن­ها را كمتر دستكاری می­كند و گروهی كردن این مداخلات، باعث موثرتر شدن آن می­ شود(فری، 1999، ترجمه محمدی و فرنام، 1384) و این­که  فرد در گروه، از حمایت سایر اعضای گروه برخوردار شده و می ­تواند مهارت­ های اجتماعی خود را گسترش دهد(مونت گومری[46]،2002)، و این امر باعث رشد بینش و بصیرت او می­ شود(کوپلیز[47]، 2000). به خصوص این­كه گروه­درمانی برای بهبود عملكردهای عالی بزرگسالان، مؤثرتر از درمان­های فردی است(لورنتزن[48]، بوگوالد[49] و هوگلند[50]،2002). علاوه بر این، مقرون به صرفه بودن اقتصادی و زمانی یكی دیگر از نقاط قوت گروه­درمانی می­باشد به ویژه در موقعیت­هایی كه محدودیت زمانی  مطرح است(فیرس[51] و ترال[52]، 2002؛ ترجمه فیروزبخت، 1390). حال با در نظر گرفتن روند صعودی جمعیت سالمندان و تبعاتی که این افزایش بر ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی و سلامتی جامعه دارد و همچنین موضوع افسردگی و اضطراب سالمندان که می ­تواند نحوه­ ادراک آن­ها از مسائل را تحت تأثیر قرار دهد و موجب افزایش اختلالات و مشکلات ارتباطی، سلامتی و اجتماعی برای آن­ها شود، موضوع توجه به افسردگی و اضطراب سالمندان را حائز اهمیت می­سازد. از سویی کاربرد شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی و اضطراب در بین گروه­ها و جمعیت­های دیگر صورت گرفته است، اما پژوهش­هایی که در زمینه اثربخشی شناخت­درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند باشد، بسیار اندک است و یا تنها بر یک بُعد مثلاً افسردگی متمرکز شده ­اند، لذا پژوهش حاضر در صدد بررسی این مسئله است که آیا شناخت درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند اثربخش است؟

دانلود پایان نامه ارشد : رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی

خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل­ گیری زندگی اجتماعی انسانها است . سنگ بنای خانواده با ازدواج گذاشته می­ شود. ازدواج در کنار تولد ومرگ ، یکی از سه حادثه مهم زندگی است. تولد بدون اطلاع و اراده مولود اتفاق می افتد . مرگ هم تا حد زیادی خارج از کنترل افراد است . اما ازدواج وتشکیل خانواده در این میان تنها حادثه ای است که امکان انتخاب در آن وجود دارد . ازدواج را از دو جنبه اصلی آن یعنی کیفیت وپایداری بررسی می کنند. کیفیت ازدواج ناظر بر چگونگی شکل گیری رابطه زوجی است و پایداری بیانگر حفظ رابطه زوجی در گذر زمان است . ازدواج حتی اگر با عالی ترین کیفیت شکل بگیرد نمی تواند تضمین کننده حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد(بنی اسدی،1381).

 

آنچه در خانواده ویگانگی زن ومرد نقش بیشتری به عهده  دارد سازگاری زنا شویی است . به همین دلیل بررسی مسأله تعارضات زناشویی از جهات گوناگون چه ابعاد فردی وچه ابعاد اجتماعی امری مهم است. در بعد فردی این مسأله مهم است چرا که اگر یک زوج در روابطشان با یگدیگر نتوانند به یک توافق نسبی و در نتیجه سازگاری دست یابند ، کارکردهای خانواده مختل می شود و شاید تنها راه حل آن جدایی باشد که این راه حل نیز پیامد های منفی بسیاری برای هر یک از زوج ها و فرزندان آنها در پی  خواهد داشت . در بعد اجتماعی این مسأله اهمیتی ویژه دارد ، زیرا اگر خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی است دچار دگرگونی وآسیب شود بر کل جامعه تأثیر می گذارد و سلامت جامعه را با مخاطره روبه رو می سازد(معین ، غیاثی و مسموعی ،1390).

 

هر جامعه ای برای  تداوم وبقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد . در این بین مشکلات  خانواده وبه ویژه تعارض بین زن ومرد می تواند باعث ناسازگاری های در زندگی افراد شود وبه اعضای خانواده آسیب برساند ، فرایند سازگاری ونا سازگاری زناشویی رامی توان خطی پیوسته ، طولانی ومدرج تصور کرد که هر نقطه از آن، منعکس کننده درجه خاصی از سازگاری است . فضای عاطفی ، ارزش های اساسی و چگونگی ارتباط های حاکم در خانواده بر نحوه شکل گیری استوانه های شخصیتی اعضای آن تاثیر های ژرف وپایدار دارد. خانواده ضمن آنکه به عنوان یک نظام کنشی بسته از استقلال نسبی در برابر محیط پیرامونی برخوردار است از ارتباط

پایان نامه

 دایم و تاثیر پذیری متقابل با آن نیز بسر می برد. در دوران گذشته تشکیل یک خانواده نوبنیاد ، حلقه ای از دایره ارتباطی فراگیر ، یعنی خانواده گسترده به شمار می رفت، اما خانواده هسته ای امروز بر محور رابطه زوج ها استوار گردیده است و این زوج ها هستند که باید راهکارهای غلبه بر بحران را در فرایند گفتگو و ارائه راهکارهای عملی بیابند(پیر مرادی،1379).

 

توجه به عدم تعارض بین افراد، زمینه را برای رشد وتوسعه جامعه فراهم می آورد(موسوی اشرفی ،1386). برای بهره گیری هرچه بهتر از جامعه سالم و با نشاط تر، آموزش به عنوان مؤثر ترین اهرم همواره از اهمیت خاصی برخوردار است، البته باید اذغان کرد آموزش نمی تواند مشکل گشای تمام نارسایی های جامعه باشد.  ولی بدون تردید یکی از مهم ترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور جامعه بشمار می رود. از طرف دیگر خانواده به عنوان بافت اصلی جامعه می تواند نقش اساسی را در پیشرفت کشور ایفا نماید.  رکن اساسی تمام جوامع را خانواده ها تشکیل می دهند.  بی شک این بافت با آفات و خطرهایی رو در رو است، که برای حفظ و پایداری این کانون مهم باید راهکارهای مهمی اندیشید.  یکی ازاین راهکارها کاهش تعارضات بین زن و شوهر در خانواده است.

 

یکی از مهم ترین عواملی که بربقا ورشد خانواده تأثیر می گذارد ، روابط سالم وتفاهم بین اعضای آن بخصوص زن وشوهر است . سازگاری زناشویی زیربنای عملکرد خوب خانوادگی ، رضایت بیشتر از زندگی وتسهیل نقش والدینی می شود . از سوی دیگر وجود ناسازگاری وتعارضات زناشویی در روابط زن وشوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق ، باعث اشکال در روابط اجتماعی ، گرایش به انحرافات اجتماعی واخلاقی و افول ارزش های فرهنگی در بین زوج ها می شود( محمدی؛ 1385، گاتمن ؛ 1993 ).

 

علی رغم تفاوت دیدگاه هایی که در مورد علت و فرایندهای یک ازدواج ناموفق بیان می شود، آموزش مهارت ها یکی از اجزاء اصلی رویکردهای مختلف زوج درمانی است و در هسته مرکزی آنها قرار دارد( فاورز،2001). یکی ازجوانب بسیار مهم یک نظام زناشویی، رضایتی است که همسران در ازدواج تجربه می کنند( تانیگوچی، فریمن، تایلر ومالکارن ،2006). با بروز تعارض و کشمکش در روابط زناشویی رضایت زناشویی شدیداً کاهش می یابد و ادامه زندگی زناشویی را با خطر روبرو می سازد، به طوری که آمار نشان می دهد 61 % افرادی که طلاق گرفته اند بیان داشته اند که “تعارضات ومشاجرات زیاد و طولانی عامل وقوع طلاق آنان بوده است”(کلمنتس، استنلی و مارکمن ،2004).

پایان نامه رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی 12-7 ساله

 تولد و حضور كودكی با كم توانی ذهنی در هر خانواده ای می تواند رویدادی نامطلوب و چالش زا تلقی شود كه احتمالا تنیدگی، سرخوردگی، احساس غم و نومیدی را به دنبال خواهد داشت. شواهد متعدد حاکی از آن است که والدین كودكان دارای مشكلات هوشی، به احتمال بیشتری با مشكلات اجتماعی، اقتصادی و هیجانی كه غالبا ماهیت محدود كننده، مخرب و فراگیر دارند، مواجه می شوند. در چنین موقعیتی گر چه همه اعضای خانواده و كاركرد آن، آسیب می بیند فرض بر این است كه مشكلات مربوط به مراقبت از فرزند مشكل دار، والدین، به ویژه مادر را در معرض خطر ابتلا به مشكلات مربوط به سلامت روانی قرار می دهد.

 

در سالهای اخیر در کشور ایران مانند سایر کشور های جهان علاقه بخصوص مهم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده شده است و اثرات آن در بهبود و اوضاع بیمارستانهای روانی و به کاربردن روش های صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد. عدم سازش وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهور و فراوان است و در هرطبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نامتعادل وجود دارند. هر شخص ممکن است گرفتار ناراحتی روانی شود خود به خود کافی نیست زیرا که بهداشت فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده  بلکه هدف اصلی آن پیشگیری ا ز وقوع ناراحتی ها  می باشد. پیشگیری عبارت است از به وجود آمده عاملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی است. یکی از شرایط اصولی بهداشت اصولی بهداشت روانی این است که شخص به خود احترام بگذارد و خود را دوست بدارد(شاملو، 1376).

 

کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر به گروهی از کم توانان-ذهنی اطلاق می شود که دارای بهره هوشی 50 تا75 هستند و از نظر سنی در محدوده 6-12 در قرار دارند. در پژوهش حاضر منظور از کم توان ذهنی آموزش پذیر کسی است که براساس تشخیص کارشناسان سنجش آموزش و پرورش در آموزشگاه های استثنایی مشغول به تحصیل هستند. همچنین والدین دارای کودکان کم توان ذهنی از جمله گروه های مورد بررسی در مطالعه حاضر هستند. در پژوهش حاضر کودک عادی به کودکی گفته می شود که مشکل کم توان ذهنی یا نابینایی و ناشنوایی ندارد و دچاراختلالات یادگیری نیست و از نظر روانی مشکل خاصی ندارد. کودک استثنایی و والدین نه تنها بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند بلکه سایر اعضای نظام خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند. وجود کودک استثنایی اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود. در تعریف سلامت روانی باید این نکته را در نظر داشت که هر انسانی که بتواند با مسائل عمیق خود کنار بیاید، باید با خود و دیگران  سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب ناپذیر درونی خود دچار استیصال نشود و خود را به وسیله جامعه طرد نسازد فردی است دارای سلامت روانی(نریمانی و همکاران،1386).

 

بیان حقایق و ارائه اطلاعات صحیح و صادقانه به پدر و مادر کودک استثنایی بر اساس آخرین دانش و دستاوردهای علمی و تجربی در مورد شرایط خاص ذهنی یا جسمی کودکشان در نهایت، موجب رضایت و آسایش خاطر آنان خواهد بود گهگاه مادر و پدری با کودک خود که به روشنی دارایی عقب ماندگی ذهنی است مراجعه می نمایند وقتی به آنها گفته می شود که چرا تاکنون بی جهت کودک را بحال انتظار در خانه نگه داشته اید واکنون کودک شما 12 سال سن دارد ولی بایست سالها قبل به شرایط خاص ذهنی[1] او پی برده باشید معمولاً در پاسخ می گویند ما خود نیز قبلاً حدس می زدیم زیرا که او مثل بچه های هم سن سال خود « به راه نیفتاد» حرف زدن را زمانی که انتظار می رفت شروع نکرد او را به دکتر بردیم دکتر گفت نگران مباشید چیزی نیست صبرکنید چند سال دیگر مثل بچه ها ی دیگر می شود و …( افروز،1384).

 

از ویژگیهای عمده انسان آگاهی او از رفتار خود و برخوداری وی از نیروی تفکر است، انسان می تواند از رفتار خود آگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور مختلف از نیروی تفکر خود استفاده کند، اما انسان همیشه از آنچه که انجام می دهد آگاه نیست، به سخن دیگر گاهی انسان عملی را انجام می دهد که اما از انگیزه رفتار خود یا هدف آن رفتار آگاه نمی باشد. وقتی والدین برای اولین بار با این حقیقت روبرو می

پایان نامه

 شوند که کودکشان استثنایی است واکنش  آنها پیامد هایی خواهد داشت، وجود کودک معلول ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط یک یک افراد خانواده با هم و هریک از آنها با کودک معلول وارد می سازد و همین اثرات ناخوشایند چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه قابلیت حل نیابند ضایعات جبران ناپذیری بر روان والدین، سایر نوباوگان خانواده خصوصاً کودک معمول باقی می گذارد. واکنشهای شایع والدین ممکن است به صورت احساس گناه1 ناکامی و محرومیت2 انکار واقعیت یا کتمان حقیقت3 اضطراب و نگرانی باشد میلانی فر(1347). نتایج پژوهش امینی و همکاران (1370) نشان داده است که بین هوش هیجانی، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان ممتاز و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. به این معنی که میانگین هوش هیجانی، خودکارآمدی و سلامت روانی  دانش آموزان ممتاز بالاتر از دانش آموزان عادی است.

 

این قبیل واکنشها تا زمانی که به کنترل در نیایند و تعدیل نشوند نه فقط سلامت روانی اعضای خانواده را به مخاطره می اندازند بلکه نوع تعامل و ارتباط اعضای خانواده و کودک معلول ذهنی یا جسمی را پیچیده می سازد و در نهایت موجب اضمحلال انرژی  روانی و دیگر توانمندیهای آنان می شوند.

 

1-2 بیان مسأله

 

حضور كودك عقب مانده در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و سلامت روانی خانواده بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار می‌دهد، كودك بر اثر تعارض‌های شدید میان اعضای خانواده، كل خانواده را درگیر بحران می‌كند.

 

تحقیقات نشان می­دهد كه والدین كودكان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشكلات زندگی خانوادگی و دشواری‌های عاطفی قرار دارند(بكمن، 1991).

 

بطور كلی خانواده كودك معلول به لحاظ داشتن كودكی متفاوت با سایر كودكان با مشكلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبروست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد می‌كنند كه سبب بر هم خوردن آرامش و یكپارچگی خانواده می‌شوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. عزت نفس یكی از مهمترین عوامل تحول و شكل‌گیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونه‌ای كه عزت نفس پایین و شكل‌گیری احساس خود كم بینی در والدین زمینه‌های آسیب روانی را فراهم می کند( ولی زاده و همكاران و 1387).

 

سلامت روان یكی از مباحث مهمی است كه در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی (2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی كه درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می‌كند.

 

با توجه به تحقیقات انجام شده، این پژوهش بدنبال این است که رابطه خودکارآمدی و سلامت عمومی در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی را مورد بررسی و پژوهش قرار دهد.

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

خانواده یک نظام اجتماعی است و حضور یک کودک استثنایی در خانواده فشار روانی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند سلامت روان آنان را به مخاطره اندازد.

 

بدیهی است که بیماری روانی مخصوص یک قشر یا یک منطقه خاص نبوده و تمامی طبقات جامعه را در بر می­گیرد و هیچ انسانی از فشار روانی و اجتماعی مصون نیست و به طور کلی باید گفت وجود یک بیماری روانی به کار . اقتصاد خانواده لطمه وارد می­ کند، درآمد سرانه را کاهش می­دهد و رفاه و نشاط فردی را از اعضای خانواده سلب می­ کند و با تخریب و ضایع کردن نیروی انسانی، در اقتصاد و اجتماع تأثیر عمیق و سوء بر جا می­گذارد. به همین دلیل بهداشت روان در اغلب کشورها در رأس برنامه ملی و بهداشت همگانی قرار دارد(میلانی فر، 1385).

 

اسکینر اظهار می دارد که سلامت روانی و انسان سالم به معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی بامشکل روبرو شود ازطریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبود و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد، به علاوه انسان سالم بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم پندارد و بداند که رفتار او تابعی ازمحیط می باشد و هر رفتار توسط حدودی از عوامل محیطی مشخص گردد.

 

تامین بهداشت همه افراد جامعه از مهم ترین مسائل اساسی هر کشور است، این امر در سه جنبه جسمانی، روانی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار می گیرد، در صورتی که بعد روانی بهداشت به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، فراوانی مشکلات روانی و رفتاری رو به فزونی خواهد گذاشت( نوابی نژاد،1376).

 

این پژوهش می تواند برای والدین، مربیان که مسئول تعلیم و تربیت کودکان هستند الهام بخش باشد یا به احساسات و نیازهای کودکان توجه نموده و در زمینه ی کمک به عزت نفس و سلامت روانی و همچنین بهزیستی روانشناختی و همچنین خود شکوفایی والدین گام بردارد.

 

1-4 اهداف تحقیق

 

1-4-1 اهداف اصلی:

 

هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و  مرزی 12-7 ساله شهرستان الشتر در سال 92 است.

 

1-4-2- اهداف فرعی

 

1- تعیین رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی.

 

2- مقایسه سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی.

 

 3- مقایسه خودکارآمدی در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی.

 

-[1] عقب ماندگی ذهنی یک مرض یا یک بیماری نیست بلکه شرایط خاص ذهنی است .

 
مداحی های محرم