وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه:بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسأله با پرخاشگری در دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم دبیرستان های شهر تهران

:

پرخاشگری[1] یکی از زمینه هایی است که در روانشناسی ، محققان به آن توجه کرده و تحقیقات مبسوطی را در آن زمینه انجام داده اند.تأثیر مشکلات رفتاری بر عملکرد تحصیلی  و اجتماعی و هم چنین بررسی عواملی چون جنسیت، ویژگی های شخصیتی و اجتماعی و اقتصادی و عوامل شناختی در بروز اختلال های رفتاری از جمله رفتار پرخاشگرانه در دوران نوجوانی مورد توجه پژوهشگران بوده است.نوجوانی یک دگرگونی جسمانی،روانی،شناختی و نیز تغییر در الزامات اجتماعی است. یکی از عواطف متداول در بین نوجوانان خشم است که بر اثر برخورد نوجوان به مانعی که بر سر راه هدف او قرار می گیرد ، حاصل می شودوبهپرخاشگریکهیکواکنشعمومیبهناکامیاستمنجرمیگردد. بهطورکلینوجواناندرایندورانحساسمی شوند، هیجان های شدید دارند، به دنبال احساس عدم اطمینان و تنش ،ناسازگاری و پرخاشگری در آنان دیده می شود. پرخاشگری در دوره نوجوانی جلوه های مشهودتر و مسئله ساز تری را نشان می دهد. شایع ترین و بیشترین میزان پرخاشگری در دوره نوجوانی و جوانی به وجود می آید که ممکن است از طریق کلامی ، فیزیکی ، آزار دیگران، تخریب، صدمه زدن به اشیا و یا اشخاص و مانند آن جلوه ها و نمودهای خود را ظاهر سازد (وکیلیان ،1386).

 

همه روزه در مدارس نوجوانانی مشاهده می شوند که به علت زد و خورد، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه تنبیه انضباطی می شوند و با عکس العمل اولیای آن مدارس مواجه می گردند.نوجوانان پرخاشگر معمولا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه- ای را که در آن زندگی میکنند زیر پا می گذارند، در اغلب موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و حرکات آنها گاهی به حدی باعث آزار و اذیت اطرافیان میشود که به اخراج آنها از مدرسه می انجامد( عاشوری، ترکمن ملایری، فدایی،1387). پرخاشگری رفتاری است که دارای جنبه های زیستی، روانشناختی و جامعه شناختی است. هر نظریه پردازی به یک جنبه از پرخاشگری پرداخته است ، به گونه ای که

/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%a8%db%8c%d9%86-%d9%88%db%8c%da%98%da%af%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d8%ae/

 

 گاهی شاهد تعارض بین نظریه ها هستیم. بر اساس نظریه فروید، بسیاری از اعمال آدمی را غریزه ها، به ویژه غریزه جنسی تعیین می کند. وقتی مانعی در تجلی غرایز پیش آید، سایق پرخاشگری سر بر می آورد. بر اساس این نظریه، علت پرخاشگری معمولا ناکامی است و پرخاشگری از ویژگی سایق برخوردار است(براهنی و

 

 

 

همکاران،1386). در حالی که در نظریه یادگیری اجتماعی ، پرخاشگری پاسخی آموخته شده به شمار می آید. بر اساس این نظریه پرخاشگری از راه مشاهده یا تقلید آموخته می شود یعنی افراد یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند و می- توان رفتار آنان را با رفتارهای سازگارانه جایگزین کرد (بندورا[2]،1995؛ نقل از براهنی و همکاران،1386). در نظریه پردازش اطلاعات اجتماعی- شناختی ، نقص در یک یا چند جزو این فرایند، علت بنیادی رفتار پرخاشگرانه است. بر اساس این نظریه، رفتار پرخاشگرانه از یکسو به منزله نوعی شیوه رویارویی با مشکلات اجتماعی روزمره است و از سوی دیگر نقص در رمزگردانی ، تفسیر موقعیت ها، اهداف انتخاب شده، تولید راهبردها و ارزیابی پاسخ ها، که از اجزای اصلی نظام پردازش اطلاعات شناختی و رفتاری هستند، می تواند به رفتار پرخاشگرانه بینجامد. وجود نظریات گوناگون درباره پرخاشگری، نشان می دهد که این موضوع از اهمیت بالایی در جوامع مختلف برخوردار بوده و شناخت و تبیین آن از اولویت- های نظریه پردازان بوده است ( دادج[3] و کرایک[4]، 1990؛ نقل از محمدی،1385 ).

 

صرفنظر از دیدگاه ها و به تبع آن تعاریف مختلف درباره پرخاشگری ، مشخص شده است که عوامل متعددی در پیدایش و تداوم پرخاشگری وجود دارند. برای مثال عوامل زیستی، روانی – اجتماعی، شخصیتی، خانوادگی و شناختی. ویژگی های شخصیتی و شناختی (مانند شیوه های حل مسأله[5])، دو مقوله مهم در حیطه روانشناسی هستند و امروزه روانشناسان  به اهمیت نقش این دو عامل در بروز رفتار های غیر سازگارانه پی برده اند( باباپورخیرالدین و همکاران 1382 ).تحقیقات نشان داده است، نوجوانانی كه از لحاظ ساختار شخصیتی حساس ترند در این برهه از زندگی،  در صورتیكه به خواسته های طبیعی آنها پاسخ مثبت داده نشود ، بیش از دیگر همسالان خود به مشكلات روانی و ناهنجاریهای ناشی از آن، از جمله پرخاشگری دچار می شوند(اللهیاری و همكاران،1382).

 

 

 

 

 

اخیرا، تحقیق در زمینه شخصیت[6] و ارتباط آن با سلامتی و آسیب های روان شناختی، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. شواهد تجربی زیادی نیز وجود دارد مبنی بر این که صفات شخصیتی در ایجاد، کاهش، یا از بین بردن، علایم اختلالات رفتاری و عدم سازگاری اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کنند(و ایدیگر،[7] 2005). تصور براین است که شخصیت به دو شیوه می تواند سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد؛ به صورت غیر مستقیم، از طریق تأثیر بر سلامت عینی افراد ، مثلا از طریق تأثیر ویژگی های شخصیتی بر نوع پاسخ های فیزیولوژیکی افراد به تنیدگی. دوم، ویژگی های شخصیتی بر ارزیابی های افراد از وضعیت سلامت عینی آنها، تأثیر بسزایی به جا می گذارد. (چلبیانلو و گروسی فرشی،1389). بر همین اساس، تحقیقات مختلف نشان داده اند که بین عوامل مختلف شخصیت با شاخص -های بهداشت روانی، ارتباط معنی داری وجود دارد( مور[8]و همکاران،2006 ؛ ترکینو[9] و کوستا[10]، 2004؛ جرام[11] و همکاران،1999).

 

در بررسی عوامل شناختی مؤثر در بروز رفتار پرخاشگرانه ، شیوه حل مسألهمورد بررسی قرار می گیرد. زیرا نقص در این زمینه یکی از دلایل مهم شناختی در بروز پرخاشگری می باشد( عظیمی، 1376). به طور کلی حل مسأله به فرایند شناختی – رفتاری و ابتکاری فرد اطلاق می شود که به وسیله آن ، فرد می خواهد راهبرد های مؤثر و سازش یافته مقابله ای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند. به عبارت دیگر حل مسأله یک راهبرد مقابله ای مهمی است که توانایی و پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی و نشانه- شناسی روانی را کاهش می دهد (دزوریلا[12]،شیدی[13]،1992؛ نقل از باباپور خیرالدین،1382).

 

 

پایان نامه ارشد:بررسی رابطه رضایتمندی زناشویی با رضایت شغلی و سلامت عمومی بین کارکنان بانک ملت

سازمان جهانی بهداشت خانواده را به عنوان عامل اجتماعی اولیه در افزایش سلامت و بهزیستی معرفی کرده است(کمپبل[1]،2008). پژوهش های مختلف نیز به این امر اشاره کرده اند که ازدواج موفق موجب می شود افراد شادتر، با نشاط تر وسالم تر زندگی کنند(دانلی[2]، 2010). از این رو مطالعه رضایت زناشویی و ابعاد مختلف آن( از جمله روابط جنسی) به جهت تاثیری که بر بهداشت روانی افراد دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است(افخمی عقدا، یزدانیان پوده، کمالی زارچ، رستگار، فلاحتی، دهقان و حکیمیان، 1392). به عبارتی وضعیت سلامت روان زوجین روی سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تاثیر گذار است. نتایج مطالعات مبین این نکته است که افراد متاهلی که زندگی شان پایدار است و از زندگی زناشویی خود رضایت کافی دارند، کمتر دچار بیماری افسردگی و مشکلات روان شناختی می شوند(ویت[3]،2011؛ دمو[4]، 2009).

/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%d9%8a-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%b1%d8%b6%d8%a7%db%8c%d8%aa%d9%85%d9%86%d8%af%db%8c/

 

 

 

از طرفی هرفردی به شغلش نوعی احساس رضایت دارد که زاییده عواملی نظیر: شرایط کار، نظام سازمانی شغل، روابط حاکم بر محیط کار و تاثیر عوامل فرهنگی می باشد لذا می توان نتیجه گرفت که رضایت شغلی احساسی روانی است که از عوامل اجتماعی نیز متاثر می باشد(شفیع آبادی،1386).

 

بررسی های مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان می دهد که متغیرهای زیادی با رضایت شغلی مرتبط است که این متغیرها در چهار گروه قابل طبقه بندی است:1-عوامل سازمانی 2-عوامل محیطی3-ماهیت کار 4-عوامل فردی، همچنین عوامل موثر بر رضایت شغلی عبارتنداز: خاطر جمعی و آسایش در زندگی، شرایط مطلوب کار، احساس علاقه و وابستگی، رفتار از روی عدل و انصاف، احساس موفقیت در کار، تشخیص زحمات و خدمات انجام شده و قدرشناسی از کار، شرکت در تعیین خط مشی کار(حکیمی جوادی و نامداری،1388).

 

یکی از عوامل موثر بر رضایت شغلی خانواده می باشد ودر واقع خانواده واحدی است که اجزای آن با هم تغییر می کنند و برای حفظ تعادل خود فعال می شود. نقطه آغاز شکل گیری و رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است که از ازدواج ناشی می شود و از طرف دیگری رضایت شغلی با کارآیی و اثر بخشی و سلامت تن وروان بستگی دارد. رضایت شغلی بخش مهمی از رضایت زندگی محسوب می شود(شفیع آبادی،1386).

 

رضایت زناشویی یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر عملکرد خانواده می باشد و از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است. همه زوجها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی خود لذت برده و احساس رضایت داشته باشند. علاوه بر اینکه از آنجایی که کودک در خانواده به دنیا می آید کنش های متقابل در رابطه عاطفی میان مادر و کودک به روابط اجتماعی کودک در آینده شکل داده و نحوه برخورد مادر با کودک در چگونگی اجتماعی شدن و کسب مهارت های اجتماعی فرزند تاثیر بسزایی دارد که نهایتا رضایت شغلی و زندگی زناشویی را جهت می دهد(عبداله زاده،1389).

 

نتایج مطالعات موسوی با عنوان مقایسه سویه های متفاوت رضایتمندی از زندگی زناشویی در زنان شاغل و غیر شاغل، حاکی از آن است که رضایتمندی زناشویی زنان شاغل در چندین سویه از زنان خانه دار بهتر و عوامل تهدید کننده ازدواج در آنان از زنان خانه دار کمتر بوده و پیوند آنان با همسرشان نیرومندتر است(موسوی،1387).

دانلود پایان نامه ارشد:بررسی رابطه سلامت روان و پایگاههای هویت و منبع کنترل با اختلالات تغذیه ای در زنان

:

اختلالات تغذیه‌ای[1] از جمله مشکلاتی هستندكه ارتباط نزدیک با شیوه­زندگی وفرهنگ جامعه دارند. تمایل­شدید برخی از فرهنگ‌‌‌‌‌‌ها به خصوص فرهنگ غرب در توجه به زیبایی اندام، لاغری و تناسب اندام، اغلب اوقات، آن‌ ها را به اعمال رژیم­های غذایی سخت و طاقت فرسا وادار می­كند و یا حتی بعضی از آن‌ ها به اقدامات دیگری نظیر ورزش‌های شدید، استفراغ عمدی[2]، استفاده از داروهای مسهل[3] و غیره روی می‌آورند. اكثر موارد گزارش شده مربوط به كشورهای غربی است اما از كشورهای آسیایی نیز گزارش هایی ارائه شده است كه حاكی از نفوذ آن در كشورهای آسیایی می­باشد(فیربورن،2006). اختلالات تغذیه‌ای شامل دو دسته عمده می‌باشند، در نوعی از آن تحت عنوان بی‌اشتهایی عصبی[4]، بیمار با امتناع از غذا خوردن سعی در كاهش وزن خود دارد به نحوی كه حتی كاهش وزن بیشتر از 20% نیز رضایت بخش نمی ­باشد. پرخوری عصبی[5] حالت دیگری است كه در آن بیمار پس از خوردن با ایجاد حالت تهوع و استفراغ عمدی و یا استفاده از دارو‌های مدر و مسهل سعی در كاهش اجباری وزن خود‌‌‌‌ دارد طبق بررسی‌های صورت گرفته در مطالعات همگانی و استفاده از آمار تشخیصی، اختلالات تغذیه­ای در بین زنان نسبت به مردان 9 برابر شیوع بیشتری داشته است. اختلالات تغذیه­ای، دارای تظاهراتی در زمینه‌های مختلف گوارشی، پوستی، اختلالات الكترولیتی و غیره است. طبق ملاك‌های تشخیصی ذكر شده در متن تجدید نظر شده بیماری­

/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%d9%8a-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%b3%d9%84%d8%a7-10/

 

های روانی آمریکا 5  (2012)برای تشخیص قطعی اختلالات تغذیه­ای، بروز رفتارهای زیر لازم است: اشتغال ذهنی دائم با غذا و میل شدید به غذا و عدم كنترل در غذا خوردن، كوشش برای رفع اثرات چاق­كننده غذا با رفتارهای جبرانی6 نامناسب مثل استفراغ عمدی، سوء مصرف دارو‌های مسهل، استفاده از محدودیت‌های غذایی و دوره­ های متناوب گرسنگی كشیدن، مصرف دارو‌های بازدارنده اشتها، مصرف تركیبات تیروئیدی یا دارو‌های مدر، آسیب روانی شامل ترس مرضی از چاقی، به­ طوری­كه بیمار، آستانه وزن بسیار دقیقی را برای خود در نظر می­گیرد كه آشكارا از وزن قبل از بیماری كه بر اساس نظر پزشكان متناسب و در سطح بهینه بوده است پائین‌تر است و تاثیر فشارهای اجتماعی بر غذا خوردن. موارد ذكر شده از علائم اختلالات تغذیه‌ای می‌باشند و در مرحله بعد، افراد مبتلا طبق تشخیص علائم گزارش شده برای هر یک از گروه‌های پراشتهایی عصبی یا بی­اشتهایی عصبی، می‌توانند در هر یک از این دو گروه قرار بگیرند. جاكلین [6]و همكارانش (2007) سن شروع اختلالات بی‌اشتهایی عصبی را اواسط دوره نوجوانی تشخیص داده­اند .هویت یابی به موازات رشد فیزیکی ،شناختی ،اجتماعی و عاطفی  اهمیت خاصی دارد فرد  با شور زیادی از خود سوال می کنند که جایگاه من کجاست ؟شغل؟موقعیت تحصیلی؟ازدواج و…. من چگونه خواهد شد این سوالات در واقع تلاش برای یافتن هویت است که در نحوه برخورد با دیگران اثر می گذارد و با تغییر زمینه اجتماعی دچار دگرگونی می شود(احدی،جمهری 1385). اریکسون معتقد است عمده ترین تکلیف یک فرد حل بحران هویت است که برای رسیدن به هویتی کم و بیش ثابت باید نیازها ،آرزوها و توانایی های خود را به شکل تازه ایی سازمان دهد تا بتواند خورا باشرایط و انتقادات موجود در جامعه وفق دهد( احدی-جمهری1385). سلامت روانی جنبه ایی از مفهوم کلی سلامت است و به عقیده فروید انسان سالم کسی است که هر یک از مراحل رشد روانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل مزبور بیش از حد  تثبیت نشده باشد و به عقیده اسکینر فردی که رفتارش منطبق بر قوانین و ضوابط جامعه باشد و با بهره گرفتن از  شیوه ها را اصلاح رفتار برابر بهبود و به هنجار کردن رفتار خود اقدام کند فرد سالمی است و از نظر راجرز انسانی که  سلامت روانی دارد، انعطاف پذیر است، پیش داوری ندارد، احساس آزادی و خلاقیت می­ کند و سازمان بهداشت جهانی آن را مفهومی کلی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی قلمداد می کند. چه کسی یا چه چیزی سرنوشت شما را تعیین می­ کند؟ وقایع و حوادث زندگی روزمره­ی خود را خوب درنظر بگیرید؛ چه کسی مسئول این وقایع است؟ در صورت بروز مشکلات چه کسی را سرزنش می­کنید و در مورد موفقیتهای به دست آمده چه کسی را مؤثر می­دانید؟ پاسخ شما به این سؤالات کانون کنترل شما را نشان میدهد. انسا نها یاد گرفته اند که وقایع زندگی را به نحوخاصی ببینند؛کانون کنترل  به نحوه ی نسبت  دادن علتها به وقایع زندگی گفته میشود. این عامل نشان  می­دهد که شما عادت دارید کجا دلایل رویدادهای زندگی را جستجو کنید. هر انسانی به طور طبیعی یک دستگاه ادراکی دارد که خودش از وجود آن باخبر نیست. این عقیده که چیزی درکنترل شماست، قویاً بر گفت وگوی درونیتان با خود و جهانی که درآن زندگی می­کنید تأثیر دارد.  شما به سؤالات ساده ولی اساسی زندگی به شیو های قابل پیش بینی پاسخ  می­دهید. چون ادراک شما در مورد اینکه وقایع زندگی چگونه کنترل می­ شود، معمولاً از یک ثبات نسبی برخوردار است (مک گراو،2001). به عقیده ی راتر یکی از ابعادی که افراد را از یکدیگر متمایز می­ کند، درجه ی کنترلی است که افراد تصور می­ کنند بر رویدادهای زندگی خوددارند. به سخن دیگر میزان اعتقاد انسانها بر کنترل رویدادهای مؤثر در زندگی، عاملی است که سبب تمایز آ نها از یکدیگر می­ شود. لذا پزوهش حاضر سعی دارد به بررسی رابطه متغییرهای سلامت روان و پایگاه های هویت ومنبع کنترل با اختلالات تغذیه­ای در زنان مراجعه­کننده به مراکز مشاوره تغذیه شهرستان کرمانشاه بپردازد.

پایان نامه:بررسی رابطه هوش معنوی و تاب آوری با سلامت روانی در مراجعین به مرکز مشاوره و دوایر مددكاری کلانتری های شهر کرمانشاه

بیماری های روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماری ها مصونیت ندارد و این خطر همیشه بشر را تهدید می کند .عدم تفاهم،ناسازگاری و اختلال های رفتاری در جوامع انسانی،در خانواده،مدرسه،اداره ،کارگاه ،کارخانه ،دانشگاه،گروه واجتماع بسیار مشهود و فراوان است و در همه افراد،زن ومرد، کودک و نوجوان ،جوان،بزرگسال،کارمند،بیکار،کارگر،استاد،دانشجو،دکتر،مهندس و …خطرابتلا به ناراحتی های روانی وجود دارد وهمین گستره ابتلا ضرورت بررسی چگونگی مقابله با بیماری های روانی را توجیه می کند (علی پور،1373) .

 

سلامت جسم و روان ،انبساط خاطر و در نهایت شادکامی و تن آرامی پدیده هایی هستند که در ارتباط با محیط زیست انسان ها تحقق می پذیرند.کارکرد نامناسب نهادها ونظام های اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی،  بهداشتی ودرمانی دریک جامعه درارتباط مستقیم با بهداشت روانی وجسمی مردم آن  جامعه است وسلامت افراد را دچار مخاطره می کند . در اجتماعاتی که  انسان ها تحت تاثیرعوامل نامساعد محیطی مانند :حوادث طبیعی (سیل، زلزله،…) بیماری های اپیدمیک ،نارسای های ناشی ازگسترش شهرهای بزرگ (آلودگی هوا،ترافیک،محیط پرهیاهو) بی عدالتی های اقتصادی، جنگ،بحران های اجتماعی،ازهم گسیختگی خانوادگی،تضادهای درون گروهی وبرون گروهی فرهنگی ومسائل از این قبیل قرار دارند نمی توان انتظارسلامت جسمی وروانی را داشت.هر یک از پدیده های اجتماعی وطبیعی بالا می تواند زندگی عادی یک شخصیت سالم را تحت تاثیر قرار داده وآن را از حالت طبیعی خارج کند .سلامت عمومی نمایه ای است که میزان توانایی شخصی را در مواجه با خواسته های محیطی –اجتماعی ،عاطفی یا جسمانی نشان می دهد. بنابراین بهداشت روانی را نباید با بیماری روانی در هم آمیخت .بهداشت روانی مطالعه وضع روانی شخص قبل از بیماری است. بدین طریق سلامت روانی وضع روانی را که از طریق آرامش ،هماهنگی وگنجایش روانی مشخص می شود آشکار می سازد وبوسیله نبودن نشانه های ناتوانی وضعف درهربعد روانی وجسمانی درشخص شناخته

/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d9%87%d9%88%d8%b4-%d9%85%d8%b9%d9%86%d9%88%db%8c-%d9%88-%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a2/

 

 می شود.(میلانی فر ,1383).

 

در واقع امروزه گفته می شود که IQ[1]  و EQ[2] پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعأ موثر نیستند بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی یا به اختصار [3]SQ نامیده می شود ( چریر، 2008 ، نقل از احمدی ، 1388 ) .

 

هوش معنوی به توانایی ها و مهارت هایی برای توسعه ، حفظ و ارتباط با منشأ غایی همه موجودات و کامیابی در جستجوی معنی زندگی ، یافتن یک سیر اخلاقی که به هدایت ما در زندگی کمک کند ، درک معنویات و ارزش ها در زندگی شخصی و روابط بین فردی اشاره می کنند  ( ابراهیمی ، 1386 ) .

 

با بهره گرفتن از هوش معنوی و با توجه به  جایگاه معنا و ارزش مشکلات ، قادر خواهیم بود  نسبت به حل مشکلات اقدام نماییم . در واقع هوش معنوی ما را قادر می سازد تا به کارهاو فعالیت های خود معنا و مفهوم بخشیده و با بهره گرفتن از آن بر معنا و مفهوم عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدام یک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر زندگی مان بالاتر و عالی تر است  ، تا آن را الگو و اسطوره زندگی خود سازیم (احمدی ، 1388 ) .

 

برخوردار بودن از هوش معنوی فرد را در برابر مشکلات مصون می سازد و قدرت تحمل  او را بالا می برد که تاب آوری[4]عنوان می شود. تاب آوری نوعی مصون سازی در برابر مشکلات روانی ، اجتماعی است و کارکرد مثبت زندگی را افزایش می دهد. و رنر و اسمیت[5](1992 ) اظهار می دارند که تاب آوری  می تواند با افزایش مهارت های اجتماعی از قبیل” برقراری ارتباط ،مهارت های رهبری ، حل مسأله ، مدیریت منابع ، توانایی رفع موا نع  موفقیت و توانایی برنامه ریزی” تقویت گردد. (نقل از محمدی ، 1384 ) .

 

اکثر محققان اتفاق نظر دارند که افراد تاب آور در عوامل مشابهی مشترک اند. برخی از این عوامل مشترک عبارتند از : هوش بالاتر، تازه جویی پایین تر، تعلق کمتر به همسالان بزهکار و عدم سوء مصرف مواد و بزهکاری . محققان ویژگی های مشترک دیگری نیز در افراد تاب آور بررسی کرده اند که مانند خود مختاری بالا،  استقلال ، همدلی ، تعهد به کار ،جدیت ،مهارت های حل مسأله خوب و روابط خوب با همسالان (ایساکسون[6]  ، 2002 به نقل ازشهبازی راد ،1390) .

 

ارک ، سیمونز ، استین  ، ویکل من ، هیچکاک [7](2008) درپژوهشی نشان دادند که افراد دارای تاب آوری بالا، در مواجهه با رویدادهای هیجانی با ماهیت خنثی و نامعلوم  ، بیشتر تمایل به نشان دادن هیجانات مثبت داشتند  . به اعتقاد آنها این امر ممکن است به علت توانایی این افراد برای کنار آمدن موفقیت آمیز به هنگام روبرو شدن با موقعیت هایی با ماهیت بین فردی باشد . ریو [8](2005 ) نشان داد که تاب آوری  با هیجانات مثبت  ، همبستگی  مثبت  و باهیجانات منفی مانند خشم ، غمگینی  همبستگی منفی دارد .

 

درپژوهش حاضر در نظر است مشخص گردد که داشتن هوش معنوی و تاب آوری چه میزان با سلامت روانی ارتباط دارد. در عرصه انسان شناسی، رشد این مولفه ها در مراجعین به مراكز مشاوره به عنوان یک قطعۀ گمشدۀ پازل تربیتی احساس می شود و امید است این پژوهش سنگ زیرینی برای پژوهش های  آینده باشد.

 

 

پایان نامه ارشد:بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری،دارویی وتركیبی بر بهبود زنان مبتلا به اختلال افسردگی

پژوهش( 9

 

1-1-بیان مسئله. 11

 

1-2-ضرورت و اهمیت پژوهش…. 14

 

1-3-اهداف پژوهش…. 16

 

1-4-فرضیه‏های پژوهش…. 17

 

1-5-تعریف واژه ‏ها 17

 

فصل دوم(ادبیات و پیشینه پژوهش). 20

 

2-1-تعریف افسردگی.. 21

 

2-2-تاریخچه ی افسردگی.. 22

 

2-3-انواع افسردگی.. 22

 

2-4-اختلال افسردگی اساسی.. 24

 

2-5-معیارهای DSM-5  برای اپیزود افسردگی اساسی.. 28

 

2-6-خصوصیات مرتبط با سن.. 29

 

2-7-سبب شناسی.. 30

 

2-8-درمان.. 33

 

2-9-اختلال افسردگی  دوقطبی.. 34

 

2-10-تجویز دارو برای تثبیت حالت روحی.. 41

 

2-11-علائم و نشانه های افسردگی.. 49

 

2-12-دلایل ابتلا به افسردگی.. 52

 

2-13-دیدگاه های نظری درباره ی افسردگی.. 52

 

2-14-پیشینه پژوهشی.. 60

 

فصل سوم(روش پژوهش). 64

 

3-1-طرح پژوهش…. 65

 

3-2-جامعه آماری، روش نمونه‏گیری و حجم نمونه 65

/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%8a%d8%b3%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%ab%d8%b1%d8%a8%d8%ae%d8%b4/

 

 

 

3-3-متغیرهای پژوهش…. 65

 

3-4-ابزارپژوهش…. 66

 

3-5-روش اجرا 76

 

3-6-روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها 78

 

3-7-کدهای اخلاقی.. 78

 

 

 

فصل چهارم(تجزیه و تحلیل داده ها( 80

 

4-1یافته های توصیفی.. 81

 

4-2یافته های استنباطی.. 83

 

فصل پنجم(بحث وتفسیر نتایج). 88

 

5-1 بحث و نتیجه گیری.. 89

 

5-2  نتیجه گیری کلی.. 91

 

5-2-محدودیت های پژوهش…. 93

 

5-3-پیشنهادها 94

 

ضمائم.. 99

 

 

 

 

 

فصل یكم

 

مقدّمه پژوهش

 

 

 

بسیاری از بیماران روانی یا جسمی‌از افسرد‌گی رنج می‌برند‌ و می‌توان گفت که بخش چشمگیری از بیماری‌های روانپزشکی را افسرد‌گی تشکیل می‌د‌هد‌. افسرد‌گی اساسی از رایج ترین اختلالات خلقی است که با توجّه به فراوانی آن و اثرات نامطلوبی که د‌ر زند‌گی آد‌میان د‌ارد‌ پژوهش‌های بسیاری برای پی برد‌ن به علل آن صورت گرفته است و د‌ر رشته‌های مختلف معانی متفاوتی د‌ارد‌. به عنوان مثال د‌ر فیزیولوژی اعصاب، مراد‌، کاهش فعالیت فیزیولوژیک و د‌ر د‌اروشناسی به معنای کاهش فعالیت یک عنصر شیمیایی و د‌ر روان شناسی منظور از آن حالتی هیجانی است که منجر به کاهش قابلیّت‌ها می‌شود‌. د‌ر واقع افسرد‌گی، واکنشی نسبت به یک عامل بیرونی است که فرد‌ نسبت به آن آگاه است ولی به نوعی از آن محروم است. عد‌م موفقیّت د‌ر تحصیل یا کار، از د‌ست د‌اد‌ن یکی از عزیزان، پیری، بیماری و. . . اغلب باعث بروز افسرد‌گی می‌شود‌. افسرد‌گی عبارت از احساس غم، د‌لسرد‌ی، یا نا امید‌ی به مد‌ت حد‌اقل 2 هفته د‌ر اغلب روزها و اغلب ساعات روز، همراه با انواع علایم جسمانی و روانی است که برجسته‌ترین علامت د‌ر این واکنش‌ها از د‌ست د‌اد‌ن شوق و کند‌ی فعالیّت‌های روانی و بد‌نی است، بیمار خود‌ را مطرود‌ و د‌لسرد‌ احساس می‌کند‌ و کار و فعالیت به نظر او مستلزم کوشش فراوان است و د‌ر نظرش انجام د‌اد‌ن هیچ کاری به زحمتش نمی‌ارزد‌. افسرد‌گی اساسی به د‌و صورت همراه با علایم روان‌پریش مانند‌ هذیان و توهّم و بد‌ون علایم روان‌پریشی یعنی بد‌ون هذیان و توهّم د‌ید‌ه می‌شود(جوانمرد،1387)‌.

 

افسرد‌گی معمولاً د‌ر زن‌ها د‌و تا سه برابر شایع تر از مرد‌هاست و د‌ر بچه‌های د‌بستانی میزان افسرد‌گی د‌ر پسر‌ها شایع‌تر است و د‌ر افراد‌ مجرد‌ و طلاق گرفته بیشتر از افراد‌ متاهل د‌ید‌ه می‌شود و د‌ر طبقات اجتماعی- اقتصاد‌ی پایین بیشتر است. افسرد‌گی معمولاً د‌ر خرد‌سالان به صورت نخورد‌ن غذا و د‌ر کود‌کان بزرگتر بصورت         بی حسی عاطفی و مشکلات جسمانی و د‌ر نوجوانان به صورت ترش‌رویی، منفی‌گرایی، گوشه‌گیری، شکایت از د‌رک نشد‌ن و احتمالاً رفتارهای ضد‌اجتماعی مشخص می‌شود‌. البته قابل ذکر است که افسرد‌گی د‌ر برخورد‌ با بسیاری از رفتارهای روانی زند‌گی پاسخی محسوب می‌شود‌ و د‌ر واقع افسرد‌گی وقتی نابهنجار تلقی می‌شود‌ که واقعه افسرد‌ه ساز برای فرد‌ خارج از اند‌ازه باشد‌ و فراتر از حد‌ی باشد‌ که برای اکثر مرد‌م قابل برگشت و بهبود‌پذیر است.

 
مداحی های محرم