در جریان اجتماعی شدن انسان که از بدو تولد او آغاز میگردد، سازمانها، نهادها، افراد و گروه های زیادی نقش دارند. علاوه بر خانواده مدرسه نقش کلیدی را در این زمینه ایفا می کند که تأثیر قابل توجهی بر رشد اجتماعی انسان دارد. آموزش به معنای تجربه مبتنی بر یادگیری و به منظور ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در فرد با هدف قادرسازی او به انجام کار و بهبود بخشی از توانایی ها، تغییر مهارت ها، دانش و نگرش و رفتار اجتماعی دانسته و تلقی شده است. بنابراین آموزش در واقع تغییر نگرش و مهارت افراد است. آموزش مطالعات اجتماعی در قرون متوالی همواره مانند بسیاری از پدیده های اجتماعی و علوم، تابعی از فلسفه های حاکم زمان خود بوده است. رفتار اجتماعی پایه و اساس زندگی هر فرد را تشکیل می دهد . رشد اجتماعی نیز به نوبه خود سبب اعتلای رشد عقلانی و سایر جنبه های رشدی فرد می گردد، منظور از رشد اجتماعی نضج فرد در روابط اجتماعی است به طوریکه بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد.به عبارت دیگر وقتی فرد را اجتماعی می خوانند که نه تنها با دیگران باشد بلکه با آنان همکاری کند. رشد اجتماعی مهم ترین جنبه وجود هر شخص است، چون فرض بر این است که دانش آموزان بدون رشد اجتماعی و داشتن مهارت های لازم قادر نیستند در تعامل اجتماعی با سایرین وظایف خود را انجام دهند. توجه به این نکته مهم است که نقص مهارت های اجتماعی عامل تعیین کننده ای در افزایش مسایل روحی و ذهنی نوجوانان و دانش آموزان است و مهارت های اجتماعی مورد نیاز زندگی جمعی طی فرایند اجتماعی شدن کسب می گردد. اجتماعی كردن صحیح كودكان و نوجوانان و آموزش مهارتهای اجتماعی لازم به آنها همواره به عنوان یكی از اهداف عالیه نظام رسمی تعلیم و تربیت مورد توجه مربیان بوده است و پركردن اوقات فراغت دانشآموزان و برنامهریزی برای هدایت رفتاری آنها از مهمترین وظایف معاونت پرورشی است. مدرسه هرچند از امكانات پرورشی برخوردار باشد به تنهایی نمیتواند پاسخگوی نیازهای روانی كودكان و نوجوانان باشد. برای رفع نیاز اجتماعی (كردن یا شدن) نوجوانان، آموزش و پرورش وظایفی دارد كه انجام آنها منجر به تربیت اجتماعی میگردد. داده های پژوهشی گوناگون حاکی از آن هستند که در بروز مواردی چون بزهکاری، افت تحصیلی و ناسازگاری مدرسه ای،ضعف در رشد اجتماعی به چشم می خورد. در مجموع این فصل مباحثی مانند: بیان مسأله، ضرورت و اهمیت مسأله، اهداف پژوهش، سؤالات پژوهش، و سرانجام تعاریف مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات بصورت نظری و عملیاتی طراحی گردیده است كه در این فصل به آنان پرداخته می شود.
بیان مساله
زندگی انسان از روز اول در میان افراد دیگر آغاز می شود و از همان ابتدای حیات با آنها رابطه برقرار می کند و همین ارتباط، تغییراتی را در رفتار او بوجود می آورد. بدین ترتیب، یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی پیدا می کنند. رشد اجتماعی کودک مانند سایر جنبه های رشدی او بتدریج گسترش پیدا می کند و تقریباً همه فعالیت های او تحت تأثیر اطرافیانش قرار می گیرند. رشد و تکامل اجتماعی کودک با سایر مظاهر رشد و تکامل وی هماهنگ و کاملاً مربوط است چنانکه نشانه های نخستین رشد هوشی کودک را در ارتباط با او افراد دیگر می توان مشاهده کرد. کودک در ماه های اول زندگی می تواند اشخاص و اشیاء را از هم تمیز دهد. سپس رشد پیدا می کند و مادرش را از دیگران تشخیص می دهد. در واقع، رشد و نمو مهارتهای حرکتی و استعدادهای هوشی همگی به رشد و تکامل اجتماعی کمک می کنند. همان قدر که کودک در این جنبه ها نضج پیدا می کند استقلال او بیشتر می شود، می تواند راهنمای خودش باشد و ایفای نقش های اجتماعی مختلفی را بعهده بگیرد، به عنوان یک عضو در خانواده، مدرسه، بازی و سایر فعالیت های گروهی شرکت می کند(احدی، 1391).
دانش آموزان که رشد اجتماعی آنها دچار مشکل می شود یا مسائل و مشکلات عدیده ای روبرو خواهند بود. یکی از عواملی که می تواند بر رشد اجتماعی دانش آموزان تاثیر مثبت ایجاد کند، درس مهارت های اجتماعی می باشد. درس مهارت های اجتماعی همان طور که از عنوان آن پیدا است به زندگی روزمره جمعی و فردی انسان میپردازد. آموزش و پرورش از طریق درس مطالعات اجتماعی تلاش میکنیم تا راه های زیستن در جامعهی امروز را به فرزندان خود آموزش دهد، اینکه زندگی اجتماعی چیست؟ نهادها و سازمان های اجتماعی کدامند؟ جایگاه فرد در جامعه چگونه است؟ او چه نقش هایی در زندگی اجتماعی دارد؟ چه انتظارات از او میرود و متقابلا نظام آموزشی چه حقوق، امتیازات و امکاناتی در اختیار فرد میگذارد؟ درس مطالعات اجتماعی به منظور کمک به شکل دادن به «تخیل اجتماعی» دانشآموزان ارائه میشود. تخیل اجتماعی دانشآموزان عبارت است از ذهنیت و قابلیتهای ذهنی که دانشآموزان از نظر شناختی، عاطفی و رفتاری به دست میآورند تا به کمک آن بتوانند تصویری از خود و جامعهای که در آن زندگی میکنند، بیافرینند. درس مطالعات اجتماعی، درس یادگیریهای اجتماعی دانشآموزان است، یعنی مجموعهای از مهارتها و قابلیت های گوناگونی که دانشآموزان باید برای زندگی جامعه امروز بدست آورند تا بتوانند بعنوان یک فرد زندگی موفق، سالم و سعادتمندی داشته باشند، در عین حال بتوانند به سلامتی و سعادت دیگران و جامعه نیز کمک کنند. آموزش و پرورش از طریق درس تعلیمات اجتماعی تلاش می کند تا تخیل اجتماعی دانشآموزان را در زمینه جامعه خود و در عین حال جامعه جهانی شکل دهد؛ به ویژه که در دنیای امروز به کمک رسانهها و فرایندهای جهانی شدن دیگر هر
شهروند نه تنها در جامعه خود بلکه در کلیت جهان زندگی میکند. از این رو ما از طریق درس تعلیمات اجتماعی باید بتوانیم تخیل دانشآموزان را به گونهای پرورش دهیم که بتوانند رابطه جامعه خود با را با جهان درک کنند، موقعیت خود را در جامعه جهانی بشناسند، و در عین حال دانشآموزان باید تخیل اجتماعی را بدست آورندکه بتوانند به کمک آن کم و بیش الگوها و قواعد پیش بینی پذیر رفتار اجتماعی و زندگی را در جامعه بیاموزند(شفیع آبادی، 1391).
دانشآموزان ما نیاز دارند برای زیستن به عنوان یک شهروند قرن بیست و یکمی، ذهن کنجکاو، پرسشگر و تحلیلگری داشته باشند. زندگی اجتماعی شامل مجموعه وسیعی از امور میشود: زندگی خانوادگی، زندگی اقتصادی و کسب و کار، زندگی سیاسی و مشارکت در تعیین سرنوشت جمعی، زندگی فرهنگی یعنی شیوههای تولید و مصرف فرهنگ و هنر، زندگی تاریخی یعنی شیوه تعامل با گذشته، نحوه درک از میراث فرهنگی، زندگی طبیعی یعنی شیوه تعامل با طبیعت و محیط زیست. اینها همه اجزایی از عبارت کلی زندگی اجتماعی هستند. کل نظام آموزشی وظیفه دارد از راه های گوناگون از جمله درس تعلیمات اجتماعی وظیفه دشوار شکل دادن تخیل اجتماعی دانشآموزان و شیوههای تحلیل و تفسیر زندگی اجتماعی و بهبود روابط اجتماعی را آموزش دهد(شریعت، 1389).
لذا هدف اصلی در این تحقیق پاسخ به این سوال است که آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل چه تاثیری دارد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها ، مهارت ها ، انگیزه ها ، طرز تلقی ها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود این جریان از همان لحظه تولد کودک آغاز می شود و در آن برخی از افراد ، گروه ها و سازمان اجتماعی نقش کلیدی دارند. مساله اساسی که توجه محققان و اندیشمندان را به خود جلب کرده این بوده است که چگونه شخصیت کودکان در خانواده شکل می گیرد. بسیاری از اندیشمندان عنصر تعیین کننده در شخصیت و آینده کودک را در سال های اولیه وی می جویند. مطالعات اریکسون و فروید و تحقیقات رژاین و شافنر در آلمان گواه بر این مطلب می باشد. امروزه، مدرسه دارای وظیفهی سنگین پرورش اجتماعی افراد نیز هست. فردی که به تحصیل میپردازد، نه تنها باید بتواند از آموختههای علمی خود بهره برد، بلکه باید به عنوان یک شهروند به وظایف اجتماعی خود نیز عمل کند. از یک سو، مدرسه با بهره گرفتن از برنامههای درسی به تعلیم و تربیت افراد جامعه همت میگمارد. برخی از این برنامهها با تربیت اجتماعی ارتباط پیدا میکنند و شناختی از وضعیت طبیعی، اقتصادی،سیاسی و فرهنگی از گذشته تا حال ارائه میدهند. نوع قرار گرفتن این درسها در برنامههای درسی و چگونگی ارتباط آنها، در تربیت اجتماعی دانشآموز نقش مستقیم دارد.از سوی دیگر، فرد با ورود به مدرسه، از طریق برخوردهای اجتماعی که با گروه همسالان، معلم، ناظر و مدیر در مدرسه دارد، عملا مهارتهای اجتماعی شدن را کسب میکند. نهاد آموزش و پرورش، مؤثرترین نهاد در اجتماعی کردن افراد جامعه محسوب میشود و نقش مهمی را به عهده دارد. عملکرد اشتباه این نهاد روی سایر نهادهای جامعه تأثیر مستقیمی خواهد داشت.اگر مدرسهها کارکرد اجتماعی کردن افراد را به درستی انجام ندهند،افرادی به جامعه تحویل میدهند که نه تنها شهروندان وظیفهشناسی برای جامعه نخواهند بود،بلکه به وظایف خود در آینده به عنوان پدر و مادر آگاهی نخواهند داشت و بستر مناسبی برای نابسامانیهای اجتماعی فراهم میسازند. در این میان،در صورت همخوانی محتوای کتابهای درسی با واقعیتهای اجتماعی و در صورت هماهنگی روابط متقابل اجتماعی با مفاهیم مطرحشده در کتابها، میتوان ادعا کرد که مدرسهها کارکرد اجتماعی کردن را به خوبی انجام میدهند.
بنابراین، نهادهای اجتماعی و عملکرد آنها عامل مؤثری در چگونگی اجتماعیشدن افراد و نحوهی عهدهدار شدن نقشهای حال و آیندهی آنان است و طبعا، نهادهای اجتماعی به تدریج در سنین بالاتر بر افراد بهطور مستقیم تأثیر خواهند گذاشت. از ضرورتهای اجتماعی شدن دانشآموزان، زندگی اجتماعی آنها با دوستان، همکلاسان و دیگران است که در این مجموعه،فرد باید به گونهای رفتار کند که باعث ناراحتی و رنجش دیگران نشود و برای دستیابی به این هدف، باید بیاموزد چگونه و در کجا چه سخنی را بگوید. سازمان های آموزش و پرورش استانها به طور عام و مدیران و معلمان مدارس به طور خاص از نتایج پژوهش می توانند استفاده های علمی و کاربردی نمایند. نتایج آنی این پژوهش این است که به مدیران و معلمان مدرسه میزان نسبی رشد اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدائی را نشان داده است و نتایج آتی این پژوهش این است که به عوامل نهفته موجود در کادر آموزشی و برنامه ریزی آموزشی موجود در سطوح مختلف آموزش و پرورش و همچنین نحتوای کتاب مطالعات اجتماعی برای تاثیرگذاری بر میزان رشد اجتماعی دانش آموزان پی برده شده است و دست اندرکاران می توانند از نتایج این پژوهش در راستای بالابردن عوامل آموزشی تاثیرگذار بر میزان رشد اجتماعی اهتمام ویژه ای بورزند.
اهداف پژوهش
هدف کلی
شناسایی تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
اهداف ویژه
سوالات پژوهش
سوال اصلی:
آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل تاثیر دارد؟
سوالات ویژه:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فنآوری اطلاعات خیلی سریع به عنوان یک وسیله ضروری در جامعه مطرح شد. با رشد هر چه بیشتر این فن آوری ضرورت به کارگیری کامپیوتر، برای رفع نیازها، در جامعه روز به روز بیشتر احساس می شود. پیشرفتهای اخیر در کاهش هزینهها و کوچک کردن وسایل محاسباتی، همچنین استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی بیسیم و سنسورها، زندگی روزمره بشر را ساده کرده است. شبکه های سنسور یکی از تکنولوژیهای کلیدی در آینده خواهند بود. در سال 1999 مجله تجارت هفتگی این شبکه ها را یکی از مهمترین تکنولوژیهای قرن بیست و یکم معرفی کرد[2]. دستگاههای ارزان و هوشمند با چندین سنسور داخل خود که به صورت بیسیم شبکه شده اند، امکانات بینظیری برای اندازه گیری و کنترل در صنعت، کشاورزی، شهرها و محیط زیست فراهم کرده اند. شبکه های سنسور این تکنولوژی را برای استفاده در طیف وسیعی از سیستمهای دفاعی، شناسایی و نظارت ارائه کرده اند.
شبکه های حسگر بیسیم[1] جهت جمع آوری اطلاعات در مناطقی که کاربر نمی تواند حضورداشته باشد مورد استفاده قرار می گیرند. در یک شبکه حسگر ، حسگرها به صورت جداگانه مقادیر محلی را نمونه برداری (اندازه گیری) می کنند و این اطلاعات را درصورت لزوم برای حسگرهای دیگر و در نهایت برای مشاهده گر اصلی ارسال می نمایند. عملکرد شبکه این است که گزارش پدیده هایی را که اتفاق میافتد به مشاهده گری بدهد که لازم نیست از ساختار شبکه و حسگرها به صورت جداگانه و ارتباط آنها چیزی بداند. این شبکه ها مستقل و خودگردان بوده وبدون دخالت انسان کار می کنند. معمولا تمامی گرهها همسان میباشند و عملاً با همکاری با یکدیگر، هدف کلی شبکه را برآورده میسازند. هدف اصلی در شبکه های حسگر بیسیم نظارت و کنترل شرایط و تغییرات جوی، فیزیکی و یا شیمیائی در محیطی با محدوده معین میباشد. پیشرفتهای اخیر در طراحی و ساخت تراشههای تجاری این امکان را به وجود آورده است که عمل پردازش سیگنال و حسکنندگی در یک تراشه انجام گردد که به این قطعات حسگرهای شبکه بیسیم گفته می شود که شامل سیستمهای میکروالکترومکانیکی مانند حسگرها، محرکها و قطعات رادیویی میباشد.
در شبکه های بیسیم حسگر فقط یک یا دو ایستگاه پایه وجود دارد و تعداد زیادی نودهای حسگر در محیط پخش گردیدهاند. به علت محدودیت برد این حسگرها و انرژی باتری خیلی از نودها قادر به ارتباط مستقیم با ایستگاه پایه نمی باشند. اما سریعاً با تکیه بر نودهای نظیر خود و نودهای حسگر دیگر، به ارتباط با ایستگاه پایه می پردازد.
شبکه های حسگر بیسیم، نوع خاصی از شبکه های کامپیوتری هستند که برای انجام کارهای نظارتی تعبیه شده اند. این شبکه ها از تعداد زیادی (حتی هزاران) گره کوچک با قابلیت و قدرت پایین و همچنین ارزان قیمت تشکیل شده اند. این گره ها که هر کدام سنسور نامیده می شوند، می توانند اطلاعاتی را از محیط اطراف خود دریافت کرده و با انجام یکسری عملیات، اطلاعات را برای همسایگان خود ارسال کنند.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1.شرح مساله
1-1-1 .تشریح ابعاد : شبکه های حسگر بیسیم، نوع خاصی از شبکه های کامپیوتری هستند که برای انجام کارهای نظارتی تعبیه شده اند. این شبکه ها از تعداد زیادی (حتی هزاران) گره کوچک با قابلیت و قدرت پایین و همچنین ارزان قیمت تشکیل شده اند. این گره ها که هر کدام سنسور نامیده می شوند، می توانند اطلاعاتی را از محیط اطراف خود دریافت کرده و با انجام یکسری عملیات، اطلاعات را برای همسایگان خود ارسال کنند. در شبکه های حسگر بیسیم پروتکل های بسیاری به موضوع مسیریابی پرداخته اند. این پروتکل ها می توانند از دید ساختار شبکه به دسته مسیریابی تخت، سلسله مراتبی و مبتنی بر مکان تقسیم شوند. در مدل تخت همه گره ها نقش یا کار مساوی دارند اما در سلسله مراتبی گره ها نقش مختلفی بازی می کنند و در مدل مبتنی بر مکان نیز از موقعیت گره های سنسور برای مسیردهی داده در شبکه استفاده می شود. انواع مختلف این پروتکل ها در اینجا مورد بررسی قرار گرفته و در مواردی با پارامترهایی با هم مقایسه شده اند.
1-1-2 .حدود مساله : در شبکه های حسگر بیسیم، تعداد زیادی گره با امکانات مخابره، پردازش، حسکردن محیط و غیره در محیطی با چهارچوب معین پراکنده شده اند. رویداد اتفاق افتاده و یا سوالات پرسیده شده از سوی گره مرکزی و ماموریت محوله بر هر گره موجب می شود، ارتباطاتی بین گرهها برقرار شود. اطلاعات رد و بدل شده میتواند گزارشی از وضیعت محدوده که زیر نظر گرههای حسگر میباشد به گره مرکزی و یا درخواستی از سمت گره مرکزی به سمت گرههای حسگر باشد. گره مرکزی به عنوان درگاه ارتباطی شبکه حسگر با سایر سیستمها و شبکه های مخابراتی، در واقع گیرنده نهایی گزارش از گرههای حسگر میباشد و بعد از انجام یکسری پردازشها، اطلاعات پردازش شده را به کاربر ارسال می کند (با بهره گرفتن از یک رسانه ارتباطاتی مانند اینترنت، ماهواره و غیره). از سوی دیگر، درخواستهای کاربر نیز توسط این گره به شبکه انتقال مییابد.
شرح این ایده را به چند قسمت تقسیم کرده و بخش های هر قسمت را تشریح می کنیم.
1-1-3 .معرفی دقیق مسأله : با توجه به منطقه ای که به طور گسترده پوشش داده می شود، طول عمر فعالیت باتری حسگرها و امکان داشتن آسیب گره در طول استقرار، تعداد زیادی حسگر را در برنامه های کاربردی شبکه های حسگر بیسیم احتیاج داریم. پیش بینی شده است که صدها و یا حتی هزاران حسگر گره درگیر خواهد شد. طراحی و کاربرد چنین شبکه بزرگی به مدیریت استراتژی های معماری مقیاس پذیر نیاز دارد. علاوه بر این، حسگرها در چنین محیط های با انرژی محدود شده و باتری هایشان را نمی توانند شارژ کنند. بنابراین، طراحی الگوریتم انرژی آگاهانه یک فاکتور مهم ا برای افزایش طول عمر حسگر می شود. برنامه محوری دیگر اهدافی را طراحی می کنند، به عنوان مثال تشخیص و طبقه بندی وفاداری زیاد، همچنین بررسی می شود.
1-1-4 .بیان جنبههای مجهول و مبهم و متغیرهای مربوط به پرسشهای تحقیق : عواملی چون اقتصادی بودن سیستم، تواناییهای مورد انتظار، تعداد انبوه گرهها و عملی شدن ایدهها در محیط واقعی، موجب گشته هر گره با برخی محدودیتهای سختافزاری مواجه باشد . این محدودیتها عبارتند از:
هزینه پائین: سیستم نهایی از نظر اقتصادی باید مقرون به صرفه باشد. لذا چون تعداد گرهها در یک شبکه بسیار زیاد است، هر چه از هزینه هر گره کاسته شود، صرفه جویی بیشتری در سطح شبکه صورت میپذیرد.
حجم کوچک: گرهها به نسبت محدودهای که زیر نظر دارند بخشی را به حجم خود اختصاص میدهند. هر چه این نسبت (حجم گره به محدوده زیر نظر) کمتر باشد، عملکرد شبکه بهتر میباشد و از طرفی در اکثر موارد برای اینکه گرهها جلب توجه نکنند و یا بتوانند در برخی مکانها قرار بگیرند لازم است که حجم بسیار کوچکی داشته باشند.
انرژی مصرفی پائین: منبع تغذیه گرهها محدود میباشد و در عمل معمولاً امکان تعویض یا شارژ مجدد غیرممکن میباشد. لذا باید از انرژی موجود به بهترین نحو ممکن استفاده گردد.
نرخ بیت پائین: به خاطر وجود برخی محدودیتها (انرژی و غیره)، عملا میزان نرخ انتقال و پردازش اطلاعات در یک گره حسگر پائین است.
خودمختار بودن: هر گره بایستی از سایر گرهها مستقل باشد و بتواند عملکرد خود را طبق تشخیص و شرایط خود انجام دهد.
قابلیت تطبیق پذیری: در طول انجام نظارت بر محیط، ممکن است شرایط در هر زمانی دچار تغییرات شود. مثلا برخی از گرهها خراب گردند. لذا هر گره باید بتواند وضعیت خود را با شرایط بوجود آمده جدید تطبیق دهد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
تلویزیون به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی که امروزه آن را به «جعبه جادویی» تعبیر نمودهاند، به جرأت میتوان یکی از اعضای خانوادهها تلقی کرده چرا که در حال حاضر حتی اقشاری از جامعه که شاید به سختی امرار معاش روزانه میکنند، ولی حداقل یک تلویزیون ارزان قیمت سیاه و سفید را میتوان گوشة اتاق آنها یافت، این در حالی است که شاید همین تلویزیون ارزان قیمت سیاه و سفید در گذشتههای نه چندان دور نماد پولدار بودن بوده و به راحتی در هر خانهای یافت نمیشد.
این رسانه جمعی که در حال حاضر از رسانه ملی به رسانه فراملی تبدیل شده است با توجه به گسترش شبکههای تلویزیونی و همچنین در اختیار داشتن ماهواره و اینترنت در اکثر خانوادهها به راحتی هر شخص یا اشخاص میتوانند بدون صرف وقت و هزینه از وقایع و اتفاقاتی که در ملل مختلف جهانی و داخل کشور رخ میدهد مطلع گردند.
این رسانه به دلیل فراگیر بودن میتواند باعث اعتلای سطح فرهنگ جامعهای گردد، از طرفی به دلیل پخش برنامههای نامناسب آثارمخربی را روی فرد فرد افراد جامعه بگذارد و اشخاص بالقوه مجرم را به صورت مجرم بالفعل درآورد به وسیله قدرت اثربخشی زیاد به دلیل وجود صدا و تصویر به طور همزمان.
«مک لوهان دانشمند کانادایی تاریخ بشر را به سه دوره: عصر فرهنگ شفاهی، عصر تمدن چاپی و عصر تمدن الکترونیک تقسیم میکند.»[1] لذا در این عصر قدرت بیشتر در دست صاحبان شبکههای تلویزیونی و شبکههای ماهوارهای و کامپیوتری است. تلویزیون قابلیت تغییر فرهنگ جامعه را دارا است و به همین علت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به دلیل اهمیت موضوع زیرنظر رهبری جامعه اسلامی اداره میشود. امروزه نقد و انتقادها دربارة تلویزیون بیشتر از رسانههای دیگر است. نکته حائز اهمیت اینکه در کنار تلویزیون داخلی شبکههای ماهوارهای زیادی وجود دارد که در آنها برنامههای مبتذل و خشونت و همچنین برنامههای آموزشی و علمی پخش میشود که برای جذب بیننده بیشتر از هر نوع ترفندی استفاده میکنند.
امروزه به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، تلویزیون نقش مؤثری در تحریک و آموزش افرادی كه آمادگی ارتكاب جرم را دارند ایفا می کند. از طرف دیگر تلویزیون مضامینی را در جامعه ارائه میكند بیآنكه زمینهها و بسترهای لازم برای درك آن مضامین در آن جامعه فراهم باشد. بنابراین تلویزیون با این رویكرد آثار زیانباری بر جامعه برجای خواهد گذاشت. به هر حال تلویزیون به عنوان پدیدهای كه روز به روز در حال تغییر و تحول است، برای جوامع بشری فواید زیادی هم دارد، لذا به دلیل نقش آموزشی میتواند در زمینه پیشگیری از جرم كه به سهولت صورت میگیرد، كمك مؤثری به نهادهای عدالت كیفری به ویژه پلیس بنماید، چرا كه به كمك تلویزیون میتوانند مشاركت و همكاری شهروندان را در پیشگیری از جرم جلب نمایند با تصویری مثبت از عملكرد نهادهای پیشگیریكننده از جرم در افكار عمومی جامعه ایجاد نماید.
نهایت اینكه، میتوان تلویزیون را شمشیری دولبه بدانیم كه گاهی بادی موافق میشود در جهت افتادن انسانها در ورطة هولناك جرم و جنایت و گاهی با نقش پیشگیرانه باعث جلوگیری از بزهدیدگی و بزهكار شدن انسانها میگردد.
1ـ2ـ بیان مسأله
عصری را که در آن زندگی میکنیم به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان میتوان عصر ارتباطات یا دهکدة جهانی و رهبری از راه دور نامید که در این میان تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر واجد این خصوصیت یعنی رهبری از راه دور میباشد چرا که این رسانه مرزهای سیاسی بین کشورها را در نور دیده و انسانها در منزل خویش با فشار دادن دکمهای به راحتی و خیلی سریع با فرهنگها و افکار و آداب و رسوم کشورهای دیگر آشنا میشوند و چه بسا در بسیاری از مواقع تحت تأثیر این افکار و عقاید و روشهای زندگی کشورهای دیگر قرار میگیرند و همین موضوع باعث تغییر افکار و عقاید و در نهایت تغییر فرهنگ جامعهای میگردد چه مثبت یا منفی.
از آنجایی که بیشتر برنامههای تلویزیون فیلمها و سریالهای جنایی و پلیسی میباشد، بنابراین افراد مستعد به بزهکاری با دیدن فیلمی که در آن طریقه ارتکاب جرم و شیوة خشونت نسبت به انسانها به نمایش گذاشته میشود، تحت تأثیر قرار میگیرند تا حدی که به شیوههایی چون تقلید و تلقین مرتکب جرم یا نابهنجاری اجتماعی میگردند و بالعکس اگر فیلم یا برنامهای آموزشی در جهت کاهش بزهدیدگی و بزهکاری به نمایش گذاشته شود، میتواند در پیشگیری از بزهدیدگی و بزهکاری مؤثر واقع شود.
ارتقای سطح آگاهی عمومی شهروندان در پیشگیری از وقوع جرم میتواند کارکرد مهم درخصوص تلویزیون باشد. در کشورهای پیشرفته شهروندان تا حدی زیادی از آمار دقیق جرایم مطلع هستند و مراقبت و صیانت را افزایش میدهند و با تعیین سیمای جنایی برنامهریزی مینمایند.
در عین حال مسأله ناامنی و ترس ناشی از پدیده مجرمانه اگر از چنین رسانهای به طور افراطی القا شود، القاکننده ناامنی و در عین حال مؤثر در پیشگیری و اطلاعرسانی است.
باید رسانهای چون سیما بین مرز بازدارندگی از بزه و تشویق به بزهکاری آشنا شوند و نقاط مثبت عملکرد آنان در بحث اطلاعرسانی و پیشگیری از وقوع جرم تقویت و نکات منفی عملکرد مؤثر در ارتکاب جرم کاهش یابد که این امر نیاز به آسیبشناسی جدی دارد. هرچه ارتباط بین قوة قضاییه و اصحاب رسانه تقویت شود مؤثر است.
لذا با ارائه راهکارهای مناسبی از طریق تلویزیون به عنوان ابزار نظارتی و تأثیرگذار در جهت پیشگیری از وقوع جرم میتوان مؤثر بود.
1ـ2ـ1ـ اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
هدف ابتدایی این تحقیق، بهرهگیری از تلویزیون به عنوان یکی از پرمخاطبترین رسانههای جمعی برای اصلاح پندارههای اشخاص درخصوص مقولۀ جرم است. اشخاص کنشگران فعالی هستند و با احتساب هزینۀ فایده اقدام به ارتکاب جرم مینمایند و نقش تلویزیون در این میان نمایش این هزینه فایده است به شکلی که با پدیدۀ ارتکاب جرم یا پیشگیری خواهیم بود. در این راستا میتوان با راهکارهایی مانع روانی مهمی در ارتکاب جرم برای بینندگان فراهم نمود یا هزینه ارتکاب جرم به مخاطبان بالا نشان داد.
1ـ2ـ2ـ اهداف تحقیق
تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر میتواند تأثیری سریع و متعدد بر مخاطبین خود بگذارد که این تأثیر میتواند مثبت یا منفی باشد، لذا با برنامهریزی درست و پخش برنامههای مفید و آموزشی میتوان از جنبه مثبت آن بهرهگیری بیشتری نمود و جنبه منفی برنامهها را از طریق پیشگیری از ارتکاب جرم و برنامههای آموزشی کاهش داد. و لذا سعی شده است تا نسبت به شناسایی تأثیر تلویزیون و کارکرد آن در ارتکاب جرم و پیشگیری و همچنین، ارائه راهکارهایی به دستاندرکاران نظام عدالت کیفری و رسانه تلویزیون در کاهش کارکردهای منفی تلویزیون در ارتکاب جرم و پیشگیری به عنوان اهداف تحقیق پرداخته شود.
نگارنده امیدوار است تحقیق حاضر گامی مثبت هرچند کوچک در جهت کاهش ارتکاب جرم از طریق راهکارهایی تازه در پیشگیری از طریق تلویزیون و مقابله با تأثیرات منفی موضوع تحقیق باشد.
1ـ2ـ3ـ سؤالات تحقیق
تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیری در عصر حاضر با توجه به گسترش شبکههای ماهوارهای و اینترنت تأثیرات مثبت و منفی در اذهان و رفتار انسانها میگذارد. البته این تأثیرات در اشخاص بسته به نوع شخصیت و سواد آنها متفاوت است، لذا در این تحقیق به سؤالهای زیر پرداخته میشود.
الف) تلویزیون در ارتکاب جرم چه تأثیری دارد؟
ب) تلویزیون چه تأثیری در پیشگیری از جرم دارد؟
ج) نقش تلویزیون در پیشگیری از جرم چه نوع پیشگیری است؟
1ـ2ـ4ـ فرضیههای تحقیق
الف) به نظر میرسد تلویزیون در جوامع امروزی نقش تكمیلی مهمی در الگوسازی ایجاد پندارههای افراد درخصوص ارتکاب جرم و القاء انگیزه مجرمانه دارد.
ب) به نظر میرسد تلویزیون به عنوان رسانة تصویری فراگیر با ارائه برنامههای مناسب و آموزشی نقش تكمیلی مهمی در پیشگیری از جرم دارد.
ج) به نظر میرسد با توجه به اینکه مخاطبان تلویزیون قشر وسیعی از اجتماع هستند، نقش تلویزیون در پیشگیری از جرم از نوع پیشگیری اجتماعی میباشد.
1ـ2ـ5ـ پیشینه تحقیق
در عصر حاضر تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر نقش مهمی را در اجتماع ایفا می کند که یکی از این نقشها در حوزة ارتکاب جرم و پیشگیری میباشد و به دلیل اهمیت موضوع و تأثیراتی که تلویزیون میتواند در این زمینه داشته باشد، جرمشناسان و جامعهشناسان و اساتید حقوق مقالات و نظریات متعددی را ابراز داشتهاند و همچنین کتابهای زیادی در این زمینه نگاشته شده است.
در بخش پایاننامه میتوان به پایاننامه خانم رویا آسیایی با عنوان «نقش رسانهها در پیشگیری از جرم» دانشکده حقوق تهران مرکز و پایاننامه آقای کامران شریفی با موضوع «تأثیر رسانه و نقش آن در پیشگیری از بزهکاری کودکان» دانشکده حقوق دانشگاه تهران اشاره کرد. هرچند عنوان کلی رسانه در پیشگیری از ارتکاب جرم در پایاننامههای ذکر شده شامل مطبوعات، کتاب، رادیو میشود، لذا شامل تلویزیون و سینما بهعنوان رسانه تصویری میشود، لیکن در پایاننامههای مذکور فقط به یک بعد یعنی بحث پیشگیری از جرم پرداخته شده است.
در این پایاننامه سعی بر آن است تا به هر دو بُعد اثرگذاری تلویزیون چه در بحث ارتکاب جرم و چه در بحث پیشگیری پرداخته شود.
1ـ2ـ6ـ روش تحقیق
روش تحقیق کتابخانهای، تحلیلی و توصیفی است براساس تمامی کتب و مقالات قابل استفاده و مرتبط با موضوع تحقیق.
1ـ2ـ7ـ محدودیتهای تحقیق
علیرغم اینکه در تحقیق پیشرو محور اصلی بحث را به تلویزیون بهعنوان رسانهای فراگیر و نقش آن در ارتکاب جرم و پیشگیری قرار دادیم، لیکن در عصر حاضر به دلیل گستردگی رسانههای تصویری بر آن شدیم تا رسانهای مانند ماهواره، اینترنت و سینما را بررسی اجمالی نماییم، لذا محدودیت منابع کار را سخت نمود، هرچند اشاراتی کوتاه به این رسانههای نوین نیز شده است.
با توجه به گستردگی و تنوع رسانههای تصویری و عدم امکان بررسی همهجانبه آنها، در این تحقیق به بررسی نقش تلویزیون بهعنوان رسانهای فراگیر در ارتکاب جرم و پیشگیری به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین آنها پرداخته شده است و در بررسی انواع جرایم، جرایم توأم با خشونت بهعنوان شایعترین نوع جرایم مورد بررسی قرار گرفته است و همچنین نقش تلویزیون بهعنوان یکی از موارد پیشگیری اجتماعی بررسی شده است.
با توجه به اینکه تلویزیون از دو عنصر صدا و تصویر همزمان استفاده میکند، لذا نقش این رسانه هم در ارتکاب جرم و پیشگیری مورد بحث قرار گرفته است.
محدودیت و مشکل تحقیق این است که در ایران مطالعات اساسی در این زمینه نشده و بیشتر آمارهایی که در کتابها و مقالهها ارائه شده بر مبنای تحقیقات و مطالعات منابع خارجی بوده است.
1ـ2ـ8ـ سازماندهی تحقیق
تحقیق پیشرو با عنوان «نقش تلویزیون در پیشگیری و ارتکاب جرم» در پنج فصل نگارش شده است: در فصل اوّل به کلیات تحقیق، بیان مسأله و اهمیت موضوع پرداخته شده است. در فصل دوم به ادبیات تحقیق و موضوعاتی چون مفهوم رسانه و انواع رسانه، تعریف جرم و نابهنجاری اجتماعی از دیدگاههای مختلف و تعریف پیشگیری از وقوع جرم و مفهوم آن و اشارهای اجمالی به انواع پیشگیری بحث شده است.
در فصل سوم نقش تلویزیون در ارتکاب جرم به بحث گذاشته شده است. در ذیل این عنوان موضوعاتی چون: تئوریهای نقش تلویزیون در ارتکاب جرم و شیوههای اثربخشی تلویزیون در ارتکاب جرم و نابهنجاری اجتماعی از جمله تحریک و تسهیل ارتکاب جرم به بحث گذاشته شده است.
در فصل چهارم به نقش تلویزیون در پیشگیری از ارتکاب جرم پرداخته شده است. در این فصل موضوعاتی همچون: آسیبشناسی تلویزیون، شاخصه كلی پیشگیری از طریق تلویزیون و پیشگیری از جرم از دیدگاه سطح تأثیر، دیدگاه زمانی و پیشگیری از دیدگاه روانشناختی و شیوههای پیشگیری از جرم از طریق تلویزیون به بحث گذاشته شده است.
در فصل پنجم نتیجهگیری و با ارائه پیشنهادهایی مطلب به پایان رسانده شده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
تدلیس به معنای فریب دادن و پنهان كردن واقع است. پس هرگاه فروشنده كالایی، برای فریفتن خریدار، وصفی موهوم را به كالای خود نسبت دهد یا عیبی را كه در آن است بپوشاند، در معامله تدلیس كرده است. بدین ترتیب در تدلیس نوعی تقلب و ریا وجود دارد و فرد فریبكار، بی اعتنا به شرافت شغلی و درستكاری متعارف، از اعتماد طرف معامله برای گول زدن او استفاده می كند. بر این مبنا گاه گفتن دروغ یا اظهاری نابجا سبب ایجاد حق فسخ قرارداد و یا معامله می شود و فرد دروغگو ملزم به جبران خسارت طرف معامله می شود. بدین جهت تدلیس در معامله با كلاهبرداری قرابت دارد.
چنانچه عمل فریبكارانه با بهره گرفتن از زبان دروغ، موجب هتك حرمت و یا ضرر و مكافات شود، عمل تدلیس به عنوان جرم كیفری قابل پیگرد قانونی است . در این فصل، سوءنیت خاص، در هدف و خواست مرتكب به تحصیل نتیجه، وجود دارد.
شایان ذكر است كه از دیدگاه فقها و حقوقدانان، هر كار فریبنده ای موجب تدلیس نیست. بسیاری از جلوه پردازی ها و ظاهرسازی های معمول در تجارت، مانند تزئین كالادر حد متعارف كه از نظر عقلاپسندیده است، موجب ضرر و زیان نمی شود. بازاریابی و گزافه گویی تجاری، تدلیس نیست، زیرا هدف فروشنده دسیسه و تقلب و كار وی نامتعارف نیست. ارتكاب اعمال فریبنده در صورتی موجب ثبوت ضرر می شود كه در طرف دیگر عقد، اثر سوء گذاشته و وی را به انعقاد آن وادار نماید. در حقیقت بازاریابی به آن دسته از فعالیت ها و عملكردهای تجاری و بازرگانی اطلاق می شود كه موجب تسهیل فرایند مبادله كالاو خدمات بین فروشنده و خریدار شود و بدین ترتیب تقاضا و خواست مشتری، در اثر عملكرد بازاریاب برآورده می شود. تبلیغ یكی از فعالیت های ویژه در تجارت است كه به تناسب شرایط فرهنگی و اجتماعی در جامعه مخاطب تاثیر می گذارد.در این مبحث، زبان واسطه ای است برای تبادل اطلاعات و هدایت. به لحاظ جایگاه ویژه خانواده و عقد نکاح و تأثیرات بسزای آن در افراد و اجتماع، حتیالامکان سعی شده است از انحلال آن ممانعت شود. بطوریکه شارع مقدس صرفاً در مواردی که ادامه نکاح برای یکی از زوحین موجب عسر و حرج و یا ضرر ناروایی بوده، انحلال آن را مجاز دانسته است. از جمله این موارد، فسخ نکاح به جهت تدلیس و تخلف از وصف در نکاح میباشد. نویسنده در پایاننامه حاضر، ابتدا به توضیح کلیاتی راجع به شرط صفت و تدلیس اقدام نموده و از آنجا که مهمترین اثر تخلف از وصف و تدلیس در نکاح، تحقق خیار فسخ میباشد، به بررسی موارد فسخ عقد و سپس فسخ نکاح میپردازد. همچنین، به مطالعه شرط صفت در عقد نکاح، صور آن و زمان تخلف از شرط و پس از آن، عناصر و شرایط تحقق تدلیس و اطراف تدلیس در نکاح همت گمارده و آثاری که میان تخلف از وصف و تدلیس مشترک میباشد و آثار خاص را نیز مورد بررسی قرار داده است. به زعم نویسنده، بررسی قوانین و مقررات موضوعه و مداقه در منابع فقهی و حقوق راجع به تخلف از شرط صفت و تدلیس در نکاح نشان میدهد که تخلف از شرط صفت و تدلیس در نکاح مانند سایر وقایع حقوقی، دارای آثاری میباشد: از جمله مقنن در صورت وقوع تخلف از شرط صفت و تدلیس، به ذینفع اختیار فسخ عقد را میدهد و فسخ که یک ایقاع و با اراده ذوالخیار واقع میشود، موجب انحلال نکاح میشود. خیار فسخ در عقد نکاح برخلاف سایر عقود، قابل انتقال نیست؛ چون خیار فسخ در نکاح، قائم به زوجین میباشد و در این مورد، نکاح را نمیتوان با سایر معاملات قیاس نمود. در صورت وقوع تدلیس، علاوه بر فسخ عقد، مدلس میتواند مطابق ماده یک قانون مسئولیت مدنی، خسارات مادی و معنوی ناشی از تدلیس را از مدلس مطالبه نماید. علیرغم جایگاه ویژه عقد نکاح در میان سایر عقود و تأثیرات بسزای انحلال آن در فرد و اجتماع، مقنن در مورد تخلف از شرط صفت، تنها به بیان حکمی کلی در ماده 1128 قانون مدنی بسنده نمود و در صورت تخلف از اوصاف، برای مشروط له قائل به خیار فسخ گردیده است. اطلاق این ماده با غرض شارع در محدود نمودن موارد انحلال نکاح و حفظ ثبات کانون خانواده، سازگاری ندارد؛ چون بر همین مبناست که فقها از تجویز خیار تخلف از شرط صفت، به صورت حکم کلی و به طور صحیح ابا داشتهاند. به همین دلیل در اعمال این ماده، باید قصد و غرض زوجین احراز شود.
1-2-بیان مساله
از مهمترین نهادهای اجتماعی و از سنن الهی و فطری بشر امر ازدواج بوده واز مطالعه تاریخ این گونه استنباط میشود که این امر مورد توجه اعصار گذشته بشر نیز بوده است. این امردر کتب فقهی نیز مطرح و پیرامون فسخ نکاح به واسطه تدلیس ،مباحث متعددی مطرح شده است.از قبیل :شرائط تحقق تدلیس،تاثیر سکوت در تدلیس،حکم عامل تدلیس و… .بسیاری از فقها به استناد روایات ،قائل به حق فسخ به واسطه تدلیس در عقد ازدواج شده اندواز فسخ به دلیل تخلف صفت مشروط در نکاح نامی نبرده اند،برخی از آنان پس از ذکر موارد تدلیس ،به صفاتی مانند بکارت اشاره نموده اندو نوشته اند،اگر شروط مزبور در عقد به صورت شرط لحاظ شود،در صورت تخلف سبب حق فسخ می گردد ،برخی از فقها نیز تدلیس را به طور مطلق موجب فسخ ندانسته اند،بلکه در صورت وجود اشتراط صفت قائل به حق فسخ شده اند.به جهت اهمیت موضوع قانونگذار نیز این مسئله را در ابعاد مختلف حقوقی و کیفری مورد حمایت قرار داده است.تا آن جا که در بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی اموری که موجب تزلزل و یا انحلال کانون های خانوادگی میشود را با عنوان جرائم بر ضد حقوق و تکالیف خانوادگی جرم انگاری نموده است.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
فریب در ازدواج از مسائل مستحدثه نیست ولی آنچه که به موضوع اهمیت مضاعف میبخشد ابعاد وسیع این معضل اجتماعی نسبت به گذشته است.تدلیس در ازدواج اصطلاحا عبارتست این که شخصی با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی را که موجود است پنهان دارد یا خود را دارای صفت کمالی معرفی کند که فاقد آن است.لذا هر اظهار خلافی تدلیس است خواه عیب باشد یا اظهار صفت کمالی که وجود نداردکه در نتیجه آن دو حق برای طرف مقابل به وجود می آید:فسخ نکاح وطرح شکایت کیفری.
عناصر متشکله جرم فریب در ازدواج مانند هر جرم دیگری مشتمل بر عنصر مادی روانی و قانونی میباشد.عنصر مادی این جرم عبارتست از رفتار مجرمانه که مشتمل بر رفتار فریبکارانه،واهی بودن امور مورد ادعای زوجین، عدم آگاهی زوجین به امور واهی و حصول نتیجه.
عنصر معنوی آن همان قصد است: که مدلس قصد فریب طرف مقابل را داشته باشد.
عنصر قانونی آن عبارتست از ماده 647 قانون مجازات اسلامی.
در تحقیق حاضر نگارنده سعی دارد علاوه بر بررسی عناصر ،ارکان و خصوصیات جرم ،مواردی که رفتار مجرمانه جرم تدلیس را فراهم آورده و همچنین جرم مزبور را از دیدگاه فقها، مورد فحص و بررسی قرار دهد و در راستای انجام این مهم ازسایر منابع از جمله اصول فقه و عرف و عادت نیز، در صورت نیاز استفاده می شود.به امید آن که تحقیق حاضر در حد گنجایش خود فراخوانی به دست اندر کاران حوزه تحقیق جهت توجه به مشخصه های ظریف این جرم جهت آسان سازی حل و فصل دعاوی مرتبط با این موضوع قرار گیرد.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1-هدف کلی:
از جمله اهداف این تحقیق بررسی امکان تحقق رفتار مجرمانه جرم تدلیس از منظر فقه و حقوق موضوعه و متعاقب آن ماهیت اعمال و شخص مرتکب اعم از یکی از زوجین و یا ثالث در تحقق این جرم است .
1-4-2-اهداف جزئی:
-کمک به قضات جهت استفاده در محاکم و دانشجویان و اساتید برای مطالعه
-ارائه راهکارهای عملی مناسب در جهت کاهش این جرم در جامعه
– ارائه راهکارهای مناسب در جهت حل چالش ها و خلا های قانونی مرتبط با بحث
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ فردی، از هیچ طبقه اقتصادی ـ اجتماعی خاصی، در مقابل آن ها مصونیت نداشته و خطری است که بشر را مرتبا تهدید میکند. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیر، افکار غلط و خرافات در مورد این بیماری ها را کنار گذاشته و نشان داده که اوّلا بیماری های روانی، قابل پیشگیری بوده و ثانیا در صورتیکه مانند سایر بیماری ها به موقع تشخیص داده و تحت درمان قرار گیرند به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن ها کاسته خواهد شد (حسن پور، 1382). بهداشت روان علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از اوّلین لحظات حیات جنینی تا مرگ اعم از زندگی داخل رحمی, نوزادی, کودکی تا نوجوانی, بزرگسالی و پیری را در بر میگیرد. بهداشت روان، دانش و هنری است که به افراد کمک میکند تا با ایجاد روش هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوب تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند (سلحشور، 1382).
پیشرفت صنعت و تکنولوژی, قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب کرده و در حقیقت “کیفیت فدای کمیت” شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و بیماری های عصبی ـ روانی و روان تنی، جانشین آن شده است. بطوریکه آمار نیز حکایت از افزایش شیوع بیماری های روانی دارد (هاشم زاده، 1379).
به عقیده فروید، آنچه سبب فعالیت و پویایی انسان می شود انرژی کلی حیات است که از دو بخش سازنده و مخرب تشکیل می شود.بخش سازنده همان نیروی زندگی و بخش مخرب نیروی مرگ این انگیزه ی شخص را به سوی خودآزاری، خودکشی و رفتارهای پرخاش گرانه سوق میدهد. تیپ هاش شخصیتی مختلف می توانند خصایص و رفتارهای افراد را شکل دهند. به طوری که نوع تیپ شخصیتی انسان می تواند نوع رابطه او با دیگران و حتی میزان پیشرفت و موفقیت وی را نیز تا حدودی مشخص نماید.
رویکردهای یادگیری، فعالیت های ذهنی ای هستند که فراگیران در هنگام مطالعه به کار می برند تا بتوانند به طور مؤثرتری در دریافت، سازمان دهی، یا به خاطر آوردن اطلاعات از آ نها استفاده نمایند رویکردهای یادگیری یکی از عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی و موفقیت تحصیلی فراگیران می باشد. مطالعات زیادی نشان داده است که موفقیت تحصیلی در فراگیرانی که از یادگیری عمیق استفاده می کنند بیشتر است. لذا چنانچه عاملی باعث یادگیری عمیق گردد می توان انتظار داشت که موفقیت تحصیلی افزایش خواهد یافت و همینطور باعث ایجاد شادکامی در فراگیران گردد .بنابراین، بررسی رابطه بین این 4 فاکتور، تیپ شخصیت، سلامت روان، رویکرد یادگیری و شادکامی می تواند حائز اهمیت باشد.
بیان مسئله
شخصیت را می توان الگوهای اختصاصی و متمایز تفکر ، هیجان و رفتار دانست که اسلوب شخصی تعامل با محیط فیزیکی و اجتماعی هر شخص را رقم می زند. (اتکینسون و همکاران، 1385) یکی از ویژگی های مهم در خورتوجه در ابعاد روان شناختی افراد، ویژگی های شخصیتی می باشد .از دیرباز مفهوم شخصیت موردتوجه حکما ودانشمندان بوده است وبخصوص ارتباط آن باموضوعات اخلاقی ،رفتاری ،اجتماعی ازمباحث مهم واساسی به شمارمی رود. رایج ترین برداشت وتعریفی که محققان وروان شناسان داشته اندعبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمانی ،روانی ،رفتاری که هرکدام را ازافراد دیگرمتمایز و منحصربه فردمی کند. (کریمی،1374). یکی از ابتدایی ترین اموری که درجهت رشد وتوسعه هرعلمی انجام می پذیردطبقه بندی کردن آن است وشخصیت نیزازاین قاعده مستثنی نبوده است .روان شناسان طبقه بندی های مختلفی درمورد شخصیت داشته اند وبرای هرطبقه نیزویژگیها وخصوصیات خاصی درنظرگرفته اند وانواع مختلف شخصیت را ارائه داده اند. از طرفی رویکردهای مختلفی برای یادگیری از دیدگاه صاحبنظران مختلف وجود دارد.در رویکرد رفتارگرایی، موارد تشکیل دهنده ی رفتار انسان، تقویت فرد، انتخاب طبیعی، تکامل رسوم فرهنگی، شرطی سازی کلاسیک و کنشگر دانسته شده است، اما تحقیقات دیگر نشان می دهدکه حساسیت افراد مختلف نسبت به تأثیر شرطی سازی به صورت انفعالی و مشابه یکسان نیست، بلکه سرشت و شخصیت افراد بر نحوه ی پاسخ دادن آنها به شرطی سازی، تأثیر گذار است در هر صورت این رویکردها برشخصیت افراد تأثیر متفاوتی دارد.مسأله قابل توجه دیگر توجه به تامین سلامت روانی افراد است افرادجامعه یکی ازمهمترین مسائل اساسی درهرکشوری محسوب می شودکه بایدآن راازدیدگاه سه بعدی جسمی ،روانی واجتماعی نگریست(شاملو،1372). بعدروانی بهداشت دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بنابه دلایل مختلف موردتوجه کافی قرارنگرفته است.سازمان بهداشت (1993)معتقداست درکشورهای درحال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است وبی توجهی به آن درابعادفردی وخانوادگی واجتماعی اثرات سوء وغیرقابل جبرانی به جای می گذارد. (حسینی،1371).
اگرنیازهای زیستی و روانی فردبه طورخود به خودارضاء می شدزندگی واقعاً آسان بود ولی چنان که می دانیم موانع زیادی،خواه محیطی وخواه درونی وجود داردکه مخل ارضای نیازهاهستند.این موانع موجب فشارروانی درفرد می گردند. (آزاد،1375).
از طرفی شادکامی یک متغیر شخصیتی است که می توان برای آن پایه ی زیست شناختی در نظر گرفت (میرزایی و حاتمی، 1389).از نظرچیوکیوتا و استایلز شادکامی را در صورتی می توان به عنوان صفت در نظر گرفت که سه ملاک پایداری زمانی، همسانی بین موقعیت و علیت درونی را دارا باشد. همچنین شادکامی را وابسته به فراوانی و درجه ی عواطف مثبت یا لذت، سطوح بالای رضایت در طول زندگی، و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند (هادی نژاد و زارعی، 1388).در ارتباط با شخصیت و شادکامی، به نظر می رسد تفاوت های فردی در احساس شادکامی، تا حدود بسیاری با تفاوت های شخصیتی مرتبط است. تفاوت هایی که می تواند ناشی از عوامل ژنتیکی باشد. به عبارت دیگر، شادکامی یک متغیر شخصیتی است . یکی از مشکلات هر جامعه، غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه، افزایش بیماریهای روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است.بنا بر اهمیت صفات شخصیت و رویکرد یادگیری در سلامت روانی و به دنبال آن شادکامی ،امروزه کارشناسان تعلیم و تربیت اتفاق نظر دارند که اهمیت رویکرد یادگیری و سلامت روانی نهتنها باید یکی از اهداف تعلیم و تربیت باشد، بلکه باید بخش لاینفک آموزش در هر مقطعی باشد. زیرا این رویکردهای یادگیری است که در نتیجه استفاده از تحلیل، ارزشیابی، گزینش و کاربرد، موجب می شودانسان به بهترین راهحل برسد، همان چیزی که نیاز دنیای امروز است (فورست، 1997). انیس (1985) معتقد است، تلاش به یادگیری است که سبب می شود فرد به دقت در تجزیه و تحلیل مباحث کوشش کندو به دنبال شواهد
ارزشمند باشد و به قضاوت و نتایج سالم برسد. او هدف از رویکردیادگیری را تربیت انسانهایی میداند که از اغراض شخصی دور و مأمور به صراحت و دقت باشند. بیر (1985)
بنا بر این هر چقدر دانشجویان که ،عناصر کلیدی توسعه کشور در ابعاد مختلف اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی هستنداز صفات شخصیتی و توانایی یادگیری برخوردار باشند از نظر روانشناسی و سلامت روانی ، شادی و اشتیاق بیشتری به ادامه فعالیتهای خود دارند. شادکامی یکی از مهمترین نیازهای روانی دانشجویان در امر یادگیری است و هم تأثیر عمدهای بر شکلگیری شخصیت و سلامت روان دارد
از این رو، سوال اصلی در پژوهش حاضر این خواهد بود که آیا بین صفات شخصیت و رویکرد یادگیری با سلامت روانی و شادکامی دانشجویان رابطه وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت مسأله
مسئله بهداشت روانی وتامین سلامت روانی انسانها،موضوعی مهم وحیاتی است،اماساده نیست .بزرگترین آفت این مسئله ساده انکارونگاه تک بعدی به آن است.تامین بهداشت روانی جامعه مانند هرموضوع فرهنگی،نیازبه نگرشی تعاملی واقداماتی چندجانبه ونظامندومنسجم دارد.
انسانهای به ظاهرسالم امروز ،به راحتی ممکن است وارد مرز ناسلامتی شوند.بسیاری ازانسانها باکمک های مختصرراهنمایی ومشاوره ویاحمایت های مالی – اجتماعی وبهبود شرایط زندگی وبهره مندی ازشادابی فرهنگی ،می توانندسالم بمانندوسالم زندگی کنند(اصلانی،1382). نشاط و شادمانی، به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمدهای که بر شکلگیری شخصیت آدمی مجموعه زندگی انسان دارد، همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. با مطرحشدن روزافزون اهمیت شادی در امر سلامتی روان وخوشبختی و همچنین تأثیر آن در تقویت قوای روانی انسان، برای مقابله با پیچیدگیها و مشکلات دنیای امروز، توجه و نظر محققان، اندیشمندان وحتی عوام مردم نسبت به آن تغییر نموده است. تحقیقات نشان میدهد که شادی، صرف نظر از چگونگی به دست آوردن آن، میتواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد؛ افرادی که شاد هستند، احساس امنیت بیشتری میکنند، آسانتر تصمیم میگیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنان زندگی میکنند، بیشتر احساس رضایت میکنند. در اواخر قرن بیستم، موضوع نشاط شادمانی بشر، به عنوان یکی از موضوعات مهم مورد بررسی قرار گرفت. با شادی و نشاط زندگی معنی پیدا میکند و در پرتو آن، نوجوانان و جوانان میتوانند خود را ساخته و قلههای سلوک و پلههای ترقی را بپیمایند. جامعه زنده و پویا، جامعهای است که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد. نشاط و شادابی در دانشگاه، موجب رشد و شکوفایی در همه ابعاد وجودی یک دانشجو میشود. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبان او گویا و استعداد وی شکوفا میگردد. در واقع توجه به تمام عوامل موثر بر شادی، توجه به تمامی ارزشها، خوبیها و شایستگیها است. کسانی که چنین عواملی را بشناسند، خواهند توانست شادتر زندگی نمایند. دانشجویان دانشگاه نیز، که از مهمترین اقشار جامعه محسوب میشوند، درصورت برخورداری از شادی، حقیقی در ذات و شخصیت خود، احتمال موفقیت خود را در تمامی شئون تحصیلی و معنوی در زمان دانشجویی وحتی پس از طی دوران تحصیلی دانشگاهی و در زمان اشتغال به کار افزایش خواهند داد.اهمیت انجام این تحقیق در ان است که به واسطه ان رابطه میان متغیر های صفات شخصیتی و رویکرد های یادگیری با سلامت روانی و شادکامی دانشجویان مشخص گشته و متناسب با یافته ها پیشنهاد های لازم به متولیان امر اموزش عالی ارائه خواهد شد .همچنین این تحقیق می تواند پیشینه ای برای محققان اینده در زمینه عناوین تحقیقی مشابه باشد.
اهداف تحقیق
الف)اهداف کلی :
1- تعیین رابطه بین صفات شخصیت و رویکرد یادگیری با سلامت روانی و شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات مازندران
ب)اهداف جزئی :
1-تعیین وضعیت سلامت روان دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات
2- تعیین وضعیت شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات
3-تعیین رابطه متغیر های صفات شخصیت با سلامت روانی دانشجویان
4- تعیین رابطه متغیر های صفات شخصیت با شادکامی دانشجویان
5- تعیین رابطه رویکرد یادگیری با سلامت روانی دانشجویان
6- تعیین رابطه رویکرد یادگیری با شادکامی دانشجویان
7-تعیین سهم هر یک از متغیر های صفات شخصیتی در پیش بینی متغیرهای سلامت روانی و شاد کامی
فرضیه های تحقیق:
5-بین رویکرد یادگیری با سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
6-بین رویکرد یادگیری با شادکامی دانشجویان رابطه وجود دارد.
7- هر یک از متغیر های صفات شخصیتی در پیش بینی متغیرهای سلامت روانی و شاد کامی سهم متفاوتی دارند.
تعاریف نظری و عملیاتی
الف)تعاریف نظری
صفات شخصیت : صفات شخصیت به آن دسته از گرایشهای رفتاری گفته می شود که افراد آدمی به صورت کنش و واکنش و شیوه های خاص در برخورد با دیگران از خود ابراز می دارند. بعضیها صفات معینی را در حد بالایی از خود نشان می دهند و بعضی دیگر در حدی بسیار پایین؛ اما اکثر افراد آدمی صفات شخصیت را در حد متوسط از خود بروز می دهند. در واقع بیان صفات از منحنی پخش فراوانی پیروی می کند.
رویکرد یادگیری :عبارتست از کسب واقعیت ها، مهارت ها و مفاهیم است که از طریق تشریح، نمایش دادن و تمرینات هدایت شده به وقوع میپیوندد(شکری و همکاران، 2007).
سلامت روان: عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل می شود (میلانی فر ، 1377).
شادکامی:یک صفت شخصیتی فرضی مشخص ، با نشاط و سرزندگی ، مردم آمیزی ، قابلیت اعتماد و نظایر آن تعریف شده است .(علی محمدی و آذربایجانی، 1388)
ب)تعاریف عملیاتی
صفات شخصیت:عبارتست از نمره ای که آزمودنی ها در جواب به پرسشنامه شخصیتی استاندارد NEO (1985)کسب می کنند.
رویکرد یادگیری:عبارتست از نمره ای که آزمودنی ها در جواب به پرسشنامه استاندارد رویکرد یادگیری میلر و همکاران (1999)کسب می کنند.
سلامت روانی:عبارتست از نمره ای که آزمودنی ها در جواب به پرسشنامه استاندارد سلامت روانی گلدبرگ(1989) scl90 میگیرند.
شادکامی: عبارتست از نمره ای که آزمودنی ها در جواب به پرسشنامه استانداردآرچل وهمکاران(1998) با 29 سوال کسب کرده اند.