علم روان شناسی[1] به صورت ایده آل با کمک کردن به افراد برای برآورده کردن دشواری های زندگی معاصر تناسب دارد. روان شناسی رشته ای علمی است که رفتار را بر حسب فعالیت های سیستم عصبی، تعامل تأثیرات ژنتیکی و محیطی، نحوه ای که دنیا را احساس و به صورت ذهنی بازنمایی میکنیم، نقش های یادگیری و انگیزش، و ماهیت شخصیت و تعامل اجتماعی را بشناسند و آن را توضیح دهند (اسپنسرا، بیتا، ترجمه سیدمحمدی، 1388). برخوردهای اجتماعی (دور هم جمع شدنها، تشکیل کانون های بحث، ملاقاتهای دوستانه، قرارهای محبت آمیز، جشن ها و …) اغلب به عنوان منابع شادی به حساب می آیند و در عین حال می توانند استرس هایی ایجاد کنند، مثلاً اولین ملاقات با افراد ناآشنا، اجبار در بحث با کسی که او را خیلی نمی شناسیم و گاهی هم بحث با دوستان قدیمی می توانند استرس آور باشند. اشخاصی که می دانند در اجتماع چگونه رفتار کنند، چگونه با موقعیت سازگار شوند، چگونه بحثها را اداره کنند و طوری حرف بزنند که شنونده را تحت تأثیر قرار دهند، در مقایسه با دیگران، کمتر استرس احساس می کنند. کسانی که به دشواری روابط اجتماعی برقرار می کنند، بیشتر در خطر بیماری قرار دارند (گنجی، 1388).
قرن اخیر که عصر فنآوری اطلاعات و دیجیتال نامگذاری شده است یکی از پر فشارترین و پر شتابترین دوره های زندگی بشر محسوب میگردد. استرس شغلی[2] در کنار خطرات فیزیکی، شیمیایی، آرگونومیک و بیولوژیکی محیط کار یکی از پنج خطر در محیط کار میباشد.
راس و مایر[3] 1994 استرس شغلی را چنین تعریف می کند: کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی شاغل به گونه ای که خواستهای محیط کار بیش از آن باشد که فرد بتواند از عهده آنها برآید (خواجهپور، 1379).
انجمن ملی بهداشت حرفهای و ایمنی[4] استرس شغلی را چنین تعریف می کند: استرس شغلی وقتی رخ میدهد که بین نیازهای شغل با توانایی، قابلیتها و خواسته های فرد هماهنگی نباشد.
بعبارت دیگر وقتی آنچه در یک شغل از فرد انتظار میرود با آنچه مورد علاقه و خواسته اوست، هماهنگ نباشد استرس شغلی رخ میدهد (بیکر و کارازک [5]، 2002).
دیو[6] (1987) بیان می کند که در حیطه شغلی پدیده استرس بخش اجتناب ناپذیر زندگی حرفهای را تشکیل میدهد که از تجربیات ناشی از شغل سرچشمه میگیرد. این وضعیت به میزان کم می تواند به عنوان نیروی انگیزش افراد جهت افزایش و بهبود اعمال قلمداد شود اما به میزان بالا عواقب معکوسی از خود به جا میگذارد. استرس شغلی معلول عللی است که از منابع مختلف سرچشمه میگیرد. این منابع می تواند در بیرون یا درون سازمان جایی داشته باشند و یا مربوط به گروه های مؤثر بر کارکنان و یا مربوط به خود آنها باشد.
در ایالات متحده آمریکا سالانه دویست میلیارد دلار غرامت ناشی از استرس در بخش صنایع به صورت پرداخت غرامت ناشی از بیماری، غیبت از کار، حوادث، مرگ و میر ناشی از سوانح و بیماریهای مزمن، کاهش بهرهوری، جابجایی کارکنان، مرگ زودرس و … هزینه می شود که نزدیک به ده درصد تولید ناخالص ملی برآورد می شود.هارینگتون[7] (1987) بسیاری از حوادث ضمن کار ممکن است بر اثر استرس شغلی اتفاق بیافتد. به طور تقریب هر سال در آمریکا بیش از دو میلیون کارگر بر اثر حوادث ناشی از کار دچار آسیبهای معلولیتزا میشوند. در هر سال 15000 نفر از این حوادث جان خود را از دست میدهند. جالب است که بدانیم هزینه های ناشی از استرس برابر با هزینه های ناشی از بیماریهای قبلی و عروقی (164 میلیارد دلار) یا هزینه های ناشی از سرطان 171 میلیارد دلار بوده است.
جانسترون[8] (1994) آمار دیگری که مربوط به کشور انگلستان میباشد نشان میدهد حدود 30 درصد از کل مرخصیهای استعلاجی به علت استرس، اضطراب یا افسردگی میباشد که هزینهای معادل 7/3 میلیارد پوند بر سازمانهای مربوطه تحمیل مینماید.
همچنین بررسیها نشان میدهد که سالانه تقریباً یک چهارم زنان شاغل علائمی از استرس را نشان میدهند. بین استرس و انواع مختلفی ار بیماریها نظیر فشار خون[9] ، بیماریهای قبلی – عروقی[10] ، زخم معده [11]و کولیت[12] رابطه وجود دارد. استرس شغلی علاوه بر تأثیری که بر فرد و سلامت وی میگذارد بر خانواده و بستگان نیز اثر میگذارد، از جمله این آثار عبارتند از خراب شدن روابط افراد به ویژه بین همسران، انتقال رنج و ناراحتی پدر و مادر به فرزندان، از دست دادن فرصتها و دستاوردهای شغلی.
اقدام اساسی جهت کنترل استرس آن است که محیط پر استرس را پیش از آنکه منجر به نشانهها و عوارض (فیزیولوژیکی – روانی – رفتاری) شود شناسایی نموده و با انجام اقدامات کنترلی از ایجاد این عوارض جلوگیری نمود به این ترتیب هزینه های ناشی از استرس کاهش خواهد یافت و با بهسازی شرایط کار سطح سلامت افراد و طبعاً کیفیت زندگی آنها بهبود چشمگیری خواهد داشت.
رضایت شغلی[13] را مجموعه ای احساسات مثبت افراد نسبت به شغل خویش تعریف کرده اند (شفیعآبادی، 1379).
پایین بودن رضایت شغلی یکی از مطمئنترین نشانه های تباهی اوضاع سازمان به شمار میرود که اثرات آن به صورت افزایش غیبت، پایین آوردن آهنگ کار، جابجایی کارکنان، شکایتها، کارکرد ناچیز، کالای نامرغوب و دشواریهای انضباطی در کارکنان ظاهر می شود.
پیش از این رابطه میان استرس شغلی با رضایت شغلی مورد بررسی قرار گرفته است اما این رابطه همیشه یک رابطه کامل و یک به یک نبوده است. به عنوان مثال رضایت شغلی می تواند در میان افراد با مشاغل پر استرس (مانند پرستاران) بسیار بالا باشد (دیویس[14] ، 1989، ترجمه طوسی، 1377).
2-1- بیان مسأله
استرس شاید عمومیترین مسأله زندگی انسان امروزی باشد. همه انسانها در زندگی روزمره در معرض انواع فشارهای روانی قرار دارند؛ کارگرها در محیط کارخانه، پزشکان و پرستاران در بیمارستان، معلم در سر کلاس، ورزشکاران در صحنه مسابقات و دانش آموزان در محیط آموزشگاهی از این امر مستثنی نیستند. در جهان امروزی، انسانها بخش عمدهای از حیات اجتماعی خود را در محیطهای شغلی و کاری سپری می کنند و از آنجا که کار یک جنبه مهم و پر معنی از زندگی هر انسانی است به نظر میرسد که توجه به مسأله استرس شغلی و دیگر مشکلات روانی ضروری باشد. محیط شغلی همواره بر فرد تأثیر میگذارد. به عبارت دیگر ویژگیهای شغلی و ویژگیهای شخصی به
طور دائم در ارتباط متقابل و پویا هستند (یوسفی و همکاران، 1386).
به طورکلی موضعگیریهای مختلف در خصوص استرس را در سه سطح مفهومی میتوان خلاصه کرد: به نظر هانس سلیه (1956) استرس عبارت از پاسخهایی خاص هستند که انعکاس یک موقعیت را روی فردی که تحت فشار و استرس قرار دارد، تعیین می کند. به عبارت دیگر سلیه استرس را پاسخی میداند که بدن در برابر خواستهایی که بر آن وارد می شود، نشان میدهد. هولمز و راهه(1986) معتقدند محرکهای معینی که از محیط به فرد وارد می شود و او را تخت فشار قرار میدهد استرس نام دارد. آنها به رویدادهای استرسزای زندگی که نقش مهمی در پدیدآیی استرس دارند توجه می کنند و در پژوهشهای خود به مجموعه ای از رویدادهای زندگی اشاره می کنند. که میتوانند استرس را در یک فرد بوجود آورند. ریچارد لازاروس (1991) به عنوان کنشی متقابل میان شخص و محیط مینگرد و مطرح می کند که استرس از طریق تعامل ویژه بین شخص و محیط حاصل می شود (راس، 1994، ترجمه خواجهپور، 1377).
استرس واژهای است در اصل به معنای فشار و نیرو؛ علیرغم کاربردهای روز افزون مفهوم و اصطلاح استرس در علوم مختلف هنوز درباره ماهیت و تعریف آن توافق چندانی وجود ندارد. در واقع مشکل اصلی، مفهومسازی تعریف استرس به دیدگاه و کاربردهای گوناگون آن برمیگردد (یوسفی و همکاران، 1386).
استرسهای شغلی می تواند سلامت جسمی و روانی نیروی كار را تهدید نماید و كاركرد اجتماعی فرد را مختل كند كه این خود تهدید جدی بر عملكرد و بهرهوری سازمانی به حساب می آید. استرس شغلی واكنش جسمی و روانی مضری است كه در اثر تعامل فرد با محیط و عدم هماهنگی بین نیازهای كاری با تواناییها و خواسته های شخص ناشی می شود. اگرچه استرس شغلی در تمام مشاغل وجود دارد ولی در حرفههایی كه با سلامتی انسانها سر و كار دارند این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میكند. پرستاران به دلیل ماهیت حرفهای حساسی كه دارند بطور مداوم در معرض استرس قرار دارند (ضیغمی و اصغرزاده 1390). پرستاری ذاتآ به عنوان یک شغل پر استرس شناخته شده است. و این مسأله موجب شده است كه استرس به یكی از بخشهای مورد توجه حرفه پرستاری تبدیل شود. بهخصوص كه استرس علاوه بر تحمیل هزینه های اقتصادی به جامعه بر سلامت فیزیكی و روانی پرستاران نیز تأثیر می گذارد. مطالعه استرس شغلی با « هانس سلیه » در سال 1956 شروع شد. از میان استرسهای گوناگون كه افراد تجربه میكنند، استرس شغلی جایگاه مهمی دارد (کریمی و همکاران، 1391).
هر قدر محدوده یک شغل، اتخاذ تصمیم، قانونگذاری، خطمشیگذاری و مبادله اطلاعات با دیگران بیشتر و گستردهتر باشد امکان ایجاد استرس بیشتر خواهد بود. در جامعه ما، کار، اعتماد بهنفس و هویت را تحتالشعاع قرار میدهد.
بیکاری به طور مشخصی احساس ارزشمندی فرد را میکاهد، ایجاد اضطراب و افسردگی می کند و خطر ابتلا به بیماری را در افراد افزایش میدهد. از سوی دیگر کارهای یکنواخت و بیروح، سرپرست اقتدارطلب، فشار زمانی اجبار و تبادل ضعیف بین کارمندان نیز می تواند باعث فرسودگی افراد شود از سلامتی روان آنها بکاهد و منجر به صدمات و حوادث، غیبت از کار و ترک کار کارکنان گردد.
در دهههای اخیر موضوع استرس شغلی و آثار آن در سازمان مورد توجه بسیار قرار گرفته و یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است. دورهای که انسان در آن بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل استرسزا قرا گرفته و مشکلات و مسائل بیشماری از هر سو او را احاطه کرده است. تأثیر مخرب استرس فقط محدود به ایجاد انواع بیماری نیست این مشکل بر روی عملکرد کارکنان نیز اثر دارد. نهایتا بر روی عملکردهای مدیریت نظیر تصمیمگیری، کیفیت روابط همکاران، استانداردهای کاری، کیفیت زندگی شغلی، سطح کارایی و بهرهوری مؤثر خواهد بود.
بررسیها نشان میدهد استرسهای حاد و مزمن، نیروی انسانی را ضایع می کنند و هدف سازمان را دستخوش تزلزل میسازند. استرس مانند آفتی است که نیروها را تحلیل میبرد و فعالیت و تلاشها را عقیم میسازد. استرس می تواند انواع مختلف داشته باشد. از چند نظر تمام عواملی که شرح دادیم می توانند
شکل هایی از استرس محسوب شوند. قطعاً داشتن حمایت اجتماعی کم یا نداشتن آن می تواند استرس زا باشد. خشم، افسردگی، و اضطراب را نیز می توان به صورت شکل هایی از استرس درونی در نظر گرفت. آنچه که به صورت عوامل استرسزا برداشت می شود اغلب بسیار ذهنی است و امکان دارد یک نفر با حالت وحشت در ترن هوایی شهربازی نشسته باشد در حالی که دیگری در صندلی بعدی این تجربه را کسب کرده باشد. رفتن به مهمانی ممکن است برای یک آدم خجالتی استرس زا باشد اما برای یک فرد برون گرا چنین نیست. آنچه را که ما به صورت استرس زا تجربه می کنیم یا اینکه کیستیم، ارتباط زیادی دارد. همچنین باعث می شود که ارزیابی تجربیات استرس زا بسیار دشوار شود (باچر، 2007، ترجمه سیدمحمدی، 1387). از طرفی رضایت شغلی نه تنها به نوع کار و وظیفه، بلکه به جو و فرهنگ کار نیز مربوط میباشد و کارکنان در ساختار کار سالمی که در آن احساس خوبی داشته باشند بهتر کار خواهند کرد.
با توجه به اینکه پژوهشگر در بیمارستان به عنوان پرستار مشغول به خدمت میباشد و با عنایت به حساس بودن کار و تأثیراتی که بر جان انسانها بر جای میگذارد انجام پژوهشهایی در زمینه استرس شغلی پرستاران و منابع ایجاد فشارهای روانی بسیار لازم و ضروری مینماید.
در صورت عدم توجه به جنبه های انسانی و نیز فشارهای ناشی از عوامل محیطی و شغلی بر پرستاران، و همچنین نیاز به استخدام و جذب نیروی انسانی بیشتر، مواجه و برای جبران این نقیصه ها علاوه بر پرداخت خسارت مختلف مجبور به صرف هزینه های گزاف در امر درمان اختلالات جسمی و روانی پرستاران و خانوادههای آنها خواهند بود.
امید است بتوان با شناسایی منابع استرس در بیمارستان اقداماتی در زمینه پیشگیری از بروز استرس و راهحلهایی برای مقابله با آن و افزایش رضایت شغلی پرستاران انجام داد.
در این تحقیق سعی میگردد منابع و عوامل ایجاد کننده استرس در پرستاران شاغل در بیمارستانهای شهر کرمانشاه شناسایی شوند و اقدامات شایستهای در جهت ارائه راه حلهای مناسب برای کاهش تأثیر عوامل استرسزا بر روی رضایت شغلی پرستاران صورت گیرد.
[1] Psychology Science
[2] Job Stress
[3] Ross & Altmaier
[4] National Institute of occupational safety and Health
[5] Baker & Karazek
[6] Dewe
[7] Harington
[8] Johnstron
[9] Hypertension
[10] Cardiovascular disease
[11] Ulcer
[12] Colit
[13] Job Satisfaction
[14] Davis
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...