جنسیت [1]به جنس زیست شناختی فرد، خواه مرد یا زن اطلاق می شود.
نقش جنسیتی بیان بیرونی مردانگی یا زنانگی در موقعیت های اجتماعی است به عبارت دیگر نحوه فکر و عمل ما در مقابل یک مرد یا زن، یا همان نقشی که بر مبنای جنس خود ایفا می کنیم (فروغان،1388). نقش جنسی[2] اصلی ترین و تعیین کننده ترین عنصر هویت می باشد ( وودهیل و ساموئلز[3]،2003). بر اساس نظریه رشد اریکسون (1950، به نقل از وودهیل و ساموئلز،2003)یکی از تکالیف اصلی و مهم رشد، شکل گیری و تحویل نقش جنسی در فرد است از نظر لغت شناسی و دیدگاه حرفه ای “جنس” به جنبه های زیستی زن و مرد بودن و جنسیت به خصوصیات رفتاری، اجتماعی و روانی مردان و زنان تحت عنوان زنانه بودن یا مردانه بودن اشاره می کند. همین معنا و برداشت در مورد این دو لغت در عرف و دیدگاه غیر حرفه ای نیزو وجود دارد. مطالعه مردم عادی (غیر حرفه ای) نشان داد که اکثریت آزمودنی ها نیز “جنس” را جهت توصیف خصایص زیستی و “جنسیت” را جهت توصیف خصایص روانی و اجتماعی استفاده می کنند ( پرایز کودا و کریسلر 2000)[4]. عوامل متعددی در رشد و تحول نقش جنسیتی تاثیر گذارند که عبارتند از هورمون های جنسی و مغز و تحول نظریه های طرحواره نقش جنسیتی، تکامل ، شناختی-اجتماعی و اجتماعی- ساختاری (پریس،هاید،2011)[5]. هورمون های جنسی پیش از تولد، بنیادی برای بعضی از جنبه های نقش جنسیتی بعدی بوجود آورده، هنگامی که با تجربه های پیش از تولد هماهنگ شود، باعث تحصیل رشد رفتاری نقش جنسیت در جهت مردانه و زنانه می شود (گولومبوک و فی وش، 1384). نقش جنسی را الگو های رفتاری تایید شده در مورد پذیرش اجتماع برای هر یک از دو جنس تعریف شده است که فرد سعی می کند خود را با آن هماهنگ سازد (زیبایی نژاد،1388). پذیرش اجتماعی[6]در واقع برآیند چندین پدیده اجتماعی همچون نفوذ اجتماعی، همنوایی، قضاوت اجتماعی و نگرش های افراد می باشد لذا با توجه به زمینه های ارائه شده می توان گفت پذیرش اجتماعی یعنی اینکه بیشتر مردم به منظور سازگار شدن با دیگران از زاویه دید آنها بنگرند و مانند آنها عمل کنند این امر اغلب دیگران را از اینکه صادقانه خود واقعی شان را بروز دهند باز می دارد (کیل،2006). هنر دارای ارزش تشخیص و شفا بخش چند جانبه است که بسیار جالب توجه است اگر هنر در این قالب به کار رود هنر درمانی خوانده می شود و ابزاری می گردد که با بهره گرفتن از آن انسان ها را از مشکلاتشان نجات داد (زاده محمدی، 1388).
هنر درمانی[7] ترکیبی از دو رشته است هنر و درمان می باشد در جلسات هنر درمانی کودکان در ساختن (نقاشی، مجسمه سازی، نوشتن شعر، داستان سازی، رقص، نمایشگری) شرکت می جویند در جریان این فرایند ها کودک می تواند شروع به ساختن و معنا دادن رویداد ها، هیجان ها یا تجربه کردن در زندگیاش در حضور درمانگرشود ( کالمونچ[8]،2004 ). کرامر[9](1958) هنرمند و آموزگاری است که نخستین بار با کودکان با اختلال های هیجانی به کار نقاشی درمانی[10] پرداخت (غلامزاده خادر، 1390). بنابراین از طریق نقاشی های کودکانه می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیت، توانایی های ذهنی، ویژگی عاطفی، ناکامی ها، فشارها تمایلات درونی آن ها کسب نمود ( اتکینسون[11] ، 2001).در نقاشی درمانی بیان خود به خودی غیر قضاوتگرانه به فرد اجازه می دهد که آزادانه درباره افکار احساسات سرکوب شده بدون تهدید و واکنش دیگران صحبت کند پایه و اساس نقاشی درمانی، وارد کردن شرکت کننده ها در فرایند ساختاری هنر برای بیان غیر مستقیم افکار و احساسات فرد است افراد با فرافکنی زندگی درونی شان با نقاشی می توانند بر هیجانات خود غلبه کنند و سبب پویایی شخصیت خود شوند ( روبین[12]، 2010).
1-2- بیان مسئله
جنسیت یکی از برجسته ترین طبقه های اجتماعی به شمار می رود که علاوه بر این که می توان افراد را بر اساس صفات فیزیکی به عنوان
مرد یا زن طبقه بندی کند، در کلیه فرهنگ های شناخته شده نیز تقسیم نقش ها و وظایف بر اساس جنس مشخص است (اشتد[13] و همکاران،2002). همچنین، جنسیت برچسبی اجتماعی است که با انتظارات اجتماعی و فرهنگی در ارتباط است، در حالی که جنس با تکیه بر توصیف زیست شناختی بیشتر بر تفاوت های زیست شناختی تاکید دارد.
بنابر این، مفهوم نقش جنسی تعریف زنانگی و مردانگی در یک جامعه است. نقش جنسیتی ویژگی ها و وظایفی است که فرهنگ، جامعه، بزرگسالان و طبیعت زیستی از هر یک از دو جنس مرد یا زن انتظار دارند(کیانی وهمکاران ، 1390).
مفهوم نقش در جامعه شناسی به وظایف و انتظاراتی اشاره دارد که برای هر فرد بر حسب پایگاهی که در جامعه احراز نموده تعیین شده است. بنابر این، نقش جنسیتی عبارت است از: « انتظارات غالب در یک جامعه در مورد فعالیت ها و رفتار هایی که مردان و زنان می توانند یا نمی توانند در آنها درگیر شوند» .(کامی یرد[14] و همکاران، 1989). این مفهوم با مفهوم تقسیم کارجنسیتی[15] یکسان نیست. زیرا مفهوم نقش، ناظر به انتظارات جامعه است که اساسا جنبه ذهنی دارند، در حالیکه مفهوم تقسیم کار به تقسیم و توزیع واقعی کار ها و فعالیت ها اشاره دارد. به علاوه مفهوم نقش، رفتارها [16]و طبق برخی تعاریف ، نگرش ها[17] را نیز شامل می شود ( ساروخانی، 1370).
از این رو مفهوم نقش جنسیتی را می توان با شاخص هایی همچون اختصاص پاره ای از وظایف و کارهای خانگی یا اجتماعی به یکی از دو جنس ( برای نمونه، اختصاص خانه داری و تربیت فرزندان به زنان و اختصاص نان آوری و رهبری سیاسی به مردان) و نیز انتظار ویژگی های شخصیتی و رفتاری متفاوت از هر یک از دو جنس ( مانند انتظار روحیه رفتار عاطفی از زنان و انتظار سلطه جویی و حسابگری از مردان) تعریف کرد.
شکل گیری نقش جنسیتی با ترجیحات و رفتار های مربوط به جنسیت از همان سال های اولیه پیش دبستانی شروع می شود و عوامل زیستی، اجتماعی، والدین، رسانه های گروهی و بویژه عوامل فرهنگی در آن دخیل هستند.
دیدگاه های متعدد، نقش یابی جنسیتی را به شیوه های مختلف تعیین کرده اند. روان تحلیل گری با مطرح کردن عقده ادیپ و همانند سازی با جنس موافق ، نظریه یادگیری با الگوی کسب رفتار از طریق تقویت و الگو برداری، نظریه شناختی رشدی با هویت جنسی و سهم آن در نقش آموزی جنسیتی، نظریه طرحواره جنسیتی با رویکرد پردازش اطلاعات و تاکید بر فشارهای محیطی و شناخت های کودکان از آن جمله اند( کیانی و همکاران، 1387 ). بنابر موارد مورد بحث نقش های جنسی با پذیرش اجتماعی کودکان مرتبط است. منظور از پذیرش اجتماعی حرف زدن و رفتار کردن مطابق انتظارات دیگران است. گروهی از انسان ها همیشه مطابق با نظرات و اعتقادات خود صحبت می کنند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوال شود با صداقت به سوالات پاسخ می دهند، در عقاید خود ثابت قدم هستند و تحت هر شرایطی پاسخ یکسان به سوالات می دهند. حتی اگر پاسخ های آن هاطرداجتماعی به دنبال داشته باشد. گروهی دیگر طوری حرف می زنند که مورد تایید دیگران قرار بگیرند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوالی شود به نحوی پاسخ میدهند که فکر می کنند دیگران دوست دارند آن طور پاسخ داده شود. سعی می کنند با قواعد و هنجار های اجتماعی سازگاری نشان دهند و از طرد اجتماعی در امان بمانند (گنجی،1374). با توجه به اجتماعی بودن فطری انسان ها و برآوردن نیاز های آنان در اجتماع، لازم است کودکان از مهارت های اجتماعی لازم برخوردار باشند و بتوانند مورد پذیرش اجتماع قرار گیرند. برای آموزش نقش های جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان از روش های متعددی می توان استفاده کرد، یکی از این روش ها که به نظرمی رسد در آموزش وظایف نقش های جنسی و افزایش پذیرش اجتماعی کودکان تاثیر گذار باشد، روش هنر درمانی می باشد.
هنر درمانی همچون یک نظام معین به سرعت در طی 30 سال گذشته رشد کرده است.هنر درمانی واژه عمومی است که به چهار حرفه جداگانه : هنر درمانی[18] وروان درمانی هنری، رقص درمانی[19] ، نمایش درمانی [20]و موسیقی درمانی[21] مربوط می شود.
هنر درمانی در جلسات درمانی از اشکال مختلف هنر جهت درمان افراد مبتلا با طیف گسترده ای از مشکلات اجتماعی و بیماری استفاده می کنند، جلسات هنر درمانی به صورت فردی و گروهی در مورد بزرگسالان و کودکان اجرا می شود.
هنر [22]درمانگران از اشکال مختلف هنر به عنوان عنصر واسطه استفاده می کند، ضمن اینکه از مشکلات جسمی و بیماری های افراد اطلاعات کافی در اختیار دارد و آن ها را به مشکلات روانی اجتماعی فرد مرتبط می کند (اودل[23]،2003).
اشکال هنر شامل هنر نمایش، رقص،موسیقی، قصه، فیلم، شعر و… به عنوان ابزار درمانی بکار برده می شوند و در زمینه ایجاد استمرار در ارتباط، شکل جایگزینی از ارتباط برقرار کردن را فراهم می آورند. مراجعانی که در جلسات هنر درمانی شرکت می کنند، نیازی ندارند که با مهارت های هنری آشنا باشند یا تجربه های هنری قبلی داشته باشند. هنر هنر درمانگر نیز به ساخت یک اثر هنری زیبا تاکید نمی کند ( روبین،2005 ).
هنر درمانی زمینه ای بسیار گسترده است که یکی از شاخصه های اصلی آن نقاشی درمانی می باشد. نقاشی درمانی یک روش فرافکن می باشد که در آن از فرد خواسته می شود یک فرد، موضوع یا وضعیت را نقاشی کند تا عملکرد های شناختی بین فردی یا روانشناختی او مورد ارزیابی قرار گیرند ( کاکس و کاتی 2000).
در نقاشی درمانی بیان خود به خودی غیر قضاوت گرانه به فرد اجازه می دهد که آزادانه درباره ی افکار و احساسات سرکوب شده بدون تهدید واکنش دیگران صحبت کند. پایه و اساس نقاشی در مانی وارد نمودن شرکت کننده ها در فرایند ساختاری هنر برای بیان غیرمستقیم افکار و احساسات خود می باشد. افراد با فرافکنی زندگی درونی شان با نقاشی می توانند بر هیجانات خود غلبه کرده و سبب پویایی شخصیت خود شوند( ولف،2003 ).
پژوهش های متعددی تاثیر نقاشی بر اختلالات روانی را نشان داده اند.( فریلیچ و شیتچمن 2010)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هنر درمانی می تواند سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودکان دارای اختلال یادگیری را افزایش دهد ( فریلیچ و شیچمن،2010 ). آنچه مسلم است کودکان در معرض بیماری های روانی گوناگونی قرار دارند. یکی از مهم ترین این بیماری ها که به دلایل مختلفی به وجود می آید. احساس افسردگی، تنهایی و نا امیدی است. تنهایی اغلب با بی هدفی همراه است. هدف یکی از سه مولفه تشکیل دهنده ی امیدواری است و برای درک ناامیدی، داشتن تعریف امیدواری لازم است ( اسنایدر، 2003).
در مقابل نا امیدی نظامی از طرحواره های منفی است که فرد هم نسبت به خود و هم نسبت به آینده اش دارد به خود پنداره و کفایت اجتماعی فرد آسیب می رساند ( ایپک[24]، 20010 ). با توجه به پژوهش های انجام شده، تاثیر هنر درمانی با تکیه بر نقاشی بر نقش جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا می توان با بهره گرفتن از هنر در مانی با تکیه بر نقاشی بر نقش جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان تاثیر گذاشت؟
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
هدف پروژه :
هدف از انتخاب این موضوع طراحی فضا و مجموعه ای است در جهت ارتقای سطح فرهنگ جامعه که شامل : شناخت موسیقی و فرهنگسرای موسیقی – حفظ و توسعه هنر موسیقی – بالا بردن سطح ارزشهای هنری و فرهنگی شهر می باشد.
ایده و کانسپت اصلی برای آشنایی بیشتر با طرح پروژه:
کلید سل در موسیقی و نت های موسیقی و پنج خط حامل در فرم پلان ، همچنین رهایی از افکار مادی و همراهی با موسیقی و رفتن به اوج ، در شکل گیری حجم پروژه . روند طراحی به صورت پرداختن به اصول كلی با توجه به نكات یا موارد خاص در طراحی فضای است .
1-2- شرح موضوع:
ایجاد فرهنگسرای موسیقی میتواند بخشی از کوشش های برنامه ریزی شده در جهت شکل گیری فرهنگ جامعه باشد . فرهنگسرای موسیقی های موسیقی ، كتابفرهنگسرای موسیقی ها، موزه ونمایشگاه ها نمادهای شهری جدیدند كه وجودشان نه تنها به ارتقاء فرهنگ بلكه به سلامت جامعه نیز كمك مینماید . فرهنگسرای موسیقی با توجه به نیاز جامعه فرهنگی، هنری، پرداختن به عناوین ومسایل مهم بسیاری را به عنوان وظیفه پیش رو دارد كه پیشنهاد سیاستگذاری برای حفظ وتوسعه فرهنگ جامعه وبالا بردن سواد موسیقیایی از ابتدایی ترین این وظایف است. فرهنگسرای موسیقی برای تحقق بخشیدن به این امر ونیز فراهم آوردن شرایط دستیابی به تمامی آرمانهای خویش مراسم وشرایط مختلفی را برپاكرده است كه این فعالیتها به جز اینكه قصد مطرح نمودن هنر وایجاد فرهنگ را با جلوه ای تأثیر گذارتر و فراگیرتر دارد، برای هنر موسیقی بستری را فراهم می آورد تا درامور سیاستگذاری اظهارنظرهای كلان فرهنگ وهنر كشور نیز دخیل باشدودر جهت عملی شدن اعتلای هنر جامعه گام برمی دارد .فرهنگسرای موسیقی ، یک تشکیلات صنفی، غیردولتی و غیرسیاسی است که با هدف حفظ، گسترش و معرفی موسیقی و موسیقیدانان ایرانی بنیان گذاشته می شود.
1-2-2- تعریف فرهنگ
محققان علوم انسانی در تعریف موجزی از انسان چنین گفته اند :« انسان، حیوانی است با فرهنگ » اینكه فرهنگ، چه مقوله ایست و، چه معنا یا معناهایی را حمل می كند خود مبحث پیچیده ایست، اما مراد خود را از مفهوم فرهنگ مشخص كنم تا معلوم باشد كه چه معنایی از آن را در ضمن كاربرد این واژه در رساله، در ذهن داشته ام. تغییر در ناحیه فرهنگ تا قبل از رنسانس و آغاز عصر روشنگری و به تبع آنها آغاز مدرنیته و به طور كلی، در عصرسنت آنچه فرهنگ انسان را می ساخت، سنت بود كه به تصور انسان همگی آنها آسمانی و الهی و در نتیجه، مقدس و تغییرناپذیر بودند. به همین دلیل تغییر در ناحیه ی فرهنگ در عصر سنت بسیار به كندیو اغلب به صورت ناخودآگاه و در اثر گذشت زمان انجام می پذیرفت به همین دلیل جوامع سنتی در یک شرایط یكنواخت و یكسان فرهنگی زیست می كرد و تمام افراد جامعه چه در ناحیه ی باورها، چه در ناحیه ی احساسات و چه در ناحیه ی نیازها بسیار شبیه به هم بودند. ولی با غلبه ی فرهنگ مدرن بر فرهنگ سنتی و حاكم شدن خرد مدرن و از میان رفتن تقدس باورهای سنتی، توجه انسان از آسمان به زمین، و از خدا به انسان معطوف شد و این چنین شد كه انسان جدید با تفكر اومانیستی، باورهای سنتی را به چالش كشیده و، باورهای جدید مبتنی بر عقل را جایگزین آنها كرد. حال دیگر آنچه ماندگاری باورهای انسان را ضمانت می كرد نه ارزش گذاری نهادهای رسمیِ دینی بود، و نه قرب و بعد آنها به آسمان بلكه میزان شواهد و دلایل عقلانیِ به سود آن اعتقادات بود كه به آنها قدرت و مانایی، می بخشید.با مشخص شدن تفاوت انسان سنتی و انسان مدرن به راحتی می توان تفاوت عمد ه ی جوامع سنتی و جوامع مدرن را نیز، درك كرد. هر چه جامعه سنتی به لحاظ فرهنگی متصلّب و تغییرناپذیر بود، جامع ی مدرن پویا و تغییرپذیر، میباشد و همواره افرادی در میان این جوامع به نظر یه پردازی و در نتیجه، تغییر فرهنگ اشتغال دارند.
1-2- 3- توسعه فرهنگی توسط فرهنگسرا :
فرهنگ جامعه همواره در تحول و تطور است و، اگر تغییرات كنترل شده (كنترل تغییرات فرهنگ : ساز و كاری اندیشیده شود كه، بوسیله ی آن فرهنگ جدید به« توسعه فرهنگی » ساحت آگاهی مردمان بیشتری برسد) نباشند خود می توانند عامل مشكلات عدیده ای باشند؛ بنابر این برای جلوگیری از این بیمار یهای فرهنگی ، باید چاره اندیشی كرد. در جامعه همواره كسانی كه به ارائه نظریه و بطور كلی به بالندگی فرهنگ می پردازند از جمعیت زیادی برخوردار نمی باشند؛ عامه مردم تنها می توانند استفاده كننده های این فرهنگ ها باشند. اگر در جامعه ایی سیاست گزاران فرهنگی نتوانند شرایطی را مهیا كنند كه مردمان بیشتری به فرهنگ جدید دسترسی پیدا كنند، در آن صورت آن جامعه نتوانسته است، در مسیر توسعه گام بگذارد .آراء و نظرات تازه كه توسط نظریه پردازان جامعه برای حل مسائل نظری و یا رفع مشكلات عملی انسان بوجود می آیند، اغلب برای عامه مردم قابل فهم و در نتیجه، قابل استفاده نیست. به همین دلیل همواره به لحاظ فرهنگی فاصله ایی بین نظریه پردازان و عامه مردم وجود دارد، كه باعث می شود، اكثریت افراد جامعه قادر به درك نظریه های جدید نباشند، نظریه هایی كه برای حل مسائل و یا رفع مشكلات همین مردم ایجاد شده اند.بنابراین سیاست گزاران فرهنگی باید شرایطی را در جامعه طراحی کنند « سیاست های توسعه فرهنگی » ، تا گروه دیگری از افراد جامعه و مورد نیاز فرایند توسعه كه از آنها به روشنفكران و هنرمندان تعبیر می كنیم، به لحاظ كمی و كیفی رشد یابند. این قشر در فاصله بین نظریه پردازان و عامه مردم قرار می گیرند تا بدینوسیله فكر و نظر ارائه شده توسط نظریه پردازان را به زبانی عامه فهم برای عموم مردم، ارائه كنند تا برای آنها قابل استفاده باشد. اگر چنین امری محقق شود، می توان ادعا كرد كه گام مهمی در مسیر توسعه فرهنگی برداشته ایم. از آنچه در مورد روشنفكران و هنرمندان گفته شده؛ این چنین برمی آید كه، اهمیت این لایه اجتماعی در فرایند توسعه به هیچ روی كمتر از نظریه پردازان نیست و، غیبت آنها به همان اندازه خطرآفرین است كه عدم حضور پدیدآورنده گان اندیشه؛ بنابراین، در یک جامعه همواره باید نهادهایی باشند كه به تربیت این افراد در سطح جامعه دست بزنند. با توجه به مطالب فوق، با اندكی مسامحه و صرفاً جهت فهم آسا نتر موضوع، می توان افراد جامعه را از منظر فرهنگی (كاركرد آنها در فرایند توسعه) به سه گروه یا لایه ی اجتماعی تقسیم كرد كه به شرح زیرند لایه ی اول: نظریه پردازان؛ كه همواره در جامعه از جمعیت كمی برخوردارند.لایه ی دوم: هنرمندان و روشنفكران؛ كه جمعیت آنها نسبت به لایه ی اول بیشتر است.لایه ی سوم: عامه ی مردم؛ كه بیشترین جمعیت را در بین این سه گروه دارند.هر چه ارتباط، میان این سه لایه فرهنگی جامعه از كیفیت بالاتر و دوام بیشتری برخوردار باشد، می توان ادعا كرد، كه، جامعه در مسیر توسعه گام برمی دارد. زیرا به این ترتیب افكار، آراء و نظرات بواسطه ی لایه دوم به ساحت آگاهی لایه سوم می رسد. كه البته این نیازمند آن است كه:
اولاً: شرایط و بستر لازم، جهت تربیت نظریه پردازان یعنی لایه اول و روشنفكران و هنرمندان یعنی، لایه دوم فراهم باشد.ثانیاً: ساز و كار مناسب برای در تماس مداوم بودن این سه لایه اندیشیده شود.نكته ای كه لازم است در اینجا به آن پرداخته شود، این است كه، فرهنگسرا به عنوان یک كالبد معماری تنها یكی از راهكارهایی است كه با هدف ایجاد شرایط مناسب برای رویارویی این لایه های فرهنگی جامعه و خصوصاً لایه های دوم و سوم ایجاد شده است و، هدف نهایی آن كمك به فرایند توسعه فرهنگی است.كاركرد فرهنگسرای موسیقی های موجوددر راستای تامین هدف عمده فرهنگسرای موسیقی – یعنی كمك به توسعه ی فرهنگی- دو فعالیت اصلی در آن جریان دارند:
-1 آموزشی
-2 برگزاری محافلی در رابطه با موسیقی
عملكرد آموزشی: آموزش افراد و شكوفا كردن استعدادهای آنها برای فراگرفتن همه ی مواردی است كه، به واسطه ی آنها بتوانند ایده های جدید موسیقی خلق شده را تجسم بخشیده و به زبان لایه سوم جامعه ارائه كرده ودر معرض استفاده آنها قرار دهند. یعنی، افرادی در اینجا، تحت آموزش قرار می گیرند، تا همه ی توانایی های لازم را برای متبلور كردن موسیقی بیابند و به زبان دقیق تر آموزش هنرمند و روشنفكر. بر این اساس در حال حاضر مهمترین فعالیت فرهنگسرای موسیقی همین است زیرا هر چه آموزش این افراد به عنوان حلقه اتصال لایه اول و لایه سوم از سطح بالایی برخوردار باشد مشكل فاصله فرهنگی كمتر می شود.
………………………………………………………………………………………………………… 88
3-2- روش تحقیق………………………………………………………………………………………………. 88
3-3- جامعه و نمونه آماری تحقیق…………………………………………………………………………… 89
3-4- ابزار اندازه گیری………………………………………………………………………………………….. 90
3-5- اعتبار و پایایی ابزار اندازه گیری………………………………………………………………………. 91
3-6- روش تحلیل داده ها……………………………………………………………………………………… 92
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
وجود تفکرکارآفرینی در میان کارکنان ادارات و سازمان ها با توجه به دانش و مهارتی که در رشته ی تخصصی خود کسب کرده اند و امکان ایجاد کسب و کار بصورت فردی یا گروهی در رشته ی تخصصی خود را دارند موجب میشود که آن ها با بهره گیری از استعدادهای بالقوه ی خود، افرادی نو آور و کار آفرین شوند و خود را باور کنند که این خود باوری نه تنها منجر به تسلط و موفقیت آنان در زندگی شخصی شان میشود بلکه بسیاری از نا هنجاریهای فکری و روانی را که امروز با آن دست به گریبان اند را کاهش میدهد و آنان را به جایگاه واقعی خود میرساند و از همه مهم تر مزیت رقابتی سازمان خود را نیزبیمه می کنند(امیری،1389).
رفتار کارآفرینانه باعث کارآفرینی می شود. فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصتهای کسب و کار را دارد، میتواند منابع لازم را جمع آوری کرده: از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند (مردیث، 1371).کارآفرین دارای ایده و فکر جدید است و با خلاقیت و نوآوری که دارد از طریق فرایند ایجاد کسب و کار توأم با بسیج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی، محصول یا خدمت جدیدی را به بازار عرضه میکند. کارآفرینی فرایندی است که مستلزم خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و برنامهریزی است (سلجوقی، 1387).
پیتر دراکر در خصوص کارآفرینی چنین میگوید: «اکثر چیزهایی که دربارۀ کارآفرینی میشنوید و آمریکا را پیشرو در تفکر مدیریتی قلمداد میکنید، گزافۀ پیش نیست. نه سحری در کار است، نه رازی در میان است و نه ربطی به ژن دارد. کارآفرینی یک علم است و همچون علوم دیگر میتوان آن را فرا گرفت(کوارتکو، هاجتس، 1383). پدیده کارآفرینی ابعاد گسترده ای دارد و گردهم آوردن منابع تکنولوژیکی، فنی، آموزشی و مالی را در بردارد. بنابراین ادارت دولتی میتوانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش کارآفرینان تخصیص دهند. آنها میتواند افقها و فرصتهای بهره وری و فناوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده از آن هدایت کند.
2-2- مبانی نظری تحقیق
در عصر حاضر به دلیل پیشرفتهای علمی و فنی، واژه ی دهکده ی جهانی کلمه ای مناسب به نظر میرسد . از آنجا که شبکههای ارتباطی بازارهای گوناگون تولید و عرضه خدمات را در سطح ملی، منطقه ای و جهانی به یکدیگر متصل ساخته و کلید ورود به این بازارهای جهانی را رقابت پذیری دانسته اند، بدیهی است که در این رقابت جهانی نه تنها کشورها بلکه کلیه ی نهادها و افراد باید پیوسته قابلیتهای رقابت پذیری و سازگاری خود را افزایش دهند. برای دستیابی به این مهم، پرورش ایدههای خلاق و رفتارکارآفرینانه که بتوانند خود را پیوسته با دنیای جدید هماهنگ و سازگار کنند ضروری به نظر میرسد.
با تغییرات شتابان در محیط بین المللی و گذر از جامعۀ صنعتی به جامعۀ اطلاعاتی و جایگاه جدید که سه انقلاب اینترنت، دیجیتال و کارآفرینی در حال تحول آن میباشند، سوالات متعدد ذیل مطرح میشوند(صفاری،1387):جایگاه و سهم ما از تجارت جهانی و پیشرفت های جهان چیست؟ چرا بعضی از کشورها مثل کره، سنگاپور، تایوان، مالزی و … که عقب تر از ما در توسعه اقتصادی بودند گوی سبقت را از ما ربوده اند؟ چرا در ده سال گذشته با ورود و گذر از جامعۀ صنعتی به جامعه اطلاعاتی کشورهایی مانند هند، فنلاند، ایرلند و … جهشهای میلیارد دلاری انجام داده اند؟ چرا شرکتهای جدید در عرصه دیجیتال و اینترنت با کارآفرینی خود در کشورهای مختلف به سرعت به عنوان میلیاردرهای جدید مصری شدند؟ و چرا کشور ما از الگوهای مدیریتی و سازمانی بهره مند نمی شود؟ و چرا ایرانیان از این فرصتهای طلایی خیلی کم بهره مند میشوند؟طبیعتاً پاسخ به این سوالات را میتوان به سیاستها و استراتژیهای توسعه، فضای رقابتی توسعه کسب و کار، امنیت سرمایه، امنیت سیاسی و اقتصادی، درونگرا بودن اقتصاد و … در بیست و چند سال گذشته نسبت داد. اما در کل نکته ای که در امر توسعه از آن غفلت شده وجود عامل تغییرات است که پیش برنده توسعه و موتور توسعه میباشد (صفاری، 87).
2-3- کارآفرینی
هر حوزۀ علمی نوظهوری با چالش تشریح موضوع متمایز و قلمرو نظری – مفهومی منحصر به فرد خود یا به بیان دیگر هویت علمی مواجه است. وجه تمایز حوزههای علمی در موضوع آنها نهفته بوده و کارآفرینی نیز به عنوان یک حوزۀ علمی نوظهور از این قاعده مستثنی نبوده و در جهت نیل به هویت علمی متمایز خود ناگزیر به عبور از چالش تعریف موضوع خود به عنوان یکی از الزامات بنیادین فعالیتهای هویت آفرینی است. تعریف موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزۀ علمی زمینه و بستر لازم را جهت سامان دهی و فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مشاوره ای آن به خوبی فراهم میکند (الیاسی، 1387).
2-4-سیر تاریخی تعریف کارآفرینی
واژه کارآفرینی (Entrepreneurship) دیر زمانی که پیش از آن که مفهوم کلی اش به زبان امروزی درآید در زبان فرانسه ابداع شد. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی (Entreprendre) به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است و در زبان انگلیسی معادل (Entrepreneurship) میباشد که به معنای ایجاد کار یا اشتغال زایی ترجمه میشود. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در امر هدایت مأموریتهای نظامی بودند، کار آفرین میخواندند.از حدود سال 1700 میلادی به بعد، فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دست اند کار ساخت جاده، پل، بندر و تأسیسات بودند نیز لفظ کارآفرین را به کار بردند.
در دورههای بعد (قرن هفده تا اوایل قرن بیستم) کارآفرین از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز میشود، به طوریکه کسی که سرمایه را تأمین میکند، با کسی که خطر میکند، متفاوت است. کسی که سود حاصل از سرمایه را تحصیل میکند با شخصی که سود حاصل از توان مندیهای مدیریتی را دریافت میکند تفاوت دارد.در قرن بیستم مفهوم نوآوری به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل شد که مفهوم نوآوری میتواند شامل هر چیزی باشد. از یک محصول جدید گرفته تا ایجاد یک سیستم توزیع جدید و یا حتی ایجاد یک ساختاری سازمانی جدید برای انجام امور (شاه حسینی، 1383).کارآفرینی ریشه ای به درازای تاریخ بشر دارد. کارآفرینی مفهومی عینی و عملی است که هم زمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین و تلاش برای کسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است. اما طرح این مقوله به عنوان یک مفهوم علمی سابقۀ چندانی ندارد. ریچارد کاتیلون در حدود سالهای 1730 میلادی با تقسیم عوامل اقتصادی به سه گروه مالکان زمین، عوامل اقتصادی دستمزد بگیر و آن دسته از عوامل اقتصادی که ضمن قبول ریسک در بازار فعالیت میکنند، برای اولین بار کارآفرین را به عنوان یکی از عوامل مطرح در توسعۀ اقتصادی مطرح کرد. پس از وی ژوزف شومپیتر اقتصاددان برجسته اوایل قرن بیستم، کارآفرینی را موتور محرکۀ توسعه اقتصادی معرفی کرده و به بررسی جنبههای مختلف آن پرداخت. مطالعات او در توسعه اقتصادی و کارآفرینی تأثیر به سزایی بر تحقیقات بعدی داشته است، به نحوی که وی را پدر علم کارآفرینی میدانند (مهر آباد، مهتدی، 1387).
پیتردراکر معتقد است: «کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند. کارآفرین بایستی ارزشها را تغییر دهد و ماهیت آنها را دچار تحول سازد».کارآفرینی بیان کننده جستجوی فرصتهای جدید برای اشتغال و یا نوآوری در شیوه انجام امور اقتصادی است. برای کارآفرینی تعریف مشخص و واحدی وجود ندارد و دانشمندان رشتههای مختلف برحسب زمینه علمی خود تعریفی از کارآفرینی ارائه کرده اند (فروغی پور، 1384).
اقتصاددانان نخستین کسانی بودند که در نظریههای اقتصادی خود به تشریح کارآفرین (Entrepreneur) و کارآفرینی پرداختند. از نظر آنان کارآفرین کسی است که منابع، نیروی کار، مواد و سرمایه را با هم ترکیب میکند تا ارزش آنها را نسبت به قبل بیشتر نماید. کورکت (2004) کارآفرینی را فرایند پویایی از تغییر بینش و بصیرت با ابتکار و نوآوری میداند. هیسریچ و پیترس (2002) کارآفرینی را فرایند خلق هر چیز نو و با ارزش، با صرف وقت و تلاش با فرض همراه داشتن خطرات مالی، روحی و اجتماعی و به دست آوردن پاداشهای مالی و رضایت فردی و استقلالی که از آن ناشی میشود تعریف کرده اند.
توسعه و تكمیلآنست گشوده شد.
اگرچه مقررات فعلی مرور زمان كیفری از جهات متعددی با مقررات پیشین متفاوتاست اما فهم صحیح آن با بررسی مقررات سابق مرور زمان، ملازمه دارد و لذا رسالةحاضر به سه بخش تقسیم میشود. در بخش اول كلیات مرور زمان، در بخش دوم احكام و آثار مرور زمان و در بخش سومدیدگاه های حقوقی و فقهی پیرامون آن موردبررسی قرار خواهد گرفت .
مرور زمان عبارت است از انقضای مدتی از تاریخ وقوع جرم یا تاریخ قطعیت حکم که پس از آن، متهم دیگر قابل تعقیب، و یا حکم دیگر قابل اجراء نخواهد بود.پیش بینی مرور زمان در قوانین، موافقان و مخالفانی دارد. موافقان مرور زمان برای قبول آن معمولاً به چند دلیل استناد می کنند: نخست آنکه با سپری شدن مدتی از وقوع جرم، خاطره لطمه ای که از جرم به نظم عمومی وارد آمده به تدریج به فراموشی سپرده می شود و جامعه هیجان و التهاب ناشی از اخلال در نظم خود را از دست می دهد. در چنین شرایطی، تعقیب متهم و انعکاس گزارش آن در جامعه، یاد و خاطره آن را زنده کرده و به یاد آوردن آن در این زمان، سبب اضطراب و تشویش خاطر جامعه، به ویژه کسانی می شود که اصلاً در هنگام وقوع جرم نبوده اند و از ارتکاب آن اطلاعی نداشته اند.[1]
دوم آنکه، با گذشت زمان، تحصیل دلیل اثبات جرم به لحاظ فراموشی یا فوت شهود و از بین رفتن آثار و ادله جرم دشوار می گردد و عملاً عدالت کیفری در تشخیص واقعیت امر و تعیین مجرم ناتوان می شود و به همین جهت باید دستگاه رسمی دادگستری را از این تکلیف خود معاف ساخت. سوم آنکه، اثر بازدارندگی، که به عنوان یکی از اهداف مجازات ها شناخته می شود، در صورتی بروز خواهد کرد که با فاصله کمی از وقوع جرم، کیفر مقرر برای آن اعمال گردد. چنانچه مدت زمان زیادی از وقوع جرم تا زمان اعمال واکنش جامعه بگذرد، مجازات اثر بازدارندگی خود نسبت به مجرم و جامعه را از دست خواهد داد. آخر آنکه، در طول مدتی که تعقیب صورت نمی گیرد و یا مجازات اجراء نمی
شود، متهم در اضطراب دستگیری برای محاکمه یا مجازات قرار داشته، احتمالاً زندگی مخفیانه ای به دور از اجتماع برای خود بر خواهد گزید. در چنین شرایطی، فرار او از جامعه و گوشه گیری وی برای در امان بودن از تعقیب و مجازات همراه با تشویش و اضطراب دائمی که بر روحیه او سایه افکنده است، عملاً خود تنبیه و مجازاتی است که مجرم تحمل می کند و پس از مدتی باید او را آسوده گذاشت و با تحمیل مجازات، رنج او را دو چندان نساخت.
[1] صانعی، پرویز، حقوق جزای عمومی، جلد 2، چاپ هفتم، انتشارات گنج دانش،1376،ص58
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
علم اقتصاد بهداشت به تحلیل و بهره وری منابع ” محدود و كمیاب” و ارزیابی دقیق آنها برای استفاده مطلوب در جهت تامین ، حفظ و ارتقاء سلامت انسان ها و حفاظت از محیط زیست می پردازد. اقتصاد بهداشت تخصیص و بهره وری مطلوب از منابع موجود، همراه با جلب مشاركت مؤثر افراد، خانواده ها، جوامع محلی، ملی و بین المللی در كلیه سطوح با رعایت كامل ” عدالت ” و ” دسترسی و برخورداری ” از خدمات بهداشتی و درمانی را بعنوان یک اصل مهم در تآمین ، حفظ و ارتقای سلامت انسان ها مورد توجه قرار می دهد. برای اطمینان از عملكرد بخش بهداشت و حصول به آرمان های انسانی آن ، طراحی شاخص های اقتصادی و محاسبه آن از اهمیت زیادی برخوردار است (1).
روش پژوهش
این پژوهش ، از نوع پژوهش كاربردی است و روش مطالعه آن تطبیقی و به صورت توصیفی و بر مبنای مستندات علمی حاصل از بانك های اطلاعاتی سازمان های كشوری و بین المللی می باشد . روش تحلیل و انتخاب شاخص ها در این پژوهش بر اساس نظریات كارشناسان ذیربط با بهره گرفتن از تكنیک دلفی در سه مرحله برای گزینش شاخص های ارزیابی اقتصادی در قالب ویژگی های تعیین شده انجام شد.
الگو و مبنای تعیین شاخص های ارزیابی اقتصادی
شاخص یكی از ابزارهای ارزیابی و ارزش گذاری برای میزان حصول به اهداف تعیین شده است (2). برای تعیین شاخص های ارزیابی اقتصادی معیارها و شیوه هایی براساس نظر خواهی از صاحب نظران در مورد ویژگی های شاخص های ارزیابی اقتصادی به شرح زیر مد نظر قرار گرفت
ویژگی های یک شاخص
برای گزینش شاخص های ارزیابی اقتصادی از چهار ویژگی طبق نمودار زیر با تائید صاحب نظران استفاده شد
شاخص های زمینه ای بخش بهداشت
طراحی شاخص های ارزیابی اقتصادی بدون آگاهی از شاخص های بخش بهداشت ، مقدور نمی باشد. فهرست تعدادی از شاخص های بخش بهداشت كه در این مطالعه جمع آوری و مورد بررسی قرارگرفت به شرح زیر است( 5و4،3) شاخص های فراهم بودن امكانات بهداشتی( نسبت پزشك به جمعیت، نسبت جمعیت به مراكز بهداشتی و درمانی، نسبت جمعیت به مامای محلی و نظایر آن) ، شاخص های مصرف و پوشش( نسبت نوزادانی كه بطور كامل بر علیه 6 بیماری هدف واكسینه شده اند، نسبت زنان باردار كه مراقبت های دوره بارداری را دریافت كرده اند و یا زایمان آنها تحت نظر فرد دوره دیده انجام شده است )، میزان اشغال تخت بیمارستان ، متوسط اقامت بیمار در بیمارستان ، دفعات پذیرش بیمار به یک تخت بیمارستانی ، روزهای هدر رفته بین ترخیص یک بیمار تا پذیرش بیمار بعدی )، شاخص های معلولیت ، نوع حادثه ، امید به زندگی ، شاخص های نوع مشخص مانند محدود شدن حركت ، محدود شدن فعالیت ( بعنوان مثال ، براساس اندكس سولیوان1 سالهای زندگی عاری از معلولیت حدود 9/70 سال در امریكا است كه حدود 10 سال كمتر از امید به زندگی از بدو تولد است )، شاخص های میرایی 2 ( میزان مرگ خام ، میزان میرایی كودكان زیر یک سال و …) شاخص های ابتلاء ( میزان های بروز و شیوع بیماری؛الگوی مراجعه و …) شاخص های تغذیه ای ( شیوع سبك وزنی به هنگام تولد، فراهم بودن كالری سرانه و …) شاخص های بهداشت روانی( میزان آسیب شناسی روانی و اجتماعی ، اعمال خشونت ها و جنایت ها، ناسازگاری ها ، خشونت های خانوادگی ،سندروم های ضرب و شتم كودك و زوجه و …) شاخص های محیطی ( میزان آلودگی هواو آب ، اشعه ، فضولات جامد، سرو صدا ، قرارگرفتن در معرض مواد زیان آور و نظایر آن )، شاخص های اجتماعی ( میزان افزایش جمعیت، درآمد سرانه، سطح اشتغال، نسبت سرباری، میزان باسوادی به ویژه در زنان، بعد خانوار، مسكن و تعداد افراد ساكن بر حسب اتاق، فراهم بودن كالری سرانه و ….) شاخص های اقتصادی ( نسبی از درآمد خانوار كه برای خدمات بهداشتی و درمانی هزینه می شود ، بخشی از درآمد ملی كه در فعالیت های مرتبط با بهداشت هزینه میشود درآمد سرانه و…) ، بهسازی مسكن ، توسعه جامعه ، شاخص تعهد سیاسی ، تشكیل خانوارها، مسك و محیط آن ، خدمت فرهنگی و آموزشی ، امنیت عمومی و ایمنی ، فعالیت های كسب ، گذران اوقات فراغت ، مصرف و پس انداز ، فعالیت های فرهنگی ، تامین اجتماعی و خدمات رفاهی ، طبقات اجتماعی و تحرك افقی و عمودی ، شاخص های كیفیت زندگی كه از تركیب سه شاخص درست شدهاند: مرگ كودكان زیر یک سال ، امید به زندگی از بدو یک سالگی و میزان با سوادی – شاخص های مربوط به سرانه تولید ناخالص داخلی و یا سرانه هزینه بهداشت و درمان و سالهای زندگی بدون معلولیت و رنج را نیز میتوان به برای اندازه گیری دقیق شاخص كیفیت زندگی مورد نظر قرار داد).
تنوع شاخص های ارزیابی اقتصادی
سلامت و اقتصاد آن مقوله ای تك بعدی نیست كه بتوان با یک شاخص و یا تركیب چند شاخص مورد ارزیابی اقتصادی قرارداد. مقوله اقتصاد سلامت دارای ابعاد متعددی است كه هر بعد آن قسمتی از كاركردهای بهش بهداشت و مصرف منابع را مورد سنجش قرار می دهد. در این مطالعه پس از نظر خواهی از صاحب نظران 92شاخص برای ارزیابی اقتصادی بخش بهداشت گزینش شد.
شاخص های مرحله ای ارزیابی اقتصادی
یكی دیگر از دیدگاه هایی كه در این پژوهش مبنای طراحی شاخص ها قرارگرفت ؤ ” مراحل و دلایل ارزیابی ” با بهره گرفتن از شاخص های اقتصادی در بخش بهداشت بود. در این پژوهش شاخص های اقتصادی بخش بهداشت از دیدگاه ارزیابی به دو مرحله تقسیم شد (6). ارزیابی مرحله ای یا تكوینی1 ( به سنجش نتایج مختلف یک برنامه ، كه در دست تهیه است ، می پردازد كه از آن برای تصحیح و بهبود برنامه در زمان اجرا استفاده می شود). ارزشیابی نهایی یا پایانی 2 ( به تعیین تآثیر برنامه یا طرح بر جامعه هدف می پردازد).
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)